پاورپوینت کامل واکاوی روش پیتر برگر در فهم دین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل واکاوی روش پیتر برگر در فهم دین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل واکاوی روش پیتر برگر در فهم دین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل واکاوی روش پیتر برگر در فهم دین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

برگر برای معرفی رویکرد خود در دین‌پژوهی، از اصطلاح «شهروندی دوگانه» استفاده کرده است؛ کسی که هم می‌تواند به کار الهیاتی بپردازد و هم خود را از زمر شهروندان محققان بداند. این مقاله کوشیده است تا مؤلفه‌هایی را نشان بدهد که براساس آنها برگر توانسته است با دو روشی که دارای موضوع و روش متفاوت هستند، یعنی جامعه‌شناسی و الهیات، به بررسی دین بپردازد.

قربان علمی* / مهدی حسن‌زاده**

چکیده: برگر برای معرفی رویکرد خود در دین‌پژوهی، از اصطلاح «شهروندی دوگانه» استفاده کرده است؛ کسی که هم می‌تواند به کار الهیاتی بپردازد و هم خود را از زمر شهروندان محققان بداند. این مقاله کوشیده است تا مؤلفه‌هایی را نشان بدهد که براساس آنها برگر توانسته است با دو روشی که دارای موضوع و روش متفاوت هستند، یعنی جامعه‌شناسی و الهیات، به بررسی دین بپردازد. ابتداً ساختارهای مرتبط درون‌آگاهی برای برگر نشان می‌دهد که در برخورد با پدیده‌ها، انسان می‌تواند از ساختارهای مختلف ذهنی خود بهره بگیرد، مشروط به اینکه ضوابط هریک را مراعات نماید. سپس تعلیق ارزش‌ها کمک می‌کند تا ضوابط رویکرد جامعه‌شناسی برای وی روشن شود. در نهایت، ماهیت جهان‌های معنایی انسان به او نشان می‌دهد که رویکردهای تجربی، به‌ویژه رویکرد جامعه‌شناسی، نمی‌تواند آخرین داوری و حکم را برای دین انجام دهد. اگر در برخی نظریه‌های علوم انسانی، دین محصول ذهن آدمی است، براساس جامعه‌شناسی معرفت، خود آن نظریه‌ها هم نزد وی از این نقد مبرا نیستند. بنابراین، صرف‌نظر از نتایج تحقیقات جامعه‌شناسی، برگر به‌راحتی به کار الهیاتی خود می‌پردازد.

کلیدواژه‌ها: پیتر برگر، شهروندی دوگانه، ساختارهای مرتبط ذهنی، تعلیق، شکنندگی معانی انسانی.

طرح مسئله

هرچند دین با زندگی انسان درآمیخته است، اما او همچنان نیازمند شناخت دین است. دین در کلیت آن معمایی است شگفت. از یک‌سو، به علت آشنایی بیش از حد آدمی با آن ممکن است مورد غفلت قرار گیرد، اما از سوی دیگر، به‌سبب پیچیده بودن بیش از اندازه‌اش همچون معمایی جلوه می‌کند. نظر به پیوسته بودن دین به زندگی، و در نتیجه، اهمیت بسیار آن، و نیز پیچیدگی حیرت‌آور پدیده‌های دین، آدمیان غالباً برانگیخته می‌شوند تا درصدد شناخت بهتر آن برآیند. ازاین‌رو، هنگامی که آدمی با ادیان گوناگون روبه‌رو و در گذر زمان به مطالعه و شناخت آن می‌پردازد، با بسیاری از مسائل اساسی در مورد این پدیده مهم و پیچیده مواجه می‌گردد. مهم‌ترین آنها این است که در دین‌پژوهی باید چه رویکرد را در پیش گرفت؟ آیا می‌توان به‌گونه‌ای از دریچ الهیات و نیز جامعه‌شناسی به دین نظر کرد که با یکدیگر مشکلی نداشته باشند؟ اگر این امر ممکن است، براساس چه مبنا و معیاری می‌توان این دو دیدگاه را در نظر گرفت؟

پس از سپری شدن دوران سلط پدران جامعه‌شناسی دین، یعنی مارکس، دورکیم، و وبر، نشانی از ظهور جامعه‌شناسان دینی پیدا نشد که بتوانند مباحث نظری این رشته را تحول بخشیده و یا مطلب جدیدی ارائه دهند، در دست نیست. تقریباً برگر۱ به‌همراه لاکمن، از اولین کسانی بودند که توانستند به بازکاوی مباحث نظری جامعه‌شناسی دین بپردازند. برگر از جمله نظریه‌پردازانی است که از دو حوز متفاوت، یعنی جامعه‌شناسی و الهیات، به مطالعه دین پرداخته و آن دو در کار وی، دو روی یک سکه محسوب می‌شوند. در حقیقت، جامعه‌شناسی او به ماهیت دین و رابط آن با مدرنیته می‌پردازد و رویکرد الهیاتی وی پاسخ به چالشی است که در دور مدرن برای دین به‌وجود آمده است. به‌عبارت دیگر، کل دین‌شناسی وی، به دین و نیز رابط آن با مدرنیته، از جنبه‌های جامعه‌شناختی و الهیاتی مربوط است.

موضوع این دو حوزه، روش و نتایج آنها با یکدیگر متفاوت است؛ زیرا یکی از موقعیت هستی‌شناسان امور فوق‌طبیعی صحبت می‌کند و دیگری آن را محصول ذهن آدمی می‌پندارد. در الهیات صحبت از خدایان است، صحبت از متن مقدس است، در مورد موجودات ماورایی صحبت می‌شود، از معجزات و کرامات سخن می‌رود، بحث پیامبران و… در میان است. اما در تحلیل دین با ابزار جامعه‌شناسی، و برای برگر جامعه‌شناسی معرفت، امر ماورایی و هم موضوعات مرتبط با آن، همانند اجزاء دیگر فرهنگ، محصول ذهن آدمی و فرافکنی او تلقی ‌شده، با آن به‌عنوان یک پدید انسانی برخورد می‌شود. بنابراین، جامعه‌شناسی با پدیده‌های تجربی سروکار دارد و موضوع الهیات عبارت است از: امور ماوراء‌طبیعی و اعتقاد به آنها.

برگر از یک‌سو، خود را در طیف الهیات لیبرال مسیحی قرار می‌دهد (

Berger,

۱۹۷۹

, p. xii

) و از سوی دیگر، جامعه‌شناس می‌باشد. در رویکرد اخیر، جهان انسانی اساساً شبکه‌ای از معانی انسان است (

Berger,

۱۹۷۴

,

۱۲۶).

چنانکه پیداست نگاه‌های الهیاتی و جامعه‌شناختی در برابر یکدیگرند. در اینجا این سؤال اساسی و مهم مطرح می‌شود که آیا می‌توان نسبت به دین هم کار جامعه‌شناسی انجام داد و هم به الهیات پرداخت؟ در مورد برگر، درحالی‌که رویکرد وی به دین از دریچه‌های الهیاتی و جامعه‌شناختی است، آیا ملاحظ دین از زاوی یکی، مانع بررسی دین از دیدگاه یا دیدگاه‌های دیگر نخواهد بود؟ چون پاسخ برگر منفی است، سؤال بعدی که مطرح می‌شود این است که معیار وی در برخورد با دین از دو رویکرد جداگانه و متفاوت چیست؟ به بیان دیگر، صرف‌نظر از چگونگی دیدگاه الهیاتی، با چه معیاری می‌توان هم جامعه‌شناس بود و در مورد برگر، هم الهیدان یا متأله؟ در این مورد، برگر به شکلی نظری خود را بسط داده است که از دید وی، البته با لحاظ معیاری خاص، می‌توان به‌گونه‌ای از این دو دریچه، یا دریچه‌های دیگر به دین نظر کرد که دین‌پژوه هم کار تحقیقی خود را انجام دهد و هم به نظرات الهیاتی‌اش بپردازد.

برگر و روش او در دین‌شناسی

برگر از دو رویکرد متفاوت جامعه‌شناسی و الهیات به بررسی دین می‌پردازد. هرچند این دو رویکرد با یکدیگر متفاوتند؛ زیرا جامعه‌شناسی با پدیده‌های تجربی سروکار دارد و موضوع الهیات امور ماوراءطبیعی و اعتقاد به آنهاست، با وجود این، برگر از هر دو به دین نگاه کرده است. در حقیقت، این دو رویکرد در تحقیقبرگر به یکدیگر مربوط‌اند. آن دو در کار وی، دو روی یک سکه محسوب می‌شوند. درحالیکه، جامعه‌شناسی او به جایگاه دین در دوره مدرنیته می‌پردازد، الهیات او پاسخ به چالشی است که در دور مدرن برای دین به‌وجود آمده است. در حوز الهیات، برگر شاید اولین نفری باشد که راه‌های الهیاتی برای چالش مدرنیته را به‌صورت مدل عرضه کرده باشد. هرچند اساس بحث از خودش نیست، اما عرضه کردن آنها به‌صورت دسته‌بندی و الگوبندی‌شده کار جدیدی است.

شهروندی دوگانه۲

آیا می‌توان ضمن نگاه از مقول جامعه‌شناسی به دین، نگاه الهیاتی هم به دین داشت، بدون اینکه با یکدیگر مشکلی داشته باشند؟ به‌عبارت دیگر، براساس چه معیار و روشی می‌توان این دو دیدگاه را داشت؟ برگر برای نشان دادن رویکرد خود به بررسی و فهم دین، شهروندی دوگانه است (

Berger and Kellner,

۱۹۸۱

, p.

۸۶). وی، از این اصطلاح استفاده می‌کند تا توضیح دهد که محققانی که از یک‌سو، معتقد دینی محسوب می‌شوند و از سوی دیگر، علاقه‌مند به تحقیق تجربی در باب دین و ابعاد اجتماعی آن هستند، می‌توانند تحقیق خود را دنبال کنند.

وی، به همراه کلنر، با استفاده از اصطلاح جامع محققین پیرس۳ (۱۹۱۴ـ۱۸۳۹)، سعی می‌کند به این امر اشاره کند که انسان با تبدیل شدن به یک عالم جامعه‌شناس، در میان سایر دانشمندان آن رشته به یک شهروند تبدیل می‌شود. در همین حال، وی نمی‌تواند از این مسئله چشم‌پوشی کند که او یک شهروند معمولی جامعه خود می‌باشد. به علاوه، می‌تواند در سایر گروه‌های اجتماعی مختلف، جزو یکی از شهروندان آنها باشد (

Ibid, p.

۶۶). به‌عنوان نمونه، یک شهروند کانادایی را در نظر بگیرید که مادر یا پدرش در ایالات متحده امریکا متولد شده‌اند. در این صورت، وی در سن خاصی می‌تواند هم‌زمان ادعای شهروندی کانادایی و آمریکایی را داشته باشد. در خصوص دین نیز درست به همان شیوه که فرد مذکور می‌توانست ادعای شهروندی دوگانه را داشته باشد، الاهیدان یا متألهی که جامعه‌شناس هم هست، می‌تواند ادعای شهروندی جامع دینی و نیز جامع محققین جامعه‌شناس را داشته باشد.

با توجه به اینکه برگر، به همراه کلنر، برای بحث خود از مثال دانشمند جامعه‌شناس مسلمان استفاده می‌کند (

Ibid, p.

۸۵-۸۶)، در اینجا برای بیشتر روشن شدن موضوع از آن استفاده می‌کنیم. برای مثال، یک مسلمان را در نظر بگیرید. وی هر روز در اذان و اقام نماز چندبار می‌گوید «لا اله الا الله و محمد رسول‌ الله». اکنون، مفروض این است که وی در همان حال، یک جامعه‌شناس هم هست و می‌خواهد تحلیلی جامع راجع به ریشه‌ها، کارکردها و تحول این دین انجام ‌دهد. به بیان دیگر، وی به انجام کار جامعه‌شناختی در مورد اسلام می‌پردازد. نهایتاً، او در این کار موفق می‌شود، به‌طوری که چشم‌اندازهای نو و قابل ارزشی را به دست می‌دهد. بنابراین، وی نوع خاصی از شهروندی دوگانه را دارا است. از یک‌سو، او شهروند جمهوری دانشمندانی است که در این قابلیت، تحقیق جامعه‌شناختی‌اش را انجام می‌دهد، بلکه حتی این کار را مطابق با یک غیرمسلمان انجام می‌دهد. اما، از سوی دیگر، وی شهروند امت اسلامی هم بوده و آن را ادامه می‌دهد، و در این قابلیت اخیر است که او دین اسلام را تصدیق کرده، مناسک و اعمال عبادی آن را انجام می‌دهد. در حقیقت، در اینجا وی دارای نوعی شهروندی دوگانه است: شهروند جامع دانشمندان علوم اجتماعی و شهروند امت اسلام.

چنانکه برخی خاطرنشان ساخته‌اند، بهترین نمونه‌ای که در آن شهروند دوگانه بر خود برگر مصداق پیدا می‌کند، انتشار آثار مربوط به دور «دوم» وی است (

Ahern,

۱۹۹۳

, p.

۹۳). انتشار کتاب سایبان مقدس (۱۹۶۷)، که برگر آن را با دید جامعه‌شناسی معرفت نگاشته است، با چاپ کتاب نجوای فرشتگان(۱۹۶۹) و با رویکردی الهیاتی دنبال شد. با این دو کتاب، که موضوع آن دین از جنبه‌های مختلف است، در حقیقت برگر حمایت خود را از شهروندی دوگانه در تحقیق برای دین اعلان می‌کند.

هدف برگر در سایبان مقدس عبارت بود از: کاربرد جنب نظری جامعه‌شناسی معرفت نسبت به پدید دین. بر این اساس، ازآنجاکه ساختار غریزی انسان کامل نیست (

Berger,

۱۹۶۷

, p.

۴

; Berger and Kellner,

۱۹۶۵

, p.

۱۱۱)، انسان‌ها فطرتاً خودشان باید جهان خود را بسازند (

Berger,

۱۹۶۷

, p.

۵

; Berger and Kellner,

۱۹۶۵

, p.

۱۱۱-۱۱۲). به بیان دیگر، آنها خود باید به جهان معنا داده و رابط خود را با آن مشخص سازند. در اینجا برایبرگر دین هم از زیست جهان آغاز می‌شود. درون این جهان است که انسان‌ها هم معانی خود و از جمله دین را می‌سازند تا از این طریق، جهان منظم و قابل زیست را به‌وجود آورند. بنابراین، با توجه به این قابلیت، ازآنجاکه آنچه انسان را به سوی تأسیس جهان مقدس و به‌وجود آوردن دیگر واقعیت‌ها می‌کشاند، ساختار ناقص زیستی اوست، در نتیجه، زمانی دین معنای وجودی‌اش را از دست خواهد داد که ساختار زیستی انسان هم مثل حیوان کامل شود.

اما از نظر برگر در اینجا دین درونی انسان بوده، و ریشه در ساختار ناقص غریزی خود او و معناجو بودنش دارد.۴

با توجه به اینکه برگر در تعریف دین، آن را تجرب امری ماوراءطبیعی و مقدس می‌داند، می‌توان گفت که آنچه انسان را به داشتن چنین تجربه‌ای سوق می‌دهد، احساس نیاز شدید انسان به معناست.

درحالی‌که در کتاب سایبان مقدس، منشأ دین برای او به لحاظ تجربی مشخص می‌شود، وی در گفتن این موضوع نیز صریح است که از منظر جامعه‌شناختی، این سؤال را که چگونه می‌توان دین را به‌عنوان مقوله‌ای الهی مورد بررسی قرار داد، باید ترک کرده و کنار گذاشت (

Berger,

۱۹۶۷

, p.

۱۸۰). از سوی دیگر، وی در این گفته نیز صریح است که رویکرد جامعه‌شناختی، به نوب خود، نیز نمی‌تواند مانع از آن باشد که دین را از جنبه‌ای کاملاً متفاوت مورد توجه قرار داد. به همین دلیل، الهیات موضوعی است که وی در کتاب نجوای فرشتگان به آن مشغول می‌شود. وی در مقدم کتاب می‌نویسد: «بد یا خوب، تمام فهم من بر این نیست که من یک جامعه‌شناس هستم، من خود را یک مسیحی نیز می‌دانم» (

Berger,

۱۹۶۹

, p. ix

).

ازآنجاکه در رویکرد جامعه‌شناسی معرفتِ وی، دین امری انسانی تلقی می‌شد، و از سوی دیگر، وی با بسط نظری سکولاریزاسیون در کتاب سایبان مقدس، افول دین در آینده را پیش‌بینی کرده بود (

Berger,

۱۹۶۷

, p.

۱۰۸)، این خود می‌توانست که او را به شخصی ضددین متهم سازد. ازاین‌رو، در کتاب نجوای فرشتگان، برای فرار از این اتهام و نشان دادن ایمان دینی خود، با رویکردی لیبرالی به دغدغه‌های الهیاتی خود پرداخت.

اکنون این سؤال مطرح می‌شود که برگر، که از موضوع شهروندی دوگانه نسبت به دین صحبت می‌کند و خودش هم توانست دو رویکرد جامعه‌شناسی و الهیات را دربار دین مطالعه کند، اساس روش او در شهروندی دوگانه و نیز تغییر مسیر از جامعه‌شناسی به الهیات چیست؟ درحالی‌که در جامعه‌شناسی، او دین را محصول انسان می‌دانست، چگونه و با چه معیاری توانست به سمت الهیات برود؛ رویکردی که ماوراءطبیعت در آن امری واقعی و غیرقابل انکار است؟ در این زمینه، چند موضوع به برگر کمک کرد که عبارت بودند از: ساختارهای مرتبط آگاهی، تعلیق ارزش‌ها و ماهیت جهان‌های معنایی انسان، که در اکثر آنها، متأثر از شوتس (

Alfred Schutz

) است.

ساختارهای مرتبط درون‌آگاهی

منظور شوتس از ساختارهای مرتبط درون‌آگاهی، که مبتنی بر پدیدارشناسی آگاهی وی در جهان روزمره است، حوزه‌های جداگان درون‌آگاهی انسان است (

Schutz,

۱۹۶۲

, p.

۷-۳۴). با توجه به این اصطلاح، برگر به همراه لاکمن، در مورد حیات روزمره معتقد است که اینها برحسب نسبت‌ها و روابط ساخته می‌شود (

Berger and Luckmann,

۱۹۶۶

, p.

۴۵). می‌توان این جمله را با مثالی روشن ساخت. یک شهروند مشهدی به تهران می‌آید و پس از رسیدن به فرودگاه، یک تاکسی کرایه می‌کند. اکنون به رانند تاکسی چه باید بگوید؟ او می‌خواهد کجا برود؟ این پاسخ، بر ساختار مرتبط و انگیزه‌ای که وی را به این سفر واداشته است، متکی است. تا زمانی که او در این شهر هست، ساختارهای مرتبطِ درونِ ذهن است که فعالیت‌های وی را ساماندهی می‌کند. ممکن است او در این شهر، اهداف مختلفی داشته باشد که نه‌تنها به لحاظ مکانی متفاوت باشند، بلکه از نظر موضوع هم با یکدیگر همخوانی نداشته باشند. در این حال، برای هر کدام از این موارد در ذهن او یک ساختار تشکیلاتی ذهنی متفاوتی وجود دارد. برای مثال، اگر وی به دانشگاه آمده است، حتماً براساس چارچوب قبلی موجود در ذهن به اینجا می‌آید. برای دانشگاه و کارهایی که در اینجا باید انجام بدهد، درون ذهن وی یک چارچوب خاص وجود دارد. حال اگر پس از دانشگاه به بازار تهران برود، این چارچوب و ذهنیت متفاوت خواهد بود. به بیان روشن‌تر، وی نمی‌تواند با همان قالب ذهنی که به دانشگاه‌ آمده است، به بازار تهران هم برود. هریک از آنها دارای چارچوب ذهنی خودش بوده و در موقع خود، وی باید بر اساس ضوابط آن عمل نماید. منظور از ساختارهای مرتبط، همین چارچوب‌های مختلف ذهن است که هرکدام به حیط خاص خود در خارج مرتبط است.

می‌توان این موضوع را با مثال دیگری روشن‌تر ساخت. در حال قدم زدن، مشغول اندیشه پیرامون این موضوع هستید که امروز چه کار کرده‌اید. علاوه بر این، به نیازمندی‌های روز بعد نیز می‌اندیشید. در این زمان، ناگهان توجه شما به‌وسیل چند پرند سیاه و سفید کنار خیابان جلب می‌شود. بلافاصله، ساختار ذهنی مرتبط شما از اندیشیدن قبلی، به پرندگان متمرکز می‌شود. در این حالت، احتمالاً سعی می‌کنید به این اندیشه بپردازید که این پرندگان متعلق به کدام طیف هستند؟ در ادامه و با مرور ذخیر معرفتی، که درونِ ساختار مرتبط ذهن شما از پرندگان موجود است، به این نتیجه می‌رسید که این پرندگانِ رنگارنگ مثلاً متعلق به فلان گونه از پرنده‌های آوازخوان هستند. هنگامی که آنها پرواز کرده و دور می‌شوند، دوباره شما به تفکر و اندیشه دربار برنام کاری فردا مشغول می‌شوید.

چنانکه این مثال‌ها نشان می‌دهند، به نظر برگر و کلنر، آگاهی ما «همه از یک نوع» نیست (

Berger and Kellner,

۱۹۸۱

, p.

۶۲). آگاهی انسان مشتمل بر علاقه‌های متفاوت بسیاری است که هریک از آنها با مخزن و اندوخت معرفتی خود مرتبط است. بنابراین، نه یک عدد، بلکه ساختارهای مرتبط بسیاری در آگاهی ما وجود دارد. با توجه به علاقه، انسان بین این ساختارهای مرتبط آگاهی مهاجرت می‌کند. اما چنان‌که برگر، و کلنر خاطرنشان می‌کنند، همچنان‌که انسان درون یک ساختار مرتبط حرکت می‌کند، تا حد امکان هم ساختارهای دیگر را کنار می‌زند (

Ibid

)؛ یعنی ذهن من فقط متوجه یک ساختار است؛ ساختاری که با آن به کار موردنظر مشغول می‌باشم. این به‌معنای این نیست که ما دیگر نمی‌توانیم ساختار مرتبط را عوض کنیم. چنانکه از مثال مسافرت به تهران و پرندگان روشن بود و همان‌طور که در جهان زندگی روزمره تجربه می‌شود، آگاهی به آسانی از یک منطقه و ناحی معنایی، به ناحیه‌ای دیگر می‌رود و بازمی‌گردد. کاملاً طبیعی است که انسان ساختار مرتبط را در جریان هریک از برنامه‌هایش عوض کند. مهم برای برگر این است که توجه به هر ساختار مرتبطی، یعنی خلاص شدن ذهن از دیگر ساختارها. توجه علمی مثلاً یک مورد است. مادام که من به‌صورت علمی و در ساختار مرتبط ذهنی آن به پدیده‌ای متوجه هستم، سایر اشکال ممکن تفکر به تعلیق درمی‌آیند و به محض اینکه سراغ رویکرد دیگری غیر از روش علمی رفتم، ساختار مرتبط علمی موجود در ذهن، بسته می‌شود. در مثال پرندگان، هنگامی که به فکر در مورد کارهای فردا بازمی‌گردید، ساختار آگاهی مرتبط با پرندگان، که در ذهن موجود است، به حالت تعلیق درمی‌آید.

البته، بر اساس گفته‌های برگر، در تحلیل نهایی، انسان برای آموزش و یادگیری، و نیز تحقیق و بررسی قابلیت بیش از یک جنبه را دارد. بنابراین، در مورد تبیین پدید دین نیز می‌توان جنبه‌های جامعه‌شناسانه و الهیاتی را به کار ‌برد.

تعلیق ارزش‌ها

در رویکرد جامعه‌شناختی برگر، مبنای همه چیز پدیدارشناسی زندگی روزمره است. در این روش، پژوهشگر از بیان عقید خود در مورد جایگاه هستی‌شناسان موضوع مورد بررسی خودداری می‌کند. یک متکلم و جامعه‌شناس یهودی را در نظر بگیرید که قصد دارد دین خود را از دو زاوی جامعه‌شناسی و الهیات بررسی و تحلیل نماید. با توجه به برگر، درون‌آگاهی او دو ساختار مجزا وجود داشته و قابلیت آن را دارد که بین آنها حرکت و مهاجرت نماید. بی‌شک، ساختارهای مرتبط آگاهی موردنظر در اینجا جامعه‌شناسی و الهیات است. به لحاظ منطقی و از نظر برگر، هر دو رویکرد و هر دو ساختار وجود دارند، اما در چارچوب اشار خودش؛ زیرا هریک از این ساختارها، دارای نظام مرتبط مخصوص به خود می‌باشد. به‌عبارت دیگر، هر ساختار مرتبطی، خصوصیات ویژ خود را دارد (

Ibid

). به اعتقاد وی، در نگاه اول و درون ساختار مرتبط جامعه‌شناسی، تجرب دینی مصون از تحلیل جامعه‌شناسی است؛ چراکه از نگاه الهیاتی، در تجرب دینی صحبت از مقولاتی می‌شود که از دایر تجرب علمی بیرون است. اما به نظر برگر هم داستان این نیست. جامعه‌شناس نه‌تنها می‌خواهد محیط اجتماعی اولی بنی‌اسرائیل را بررسی کند، بلکه تا آنجا که ممکن است و منابع اجازه می‌دهد، می‌خواهد توصیفی پدیدارشناختی از تجرب دینی آنها داشته باشد.۵

از سوی دیگر، به اعتقاد برگر، نظری جامعه‌شناسی باید بر اساس منطق خود، دین را محصول انسان و فرافکنی۶ او ببیند (

Berger,

۱۹۶۷

, p.

۱۸۰)؛ فرافکنی به این معنا که آنها ساختارها و نمادهای انسانی‌اند. هرگونه تجربه‌ای اگر بخواهد دوام داشته باشد، باید پیام خود را از طریق نمادها، بخصوص نماد زبانی منتقل کند. به بیان دقیق‌تر، هر سیستم زبانی، مجموعه‌ای از نمادهای انسانی است. مثلاً کلم «خشم» و همین‌طور واژ «قدرت» و… نمادی از حالت‌های آدمی است. از طریق این مجموعه‌های نمادی، انسان‌ها تجربیات گوناگون خود را به یکدیگر منتقل می‌سازند. به اعتقاد برگر، ازآنجاکه انتقال هرگونه تجربه‌ای از طریق نمادها امکان‌پذیر است، تجرب دینی هم از این مسئله مستثنا نیست. تجرب دینی نیز پیش از هر چیز، به‌وسیل زبان منتقل می‌شود. برای حفظ چنین تجربه‌ای در طول زمان، این تجربه در نمادهای انسانی دیگری هم منعکس می‌شود: مراسم دینی، نهادهای دینی، مکان‌های دینی و… به اعتقاد برگر، در بررسی علمی دین، آنچه در دست است، همین نمادهای انسانی است که از طریق آن تجرب دینی بیان می‌شود. ما دسترسی به آن طرف دیگر تجربه را نداریم. بنابراین، دین چیزی جز ساختارهای انسانی یا فرافکنی او نیست (

Berger and Kellner,

۱۹۷۸

, p.

۴۱

; Berger,

۱۹۷۹

, p.

۵۲

).

۷

آیا این فرافکنی‌ها می‌توانند به موجودی فراتر از انسان، یعنی خدا، اشاره داشته باشند؟ به اعتقاد برگر، پاسخ به این سؤالات در حیط کار جامعه‌شناسی نیست.۸ازاین‌رو، در اینجا تنش بین ارزش‌های دینی متکلم یهودی و نتایج به‌دست‌آمده در جریان تحقیق جامعه‌شناسی او مهم است. او باید آن دسته از ارزش‌های خود را که اشاره به حقایق نهایی و غایی دارد، به حالت «تعلیق» نگاه دارد (

Berger,

۱۹۷۴

, p.

۱۲۶). وبر این مفهوم را در جامعه‌شناسی خود تحت عنوان «داوری غیرارزشی» بیان کرده است.

این سخن به معنای این نیست که ارزش‌ها و ادعاها را باید فراموش کرده و به‌طور کلی بی‌دین شد. به‌عبارت دیگر، به اعتقاد برگر لازم این کار ملحد بودن نیست، بلکه باید آنها را چنان کنترل کرد که درک جامعه‌شناختی را مغشوش نسازد. چنین حالتی را برگر «الحاد روش‌شناسانه» می‌گوید (

Ibid, p.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.