پاورپوینت کامل جان نقّاد و چشم باز مردم ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جان نقّاد و چشم باز مردم ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جان نقّاد و چشم باز مردم ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جان نقّاد و چشم باز مردم ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

اکنون جهان در راه توسعه، نه با همت و به صرافت طبع بلکه ناگزیر به مدد اطلاعات و آگاهی دائم و البته با تکلف و بدون در نظر داشتن شرایط هماهنگی باید به زندگی خود صورت متجدد بدهد و پیداست که درک هماهنگی‌ها و تناسبها میان شئون تجدد از عهده خردهای عادی بر نمی‌آید.

۵- اکنون جهان در راه توسعه، نه با همت و به صرافت طبع بلکه ناگزیر به مدد اطلاعات و آگاهی دائم و البته با تکلف و بدون در نظر داشتن شرایط هماهنگی باید به زندگی خود صورت متجدد بدهد و پیداست که درک هماهنگی‌ها و تناسبها میان شئون تجدد از عهده خردهای عادی بر نمی‌آید. به این جهت راه توسعه راه دشواری شده است شاید عقل اروپایی هم اگر در آغاز تجدد می‌خواست قدم به قدم با اطلاعات و برنامه‌ریزی امور را سامان دهد کاری از پیش نمی‌برد اروپای جدید به صورت یک ارگانیسم بوجود آمد (که جان آن، فرهنگ بود) و به این جهت جامعه متجدد هم در اوایل بیشتر رشدی شبیه به رشد یک ارگانیسم داشت. اکنون این ارگانیسم چاق و فربه شده و شاید احساس ضعف و پیری و احیاناً بیماری می‌کند. در مقابل بخش توسعه‌نیافته جامعه جدید که سراسر آسیا (به جز ژاپن و تا حدودی کره و چین) و افریقا و امریکای جنوبی را در بر می‌گیرد، به درجات از آهنگ و هماهنگی محروم است. زیرا نه انگیزه اروپای قرن شانزدهم و هفدهم و هجدهم را دارد و نه چشم‌انداز قرن هجدهم و نوزدهم اروپا، پیش رویش گشوده است البته سیاست گاهی داعیه وحدت بخشی دارد و مگر برای علم و فرهنگ قاعده و دستورالعمل وضع نمی‌کند؟ سیاست می‌تواند با فراهم آوردن امکانهای مادی کم و بیش به توسعه علم و فرهنگ کمک کند اما چون در عرض علم و فرهنگ قرار دارد و به آنها وابسته و نیازمند است از عهده هماهنگ کردن این شئون برنمی‌آید. وقتی سازمان‌ها با هم هماهنگی ندارند و اصول مشترکی آنها را راه نمی‌برد معمولاً از عهده کارهای عادی هم برنمی‌آیند اگر سازمانهای اداری و آموزشی و فرهنگی کارآمدی ندارند و وقت تلف می‌کنند یا تدوین و اصلاح برنامه درسی و سازمان آموزش و پرورش –و چرا نگوییم همه امور کشور؟- دشواریها دارد و …. از آنست که هریک در حصار خود محبوسند و با شئون دیگر کشور ارتباط سازوار (ارگانیک) ندارند. این وضع درون سازمان‌ها را هم آشفته و ناهماهنگ و بی‌بازده می‌کند. مسئول این وضع کیست؟ هیچکس را نمی‌توان مسئول نقص‌ها و کمبودها و نارسایی‌های مدرسه و آموزش و مدیریت و آشفتگی در کارها و راه‌ها و شهرها دانست و مگر این یا آن شخص و سازمان معین مسئول آلودگی هوای تهران، کم آبی کشور و ساختمان سازی‌های بی رویه و افتضاح گاهگاهی (که به سرعت وسعت و افزایش می‌یابد) در کار و کردار سازمان‌های اداری هستند؟ نمی‌خواهم بگویم که ما مسئول نیستیم یا دست روی دست باید گذاشت و در اندیشه تدبیر نباید بود. همه ما مسئولیم و حدود این مسئولیت را باید دریابیم و آن را به عهده بگیریم. ولی به نظر می‌آید که مسئولیت را دوست نمی‌داریم و به جای قبول مسئولیت، هرکس دیگری را مقصر می‌خواند، در حقیقت همه ما مسئول همه زشتیها و نارواییها و نارساییها هستیم و تا این مسئولیت را احساس نکنیم و آن را بر عهده نگیریم، آشفتگی همچنان دوام خواهد داشت و شاید شدت هم پیدا کند. احساس مسئولیت چگونه ممکن می‌شود؟ این پرسشی است که نمی‌دانیم مخاطبش کیست و از که باید پرسید. شاید همه مخاطب آن باشند و البته هیچ شخص و مقام معینی مخاطب خاص پرسش نیست زیرا یک پرسش انتزاعی و عام است پس همه می‌توانند خود را مخاطب بدانند. اینجا درک پرسش از مسئولیت عین قبول آنست یعنی علم و عمل از هم جدا نیستند به قسمی که اگر خود را مسئول بدانیم از عهده طرح و حل مسائل برمی‌آییم و اگر مسئله را هیچ انگاشتیم ناگزیر آن را لاینحل می‌گذاریم. ما اکنون حتی نمی‌پرسیم چرا از کوشش‌های دراز مدت خود نتیجه نگرفته‌ایم و نمی‌گیریم و مثلاً نمی‌خواهیم بدانیم چرا ده سال کوشیدیم نظام آموزش و پرورش را اصلاح کنیم و نتوانستیم؟ چرا برای کاری که سازمانهای اداری، در یک یا دو روز باید انجام دهند گاهی ماهها و شاید سالها وقت تلف می‌شود چرا مشکل محیط زیست هر روز پیچیده‌تر می‌شود و هزار چرای دیگر که اصلاً مطرح نمی‌شود و کسی به فکر پاسخ دادن به آنها نمی‌افتد. تقصیر این وضع را صرفاً به گردن دولت و حکومت نباید انداخت. دولت و حکومت ما هستیم یا لااقل حکومت و مردم حتی در جهان ناهماهنگ توسعه‌نیافته به کلی از هم جدا نیستند. ما مظهر زندگی عمومی هستیم و زندگی عمومی انعکاس جان و اندیشه ما در جهان بیرون است. جهان و آدم‌هایش به هم پیوسته و با هم متناسبند. در این شرایط توقع اینست که دانشگاه به مشکلاتی که در راه وجود دارد و به مسائل آینده توجه کند و به آنها بیندیشد یا لااقل بخشی از وقت و همّش را صرف طرح مسائل مهم کشور و جهان کند و بکوشد بر آنچه می‌گذرد نوری بیفکند و اگر نکوشد و بدون طلب و پرسش صرفاً در سودای افزایش آمار فارغ‌التحصیل‌ها و تولید انبوه علم باشد گرچه این هم لازم است اما شاید برای فردای کشور بهترین خدمت نباشد. دانشگاه در صورتی چراغ راه کشور و راهگشای زندگی مردم است که پروای درک امکانهای آینده را داشته باشد نشانه این توانایی نیز طلب و پرسش و راهجویی برای آینده است.

۶- آیا ما که بیش از هشتاد سال است دانشگاه داشته‌ایم و داریم مشکلاتمان را می‌شناسیم و می‌کوشیم آنها را با کمک دانشگاه حل و رفع کنیم و آیا دانشگاه کوشیده است و می‌تواند و می‌خواهد مشکلات و مسائل کشور را بشناسد؟ ممکن است بگویند دانشگاه مرکز علم و آموزش و پژوهش است و وظیفه اصلاح امور ندارد پس تدبیر امور کشور را از دانشگاه نباید توقع داشت. این سخن تا حدودی و به اعتباری درست است و اما وقتی این سخن به صورت سطحیش در مقابل این رأی قرار می‌گیرد که دانشگاه باید با کوچه و بازار و زندگی مردم پیوند داشته باشد ممکن است توجیهی برای ناتوانی دانشگاه تلقی شود. به عبارت دیگر نمی‌توان دور دانشگاه دیوار کشید و در حصار آن در پناه اشرافیت علم آسود. علم بخصوص علم جدید ، علم حل مسائل دنیای مردمان و ساختن و پرداختن وسائل تکنیک و رفع مشکلات و موانع زندگی عمومی است. دانشگاه اگر چشم از جهان زندگی و امکان‌ها و روابط آن بردارد، بود و نبودش تقریباً یکی است. اگر سود مختصری از بابت آموزش داشته باشد به تدریج این سود هم کاهش می‌یابد. اروپای غربی و ژاپن و ایالات متحده امریکا هم کم و بیش با مشکل جایگاه دانشگاه دست به گریبانند. و احیاناً این نگرانی را احساس می‌کنند که مبادا دانشگاه در بازار منحل ‌شود و به این جهت حق دارند که بگویند دانشگاه‌ها باید به کار خود که دانش و پژوهش است بپردازند. آنها نمی‌گویند دانش از تکنولوژی و مدیریت و سیاست جدا باشد بلکه می‌خواهند تعلق علم به حقیقت که از قرن هجدهم نگران آن بوده‌اند حفظ شود و علم به کالای مصرفی و وسیله گذران هر روزی مبدّل نشود. امر مهمی که از آغاز تأسیس دانشگاه در اروپا مثلاً در اندیشه هومبولت مؤسس دانشگاه برلین و حتی در نزاع دانشکده‌های کانت بحث را راه می‌برد، ارتباط دانشگاه با فرهنگ و حفظ مقام معرفت فارغ از سودای سود بود. از آن زمان تا کنون این نگرانی همواره ادامه داشته و صاحبنظران اروپایی و امریکایی درباره دانشگاه و راهی که در آن می‌رود و به آزادی دانشگاهی و به شرف علم می‌اندیشیده‌اند و هنوز هم می‌اندیشند. این نگرانی مغتنم را به کلی می‌توان بر استقلال علم از سود حمل کرد ولی چون سودمندی علم فرع استقلال از سودای سود و زیان است و این معنی به آسانی درک نمی‌شود بهتر است که این وظیفه را به عهده اهل نظر و فلسفه بگذارند. آنها با علمی آشنایی دارند که در آن سودای سود و زیان وجود ندارد و می‌دانند که سود هر علمی چیست و در چه شرایطی علم سود می‌دهد و دانشمند از دانش‌طلبی سودای سود بردن ندارد اما پژوهندگانی که پژوهش‌های تخصصی تکنولوژیک می‌کنند نمی‌توانند و نباید بی‌مصرف بودن پژوهش‌های خود را به این عنوان که علم شرف ذاتی دارد، توجیه کنند. اگر در اروپا و امریکا کسانی شعار حفظ حریم حرمت علم و آزادی دانشگاهی می‌دهند نگران دور شدن از فرهنگی هستند که علم و آموزش را زنده نگاه می‌دارد. آیا در این سوی جهان، که دانشگاه با زندگی بیگانه است و به گردش امور کشور کاری ندارد. باید عیناً شعار آنجا را تکرار کرد. آیا در اینجا باید دیوار موجود میان دانشگاه و بازار را بلندتر کرد تا دانشمندان صرفاً به پژوهش‌های انتزاعی مشغول باشند و برای بالا رفتن آمار و ارقام مقاله بنویسند؟ به نظر می‌رسد که این دیوار را باید برداشت. زیرا وجودش برای دانشگاه و بازار هر دو زیان‌ها دارد اما برداشتن این دیوار صرفاً به مدد فرهنگ میسر می‌شود و کسانی از عهده برداشتنش برمی‌آیند که صرفاً به نتایج و آثار سودمند علم نظر ندارند بلکه بیشتر به شرایط پیدایش و دوام علم می‌اندیشند.

۷- چگونه می‌توان از فرهنگ استمداد کرد؟ آیا قاعده‌ای برای حل و رفع این چنین مسائل و مشکل‌ها وجود دارد؟ و آیا وجود دیوار میان دانشگاه و زندگی یک عارضه فرهنگی و نشانه نقص و فتوری در فرهنگ نیست؟ دانشگاه یک جزیره جدا افتاده در نظم جهان تاریخی نیست بلکه در یک متن تاریخی فرهنگی پدید آمده است و لوازم تاریخی و فرهنگی دارد که باید با آنها ملازم باشد پس آن لوازم را باید شناخت و بسوی آنها رفت. این شناخت برای ما آسان نیست زیرا گرچه به جهان جدید مایل شده‌ایم، در آن ساکن نشده‌ایم. در جهان‌های مختلف فهم‌ها متفاوتند و درک تفاوت میان فهم قدیم و جدید آسان نیست اما به طور کلی می‌توان گفت که شرط درک و فهم امور، در شرایط کنونی جمع کلی و جزئی یا درج جزئی در کلی است. ولی چه کنیم که در مرحله پایانی تجدد با غلبه مطلق تکنیک، میان کلی و جزئی جدایی افتاده و تمییز میان آنها چندان دشوار شده است که کمتر به اطلاق قضایا بر موارد می‌اندیشند و مگر نمی‌بینیم که در مناطق توسعه نیافته و در حال توسعه رسوم و دستورالعمل‌های جاری در جهان توسعه‌یافته بی چون و چرا اجرا می‌شود یعنی احکامی را که مربوط به اوضاع و زمان و متعلق به کشورهای معین است و هر چند در صورت ظاهر کلیت دارند به اوضاع و موارد خاص مربوطند مطلق و کلی می‌گیرند و به این ترتیب کلی و جزئی را با هم حفظ می‌کنند و با کلی تلقی کردن احکام تاریخی در جزئیات در پی جهان توسعه می‌روند.درست است که دانشگاه‌ها از حیث ماهیت با هم تفاوت ندارند اما تحقق این ماهیت همیشه در همه جا به یک نحو نیست و هر دانشگاهی شرایط و امکان‌های خاص دارد و برنامه‌ها و وظایفش با توجه به این شرایط و امکان‌ها معین و مدوّن می‌شود. دانشمند نباید در بند فایده علم باشد. در همه جا برنامه دانشگاه و نظام آموزش و پژوهش باید با گردش چرخ زندگی و زمان تناسب داشته باشد. اگر ژاپن و امریکا نگران باشند که مبادا دانشگاه در بازار منحل شود ما که دانشگاهمان پیوندی با بازار ندارد چه وجهی دارد که در آن نگرانی سهیم باشیم و مثلاً شعار بدهیم که علم کالای بازار سوداگری نیست. اکنون در همه جهان و بخصوص در کشورهای در حال توسعه پیوند میان فکر و زندگی ، قول و فعل، کلی و جزئی و گذشته و اکنون و آینده گسیخته است. جهان توسعه‌یافته با غرور و تکبر و با غفلت از تقدیری که برای علم و تفکر رقم می‌خورد در کار ساختن و تولید و انباشتن زرّادخانه‌ها است. جهان در حال توسعه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.