پاورپوینت کامل تحلیل سه دشوار? تودرتو در تاریخ تئوریک ایران ۳۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تحلیل سه دشوار? تودرتو در تاریخ تئوریک ایران ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحلیل سه دشوار? تودرتو در تاریخ تئوریک ایران ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تحلیل سه دشوار? تودرتو در تاریخ تئوریک ایران ۳۳ اسلاید در PowerPoint :

داستان شرقیان از سنت بریده در نوع خود غم‌نامه‌ایست؛ آن‌ها از آیین اجدادی در پی هوس آزادی و عشق جدا شده‌اند، ولی بی‌اربابی را دوام نمی‌آورند، پیوسته از «ایسمی» به «ایسمی» دیگر درمی‌غلتند و هر بار ارباب را اشتباه گرفته و تنها دربه‌دری و رنج نصیب آن‌ها می‌شود.

ایران با چه موانع تاریخی مواجه است؟

۱. غرب‌زدگی

داستان شرقیان از سنت بریده در نوع خود غم‌نامه‌ایست؛ آن‌ها از آیین اجدادی در پی هوس آزادی و عشق جدا شده‌اند، ولی بی‌اربابی را دوام نمی‌آورند، پیوسته از «ایسمی» به «ایسمی» دیگر درمی‌غلتند و هر بار ارباب را اشتباه گرفته و تنها دربه‌دری و رنج نصیب آن‌ها می‌شود. آخر ایسم‌های فلسفی از «تئوریا» آمده‌اند، آن‌ها برای پرستش ساخته نشده‌اند ولی این آوارگان با میل و تعصبی شدید آن‌ها را می‌پرستند؛ به همین دلیل است که اینان را به‌درستی «غرب‌زده» نام نهاده‌اند. روزی این مکتب، روزی آن مکتب، روزی این فیلسوف و روز دیگر آن فیلسوف نقش خدا را برای اینان بازی می‌کند. دقیقاً به همین دلیل سنت نظری یا تئوریک در شرق هرگز پا نگرفت، چراکه روشنفکران در فلسفه‌ها و مکتب‌های شرقی به دنبال یک کیش می‌گشتند، آن‌ها باور نداشتند که مارکس یا هایدگر ممکن است اشتباه کنند. «مگر می‌شود خدایان اشتباه کنند؟» همه پیامدهای اشتباه این نظریه‌پردازان به گردن پیروان «منحرف» آن‌ها انداخته می‌شد. مگر می‌شود از فلسف مارکس انسان‌دوست به گولاک برسیم؟! مگر می‌شود هایدگر با این شعاع بلند اندیشه که «بر تارک هستی می‌درخشد» به پشتیبانی از نازی‌ها برخیزد؟!

هر متفکر جدیدی به محض بروز ترجم آثارش در جوامع شرقی، عده‌ای «رسول» پیدا می‌کند که برای تود مردم بیانات این خدایان نورسیده را شرح می‌دهند. کانت و هگل و مارکس و هایدگر در پندار اینان درست به‌مانند خدایان المپ‌نشین هستند که به دلیل تعالی مقامشان نیاز به رسولانی دارند تا صدای آن‌ها را به گوش خلق برسانند. عجیب نیست که ورود مارکس به زبان فارسی به پروژه‌هایی مانند «تشیع علوی علیه تشیع صفوی» بینجامد، یا به همین ترتیب ورود هایدگر به پروژه‌های عجیب آخرالزمانی منجر شود. روشنفکرانی که به‌گونه‌ای متناقض در حال گسترش این فِرَق نوظهور بودند، بیشتر ژست پولس قدیس به خود گرفته بودند تا اینکه چیزی شبیه یک تئوریسین باشند. این متعصبان آواره طبقه‌ای از ایدئولوگ‌های سرسخت را از مسکو گرفته تا پکن، از تهران تا قاهره و… پدید آوردند. مردم و حکومت‌های میزبان این ایدئولوگ‌ها، درست به‌مانند یک بیگانه با آن‌ها برخورد کرده‌اند، نه به خاطر اینکه آن‌ها اندیش فلسفی یا نظری را وارد جامعه کرده‌اند، بلکه به این دلیل که آن‌ها فرقه‌ها و کیش‌های جدیدی خلق کرده‌اند؛ زدن آن‌ها، کشتن آن‌ها و راندن آن‌ها هیچ جرمی ندارد، آن‌ها همان «هوموساکری» هستند که در هیچ قانونی هیچ حقوقی ندارند.

به‌هرصورت این جریانات نه یک راه بلکه یک چاه عمیق در جلوی پای تفکر است، این چاه‌ها گور اندیش نظری هستند. اینکه در جوامع میزبان این طبقه مورد ستم قرار گرفته‌اند نباید این حقیقت را پنهان کند که آن‌ها به دنبال تفکر نیستند، بلکه به دنبال یک کیش جدیدند تا در مقابل آن تعظیم کنند. روشنفکری در شرق مسیر ویژ خود را رفت و طبیعی بود که اقوامی که هزاران سال به تقلید خو کرده‌اند اولین تجربه‌های فکری‌شان چیزی شبیه کیش‌های نوظهور از کار درآید. شکست این جریان از همان ابتدا قطعی بود و بدبختانه اینکه این شکست به پای تفکر نوشته شد.

۲. کشکول فرهنگی

دومین مشکل به پیشین تاریخی ما بازمی‌گردد. تاریخ و فرهنگ ایران در واقع تاریخ و فرهنگ خاورمیانه است. به قول یکی از مستشرقین، «خاورمیانه یعنی ایران». تاریخ پربار، مشکلات پیچیده نیز به همراه دارد. فوکو می‌گفت «خوشبخت آن ملتی که تاریخ ندارد!» البته این گزاره ناسازگون است. مللی که تاریخ ندارند به‌راحتی با تغییرات کنار می‌آیند، ولی درعین‌حال تنها آن ملتی می‌تواند مصدر تغییرات بزرگ در تاریخ جهانی باشد که خود در تاریخ باشد.

به‌هرصورت ما ملتی تاریخ‌مندیم، ولی تاریخ ما یک مشکل بزرگ دارد: چندهزار سال تاریخ در پشت سر ما به‌مانند یک تود بی‌شکل بر روی هم ریخته است بدون هیچ صورت‌بندی خاصی. لفظ کشکول برای توصیف این وضعیت مناسب است. تاریخ ما بدون هیچ استخوان‌بندی عقلانی چونان یک کشکول بزرگ است. دست تقدیر هر بار به‌صورت اتفاقی دست در کیسه می‌کند و بخت قومی را چون حوالتی بی‌ربط به گردن ما می‌اندازد، بدون آنکه این بخت را دقیقاً خواسته باشیم، درست مثل کشکول شیخ بهایی که از هر دری بی‌هیچ دلیلی سخن می‌گوید. کشکول چیزی به نام مدیریت اسناد و بایگانی ندارد، هیچ امری از رده خارج نمی‌شود، هیچ مفصل‌بندی یا طبقه‌بندی‌ای وجود ندارد، هر چیزی که خوار آید روزی به کار می‌آید و…

راه‌حل این مشکل را ما عقلانیت تاریخی می‌دانیم. چرا مثلاً خدایان یونان باستان نمی‌توانند از پیشاتاریخ اروپاییان بیرون بجهند و خدایی را در قرن بیست‌ویکم از سر بگیرند؟ پاسخ این پرسش دو کلمه است:

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.