پاورپوینت کامل دوران قدیم و پیدایش مفهوم سکولاریزاسیون ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دوران قدیم و پیدایش مفهوم سکولاریزاسیون ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دوران قدیم و پیدایش مفهوم سکولاریزاسیون ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دوران قدیم و پیدایش مفهوم سکولاریزاسیون ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
آنچه در ادام این متن میآید در مورد موضوعی طرح شده که شاید ما را در فهم بعضی از مسائل تاریخ اندیشه در ایران یاری کند. در آغاز بحث به چند نکت مقدماتی اشاره میکنم تا از آن طریق بتوان میدان بحث را از هم متمایز کرد، چراکه اگر ما تمییزی میان این مناطق ایجاد نکنیم در آن صورت درک و استنباط موضوع برای ما سختتر میشود.
دیدگاه انتقادی به تاریخچ فکر ایرانشهری
آنچه در ادام این متن میآید در مورد موضوعی طرح شده که شاید ما را در فهم بعضی از مسائل تاریخ اندیشه در ایران یاری کند. در آغاز بحث به چند نکت مقدماتی اشاره میکنم تا از آن طریق بتوان میدان بحث را از هم متمایز کرد، چراکه اگر ما تمییزی میان این مناطق ایجاد نکنیم در آن صورت درک و استنباط موضوع برای ما سختتر میشود.
آنچه تاکنون به عناوین مختلف تاریخ اندیشه را به دو دوران قدیم و جدید تقسیم کرده، بیشتر به شرح این رخدادها توجه شده که تحولات چند سد اخیر در اروپا باعث شده نوعی نظام فکری جدیدی پدیدار شود که به نسبت دوران پیشین، تفاوتهای بنیادینی در آن رقم خورد است. این تحولات فکری پیش از شکلگیری در نظامهای جدید اساساً بر مبنای «منطق شرع» در مسیحیت فهمیده میشد؛ یعنی نظام فکری پیش از دوران جدید تحت سیطر نظامهای الهیاتی بود. اینگونه نظامها به حدی منضبط و به هم تنیده بودند که گویی در امور انسانی رویکردهایی غیر از آن محال بوده است. در واقع پدیدار شدن چنین وضعیتی در اذهان انسانها ما را به درک مفهوم «جزمباوری» نزدیکتر میکند. هرچند این مبحث را باید در جای ویژهای محل تأمل قرار داد که توصیف آن در این صفحه نمیگنجد.
بااینحال بعد از اینکه فلاسفه بهتدریج توانستند در قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی عقل را در امور الهیاتی دخالت دهند، کمابیش مضمون الهیات مورد پرسش فلسفی قرار گرفت. به تعبیر من با ورود عقل در منطق شرع نوعی جریان تشکیکگونه پدیدار شد که پیش از آن لااقل در هزار ماقبل خود تجربه نشده بود. با حضور پیدا کردن «عقل» در مدار فکر، آن نظام منجمدشده و به هم تنیدهای که پیشتر بدون تشکیک استوار مانده بود، به گون بیسابقه بهسوی سستی گام نهاد؛ زیرا پیش از اینکه «عقل» در «منظوم جزمیت» نفوذ کند، منطق ایمان شرعی (منطقهای که در آن تشکیک و پرسش جایی در برابر ایمان ندارد) بهطورکل محیط ذهن را تحت اشغال خود داشت؛ به همین دلیل وقتی «عقل» نیز طی یک فرایند به مدار «ذهن» پیوست بدیهی است که ساختار منضبط در منطق شرع (نظام الهیات) دچار از هم گسستن شد. در واقع با همین اجمال توضیح میتوان دریافت که یک منطق فکری جدید در حدفاصل قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی به آنچه پیشتر وجود داشته، افزوده شده است که هریک در وعای «ذهن»، فضای مخصوص به خود را ایجاد کرده بودند. این دو منطقه عبارتند از: «منطق عقل» و «منطق شرع». اما واضح است که هر دوی این مناطق در میدان وسیع ذهن جای میگیرند (ذهن مانند میدانی میماند که این دو منطقه را در خود جای میدهد). حال وقتی تصور میکنیم که یکی از این دو منطقه (عقل و یا شرع) وسعت محیط خود را در وعای ذهن بسط میدهد، درمییابیم که به طور طبیعی یکی از آن دو در فرایند دیالکتیک (اضداد) بر دیگری غالب میشود؛ یعنی یکی از آن دو به علت منطق نظری بر دیگری سیطره پیدا میکند و از آن پس مبنا و شالود نظام فکری میشود.
واضح است که در عصر مسیحیت منطق شرع طی فرایندی که فوقاً گفتم، توانست محیط ذهن انسان را به طور صورتبندیشدهای اشغال کند و این موضوع یعنی نظام فکری الهیاتی بدین طریق توانست شرایط امکانی به وجود آورد که از آن به بعد امور انسانی بر مبنای آن قلمداد شود. اما این منوال از آغاز قرن هفدهم به بعد تغییرات بنیادینی را متحمل شد، بدین معنا که بهتدریج «عقل محض» محیط «ذهن انسان» را به اشغال خود درآورد و در نهایت منطق ویژهای را به خود اختصاص داد. این رویداد تاریخی به آن معناست که با به مدار پیوستن منطق عقلی، ذهن انسان نیز بهتدریج از «منطق شرع» فاصله گرفت و در غایت نظامی منضبط مختص به خود را ایجاد کرد. در حقیقت فلسف ایدئالیسم نتیج همان رویکرد فکری است که پیشتر مقدمات آن فراهم شده بود.
ظهور دوران جدید (مدرنیته) در اروپا
توضیح بالا ناظر بر این نکته است که از آن پس با تغییراتی که حاصل شد و بهتدریج «منطق عقل» در ذهن جانشین منطق شرع گردید، فصل جدیدی در تاریخ اندیشه در اروپا رقم خورد. بهبیاندیگر وقتی نظام فلسفی (منطق عقل) محیط خود را در وعای ذهن گسترده کرد و عملاً نظام الهیاتی (منطق شرع) را تحت امر خود قرار داد، از آن به بعد میتوان دریافت که شاکل دوران جدید در مغربزمین ظاهر شده است، زیرا از آن زمان است که میبینیم تمام نظامهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی که پیش از آن مبتنی بر منطق شرع بود مورد تأمل نظام فلسفی قرار گرفت و از نو سیر نظامسازی را در ابعاد وسیع بسط داد. بدیهی است که اگر ما دوران جدید را از خلال این تحولات بنیادین آغازشده بدانیم، پس بایستی «منطق شرع» را نیز از حیث نظری و تاریخی به دوران قدیم ربط دهیم.
اما در اینجا مسئلهای مطرح میشود که به نظر میرسد در زمان باستان وقتی یونانیان توانستند منطق عقل (نظام فلسفی) را برای نخستین بار در محیط ذهن ایجاد کنند، بهنوعی میتوان گفت آنها در عصر خود نیز دوران جدید را در معنای باستانی قضیه تجربه کردهاند. بنابراین نکت حائز اهمیت در این است که یونانیها بهواسط همین نظام فلسفی (منطق عقل) که ایجاد کردند، توانستند آغازکنند تمدن غرب باشند. در حقیقت این تحول مهم در عصر باستان شبیه به همین تحولاتی است که در دوران جدید پس از مسیحیت به وجود آمد. برای نمونه فلاسف پیشاسقراط، افلاطون، ارسطو را در نظر بگیرید، آنها قبل از اینکه نظام فلسفی توسط سقراط و افلاطون و ارسطو ایجاد شود، پیشتر مقدماتی فکری مهمی را پدید آورده بودند که مشابه همین مقدمات را میتوان توسط دکارت و همسانان او در قرن ۱۷ و ۱۸ مشاهده کرد؛ یعنی پیش از اینکه کانت و هگل و… فلسف ایدئالیسم را منضبط کنند، راه بسط دادن «منطق عقل» توسط فلاسف پیشاکانتی هموار شده بود. مقایسه کردن این دو عصر (دوران باستان توسط فلاسف یونانی و عصر روشنگری توسط فلاسف آلمانی) حکایت از آن دارد که در هریک از این دو عصر منطق عقل (نظام فلسفی) محیط ذهن را تحت تصرف خود در آورده است. شکی نمیتوان داشت که شالود تمدن مغربزمین به این دو عصر وابسته و متکی است، یعنی دورانی که منطق عقلی مبنای امور انسانی شده است.
در اینجا به موضوع مهمی میخواهم اشاره کنم که بعد از آن بحث را به سمت آگاهی از تاریخ مفاهیم در ایران سوق میدهم، پس در اینجا باید دقت لازم داشته باشیم. آنچه امروز ما و سایر کشورهای پیوسته به تمدن ایران مطلع هستیم این است که خاستگاه و یا زادگاه تمدن غرب به یونان باستان برمیگردد، این را به هیچ عنوان نمیشود انکار کرد. در حقیقت تمام کشورهایی که امروزه در حوز تمدن غرب اجماع کردهاند، بیتردید مرکز ثقل آنها در یونان باستان است. در واقع آنها خاستگاه تمدن خود را مبتنی بر تمدن یونانی میدانند. این سخن بهقدری واض
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 