پاورپوینت کامل شرح بزرگ دیوان ناصرخسرو ۵۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شرح بزرگ دیوان ناصرخسرو ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شرح بزرگ دیوان ناصرخسرو ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شرح بزرگ دیوان ناصرخسرو ۵۴ اسلاید در PowerPoint :
در سال ۱۳۲۶ هجری شمسی که به قصد استفاده و استفاضه از محضر مبارک مرحوم شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری در وقتی که هنوز بیست بهار از زندگیام نگذشته بود، ترک خانه و کاشانه گفتم و به جوار حضرت ثامنالائمه ـ علیه آلافالتحیه والسلامـ پیوستم
در سال ۱۳۲۶ هجری شمسی که به قصد استفاده و استفاضه از محضر مبارک مرحوم شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری در وقتی که هنوز بیست بهار از زندگیام نگذشته بود، ترک خانه و کاشانه گفتم و به جوار حضرت ثامنالائمه ـ علیه آلافالتحیه والسلامـ پیوستم، برخلاف آداب و عادات حوزههای علمیه که استاد، متکلم وحده است، نه کسب نظر از طلاب میکند و نه تکلیف کتبی از آنان درخواست مینماید، از استاد خواهش کردم تکلیفی معین فرمایند تا آنچه در کتاب مطوّل سعدالدین تفتازانی از قواعد معانی و بیان و بدیع، روزی چهار ساعت میخواندم منطبق با آن تکلیف سازم و آن را به صورت مقالهای به رشته تحریر درآورم و اندوخته علمی خود را با محک آزمایش بیازمایم. استاد از این پیشنهاد خشنود گشتند و از من خواستند که آنچه را میدانم و میفهمم، از این دو بیت ناصرخسرو بنویسم و برای اصلاح و راهنمایی تقدیم محضر علمی ایشان نمایم:
پسندهست با زهد عمار و بوذر
کند مدح محمود مر عنصری را؟
من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی درّ لفظ دری را
من در آن زمان که با مراجع و مآخذ اسلامی تازه آشنا شده بودم، برایم بسیار بسیار تازگی داشت تا با مراجعه به کتابهایی مانند: «اُسدالغابه فی معرفه الصحابه» و «الاستیعاب فی معرفه الاصحاب» به جستجوی شرح حال عمار یاسر و ابوذر غفاری بپردازم، و با مراجعه به «لبابالالباب» عوفی و «تذکرهالشعرا»ی سمرقندی و نیز «سخن و سخنوران» بدیعالزمان فروزانفر، احوال عنصری را پیجویی کنم و با رجوع به کتابهای تاریخی همچون «تاریخ گردیزی» و «تاریخ بیهقی» به موقعیت سلطان محمود غزنوی (ملقب به غازی) آشنا گردم، بهویژه که در دیوان ناصرخسرو به مواردی دیگر برخورد کرده بودم که او نظرش درباره سلطان محمود منفی بوده است؛ مانند:
به ملک ترک چرا غرهاید؟ یاد کنید
جلال و عزت محمود زاولستان را
و یا بیت زیر که از او با لقب غازی یاد کرده و او را شایسته آن لقب ندانسته است:
آن کو به هندوان شد یعنی که غازیام
از بهر بردگان، نه ز بهر خدا شدهست
استاد مقال من را پسندیدند و در حضور طلاب حاضر در درس، مرا تحسین و تمجید کردند و فرمودند تا دیگران آن را نمونهای از یک تحقیق کامل بدانند و من این داستان را حدود چهل سال بعد در کتاب «یادنامه ادیب نیشابوری» (تهران، ۱۳۶۵) که به پاس محبتها و الطافشان مرتب و منتشر ساخته بودم، یادآور شدم.
در مورد بیت دوم، استاد، خود مرا راهنمایی کرده بودند که «ریختن در در پای خوکان» را در ادب عربی در آثار ابومنصور ثعالبی همچون یتیمهالدهر و لطائفالمعارف جستجو کنم و من عبارت «اقلد الدر اعناق الخنازیر» (مروارید را بر گردن خوکان میآویزم) را بر مقاله خود افزودم.
دو استاد بزرگوار در طی سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۰ که دانشجوی دانشکده علوم معقول و منقول بودم، با دو استاد بزرگوار آشنا شدم که مرا بر ادب فارسی تشویق کردند: مرحوم دکتر مهدی حمیدی شیرازی که اصرار داشت از میان شاعران شیعی، شاهنامه فردوسی و دیوان ناصرخسرو را بخوانم؛ و مرحوم دکتر علیاکبر فیاض در امتحانی که از کلیله و دمنه از من گرفتند، در یکی دو نکته دستوری دریافتند که من دستور زبان فارسی را با نحو عربی مقایسه میکنم و به جهت دوستی و آشنایی که با مرحوم پدرم داشتند، فرمودند: «مهدی آقا، تو کوچکترین دانشجوی من هستی و من بر تسلط تو بر صرف و نحو و بلاغت عربی واقف هستم؛ ولی تو نباید به خود مغرور شوی و خیال کنی عربی را که خوب میدانی، نیازی به قواعد فارسی نداری.» این جمله استاد، مرا متنبّه ساخت و همانجا تصمیم گرفتم که پس از ختم تحصیلات در دانشکده علوم معقول و منقول، به دانشکده ادبیات بروم و رشته زبان و ادبیات فارسی را بخوانم.
در این دانشکده رسال پایاننامه لیسانس خود را در ترجمه و شرح قصیده «لامیه العجم» طغرائی اصفهانی گرفتم که مرحوم دکتر ذبیحالله صفا به عنوان استاد راهنما مرا بر آن ستایش کردند و اصرار و تأکید فرمودند: «حال که تو بر ادب فارسی و عربی مسلط گشتهای، لازم است که بدون فاصله، دوره دکتری ادبیات را هم بگذرانی تا از وجود تو برای تدریس در دانشگاه استفاده شود.»
در دانشکده ادبیات با مرحوم دکتر معین در درس «چهارمقاله» نظامی عروضی و برخی از متون فارسی آشنا شدم ایشان که در همان سالها سرپرستی تألیف کتابهای درسی فارسی و عربی را عهدهدار شده بودند، تألیف سه مجلد کتاب صرف و نحو و قرائت عربی را به من و دکتر سیدجعفر شهیدی ـ که هر دو دبیر دبیرستان ابومسلم در تهران بودیم ـ واگذار فرمودند. این آشنایی و تقرب به حضور استاد موجب شد که از ایشان بخواهم راهنمایی رساله دکتری مرا تحت عنوان «تحقیق در دیوان ناصرخسرو» بپذیرند و من نخستین دانشجو بودم که آن مرحوم، راهنمایی رسالهاش را پذیرفته بودند. استاد فرمودند که: دیوان موجود که به وسیله سیدنصرالله تقوی و سیدحسن تقیزاده و علیاکبر دهخدا و مجتبی مینوی آماده و در سال ۱۳۰۸ چاپ شده است، دارای افتادگیها و سقطات و اغلاط و اشتباهاتی است و نیز در آن، اشعاری سست و کممایه از دیگران به نام ناصرخسرو منسوب گشته؛ از این روی لازم است از نسخه خطی که در مجلس شورای ملی است و مصححان نامبرده، زمانی از آن آگاه گشتند که کار چاپ دیوان به پایان رسیده بود، استفاده کنی و آن را ملاک کار خود قرار دهی.
از این روی من نسخهای از دیوان چاپی را با گذاشتن برگی سفید در میان اوراق آن در دو جلد تجدید صحافی کردم و طی سال ۱۳۳۶ هر روزه در کتابخانه مجلس شورای ملی با نسخه خطی مقابله میکردم و تفاوت آنها را در برگ سفید یادداشت مینمودم. در سال ۱۳۳۷ بر اساس همین نسخه مصحح، رسال خود را منظم ساختم و در ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۳۸ در حضور آقایان مرحوم دکتر محمد معین (استاد راهنما) و مرحوم سعید نفیسی و مرحوم دکتر ذبیحالله صفا (استادان مشاور) از آن دفاع کردم که خطاب دفاعیه که شامل کوششها و نوآوریهایی بود که در ضمن تحقیق خود انجام داده بودم، در چهارمین «بیستگفتار» در مباحث ادبی و فلسفی و کلامی و تاریخ علوم، تهران ۱۳۷۹ به وسیله مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران ـ دانشگاه مکگیل چاپ و منتشر شده است.
مقارن با تصحیح متن دیوان و تدوین رساله، برههای از زمان را به مطالعه منابع اسماعیلی گذراندم و برای اینکه بتوانم در تفسیر و توجیه اصطلاحات اسماعیلی به منابع اصیل ارجاع دهم، آثار دیگر ناصرخسرو و همچون «وجه دین» و «خوانالاخوان» و «زادالمسافرین» و «جامعالحکمتین» و «گشایش و رهایش» و همچنین آثار بزرگانی همچون ابویعقوب سجستانی و حمیدالدین کرمانی و ابوحاتم رازی و قاضی نعمان مغربی و المؤید فیالدین شیرازی مورد مطالعه و برگهداری قرار گرفت و نتایج این کوششها به صورت هشت مقاله درآمد که در هفت شماره از مجله یغما (فروردین تا مهر ۱۳۳۷) چاپ و منتشر گشت و سپس در کتاب «بیستگفتار» در مباحث علمی و فلسفی و کلامی و فرق اسلامی (تهران ۱۳۵۵، مؤسسه مطالعات اسلامی) آورده شد و اخیراً آن را نشر اساطیر به عنوان یک کتاب مستقل تحت عنوان «اسماعیلیه» چاپ و منتشر کرده است که در این چاپ، همه عبارات عربی اعم از آیه و حدیث و مثل و شعر عربی به فارسی ترجمه شده است.
مقالات
در همین سالها مقالات متعددی در زمینه مطالعات خود درباره ناصر خسرو به رشته تحریر درآورده شد، از جمله:
۱ـ علویبودن ناصرخسرو، مجله یغما، سال ۱۴، شماره۱، فروردین ۱۳۴۰
۲ـ تأثیر قرآن در اشعار ناصرخسرو، مجله دانشکده ادبیات، شماره ۳، سال هشتم، ۱۳۴۰
۳ـ مضامین اشعار ناصرخسرو در احادیث و امثال و اشعار عرب، مجله دانشکده ادبیات، شماره۱، سال نهم، ۱۳۴۰
۴ـ ابونصر بن عمران (= المؤید فیالدین داعی الدعا شیرازی، راهنمای ناصرخسرو به مذهب اسماعیلی)، مجله یغما، سال ۱۵، شماره ۱۲، اسفند ۱۳۴۱
۵ـ قصیدهای در رثای نبش قبر حصرت موسی بن جعفر(ع) و گوینده آن المؤید فیالدین الدعاه شیرازی، نامه آستان قدسرضوی، شماره ۱۴، اردیبهشت ۱۳۴۲
۶ـ اماننامه مجعول و توضیح بیتی از ناصرخسرو، مجله دانشکده ادبیات، شماره۱، ۱۳۴۲
۷ـ ناصرخسرو و نسبت روحانی ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 