پاورپوینت کامل ” دِهوا ربّا” عید بزرگ صابئین مندائی ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ” دِهوا ربّا” عید بزرگ صابئین مندائی ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ” دِهوا ربّا” عید بزرگ صابئین مندائی ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ” دِهوا ربّا” عید بزرگ صابئین مندائی ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
امروزه سخن گفتن و نوشتن درباره ی “صابئین مندائی”، به لطف پژوهش های شرق شناسان، آسان و میسّر شده است. تا پیش از قرن بیستم، سده های فراوانی صابئین را با توجه به معنای واژگانی کلمه ی “صَبَأ” – که یکی از معانی اش در زبان عربی “خروج از دین” است – “کافر” و “نجس” می پنداشتند.
امروزه سخن گفتن و نوشتن درباره ی “صابئین مندائی”، به لطف پژوهش های شرق شناسان، آسان و میسّر شده است. تا پیش از قرن بیستم، سده های فراوانی صابئین را با توجه به معنای واژگانی کلمه ی “صَبَأ” – که یکی از معانی اش در زبان عربی “خروج از دین” است – “کافر” و “نجس” می پنداشتند. کافرشماری صابئین، از منظرِ دینی، دلایل خود را دارا بوده است: بسیاری از فرقه های دینی غیر موحِّد و از آن شمار “ستاره پرستان”، “بُت پرستان” و “حرانیان”، برای گرفتن جواز زیستن در اقلیم های زیر نفوذ مسلمانان، خود را “صابی” و “صابئی” نامیدند و بدین سان، “صابئین راستین” در میان انبوه مدعیان “صابئیت” گم شدند و برچسبِ کفر و انگِ شرک و ستاره پرستی خوردند و نگاه و تعامل مسلمانان با ایشان، فرودستانه شد.
واژه ی صابئین به عنوان یک دین، سه بار در قران (سوره ی “بقره” آیه ی ۶۲، سوره ی “انعام” آیه ی ۶۹ و سوره ی “حج” آیه ی ۱۷)، در کنار ادیان “یهودیت”، “مسیحیت” و “مجوسیت” (= زردشتی) آمده است.
در دهه های واپسین، بیشتر مفسّران قران و عالمان مسلمان – به ویژه فقهای شیعه – به بررسی دوباره ی صحت و سُقم دیدگاه پیشینیان خویش درباب صابئین پرداخته، نتایج متفاوتی دریافت نمودند، که خلاصه ی آن، موحِّد شمردن پیروان صابئین ساکن در عراق و ایران است. عمده ی صابئین جهان در جنوب عراق و جنوب ایران (شهرهای عرب نشین خوزستان) زندگی می کنند و زبان محاوره و فرهنگ اجتماعی آنها – افزون بر زبان مندائی – عربی خوزستانی و فارسی است.
این نوشتار، به جای پرداختن به آراء و جدل هایی که پیرامون واژه ی صابئی درگرفته و به فتواها و دیدگاه های متفاوت و گاه عجیب رهنمون شده، با یاری گرفتن از برخی داده های تاریخی، صابئین مندائی را از زبان خود ایشان و با توجه به کتاب هایشان معرفی می کند. [۱]
مقدّس ترین کتاب مندائیان، “گِنزا ربّا” (گنج بزرگ) نام دارد، که آموزه های حضرت آدم و فرزندش شیتل (= شیث در فرهنگ اسلامی) را دربرداشته، حاوی روش ها و قوانین آیین مندائی است. در کتاب های مندائیان – که به زبان آرامی نگاشته شده – آمده است: “کَنّا إد نافشی”؛ حوا، از وجود آدم آفریده شده است. خداوند، فرشتگانی به هیأت و شکل آدمیان از “إمشونی کُشطا” (جهانِ نور) فروفرستاد؛ ۶۰ برادر به همراه خانواده هایشان تا با فرزندان آدم و حوا وصلت و ازدواج کنند. این گروه، هسته ی مرکزی و استخوان بندی جامعه ی بشری – به ویژه جامعه ی صابئین مندائی – را تشکیل می دهد.
آدم، شیتل، نوح، سام و یحیی، پیامبران پنجگانه ی مندائیان می باشند. یحیای پیامبر ۷ ساله بود که فرشته ای به نام “إنش أُثرا”، به دستور پروردگار، الفبای مندائی (= آباگادا:
A.B.G.D
) را به وی آموخت. یحیی، ۱۵ سال به آموختن زبان و فرهنگ و خط مندائی اهتمام ورزید. در سن ۲۲ سالگی، از سوی خداوند مأموریت یافت، تا رهسپار “اورشلیم” شود و دعوت خود را همگانی و آشکار نماید. یحیی (= یوحنای معمّدان)، خاله زاده ی عیسای پیامبر بود و در رود اردن، پیامبر مسیحیان را “تعمید” داد. واپسین پیامبر مندائیان، در سن ۶۴ سالگی، به آسمان عروج کرد و با رفتن بزرگ ترین حامی پیروان این دین، یهودیان به کشتار ایشان پرداختند و مهاجرت این قوم آرامی، آغاز شد و بیش از ۱۸۰۰ سال پیش، در کناره ی رودهای “فرات”، “دجله”، “کرخه” و “کارون” و “جرّاحی” سکنا گزیدند. مندائیان از اقوام سامی نژاد و آرامی اند؛ اقوام آرامی به کسانی گفته می¬شود، که فرزندان آرام پسرِ سام پسرِ نوح باشند.
خط و زبان مندائی
زبان شناسان بر این باورند، که زبان مندائی، یک لهجه ی آرامی (تلمود بابلی) و بیشتر به شرق بین النهرین، مرتبط است. وفور واژگان سریانی، ایرانی و بابِلی قدیم در این زبان، به دلیل مهاجرت قوم صابئین، در مسیری بلند حاصل آمده است. خط و زبان آرامی، دست کم از قرن پنجم پیش از میلاد در سطح بین النهرین گسترش یافت و حکومت های هخامنشی و اشکانی از این زبان برای مراسلات و نامه نگاری های رسمی خویش بهره می جستند. زبان های عربی و عبری و سریانی هیچ گاه تا قرن هفتم میلادی بدین سطح گسترش کمّی نیافته بودند. از ۵۳۵ ق.م تا ۳۳۵ ق.م، زبان آرامی چنان گسترش داشت، که یهودیان بدین زبان آشنا شده، برخی از ادعیه و آیات تورات به زبان آرامی قرائت می شد. به همین علّت، خط، زبان و اصطلاحات آرامی در منطقه یهودی نشین فلسطین متداول گشت.
حروف مندایی مقدس اند و هر یک، نیرویی از زندگی و نور دربردارد:
آ: کمال و نور و زندگی و آغاز و پایان هر چیز؛ با: پدر بزرگ؛ گا: جبرئیل رسول؛ دا: راه و قانون؛ ها: حیات بزرگ؛ وا: چاه ویل برای هر که به دستور خداوند گوش فراندهد؛ زا: پرتو و نورِ کُنش مند؛ هه: چشمِ خداوند – که البته از این حرف کمتر استفاده می کنند؛ طا: نیکی و خوبی؛ یا: روز؛ کا: تاج و اکلیلِ درخت مقدّس آس (مورد)؛ لا: زبانی ثناگوی؛ ما: خِرَد نخست کلان یا روح؛ نا: نور؛ سا: مادر همه ی زندگی؛ أی: چشم و یا چشمه¬ ی آب؛ پا: درخت زندگی؛ صا: صدای نخست توئی؛ قا: سخن زندگیِ نخست توئی؛ ر: نشان شدم با نشانِ خداوند؛ شا: خورشید؛ تا: توبه؛ أد: حرفِ اضافه؛ آ: کمال و نور و زندگی و آغاز و پایان هر چیز – که همان حرف اول است، تا دایره ی مقدس حروف الفبای مندائی، همچنان ادامه داشته باشد.
در زبان مندایی، حروف حلقی وجود ندارند و هاء به جای ه، ح، ع عمل می کند. نیز، تشخیص س، ص، خ و ک از ق میسر نیست و در ادوار گذشته، حروفی چون غ، ع، ضا یعنی ذا- جا- فا اضافه شده، که البته این حروف در کتب دینی به چشم نمی خورند.
در واقع، حروف مندائی همان حروف معروف “ابجد”، “هوّز”، “حطّی”، کلمن”، “سعفص”، قرشت”، می باشند، که با اندکی تغییر دادن حروف مندائی، با نام حروف “ابجد” نزد مسلمانان شهره شده، برای هر حرف، عددی درنظر گرفتند و شش حرف “ثخذ” و “ضظغ” را بر آنها افزودند.
حروف و کلمات مندائی از سمت راست به چپ نوشته می شوند و حرکاتِ درون کلمه نیز به شکل حروف نگاشته می شوند.
آموزه های دینی صابئین مندائی
تعالیم یحیی پسرِ زکریا – در کتابش “أِدراشا إِد یهیا” – به دو بخش خداشناسی و اخلاق تقسیم می شوند. بیشتر پندهای یحیای نبی، در قالب موعظه های اخلاقی بیان شده است:
«روشمی الاوی لهوا إب نُورا و لهوا إب مِشّا و لَهوا إدا مِشیها إمشا. روشمی إب یردنا ربا ادمیا هیی إد إنش إب هیلی لامصی إشمد هِیّی و إشمد منداد هیی مدخرالی …» (ترجمه: رسوم من نه با آتش، نه با روغن و نه با تدهین انجام می گیرد، بلکه رسومم با آب جاری پاک – که به فرمان حق تعالی برای نظافت انسان¬ها و حیات بخشیدن به آنان جاری گشته – انجام می گیرد؛ آبی که قدرتی انکارناپذیر در تطهیر من از هر گونه ناپاکی های مادی و معنوی دارد.)
«و لا تیگیرون و لا تیگنُون و لا تیگیطلون إبنات أناشی» (ترجمه: زنا و فساد و دزدی مکنید و فرزندان مردم را مکشید.)
«و ألا و کَذبا لا تیمرون» (ترجمه: زشت و دروغ را مگوئید.)
«اُقَرا وا وایما و آهی قشیشی» (ترجمه: پدر، مادر و برادر بزرگ¬ تر خود را گرامی بدارید.)
«صُوم بُرکیخون مِن مَسغَد إل سَطانا و إل صَلماثا إذریغا لا تربُوخون» (ترجمه: زانوانتان را از خم شدن در برابر شیاطین و بتان و خدایان دروغین، بازدارید.)
عبادت در آیین مندایی بدون طهارت میسر نیست. جنابت، طهارت را زائل می کند و از این رو، باید غسل کرد، تا پاکی حاصل آید. غسل، پس از نیت، عبارت است از فرورفتن برای سه مرتبه در آب جاری. بول، غائط، خروجِ بادِ معده، لمسِ زنِ حائض، زنِ نفساء، خوردن چیزی پیش از نماز، وضو را باطل می کند. نمی توان با یک وضو، دو نماز گذارد. نماز، قیام و تعظیم دارد و هر نماز یومیه ۱۰ تا ۲۰ دقیقه به طول می انجامد. البته نماز روحانیان (رهمی)، به همراه تعمید و خواندن گنزا ربّا برای مردگان و کارهای دیگر، حدود یک ساعت زمان می برد. نمازگزار رو به قبله (شمال) می ایستد، لباس سفید بر تن می کند، پا برهنه و کمی خمیده می ایستد، هفت ذکر می خواند و با این اذکار هفتگانه، از آفریننده یاد می کند و او را با اسماء حُسنا می خواند، ولی روحانی نمازگزار باید رسته (لباس سفید دینی) بر تن کند. صابئین در روز یکشنبه، نماز را به جماعت می خوانند.
لباس تعمید از پنج تکه پارچه تشکیل می ¬شود؛ کسویا (پیراهن)، شروال (شلوار)؛ برزنکا (دستار و عمامه)؛ همیانه (زُنّار)؛ نصیفه / قبوعه (پارچه ¬ای که به شکل شال، روی دو کتف می نشیند)، دو قطعه تنها برای روحانیت مندائی؛ یکی شوم یاوَر (حلقه ای از جنس طلا که در انگشت کوچک دست راست می گذارند) و دیگری تاغه (تاج، که حلقه ای است تُوخالی از جنس حریر سفید یا پارچه ی پنبه). دو تکه ی فرعی نیز وجود دارد: دشه / دشا (جیب کوچکی در سمت راست یقه ی پیراهن) و تکه / تختا (بندِ شلوار):
«ما، تعمید را به جای می آوریم و با این کار، او را می ستاییم و با او پیمانی دوباره می بندیم که جز او چیزی را ستایش نکنیم؛ آفتاب هیچ قدرت و اراده ای بر آدمی ندارد. بارخُدایا، تو فرمود ه ای که آفتاب فاقد ربوبیت است؛ کسی که آفتاب را ستایش، تقدیس و تکریم کند، برخلاف سیره ی الهی بوده، عمل چنین انسانی مردود و باطل است.»
«روز جزا، همه ی عوالم حساب رسی می شوند؛ جز خداوند که نه از ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 