پاورپوینت کامل طبری و تفاسیر شیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل طبری و تفاسیر شیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طبری و تفاسیر شیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل طبری و تفاسیر شیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

تفسیر طبری از جمله‌ی تفاسیر مهم جهان اسلام است. طبری در این اثر از روایات تفسیری شیعه بسیار اندک بهره می‌جوید؛ همچنان که نخستین مفسران شیعه‌ی هم‌عصر وی نیز ـــ چون عیاشی، قمی و فرات کوفی ـــ توجهی به نقل روایات غیر شیعی ندارند.

برخی روابط تفسیری شیعه و سنی در دوران کهن با تأکید خاص بر التبیان شیخ طوسی

چکیده

تفسیر طبری از جمله‌ی تفاسیر مهم جهان اسلام است. طبری در این اثر از روایات تفسیری شیعه بسیار اندک بهره می‌جوید؛ همچنان که نخستین مفسران شیعه‌ی هم‌عصر وی نیز ـــ چون عیاشی، قمی و فرات کوفی ـــ توجهی به نقل روایات غیر شیعی ندارند. بااینحال، به نظر می‌رسد که این تفسیر علاوه بر اثرگذاری مستقیم بر دیگر تفاسیر عامه‌ی مسلمانان، از اواخر سده‌ی ۴ق با تفاسیر شیعی نیز پیوندهایی یافته است؛ این‌گونه که یک سده پس از طبری، مفسران شیعه در بغداد اندک‌اندک به تفسیر وی توجه کرده‌اند و با نگارش تفسیر التبیان شیخ طوسی (د ۴۶۰ق)، میزان توجه و نقل اقوال تفسیری اهل سنت با تکیه بر تفسیر طبری به اوج خود رسیده است. در مطالعه‌ی پیش رو بنا ست همین روند را بازشناسیم. بدین منظور، کوشش خواهد شد که نخست منابع، مضامین و روایات شیعی را در تفسیر طبری بررسی کنیم و آن گاه در ادامه، به تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم طبری در ورود مضامین و روایات اهل سنت (یعنی اقوال صحابه و تابعین) به تفاسیر شیعه با نگارش تفسیر التبیان به دست شیخ طوسی در میانه‌ی سده‌ی ۵ق بپردازیم.

کلیدواژه‌ها: تاریخ تفسیر شیعه، وزیر مغربی، شیخ طوسی، تفسیر طبری، التبیان فی تفسیر القرآن، جامع البیان.

درآمد

تفسیر ابوجعفر محمد بن جَریر طبری (د ۳۱۱ق) را از جهتی باید مهم‌ترین تفسیر کلاسیک قرآن در جهان اسلام دانست. این اثر به‌سرعت سیطره‌ای کم‌نظیر در عالَم اسلامی یافت و سنت تفسیرنگاری پس از خود را بی‌شک تحت تأثیر قرار داد. شاید اغراق نباشد اگر این کتاب را تأثیرگذارترین تفسیر در تمامی تفاسیر کلاسیک اسلامی تا دوران جدید بدانیم؛ چه، همواره این اثر مورد توجه مفسران روایی و غیر روایی بعدی بوده است.

اهمیت تفسیر طبری سبب شده است محققان معاصر، مطالعات گسترده‌ای را به منظور بررسی جوانب مختلف آن پی بگیرند. گذشته از کتابها و مقالات فراوانی که با این هدف در جهان اسلام انتشار یافته است، پژوهشگران غربی نیز آثار متعددی را پدید آورده‌اند. از میان کهن‌ترین این آثار، می‌توان به مقاله‌ی اوتو لوت با عنوان «تفسیر طبری»۱

اشاره کرد که در ۱۸۸۱م/ ۱۲۶۰ش/ ۱۲۹۸ق منتشر شده است. این مقاله از کهن‌ترین مقالات در این زمینه است و مؤلف آن پیش از تصحیح و انتشار این تفسیر، با مراجعه به نسخه‌های کهن تفسیر طبری، خاصّه نسخه‌های موجود در مصر، پژوهش بلند خود را انجام داده است.

نمونه‌ی دیگری از این دست، مطالعه‌ی هریبرت هورست۲

(چ ۱۹۵۳م/ ۱۳۳۲ش) است با عنوان «روایات تاریخی در تفسیر طبری» (رک‍: منابع). وی در این مقاله به تحلیل روایات طبری در تفسیرش بر قرآن پرداخته است. این مقاله همچنان منبعی مهم برای مطالعات تفسیر طبری به شمار می‌آید.

در دو دهه‌ی اخیر، همچنان این مطالعات ادامه یافته، و بر اهمیت آنها افزوده شده است. از میان این آثار، مقدمه‌ی جان (یحیی) کوپر بر ترجمه‌ی انگلیسیش از تفسیر طبری ۳

را می‌توان یاد کرد. این اثر حاوی گزارشی تحلیلی است از روش، سبک، و جایگاه تفسیر طبری در میان تفاسیر کلاسیک جهان اسلام. محقق معاصر دیگری که شایسته است از مطالعاتش در این زمینه یاد شود، کلود ژیلیو۴

است. وی آثار متعددی در باب جوانب مختلف زبانی و الاهیاتی تفسیر طبری نوشته است که شاید مهم‌ترین آنها رساله‌ی دکتری او باشد. این اثر با عنوان تفسیر قرآن طبری (د ۳۱۱ ق/ ۹۲۳م): تفسیر، زبان و الاهیات در اسلام در ۱۹۹۰م/ ۱۳۶۹ش انتشار یافته است (رک‍: منابع).

محقق دیگر، نورمَن کالدر است که در مقاله‌ای (چ ۱۳۷۲ش) با عنوان «تفسیر از طبری تا ابن کثیر: مُعضِلات توصیف گونه‌ای ادبی با استناد به داستان ابراهیم» ۵

، با بررسی موردی برخی داستانهای قرآن، علت تحول و تفاوت رویکرد مفسران پس از طبری را نشان می‌دهد. کُرنِلیا شُک نیز، در مقاله‌ای به زبان آلمانی به مطالعه‌ی تفسیر کلامی و جنبه‌ی روایی یا مأثور در تفسیر طبری پرداخته است ۶

. هربرت بِرگ نیز در کتاب خود با عنوان تکوین و تکامل تفسیر در نخستین سده‌های اسلامی به بررسی تاریخ شکل‌گیری و وثاقت روایات تفسیری بر اساس تفسیر طبری و تحلیل روایات ابن عباس در این تفسیر می‌پردازد۷

.

سرآخر، باید از جدیدترین مطالعات در این زمینه نیز یاد کرد. از این جمله، مقاله‌ی مُصطَفی شاه است با عنوان «طبری و پویایی تفسیر» (چ ۱۳۹۲ش) که در آن ابعاد کلامی میراث تفسیری طبری تحلیل می‌شود۸

. از همین قبیل، باید به مقالات متعددی اشاره کرد که در آخرین شماره‌ی مجله‌ی مطالعات قرآنی۹

در سال ۲۰۱۶م/ ۱۳۹۵ش به چاپ رسیده است. این شماره‌ی مجله، ویژه‌نامه‌ای است حاوی پنج مقاله به زبان انگلیسی در باره‌ی جوانب مختلفی از تفسیر طبری .

طرح مسأله

در این میان، میزان و نحوه‌ی تبادل آرای تفسیری در میان کهن‌ترین تفاسیر شیعه و سنی پرسشی ناگشوده مانده است. با آن که در نخستین تفاسیر شیعه‌ی امامیه توجه و ارجاعی به اقوال و روایات صحابه و تابعین نمی‌یابیم، مفسران شیعه در فاصله‌ی سده‌های ۵ ـ۹ق رویکردی متفاوت اختیار کرده، و کمابیش به نقل روایات تفسیری اهل سنت پرداخته‌اند. می‌توان گفت بخش زیادی از نزدیکی و تلاقی تفاسیر شیعه در دوران میانه با آرای تفسیری اهل سنت، نتیجه‌ی آشنایی و برخورد مفسران شیعه با طبری و تفسیر وی بوده است.

پیوند و تبادل دو جانبه میان تفاسیر کهن شیعه با تفسیر طبری موضوعی است که به رغم اهمیت فراوانش، این میان کم‌تر بدان توجه شده است. در این مطالعه بنا ست تا حد امکان گامهای نخستین را در این راه برداریم. به این منظور، مناسب است نخست نحوه‌ی تعامل تفسیر طبری با منابع، مضامین و روایات تفسیری شیعه را بررسی کنیم و سپس در ادامه، تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم طبری را در ورود مضامین و روایات سُنّی (یعنی اقوال صحابه و تابعین) به تفاسیر شیعه تحلیل کنیم؛ پدیده‌ای که با نگارش تفسیر مهم التبیان فی تفسیر القرآن به دست شیخ طوسی در میانه‌ی سده‌ی ۵ ق روی داد.

به‌طبع پیش از این هر دو کار نیز، در این باره باید بحث کنیم که مضامین و روایات تفسیری شیعه چه اندازه در خود تفسیر طبری بازتاب یافته است. بدین منظور نیز، لازم است که نخست قدری تفاسیر متقدم شیعی و نحوه‌ی دسترسی طبری بدانها را بازکاویم.

۱. کهن‌ترین تفاسیر شیعی

تا زمان طبری، تفسیر شیعه به گونه‌هایی شکل و رواج یافته بود. گذشته از روایات پراکنده‌ی تفسیری امامان شیعه در اصول و جوامع حدیثی کهن (از قبیل اصول اربعمائه)، پاره‌ای از اصحاب ائمه نیز اقدام به تدوین تفاسیر یا کتب قرائات کرده بودند. منابع رجالی شیعه و فهرست ابن ندیم گزارشهایی در باب این تألیفات تفسیری طی سده‌های ۲ـ۳ق به‌دست می‌دهند که اغلب آنها اکنون به ما نرسیده‌اند.

الف) نخستین مفسران شیعه

مؤلفان اهمّ این آثار عبارتند از آثار زید بن علی بن حسین، ابوالجارود زیاد بن منذر، جابر بن یزید بن حارث جُعفی، ابوجعفر محمد بن علی بن ابی‌شُعبَه‌ی حلبی، ابوبکر داوود بن ابی‌هند، ابوسعید ابان بن تغلب، ابوحمزه ثابت بن دینار ثُمالی، ابوبصیر اسدی، مُنَخَّل بن جمال اسدی، حَسن بن واقد مَروزی، هشام بن سالم جَوالیقی، وهیب بن حفص جریری، محمد بن حسن بن ابی‌ساره، احمد بن صَبیح اسدی، ابورَوق عطیه بن حارث، حسن بن علی بن ابی‌حمزه‌ی کوفی بطائنی، ابوجُناده حسین بن مُخارق سَلولی، ابوعباس احمد بن حسن اسفرائنی، ابومحمد یونس بن عبدالرحمن، ابوجعفر محمد بن عیسی بن عبید بن یقطین، ابوعبدالله محمد بن خالد قمی برقی، ابوجعفر محمد بن اَورَمه‌ی قمی، ابومحمد حسن بن علی بن فَضّال کوفی، ابوعلی حسن بن محبوب سَرّاد، موسی بن اسماعیل بن موسی بن جعفر (ع)، ابومحمد عبدالله بن وَضّاح بن سعید کوفی، ابوعبدالله محمد بن حسن رازی، ابومحمد حسین بن سعید بن مهران اهوازی، ابوعبدالله احمد بن محمد بن سَیار بَصری، ابوالحسن علی بن حسن بن فَضّال کوفی، ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد قمی برقی، ابوعبدالله محمد بن عباس معروف به ابن ماهیار، ابوعبدالله احمد بن حسن خزّاز، و سرآخر، ابوجعفر محمد بن حسن بن فرّوخ صفار قمی (شیخ طوسی، الفهرست، نیز ابن ندیم، نجاشی، ذیل نامها).

تقریباً هیچ‌یک از این کتب اولیه عیناً به دست ما نرسیده است (برای برخی نمونه‌ها، رک‍: مدرسی، ۳۷-۳۸، ۴۷، جم‍‌)؛ اما بسیاری از آنها تا قرنها در دسترس عالمان مسلمان بوده است و ایشان در کتب تفسیری خود از آنها نقل کرده‌اند.

ب) مشهورترین تفاسیر کهن شیعی

قدیم‌ترین اصحاب ائمه (ع) که به داشتن تفسیری روایی معروفند، خود دارای تنوع و تفاوتند. گاه در میان ایشان برخی چهره‌های سرشناس شیعی می‌یابیم که تراجم‌نگاران شیعه آنها را در تمام یا بخشی از زندگی‌شان، متعلق به جریان معروف به امامیه نمی‌دانند. فی‌المثل زیاد بن مُنذِر ـــ معروف به ابوالجارود ـــ زیدی است، ابوحسن علی بن أبی‌حمزه‌ی بطائنی و ابومحمد حسن بن علی بن أبی‌حمزه‌ی بطائنی هر دو واقفی هستند، و احمد بن محمد سَیاری بصری و محمد بن عیسی بن عُبَید یقطینی از غلات دانسته شده‌اند.

در مقابل، برخی چون جابر بن یزید جُعفی (د ۱۲۸ ق)، ابان بن تغلب (د ۱۴۱ ق) و ثابت بن دینار معروف به ابوحمزه‌ی ثمالی (د ۱۵۰ ق)، از جمله ناقلان تفسیری به شمار می‌روند که همواره در میان رجالیان شیعه از مدح و تمجید برخوردار شده‌اند. برخی دیگر چون مقاتل بن سلیمان بَلخی، واقدی و کلبی را نیز نمی‌توان به معنای رایج و از نظر کلامی شیعه دانست؛ گواینکه تمایل به نقل روایات شیعی در آثار منسوب به آنها یافت می‌شود (کریمی‌نیا، «اختلاف قرائت…»، ۳ـ۴).

پس از این دوره ـــ یعنی دوران حیات امامان ـــ به نخستین تفاسیر مکتوب و مدوّن شیعه بر قرآن می‌رسیم که اغلب آنها به صورت اصلی یا با اندکی تغییر اکنون به دست ما رسیده‌اند؛ تفاسیر مدونی چون آثار حِبری، عَیاشی، فُرات کوفی و علی بن ابراهیم قمی در اواخر سده‌ی سوم یا اوایل سده‌ی چهارم هجری نوشته شده‌اند. این تفاسیر همگی گزینشی‌اند؛ یعنی هیچ‌یک به قصد نگارش تفسیر کاملی بر تمامی سوره‌ها و آیات از آغاز تا پایان قرآن تألیف نشده‌اند.

ملاک گزینش آیات قرآن در این تفاسیر عموماً با توجه به آیاتی بوده است که به مسائل کلامی، تاریخی، فقهی و تفسیری مکتب اهل بیت ارتباط داشته باشند. افزون بر این، تنها به نقل روایات ائمه (ع) می‌پردازند، به‌ندرت روایت یا رأیی از صحابه و تابعین ذکر میکنند. نیز، کمتر به نکات صرفی، نحوی، بلاغی، فقهی، کلامی و علمی در تفسیر آیات علاقه نشان می‌دهند یا به بیتی از شاعران جاهلی برای تعیین معنای واژه‌ای استناد می‌نمایند (کریمی‌نیا، «چهار پارادایم…»، ۱۷۵ـ۱۷۷).

پ) نقل از تفاسیر شیعی در آثار عامه

طبیعی است که نقل روایات تفسیری کهن از اصحاب ائمه در تفاسیر بعدی شیعه امری بسیار متداول باشد. این امر در تفاسیر اهل سنت نیز آشکارا دیده می‌شود. فی‌المثل، ابواسحاق ثَعلَبی (د ۴۲۷ ق) در تفسیر خود با عنوان الکشف و البیان (۱/ ۸۲، ۸/ ۱۱۷، ۹/ ۱۳۵) از منقولات روایی تفسیر ابوحمزه‌ی ثمالی (د ۱۵۰ق) نقل می‌کند (برای فهرستی از روایات صادقین (ع) در تفاسیر اهل سنت طی سده‌های ۲ـ۶ق و تحلیلی بر این دسته از روایات اهل سنت از امامان شیعه (ع)، رک‍: کریمی‌نیا، «روایات صادقین (ع)…»، سراسر اثر).

مضامین این روایات تفسیری نیز متفاوت است. برخی از روایات به بیان اختلاف قرائات منسوب به برخی امامان شیعه چون امام باقر و صادق (ع) و نیز از برخی شاگردان ایشان چون زید بن علی و ابان بن تغلب می‌پردازند. موضوع درصد کمی از این روایات نیز، تبیین معنای لغوی کلمات است. برخی روایات دیگر هم سبب نزول آیه‌ای از قرآن را بیان می‌کنند. بالاخره، دسته‌ی آخر معنای کلامی، فقهی و گاه ادبی آیه را شرح می‌دهند.

۲. بهره‌گیری طبری از تفاسیر شیعه

طبری در تفسیر خود اطلاعی در باب منابع خویش نمی‌دهد. گزارش یاقوت حموی (ص ۲۴۵۳ـ۲۴۵۴) درباره‌ی منابع طبری، احتمالاً کهن‌ترین نوشته در این باره است. وی از جمله‌ی مصادر تفسیری طبری، به اینها اشاره می‌کند: «تفسیر ابن عباس به پنج طریق، تفسیر سعید بن جبیر به دو طریق، تفسیر مجاهد بن جبر به سه طریق و به طرق دیگر، تفسیر قَتاده بن دِعامه و حسن بصری و عِکرِمَه به سه طریق، تفسیر ضَحّاک بن مُزاحِم به دو طریق، تفسیر ابن مسعود به یک روایت، و تفسیر کسان دیگری چون عبدالرحمان بن زید بن اَسلَم، ابن جُرَیج و مُقاتل بن سلیمان» (برای تحلیلی جامع از منابع طبری در تفسیر جامع البیان، رک‍: هورستـ۱۰

، ۲۹۰ ۳۰۷). آنچه در این میان مشهود است، غیبت تفاسیر کهن شیعه و نام راویان و مفسران شیعی است. بررسی متن تفسیر طبری ما را به سرنخهایی در باب اطلاع طبری از تفاسیر شیعه می‌رساند.

الف) تعامل طبری با آرای تفسیری شیعه

طبری از اغلب تفاسیر شیعه و نیز مجموعه‌ی روایات تفسیری شیعه پیش از خود مطلع بوده است. به دلیل تولد و تحصیلات اولیه‌ی وی در طبرستان، وی می‌بایست از مضامین تفسیری زیدیه در این دوره نیک آگاه شده باشد. به‌علاوه، اندک اشاره‌های موجود به برخی راویان شیعه چون ابوالجارود، جابر جعفی و ابوحمزه‌ی ثمالی در تفسیر طبری (رک‍: ادامه‌ی مقاله)، نشان از اطلاع وی نسبت به تفسیر شیعه دارد.

بااینهمه، حجم یا تعداد روایات تفسیری شیعه، خواه از امامان شیعه و خواه از راویان و مفسران شیعی در تفسیر طبری چندان زیاد نیست. دلیل این امر را ظاهراً باید در مبنای سخت‌گیرانه‌ی طبری در هنگام بررسی سند روایات دانست؛ گواینکه وی در پاره‌ای موارد دیگر ـــ مثلاً هنگام نقل اسرائیلیات از وَهْب بن مُنبّه و کعب‌الاحبار ـــ چندان سخت‌گیری نمی‌کند. این امر همواره ـــ و خاصه، در دوران معاصر ـــ سبب انتقادهایی از تفسیر طبری شده است (برای نمونه‌هایی تند از انتقاد بر نقل اسرائیلیات در تفسیر طبری، رک‍: رشید رضا، ۳/ ۲۹۸ـ۲۹۹). در نمونه‌ای اخیر، آمال محمد ربیع ضمن بررسی برخی اسرائیلیاتِ تفسیر طبری با نقلهای مشابه در منابع عبری، یکی از جدیدترین آثار خواندنی در این باب را با عنوان الإسرائیلیات فی تفسیر الطبری (قاهره، المجلس الأعلی للشئون الإسلامیه، ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱م) پدید آورده است. با تمام این احوال، و باآنکه طبری برخی روایات نامقبول از نگاه خود را در تفسیر ذکر می‌کند و آنها را غیر قابل قبول می‌شمارد (گلدسیهر، ۱۰۱)، چنین عملی را در باب روایات تفسیری شیعی در تفسیر وی بسیار نادر می‌یابیم.

روشن است که طبری در تفسیر خود از پاره‌ای تفاسیر پیش از خود روایتی نقل نمی‌کند. مقاتل بن سلیمان، محمد بن عمر واقدی، و محمد بن سائب کلبی از آن جمله هستند. به قُرّاء و مفسران کهن شیعی چون ابان بن تغلب نیز چندان توجه جدی نمی‌شود. در خصوص این مورد اخیر، از باب نمونه، گفتنی است که هم نجاشی (ص ۱۱)، هم ابن ندیم (ص ۱۷ـ۱۸)، خاطر نشان می‌کنند ابان صاحب قرائتی در قرآن بوده است (برای بخشی از میراث وی در قرائات، رک‍: مدرسی، ۱۱۱). ظاهراً طبری هیچ‌یک از قرائات خودِ ابان بن تغلب را در تفسیر جامع البیان نقل نمی‌کند. هرجا وی در موضوع قرائات نام ابان را ذکر می‌کند، مراد وی ابان عَطّار است نه ابان بن تغلب (رک‍: مدرسی، همانجا). بااینهمه، دو نقل از ابان بن تغلب به نقل از طلحه بن مُصَرِّف از مجاهد در باب قرائات در تفسیر طبری (۸/ ۳، ۲۳/ ۱۲۰) هست که البته دربر دارنده‌ی قرائت خود ابان نیستند و نقش ابان در آنها نقل روایت است.

دلیل بی‌توجهی طبری به این تفاسیر را عموماً باید در تفاوت مشرب فکری و مذهبی وی با ایشان دانست. به عبارت دیگر، مهم‌ترین و اصلی‌ترین دلیل این امر، اشتمال این تفاسیر بر مضامین غیر سنی، تفسیر به رأی، و گرایشهای شیعی یا اعتزالی مؤلفان آنها ست. دیگر آنکه برخی از این افراد ـــ چون مقاتل ـــ مشهور به جعل و تدلیس، و کسانی ـــ چون کلبی ـــ حامل آرای اعتقادی خاص بوده‌اند. این نکته در منابع تراجم و رجال چون آثار ذهبی و ابن عساکر امری مشهور است (برای نمونه‌ای از منابع قدیم‌تر، رک‍: خطیب بغدادی، ۱۵/ ۲۰۷بب‍‌). بر این اساس، می‌توان پذیرفت که این امر سبب بی‌توجهی طبری به سنت تفسیری ایشان شده است (رک‍: یاقوت حَمَوی، ۲۴۵۴).

ب) روایات ائمه‌ی شیعه (ع) در تفسیر طبری

برای بررسی میزان و تنوع روایات شیعی در تفسیر طبری، نخست به سراغ روایات امامان شیعه در این تفسیر می‌رویم. در قیاس با دیگر مفسران قدیم اهل سنت تا پایان سده‌ی ۴ق ـــ همچون مُقاتل بن سلیمان (د ۱۵۰ ق)، فَرّاء (د ۲۰۷ ق)، عبدالرزّاق صنعانی (د ۲۱۰ ق)، ابوعبید قاسم بن سلاّم (د ۲۲۴ ق)، طبری (د ۳۱۰ ق)، ابن ابی‌حاتِم (د ۳۲۷ ق)؛ ابن ابی‌داوود سَجِستانی (د ۳۱۶ ق)، نَحّاس (د ۳۳۸ ق)، جَصّاص (د ۳۷۰ ق)، و ابواللیث سَمَرقندی (د ۳۷۳ ق) ـــ می‌توان به‌وضوح دید که بیشترین منقولات تفسیری امامان شیعه ـــ و خاصه، روایات صادقین (ع) ـــ در تفسیر طبری آمده است.

بررسی تفاسیر بعد از طبری نشان می‌دهد حجم این روایات شیعی در تفاسیر سُنّی سده‌های ۴ـ۹ق، بسیار بیشتر از تفسیر طبری شده، و مفسرانی چون حَسکانی، ثَعلَبی، واحدی نیشابوری، و سیوطی توجه بیشتری به این امر داشته‌اند (رک‍: کریمی‌نیا، «روایات صادقَین (ع)»، سراسر اثر). تقریباً تمامی این منقولات طبری، عیناً به تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر (د ۷۷۴ ق) راه یافته است.

مهم‌ترینِ این روایات، منقول از امام باقر و امام صادق (ع) است. توجه و تکیه‌ی ما بر روایات صادقین (ع) از آن رو ست که بخش اصلی تفاسیر کهن شیعه عمدتاً بر پایه‌ی روایات این دو شکل گرفته‌اند. مجموع روایات این دو امام در تفسیر طبری به حدود ۵۳ نقل می‌رسد. محتوا و موضوع اغلب این روایات، توضیحات فقهی (برای نمونه، رک‍: طبری، ۲/ ۲۲۳، ۶/ ۴۷) و به‌ندرت نیز، توضیحاتی لغوی در باب مفردات قرآنی (برای نمونه، رک‍: طبری، ۸/ ۱۳۷، ۲۰/ ۸۰) است.

این موارد همگی اِسنادی غیر شیعی دارند؛ یعنی از طریق راویان اهل سنت به امام باقر و امام صادق (ع) نسبت داده شده‌اند. برخی از این روایات در منابع کهن شیعی (همچون کافی کلینی یا تفسیر عیاشی) از طریق راویان شیعی نیز به صادقین (ع) منسوب شده‌اند. برای نمونه، می‌توان تفسیر عبارت «الکعبین» (مائده/ ۶) را در این آثار با یکدیگر مقایسه کرد. از یک سو، طبری (۶/ ۸۷) روایت امام باقر (ع) را از طریق اِسنادِ احمد بن حازم غِفاری از امام باقر (ع) نقل می‌کند و در سوی دیگر، کلینی (۳/ ۲۵ـ۲۶) و عیاشی (۱/ ۲۹۸) همان روایت را مستقیم از زُراره می‌آورند.

از دیگر امامان شیعه نیز روایات معدودی در تفسیر طبری می‌توان یافت. فی‌المثل شش روایت از امام حسن بن علی (ع) (طبری، ۶/ ۱۴۳، ۱۰/ ۸، ۱۴/ ۶۵، ۲۱/ ۶۹، ۲۶/ ۱۱۳، ۳۰/ ۸۳) و تنها یک روایت (همو، ‏۱۲/ ۱۰ـ۱۱) از امام حسین (ع) آمده است. جستجوی نام امام علی بن حسین، زین العابدین (ع) در تفسیر طبری نشان می‌دهد حدود ۲۰ روایت هم از وی نقل می‌شود.

سرآخر، باید بدین اشاره کرد که جستجوی نام علی بن ابی‌طالب (ع) نشان از ذکر ۱۲۵ بار نام وی در تفسیر طبری دارد که البته در قیاس با اسامی مفسرانی چون ابن عباس و ابن مسعود ناچیز است. همچنین، از سایر امامان شیعه روایتی در این تفسیر نیامده است (برای تفصیل، رک‍: کریمی‌نیا، «روایات صادقین (ع)»، ۳۹۹ـ۴۱۱).

پ) نقلهای طبری از دیگر مفسران شیعه

نام مفسران خاص شیعه و نیز روایان روایات تفسیری از امامان شیعه ــ که در بالا بدانها اشاره شد ــ در تفسیر طبری خالی است. می‌توان حدس زد با توجه به اشتهار بسیاری از این تفاسیر طی سده‌ی ۳ق در مناطق مختلف اسلامی به‌ویژه عراق (کوفه، واسط، بصره، و بغداد) این آثار و روایات در اختیار طبری بوده، و چه‌بسا برخی از آنها را از شیوخ خود استماع کرده است. بااینهمه، طبری در تفسیر خود تنها به سه عنوان از این تفاسیر اشاره، و روایاتی معدود از آنها نقل می‌کند. از میان این سه اثر، مؤلف یکی از آنها یعنی ابوالجارود زیاد بن منذر، زیدی است و دو تن دیگر یعنی جابر جُعفی و ابوحمزه‌ی ثمالی امامی هستند. نیز، نقلهای طبری از تمامی این آثار از طریق راویان غیر شیعی است.

در سخن از این نمونه‌ها، نخست باید گفت که طبری دو روایت از ابوالجارود با مضامین کاملاً شیعی را نیز در تفسیر خود گنجانیده که طریق اِسناد آن تنها در تفسیر طبری آمده است (رک‍: طبری، ۳/ ۲۱۲، ۳۰/ ۱۷۱؛ برای مقایسه‌ی طریق طبری به روایات ابوالجارود با دیگر طرق شیعی، رک‍: ماهر جرّار، ۳۷ـ۹۴). در مورد نخست، ابوالجارود از امام باقر (ع) در تفسیر آیه‌ی ۷ سوره‌ی بینه چنین نقل می‌کند که پیامبر (ص) مراد از «خیر البریه» را علی (ع) و پیروانش دانسته است (رک‍: طبری، ۳۰/ ۱۷۱). در مورد دیگر، ابوالجارود به نقل از زید بن علی، افراد حاضر در ماجرای مباهله (آل عمران/ ۶۱) را پیامبر (ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) می‌شمارد (طبری، ۳/ ۲۱۲). دو روایت نقل شده از ابوحمزه‌ی ثمالی در تفسیر طبری نیز اِسنادهای غیر شیعی دارند و مضمون آنها نیز به دیدگاههای خاص شیعه مربوط نمی‌شوند. ابوحمزه‌ی ثمالی یکی از آنها را از سعید بن جبیر (طبری، ۲۷/ ۷۹)، و دیگری را هم از یحیی بن عقیل (طبری، ۳/ ۲۳۳) نقل می‌کند.

سرانجام به شمار ۲۴ روایت جابر جُعفی از امام باقر (ع) می‌رسیم که طبری آنها را با سند غیر شیعی در تفسیر خود گنجانیده است. اغلب این نقل‌ها سلسله‌ی سندی چنین دارند: «حدثنی ابن وکیع قال ثنا أبی عن إسرائیل عن جابر عن أبی‌جعفر». همین سلسله‌ی سند در بیش از ۳۰ روایت دیگر ذکر می‌شود که در انتهای آن به جای امام باقر (ع)، افرادی چون عکرمه، عبدالرحمن بن اَسوَد، مُجاهد، شَعبی، و عطاء قرار دارند. مضمون روایات جابر جُعفی در تفسیر طبری نیز چندان به دیدگاههای خاص شیعه مربوط نمی‌شوند (برای نمونه‌ها، رک‍: کریمی‌نیا، «روایات صادقین (ع)»، ۴۰۳ـ۴۰۶).

بر اساس نمونه‌های بالا می‌توان چنین نتیجه گرفت که هم تفاسیر مدوَّن شیعه ــ همانند آثار حِبری، ابوالجارود و ابوحمزه‌ی ثُمالی ــ و هم مجموعه روایات امامان شیعه که در منابع روایی و تفسیری اولیه پراکنده بوده‌اند، چندان مورد توجه و علاقه‌ی طبری واقع نشده‌اند. این گونه است که تعداد روایات امام زین‌العابدین، و صادقین (ع) در تفسیر طبری در قیاس با حجم منقولات مشابه در تفاسیر معاصر و متأخر از وی بسیار کمتر است. بخش زیادی از روایات امامان شیعی در این تفاسیر را بعدها در الدر المنثور اثر سیوطی می‌توان یافت.

ت) نقلهای طبری در باره‌ی قرائات و دیگر دانشهای تفسیری

چنان‌که یاقوت حَمَوی (ص ۲۴۵۴ـ۲۴۵۶) اشاره کرده، طبری کتابی بسیار حجیم در موضوع گردآوری قرائات مختلف قرآنی با عنوان الفَصلُ بینَ القُراء نوشته بوده است که گاه عنوان الجامع نیز به آن داده‌اند. این اثر اکنون به دست ما نرسیده است؛ اما تقریباً هر صفحه از تفسیر طبری بر قرآن، حاکی از اطلاع و اشراف وی بر موضوع قرائات است (رک‍: ژیلیو، سراسر فصل

VI

).

بر این پایه، با توجه به علاقه و دانش طبری در موضوع قرائات قرآن (رک‍: یاقوت، همانجا) از وی انتظار داریم شمار قرائات منسوب به زید بن علی، امام باقر و امام صادق (ع)، و نیز برخی راویان ائمه چون ابان بن تغلب در متن تفسیر طبری فراوان باشد. با شگفتی فراوان چنین چیزی نمی‌یابیم.

این رویکرد طبری خلاف شیوه‌ی بسیاری دیگر از مفسران مشهور عامی مذهب است. برخی مفسران اهل سنت از میان مباحث مختلف منقول از صادقین (ع)، بیشترین توجه را به قرائت و لغت مبذول داشته‌اند. نیمی از نقلهای ۱۲ گانه‌ی ابن جوزی از صادقین (ع) در زاد المسیر در باره‌ی قرائت و لغت است (برای نمونه، رک‍: ابن جوزی، ۳/ ۱۰۵، ۲۹۴، ۳۹۹، ۴۲۱، ۴۳۹)؛ همچنان که تقریباً سه چهارم نقلهای ابن عطیه از صادقین (ع) در المحرر الوجیز به قرائت راجع است و باقی آنها هم به بیان لغت و تفسیر آیه بازمی‌گردد (برای نمونه، رک‍: ابن عطیه، ۱/ ۷۴، ۷۹، ۵۳۴، جم‍‌). همچنین، نقلهای ابوحیان اندلسی از امام صادق (ع) در البحر المحیط به حدود ۳۰ مورد می‌رسد که عمدتاً در باب قرائات و لغات قرآن است (برای نمونه رک‍: ابوحیان، ۴/ ۱۴۲، ۳۶۶، ۵/ ۱۹۶، ۶/ ۲۲۵، جم‍‌).

بر نمونه‌های بالا، باید شیوه‌ی طبری در نقل بسیار اندک اسباب نزول آیات بر اساس روایات شیعی را هم افزود. باورهای کلامی طبری سبب کنار گذاردن بسیاری از این روایات تفسیری متداول در آن دوره شده است. این نکته را وقتی بهتر می‌توان دریافت که به فراوانی حضور چنین روایاتی در تفاسیر شرق اسلامی (ماوراء النهر، خراسان و نیشابور) توجه کنیم. در حالی که این دسته از مفسران شرقی به راحتی ــ و همانند باور امامیه ــ روایاتی دال بر نزول برخی آیات در شأن ائمه (ع) نقل می‌کنند، طبری اغلب چنین روایاتی را شایسته‌ی نقل نمی‌شمارد.

نمونه‌ای از این رویکرد را فی‌المثل در تفسیر وی از آیه‌ی مربوط به غدیر خُم می‌توان یافت. طبری هنگام تفسیر و ذکر اسباب نزول آیه‌ی ۶۷ سوره‌ی مائده، هیچ اشاره‌ای به گزارشهای مشهور در باب حجه الوداع و واقعه‌ی غدیر نمی‌کند (رک‍: طبری، ۶/ ۱۹۸ـ۲۰۰)؛ حال آنکه دیگر مفسران معاصر با وی چون ابن ابی‌حاتِم (۴/ ۱۱۷۲)، یا متأخرانی چون ثعلبی (۴/ ۹۱ـ۹۲)، به‌صراحت این سبب نزول را نقل می‌کنند.

نمونه‌ی دیگر، آیه‌ی «وَ آتِ ذَا القُربی حَقَّه» (زخرف/ ۲۳) است که مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهل سنت، مراد از «القربی» را در این آیه، امام علی، حضرت فاطمه و حسنین (ع) دانسته‌اند (رک‍: زمخشری، ۴/ ۲۱۹ـ۲۲۰؛ فخرالدین رازی، ۲۷/ ۵۹۵ بب‍‌؛ بیضاوی، ۵/ ۸۰؛ ثعلبی، ۸/ ۳۱۰ـ۳۱۴؛ ابن عطیه، ۵/ ۳۴). طبری هیچ سخن یا روایتی در این باب نقل نمی‌کند. وی در معدود مواردی که این گونه روایات را می‌آورد، آن‌ را بر معنایی عام حمل می‌کند (برای نمونه، رک‍: طبری، ۵/ ۹۵، ۶/ ۱۸۶).

۳. تأثیر تفسیر طبری بر تفاسیر شیعی

همچنان که گذشت، عمده‌ی تفاسیر کهن شیعه بر پایه‌ی نقل روایات امامان شیعه شکل گرفته‌اند. از همین رو، در این تفاسیر، عناصری چون ذکر اقوال صحابه و تابعین، بیان آراء مفسرانی چون مقاتل و کلبی، ذکر تفاسیر لغوی و ادبی از مفسرانی چون فراء و ابوعبیده مَعمَر بن مُثَنّی، نقل و تحلیل اختلاف قرائات، یا مباحثات کلامی معتزله به چشم نمی‌خورد. وقتی به تفاسیر شیعه در دوره‌ی میانه و بعد از آن مراجعه کنیم، تمام این عناصر غیر شیعی را در تفسیر شیعه نیز می‌یابیم. بدین سان، جای پرسش دارد که این عناصِر ـــ به‌ویژه نقل روایات تفسیری صحابه و تابعین ـــ در چه دوره و از چه طریقی به تفسیر شیعه راه یافته‌اند.

الف) پیشینه‌ی آشنایی مفسران شیعه با منابع تفسیری عامه

نباید از این نکته غفلت ورزید که آشنایی مفسران و فقیهان شیعه با منابع تفسیری اهل سنت سابقه‌ای بسیار طولانی دارد. نخستین مفسران شیعه در سده‌های ۲ـ۳ق نیز با آن که اقوال تفسیری صحابه و تابعین را نیز ـــ همچون دیگر منابع اهل سنت ـــ می‌شناخته‌اند، به‌ندرت به نقل و ارزیابی این روایات تفسیری اهتمام ورزیده‌اند. وجود برخی روایات مشابه در جوامع حدیثی شیعه و سنی، و نیز بازتاب برخی انتقادات بر مضامین تفسیری اهل سنت در روایت کهن شیعه این امر را به خوبی می‌نماید. ردیه بر حدیث سبعه احرف، حدیث نقصان، و حدیث نسخ حکم و تلاوت در قرآن، تنها نمونه‌هایی از این ماجرا ست.

بخش قابل توجهی از مشابهت و نزدیکی تفاسیر شیعه به تفسیر اهل سنت ـــ در روش و محتوا ـــ از سده‌ی ۵ ق به بعد، نتیجه‌ی آشنایی و برخورد مفسران شیعه با تفسیر طبری و نقل روایات صحابه و تابعین بر مبنای این اثر بوده است. این نکته را به‌سادگی از اینجا می‌توان دریافت که آثار متکلمان و مفسران شیعه که پس از نگارش تفسیر طبری در بغداد می‌زیسته‌اند، تفاوت زیادی در روش و محتوا با تفاسیر شیعه در سده‌های ۲ـ۳ق دارد.

مهم‌ترین ویژگی تفسیر طبری از نگاه مفسران قدیم شیعه و عالمان بعدی طی قرون متمادی، اشتمال آن بر اقوال صحابه و تابعین بوده است. تفسیر طبری بر خلاف تفاسیری چون مقاتل و کلبی که بیشتر اقوال و آرای شخصی صحابه و تابعین را بازمی‌نمودند، و بر خلاف تفاسیر ادبی و لغوی سده‌های ۲ـ۳ق چون فراء، ابوعبیده و ابن قتیبه که بیش‌تر تلاشهای ادبی و لغوی را نشان می‌دادند، اغلب به گردآوری متن آراء و روایات صحابه و تابعین در تفسیر آیات قرآن پرداخته است. در قیاس با سایر تفاسیر مشابه ــ چون ابن منذر یا ابن ابی‌حاتم ــ تفسیر طبری به دلیل بررسیهای انتقادی، نظم خاص و اشتمالش بر امور غیر روایی، بسیار بیشتر مورد اعتنای مفسران بعد بوده است.

از دیرباز اغلب ادیبان، محدثان و مفسران مسلمان به تفسیر طبری اعتماد و اعتنای خاصی داشته‌اند. ابن ندیم هنگام نگارش الفهرست (تألیف در ۳۷۷ق) می‌گوید کتابی بهتر از تفسیر طبری نوشته نشده است. خطیب بغدادی (۳۹۲ـ۴۶۳ق) نیز پس از ذکر همین مطلب، از قول احمد بن ابی‌طاهر اسفراینی (۳۲۴ـ۴۰۶ق) می‌گوید: اگر کسی برای به دست آوردن این تفسیر تا چین مسافرت کند، کار بزرگی نکرده است (خطیب بغدادی، ۲/ ۵۴۸).

این توجه و شهرت تقریباً در تمامی مراکز فرهنگی جهان اسلام، به‌ویژه در عراق و ایران از آغاز سده‌ی ۴ق پیدا ست. کم‌تر از نیم سده بعد از درگذشت طبری، در سال ۳۵۴ هجری، نسخه‌های تفسیر وی را به فرمان منصور بن نوح سامانی از بغداد به مرو آوردند و چون وی از خواندن متن عربیش ناتوان بود، دستور داد آن را به فارسی بازگردانند. آثار ادیبانی چون ابواسحاق زَجّاج (د ۳۱۱ ق) و ابوجعفر نَحّاس (د ۳۳۸ ق) نشان می‌دهد که دقیقاً در همین زمان یعنی میانه‌ی سده‌ی ۴ق، ادیبان، و محدثان و مفسران در بغداد نمی‌توانسته‌اند بی‌اعتنا به طبری، کاری جدید ارائه دهند (برای نمونه از این توجهات، رک‍: نحّاس، ۱/ ۲۱۹، ۲۲۸، ۲۶۵، جم‍‌).

نمونه‌ی مشابه دیگر از آثار این ادیبان، مکتوبات رُمّانی (د ۳۸۴ ق) ــ از معتزلیان ــ است. در اندک پاره‌های برجا مانده از تفسیر رمانی، شاید نتوان توجه جدی او را به تفسیر طبری بازشناخت؛ اما شواهدی از این منقولات را در نقل قولهای شیخ طوسی در التبیان (برای نمونه، رک‍: ۲/ ۵۶۳، ۳/ ۲۰۲) از تفسیر رمّانی می‌یابیم.

ب) شیعیان بغداد و توجه به تفسیر طبری

عالمان و مفسران شیعه نیز در این دوره، برکنار و به‌دور از این تبادل فرهنگی نیستند. بر این اساس، هیچ شگفتی ندارد که وزیر مغربی در آغاز سده‌ی ۵ ق و شیخ طوسی در میانه‌ی همین سده در تفسیرهای خود همواره و به گونه‌های مختلف به طبری ارجاع می‌دهند یا به نقد آن می‌پردازند (برای برخی از قدیم‌ترین ارجاعات به طبری در جوامع حدیثی کهن شیعه رک‍: ابن بابویه، الامالی، ۱۷، ۴۰۸، ۴۳۴؛ همو، الخصال، ۱/ ۱۰۴؛ همو، علل الشرائع، ۱/ ۱۹۰، ۲۳۴؛ شیخ طوسی، الامالی، ۱۵۴، ۴۸۲، جم‍‌).

اغلبِ فقیهان و متکلمان پرآوازه‌ی شیعه در بغدادِ عصر آل بویه، تبادل علمی و مباحثاتی با اهل سنت و معتزلیان داشته‌اند. از همین رو، نقل قول از آثار اهل سنت و نقد و ارزیابی اقوال ایشان در نوشته‌های شیخ مفید، شریف رضی، و سید مرتضی، بسیار بیشتر از عالمان و محدثان شیعه‌ای است که در همین زمان در قم زندگی می‌کنند. به‌عکسِ مکتب محدثان قم که تمایلات آشکار اَخباری داشتند، فقیهان و عالمان شیعه در بغداد طی سده‌های ۴ـ۵ ق، همواره در متن گفتگوهای کلامی و علاقه‌مند به مشارکت در بحثهای عقلی و نقلی علم کلام بودند. تفسیر و کلام شیعی در این دوره به دلیل مجاورت و گاه رویارویی با مفسران و متکلمان معتزلی تأثیراتی از برخی متفکران معتزله بغداد یافت. این تأثیر در آثار شیخ مفید کم‌تر، و در نوشته‌های شریف رضی، سید مرتضی و شیخ طوسی بسیار مشهود است.

شریف رضی خود را شاگرد عَلی بن عیسی رَبَعی، ابوبکر محمد بن موسی خوارزمی، قاضی عبدالجبار معتزلی و ابوالفتح ابن جنّی می‌شمارد (شریف رضی، حقائق التأویل، ۳۰، ۸۷، ۲۵۳، ۳۳۱؛ نیز رک‍: عبدالغنی حسن، ۸۷ ـ۹۱). وی همچنین در المجازات النبویه (ص ۱۸۰، ۳۶۲) می‌گوید دو کتاب العمده فی اصول الفقه و شرح الاصول الخمسه را نزد قاضی عبدالجبار معتزلی خوانده است. شیخ مفید نزد ابوعبدالله بَصری و علی بن عیسی رُمّانی، و سید مرتضی نیز، مدتی نزد ابن جنّی و قاضی عبدالجبار معتزلی نحو و کلام خوانده بودند (کرمر، ۱۱۱، ۱۲۰؛ آقابزرگ، ۱/ ۱۶۵).

در این میان، شیخ طوسی از شاگردان برجسته‌ی مفید و سید مرتضی، نقش و جایگاهی خاص داشته است؛ به گونه‌ای که می‌توان گفت هنگام تالیف التبیان به دست وی، تفسیر طبری همواره در اختیار وی بوده، و نقلهای فراوانی از آرای صحابه و تابعین بر همین اساس به التبیان راه یافته است. بااینحال، نباید از یاد بریم که پیش از وی، وزیر مغربی گام اولی و اساسی را هر چند در سطحی محدودتر برداشته، و علاوه بر توجه به تفاسیر معتزله، به‌صراحت به نقل اقوال مفسران اهل سنت، و رویات صحابه و تابعین پرداخته، و از آن میان، تفسیر طبری را نیز مورد توجه داشته است.

دستکم سه متکلم، ادیب و مفسر شیعه تا پیش از شیخ طوسی را می‌شناسیم که در آثار تفسیری خود به طبری و تفسیر وی توجه داشته، و گاه حتی برخی اقوال وی را با رویکردی انتقادی ذکر کرده‌اند. این سه تن عبارتند از شریف رضی (۳۵۹ـ۴۰۶ق)، سید مرتضی (۳۵۵ـ۴۳۶ق)، و وزیر مغربی (۳۷۰ـ۴۱۸ق). این رویکرد را البته باید ادامه‌ی روش مفسران و متکلمان معتزلی بغداد نظیر ابوالحسن رُمّانی (۲۹۶ـ۳۸۴ق) طی سده‌ی ۴ق دانست؛ چه، عالمان شیعه عموماً روابط علمی گسترده‌تری با معتزلیان بغداد در این دوره داشته‌اند. شیخ طوسی گاه حتی برخی انتقادات خود بر تفسیر طبری را به نقل از رُمّانی ذکر کرده است. (برای نمونه، رک‍: شیخ طوسی، التبیان، ۲/ ۵۶۳، ۳/ ۲۰۲).

شریف رضی شاعر، ادیب، متکلم معروف شیعه و گردآورنده‌ی نهج البلاغه در پایان سده‌ی ۴ق دو اثر قرآنی و تفسیری دارد که نشانه‌های صریح از ارجاع به طبری را در آن می‌توان یافت. اثر نخست وی تلخیص البیان فی مجازات القرآن، و دودیگر، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل است که تنها بخشی از آن به دست ما رسیده است.

تمرکز بر نکات ادبی و پاسخ به مشکلات کلامی موجود در برخی آیات قرآن دو جنبه‌ی اساسی آثار قرآنی و تفسیری وی است. شریف رضی به‌ندرت به نقل روایتی تفسیری می‌پردازد؛ اما هر وقت چنین کرد، فرصت را برای نقد دیدگاههای طبری از دست نمی‌دهد؛ خواه دیدگاههای وی در مقام ارزیابی روایات، و خواه دیگر آراء اجتهادی او.

در یک مورد شریف رضی در نقد طبری می‌نویسد: «طبری از عِکرِمه و سُدّی روایت کرده است که وقتی فرشتگان زکریا را بشارت دادند، شیطان در آن میان دخالت کرد و این احساس را به زکریا القاء کرد که که آنچه می‌شنود، از جانب فرشته نیست؛ بلکه ندای شیطان است». این سخن بسیار جاهلانه‌ای است که نشان می‌دهد گوینده‌اش جایگاه انبیاء را نمی‌شناسد و تفاوتی میان مایجوز و مالایجوز نمی‌نهد (شریف رضی، حقائق التأویل، ۹۲؛ نیز برای نمونه‌ای دیگر، رک‍: همان، ۱۶۲).

پ) سید مرتضی و آرای تفسیری طبری

به نظر می‌رسد که این توجه در آثار برادر وی سید مرتضی رو به فزونی گذاشته است. سیدِ مرتضی فقیه و متکلم برجسته‌ی شیعی، و شاگرد شیخ مفید است که در بغداد متولد شد و در همانجا درگذشت. پس از مفید، سید مرتضی طی سالهای ۴۱۳ـ۴۳۶ق عهده‌دار امور علمی جامعه‌ی شیعیان در بغداد بود. وی با برخی معتزلیان بغداد روابطی گسترده داشت و از دانش ادبی، کلامی، و فقهی برجسته‌ای برخوردار بود.

در آثار وی جوانب عقلی بیش‌تر از فقیهان و محدثان قمی هویدا ست. اگرچه وی تفسیر مستقلی بر قرآن کریم ننوشته، در آثار متعدد خود به تفسیر ادبی و کلامی قرآن توجه بسیار نشان داده است. غرر الفوائد و درر القلائد معروف به الامالی، یکی از آثار ادبی وی است که در آن کوشیده است به پرسشهای مهم در فهم آیاتی از قرآن، حدیث نبوی یا اشعار معروف عربی پاسخ دهد یا ابهام و پیچیدگی آنها را حل کند. روایات مورد بحث وی در این اثر نیز، تقریباً هیچ‌یک شیعی نیستند.

تفسیر وی نیز بر آیات قرآن، یکسر بر اساس روشی تازه و متفاوت از تفاسیر کهن شیعه است. وی با تکیه بر دانش لغت، استشهاد به شعر عرب، اقوال نحویان و بلاغیان، بررسی روایات صحابه و تابعین، و با رجوع به آرای عقلی و کلامی معتزله، سرآخر داوری خود را در فهم برخی آیات مشکل قرآن بیان می‌کند و اغلب به ارزیابی انتقادی آرای لغویانی چون ابوعبید، ابوعبیده، ابن قتیبه و ابن انباری می‌پردازد.

دیگر آثار وی نیز حاوی آراء قرآنی و تفسیری است. نیمی از تنزیه الانبیاء که در اصل کتابی کلامی است، به تفسیر و تأویل آیاتی اختصاص دارد که ظاهرشان انجام گناه یا اشتباهی را به پیامبران نسبت می‌دهند که از نظر شیعه، با عصمت پیامبران مخالف است. وی می‌کوشد این آیات را با ارائه‌ی تبیینی تاریخی، لغوی و کلامی به گونه‌ای تفسیر کند که با عصمت پیامبران منافات نداشته باشد.

چند رساله‌ی کوچک دیگر در تفسیر برخی آیات و سوره‌های قرآن از وی باقی مانده است که در آنها نیز همین رویکرد ادبی و کلامی را می‌توان یافت. مجموعه‌ی آراء و اقوال تفسیری سید مرتضی بر اساس کتب و رسائل فوق را دو ناشر مختلف در قم و بیروت گردآوری و منتشر ساخته‌اند: نخست، تفسیر القرآن الکریم للشریف المُرتَضی (قم، موسسه السبطین العالمیه، ۱۳۸۸ش/ ۱۴۳۰ق)؛ و دوم، تفسیر الشریف المرتضی المسمی بنفائس الفنون، گردآوری سید مجتبی احمد موسوی (بیروت، اعلمی، ۱۴۳۱ق).

در تمامی این آثار، یکی از منابع سید مرتضی، تفسیر طبری است. وی گاه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.