پاورپوینت کامل سرآغاز الهیاتی شدن سیاست در ایران ۶۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سرآغاز الهیاتی شدن سیاست در ایران ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرآغاز الهیاتی شدن سیاست در ایران ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سرآغاز الهیاتی شدن سیاست در ایران ۶۶ اسلاید در PowerPoint :
با آغاز جنبش قانون در تاریخ معاصر ایران که در پی آن حرکت مشروطهخواهی را به جریان واداشت، باعث شد در نهایت به صدور فرمان شاه مبنی بر رسمیت دادن به نظام جدید در ایران منتهی شود.
نظام قانون در ایران و ضدیت آن با اندیش سیاسی ایرانشهری؛
با آغاز جنبش قانون در تاریخ معاصر ایران که در پی آن حرکت مشروطهخواهی را به جریان واداشت، باعث شد در نهایت به صدور فرمان شاه مبنی بر رسمیت دادن به نظام جدید در ایران منتهی شود. این رویداد تاریخی برای نخستین بار بعد از شکست اردوان پنجم شاه اشکانی در برابر اردشیر بابکان، ساختار مفاهیم الهیاتی که ناشی از نظام فکری ایرانشهری (آرمانشهر ایرانی) بود، پس از حدود ۱۷ قرن از هم گسست و نظمی کهن بار دیگر در تاریخ معاصر ایران پدیدار شد. اینکه من حد فاصل شکست اردوان پنجم شاه اشکانی را تا شکست سنت قدمایی در اواخر دور قاجار ربط میدهم، به این موضوع برمیگردد که بعد از خیزش اردشیر بابکان به اریک قدرت و تکوین نظری خلط میان «دین و ملک» که بعدها در «خداینامه» بهصورت تاریخ بههمپیوست ایران بازتاب پیدا کرد، نظام فکری جدیدی را نسبت به پیشینیان خود ایجاد کرد.
البته چنین کار بزرگی در تاریخ اندیشه بسیار سخت بوده، زیرا هرآنچه در نظامهای فکری پیش از ساسانیان وجود داشت، در قالب نظری «دین و ملک» ریخته شد و بهتدریج نظام «غیرفاضله» در ایران جای خود را به نظام فضلمآبانه داد. این کار عظیمی که صورت گرفت در تمام مکتوبات تاریخی بهجامانده از سلسلههای ماقبل ساسانیان رخنه کرد و بهطورکل تداوم نظام عرفی در دور هخامنشیان و اشکانیان را دچار تغییرات اساسی کرد. این غائله به این شکل بود که تمام مفاهیم فکری که در سیر تاریخ آریاییها ظاهر شده بود، عملاً با دادههای نظری ساسانیان درآمیخت؛ و در غایت تمایز تاریخ اندیش آریاییها با رنگ و لعاب مزدیسنایی پوشانده شد؛ بهطوریکه تصور امروز ما این است که نظام فکری و عملی ساسانیان نسبت به پیشینیان خود، سلسلهای بیانقطاع بوده؛ درحالیکه با به وجود آمدن این انقطاع، وحدت ناشی از کثرتها، بهواسط اید مزدیسنایی، صورت تودهمآب پیدا کرد و عملاً نفی کثرتها را در پی داشت. بدیهی است این عادات فکری در ایران پس از فروپاشی ساسانیان همچنان ادامه داشت و امکاناتی را به وجود آورد که میتوانست با صورت دیگری از مذهب، راه مستمر ساسانیان ادامه پیدا کند. به این اعتبار که در دور اسلامی بار دیگر سنت ایرانشهری در عصر زرین فرهنگی نمایان شد و نشان داد که نظری اردشیر بابکان که در تاروپود نظام فکری ایرانیان نفوذ کرده بود، شرایط آن را دارد که مجدداً با صورت مذهب جدید از نو احیا شود. در حقیقت در دور اسلامی که عصر زرین فرهنگ ایران پدیدار شد، بهوضوح میتوان ردپای رویکرد اردشیر بابکان را در آن مشاهده کرد.
از سوی دیگر این سنت که تا پیش از حمل مغول همچنان استوار بود، با یورش مغول تا برآمدن صفویان، مدتزمانی در توقف فکری به سر برد تا اینکه شاه اسماعیل مجدداً سنت ایرانشهری را به گون دیگر، یعنی بهواسط مذهب تشیع احیا کرد. ازاینرو، این سنت همچنان تا اواخر دور صفویه کمابیش پایدار ماند، اما با ورود افغانها در ایران دچار تحولاتی شد که در نهایت دست شاهان را برای سلطنت مطلقه باز گذاشت؛ بعد از آن با آغاز شکلگیری سلطنت قاجار، سنت ایرانشهری به نظام مطلقه میل پیدا کرد، اما همچنان این سنت کمابیش بهصورت تضعیفشده در قلمروی مبانی نظر و عمل تداوم داشت. در واقع بااینکه استمرار این سنت با مرور زمان از مدار نخستین آن خارج شده بود، اما تداوم این مبانی همواره ساختار نظام قدمایی را در خود جای میداد. به سخن دیگر، تا پیش از به پیروزی رسیدن مشروطه در ایران، سنت ایرانشهری بهصورت تضعیفشده در نظام سیاسی کشور استمرار داشت، اما بعد از فرمان مشروطیت بهیکباره ریسمان تاریخی آن پاره شد.
علت جنبش قانون و حرکت مشروطهخواهی
درست است که جنبش قانون نخستین بارق مشروطیت بود، اما در پس این جنبش، میل رهایی از عادات فکری عامل محرکی بود که جنبش قانون را به حرکت واداشت. اگر بتوان با خطر کردن در این باره نظری داد، این خواهد بود که فهم جنبش قانون در ایران زمانی معنا پیدا میکند که دریابیم عناصر آزادیخواهی پیشتر آگاهی از خویشتن را در میان گروههای مؤثر بسط داده بودند و دولت نیز نتوانست خود را با شرایط جدید تطبیق دهد و دچار ناکارآمدی شد؛ مسلماً در چنین وضعیتی کنترل تأثیرگذاری در بخش وسیعی از جامعه از دست قدرت فائقه بیرون رفت و پدید انقلاب را به مرحل ظهور رساند. بدیهی است که این ناهنجاری بهطور متداوم ادامه پیدا کرد تا اینکه دولتی تشکیل شد که با مسامحه توانست متناسب با شرایط جدید خود را هماهنگ کند. بنابراین اگر بخواهیم علت اصلی به وجود آمد جنبش قانون و بهویژه انقلاب مشروطیت را شناسایی کنیم، بیشک انگشت اشاره بهسوی عناصر آزادیخواهی نشانه خواهد رفت. درحالیکه اگر هم افراد جامعه تابع شرایط پیشین بودند و جامعه با پدید آزادی از حیث خودآگاهی مواجهه نشده بود و بهطور مستمر مقید به پیروی کردن از رسوم قدیمی میماند، ضرورت تغییر در جامعه احساس نمیشود.
خیلی صریح بگوییم، زمانی ضرورت قانون در ایران موضوعیت پیدا کرد که هنجارهای پیشین که ناشی از اوامر شرعی بود، به دلیل آگاهی افراد، خاصیت نفوذی خود را از دست داد و کارآمدی آن بیاثر شد؛ در چنین شرایطی بود که جامعه بعد از تحمل ناهنجاریها ضرورت وضع کردن قانون را در خود احساس کرد.
شکست نظام قدمایی در قلمرو الهیات و سیاست
آنچه در سطور بالا بهاجمال آمد حکایت از آن دارد که با پیروزی مشروطیت، نظام قدمایی در فقدان آگاهی افراد بیش از ۱۷ سده نافذ برقراری نظم اجتماعی بود؛ اما پس از بسته شدن نطف آگاهی در دارالسلطنه، بهتدریج نیز هرقدر میدان آگاهی در میان اهلفکر بسط پیدا میکرد و ناکارآمدی نظام آشکارتر میشد، در مقابل نیز شعاع نفوذ شرع به نسبت گذشته بستهتر و بیاثرتر میشد؛ و در خلال این فعل و انفعالات، گروهی از درون نظام قدمایی بر آن شدند تا بیض دستگاه شرع را به طریق دیگر به معادلات جدید متصل کنند؛ هرچند آنچه در مشروطیت اهمیت پیدا کرد و در منطق شرع یافت نمیشد، حقوق طبیعی انسان بود که در پی مشروطهخواهی بر آن صحه گذاشته شد. بنابراین بااینکه دستگاه شرع خود را در معادلات جدید که برآمده از امیال طبیعی انسان بود نزدیک کرد، اما جز بهصورت ظاهری هیچگاه نتوانست پیوندی مجدد در قلوب افراد جامعه برقرار کند. تمام این رخدادها حاکی از آن بود که ماهیت نظام فکری و عملی در نظام قدمایی خاصیت خود را از منشأ الهیات از دست داده بود. نکت مهم در اینجاست که پس از پیروزی مشروطیت، شاه از مقام خدایگان و بنده نزول کرد و بر زمین نشست و در نهایت تابع قانونهایی میشد که از سوی بندگان وضع میشد. این تغییرات بنیادین در نظام مفاهیم همگی گویای آن بود که جنبش مشروطیت در ایران، مبانی و مظهر سنت ایرانشهری را بهطور بیسابقهای بر هم زد.
همسنخ بودن مشروطیت با عصر اشکانیان
با پیروزی مشروطیت در ایران و از هم گسستن بافت قدمایی، ایران متناسب با حرکت جوهری مبتنی بر خاص زمانه، وارد دوران جدید تاریخ خود شد. با پیوستن ایران در مدار دوران جدید، آنچه پیشتر بنمایههای نظام قدمایی بود، دیگر نمیتوانست به لحاظ ماهیت، مواد و مصالح بنای جدید ایران را تأمین کند. اگرچه از ناحی دستگاه شرع برای تدوین مناسبات قانونی موادی عرضه میشد، اما جز با تغییر ماهیت الهیاتی آن به گیتیاییشده، محال بود در مناسبات جدید همچنان ماهیت نخستین خود را حفظ کند. بهعبارتدیگر، اگر از ناحی سنت قدمایی موادی برای ساخت ساز جدید عرضه میشد، در زمان به کار رفتن آن در بنا، بهطور طبیعی منشأ الهیاتی و آسمانی آن بیاثر میشد؛ چراکه آن مواد در بنایی به کار میرفت که اساس آن با بنای قبلی فرق داشت. برای درک بهتر این مسئله میتوان به تحولات ۱۷ سده پیش از مشروطیت اشاره کرد.
در حقیقت پس از اینکه ساسانیان قدرت خود را با شکست اشکانیان تقویت کردند، در تمام تبلیغات تاریخی، سنن پیشین را نظام «کامهپرستی»۱ معرفی کردند. علت اصلی این بود اشکانیان به پیروی از هخامنشیان و بهطورکل نظام فکری آریاییها، کوشش میکردند آرمان خود را که برآیند خواست عامه (مردمی) بود بر روی زمین، یعنی در جایی که هم مردم در آن ایستادهاند محقق کنند؛ درحالیکه ساسانیان «خواست عام» را آرمان کامهپرستی به تاریخ شناساندن. در واقع رویکرد اردشیر بابکان با خلط میان دین و ملک، عملاً آرمان ملی و یا به تعبیر دیگر آرمان عامه را از میان برد و به جای آن افق مدین فاضله و یا به عبارت دقیقتر آرمانشهر ایرانی (ایرانشهری) را مستقر کرد؛ که گویا هدایت این شهر آرمانی جز توسط خاصها (دینیاران) غیرممکن بود. آنچه بین آرمان عامه و آرمان خاصه نیز تفاوت میگذاشت این بود که آرمان عامه در طبیعت و بر روی زمین محقق میشد، اما دیگر در جای نامعلوم و یا لامکان. باری با اجمال توضیحی که داده شد، میتوان دریافت که مشروطیت به کدامیک از پارههای تاریخ ایران متصل شده بود.
مشروطیت در تضاد با عادات و مسلمات فکری
آنچه بدون هیچ تردیدی میتوان گفت این است که شکست کوتاهمدت سنت قدمایی و پیروزی کوتاهمدت مشروطیت اساساً در قلمروی عمل و نه نظر رخ داد؛ یعنی مشروطیت بدون دارا بودن مبانی نظری، تنها در حوز عمل توانست سنت قدمایی را پس از ۱۷ سده شکست دهد؛ به این اعتبار که مشروطهخواهان پیش از تکوین نظام فکری در دوران جدید و یا بدون اتصال به نظامهای عرفی در ایرانِ پیش از ساسانیان دست به عمل زدند و ازاینحیث به دلیل فقدان مواد نظری نتوانستند مدت زیادی را دوام بیاورند؛ درصورتیکه در زمان اشکانیان چون عادات فکری و بهطورکل سنن ایرانی بر اساس خواست عامه بود، حتی اگر فاقد نظریه بودند، میتوانست بدون مانع بیش از چهار سده پایدار بمانند؛ این بدان معنا است که تحقق چنین نظامی بر اساس مسلماتی استوار بود که در عصر خود ضدیتی با عادات فکری نداشت.
بااینحال آنچه امروزه به سنت قدمایی تعبیر میشود، سرآغاز آن با شکست اردوان پنجم شاه اشکانی شرو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 