پاورپوینت کامل زنان ، پیش از مشروطه ، پس از مشروطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زنان ، پیش از مشروطه ، پس از مشروطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زنان ، پیش از مشروطه ، پس از مشروطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زنان ، پیش از مشروطه ، پس از مشروطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

نگاه تاریخی به زنان البته با نگاه سیاسی و اجتماعی به آنان متفاوت است اما چنانکه می دانیم درهرحال هیچ جای تاریخ از مقوله سیاست خالی نیست. مهم آن است که وقتی از نقش سیاسی ــ اجتماعی زنان سخن می گوییم، تنها متوجه زنان مشهور و سرشناس یا زنان بانفوذ درباری نباشیم، بلکه حرکت اجتماعی زنان را در گستره اجتماعی آن در نظر آوریم.

چکیده: نگاه تاریخی به زنان البته با نگاه سیاسی و اجتماعی به آنان متفاوت است اما چنانکه می دانیم درهرحال هیچ جای تاریخ از مقوله سیاست خالی نیست. مهم آن است که وقتی از نقش سیاسی ــ اجتماعی زنان سخن می گوییم، تنها متوجه زنان مشهور و سرشناس یا زنان بانفوذ درباری نباشیم، بلکه حرکت اجتماعی زنان را در گستره اجتماعی آن در نظر آوریم. زنان ایران در منزلگاههای مهم تاریخی به صحنه آمدند و حضور موثری نشان دادند اما متاسفانه این سابقه هنوز در لابه لای تواریخ پنهان است و شاید هم برای همیشه پنهان بماند. بااین همه نمونه های بارزی را می توان از تاریخ معاصر استخراج نمود و نمایان ساخت. در مقاله حاضر به چگونگی حضور سیاسی ــ اجتماعی زنان ایران در سه دوره مهم مشروطیت و قبل و بعد آن پرداخته شده است.

درباره نقش سیاسى‏اجتماعى زنان معاصر ایرانى، چند دیدگاه وجود دارد: الف‌ــ زنان در دوره معاصر تاریخ ایران همانند دوره‏هاى پیش از آن، چندان نقشى نداشتند، و اگر هم در گوشه و کنار تاریخ از نقش آنان سخن به میان آمده، این نقش بسیار اندک است. ب‌ــ برخلاف دیدگاه قبلى، برخى معتقدند زنان تاریخ معاصر داراى نقش بوده‏اند، ولى این نقش مثبت و ارزنده نبوده، بلکه اغلب آنان به ایفاى نقش حرمسرایى، مفسده‏انگیزى و روشنفکرى ضددینى پرداخته‏اند.[

i][i

] ج‌ــ دیدگاه سوم معتقد است نقش اصلى در تحولات سیاسى اجتماعى یک سده اخیر را زنانى که نه در دربار بوده‏اند و نه از طایفه روشنفکران، برعهده داشته‏اند، ولى این نقش به دلایلى چون دسترسى نداشتن به امکانات چاپ و نشر و… چندان در تاریخ معاصر برجسته نشده است.

نوشته حاضر با تقسیم فعالیتهای سیاسی ــ اجتماعی زنان دوره قاجار به سه دوره قبل از مشروطه، انقلاب مشروطه و پس از آن می‌کوشد فعالیتها و دستاوردهای زنان ایرانی را که هم مى‏خواستند از مدنیت برخوردار باشند و هم دیانت خود را پاس بدارند، به تصویر بکشد.

۱ــ فعالیت سیاسى ــ ‏اجتماعى زنان قبل از انقلاب ‏مشروطه

الف‌ــ حادثه گریبایدوف: بر پایه ماده سیزدهم عهدنامه ترکمنچاى (۱۲۰۷.ش/ ۱۸۲۸.م) همه کسانى که طى دو جنگ پیشین ایران و روس از دو طرف به اسارت درآمده بودند، باید چهار ماه پس از انعقاد عهدنامه به سرزمینهاى خود بازگردانده می‌شدند. دولت روسیه گریبایدوف را براى بازگرداندن اسراى روسى و اجراى دیگر مفاد قرارداد ترکمنچاى، به ایران فرستاد. گریبایدوف براى بازگرداندن اسراى زن، شیوه نادرستى را در پیش گرفت و فرمان داد اسراى زن روسى که به همسرى و کنیزى مردان ایرانى درآمده‏اند را بدون اجازه شوهران و صاحبانشان به نزد او ببرند تا خود از آنان بپرسد آیا از روى رضا و رغبت در ایران مى‏مانند یااینکه مى‏خواهند به وطنشان بازگردند. ازجمله این زنان، دو اسیر گرجى‏ بودند که با پذیرش دین اسلام به همسرى و کنیزى آصف‏الدوله، دولتمرد قاجارى، درآمده بودند. مخالفت آصف‏الدوله سودى نبخشید و او تحت فشار شاه، به بردن آن‏ دو زن به سفارت روس رضایت داد، اما کنیزان به گریبایدوف گفتند مایل‏اند در تهران بمانند و به‌هیچ‌روى قصد بازگشت به گرجستان ندارند. بااین‌وصف، گریبایدوف تصمیم گرفت این زنان را چندروزى در سفارت نگاه دارد تا شاید بتواند آنان را تشویق نماید که بازگردند.[

ii][ii

] طولانی‌شدن اقامت زنان، بر خلاف میل شخصى آنان بود و این امر شوهرانشان را نگران مى‏ساخت. لذا آیت‏الله میرزا مسیح، مجتهد معروف تهران که درخواستهایش از دولت قاجارى و سفارت روس در تهران براى رهاکردن این زنان رد شده بود، فتوا داد: «تکلیف است بر هر مسلمان تا هم‌مذهبان خود را از دست کافران نجات دهد.» مردان و زنان که غیرت دینى‏شان به جوش آمده بود، به سوى سفارت روس رفتند. قزاقان حافظ سفارت، به سوى آنان آتش گشودند. جوان چهارده‌ساله‏اى به شهادت رسید. پس‌ازآن مردم به درون سفارت هجوم آوردند و هر کسى را که مانع آزادسازى زنان می‌شد، کشتند. آنها حتى گریبایدوف را با خنجرى از پاى درآوردند و از این میان فقط مالتسف، منشى سفارت که پنهان شده بود، نجات یافت. رقم کشته‏هاى روسى را در این ماجرا بین سی‌وپنج تا هشتاد نفر شمرده‏اند.[

iii][iii

]

در حادثه گریبایدوف چند نکته مهم در ارتباط با زنان وجود دارد: ۱ــ علت اساسى شکل‏گیرى حادثه، زنانى بودند که اغلب بر خلاف میلشان به سفارت برده شدند ۲ــ فتوایى که میرزا مسیح داد، به‌خاطر آزادسازى زنان بود ۳ــ بخشى از جمعیتى که به سوى سفارت رفتند و سپس به آن حمله کردند، زنان تهرانى بودند ۴ــ جمعیتى که به سفارت حمله برد، همه تلاش خود را براى آزادى زنان به کار گرفت و کار نخست‏شان آزادى آنان بود ۵ــ زنان در این حرکت خواسته‏هاى جنسیتى نداشتند، بلکه در تلاش براى تحقق آموزه‏هاى دینى بودند.

ب‌‌ــ جنبش تنباکو: شاه از مخالفت آیت‏الله‌میرزاحسن آشتیانى با قرارداد توتون و تنباکو بر آشفت و سرانجام دستور داد او را به عراق تبعید کنند. زنان مصمم شدند مانع از تبعید مجتهدشان شوند و لذا دسته‌دسته به سوى محله سنگلج حرکت نموده و در دارالشرع اجتماع کردند. آنها سپس به طرف بازار آمدند و هر مغازه‏اى را که گشوده می‌دیدند، بستند. آنگاه با فریاد و فغان روی به ارگ سلطنتى آوردند. مردانى که قبل از زنان در سنگلج و دارالشرع گرد آمده بودند، به دنبال زنان راه افتادند. برخى از مردان براى مراقبت از آنان، در اطراف زنان راه مى‏رفتند. زنان در میدان ارگ به داد و فریاد پرداختند، به‌گونه‏اى‌که شاه را وحشت فرا گرفت. زنان همچنان فریاد مى‏زدند: «اى خدا مى‏خواهند دین ما را ببرند، علماى ما را بیرون کنند، تا فردا عقد ما را فرنگیان ببندند، اموات ما را فرنگیان کفن کنند و دفن کنند، بر جنازه ما فرنگیان نماز بگذارند. نایب‏السلطنه کامران‌میرزا، با ملایمت به آنها مى‏گفت: همشیره‏ها، فرنگى را بیرون مى‏کنیم، هیچ‏یک از علما را نمى‏گذاریم بیرون بروند، خاطرتان جمع باشد و… اما پیش‌ازآن‏که سخن وى به پایان برسد، زنان او را با داد و فغان فرارى دادند.»[

iv][iv

]

به جمعیت زنان اطلاع رسید امام‌جمعه منصوب شاه، به تهدید مردم مشغول شده است. ازاین‌رو، زنان به مسجد شاه رفتند و او را از منبر به زیر کشیدند. آنها سپس به میدان ارگ بازگشتند و شعارهای واشریعتا، واسلاما، یاعلى و یاحسین آنان در تمام کوچه‏ها و بازارهاى اطراف ارگ به گوش مى‏رسید. شاه بار دیگر با ارسال پیغام آنان را به آرامش دعوت کرد؛ اما زنان فریاد مى‏زدند: ما شاه نمى‏خواهیم. دراین‌میان، زنان، وزیر دربار را که به آنها گفته بود چرا دیگر به خانه‏هاى‏تان نمى‏روید، به باد کتک گرفتند و به نایب‏السلطنه که بار دیگر به قصد متفرق‌کردن زنان آمده بود، حمله بردند و او را وادار به عقب‏نشینى و فرار به داخل عمارت سلطنتى نمودند. یکى از زیردستان نایب‏السلطنه که وضع را این‏گونه دید، به دسته‏اى از سربازان که به بى‌پدران معروف بودند، دستور شلیک داد. عده‏اى از مردان و زنان کشته شدند. پس‌ازآن، مردم به دستور علما متفرق شدند اما روز بعد دوباره بازگشتند و این کار تا لغو قرارداد توتون و تنباکو ادامه یافت.[

v][v

]

اعتراض زنان به قرارداد رژى، به زنان تهران محدود نماند بلکه زنان دیگر شهرها به‌ویژه شیراز و تبریز را در بر گرفت. در شیراز، زنان در کنار مردان به اعتراض عمومى دست زدند. زمانى‌که حکمران شیراز، روحانى مبارز سید على‏اکبر فال‏اسیرى را به‌خاطر سخن‌گفتن علیه قرارداد، دستگیر و تبعید کرد، قریب سه الى چهارهزار زن و مرد در شاه‏چراغ جمع شدند و تعدادى از آنان، به بستن بازار پرداختند. زنان ایلاتى اطراف شیراز هم همراه و همگام با مردان، همه‌روز تلگرافهاى تهدیدآمیز به تهران مخابره مى‏کردند. در تبریز، دسته‏اى از زنان مسلح درحالی‌که چادرنمازهایى به کمر بسته بودند، به بازار آمدند و بازار را در اعتراض به قرارداد رژى بستند و به‌سرعت ناپدید شدند. رهبرى این زنان را زینب‌باجى بر عهده داشت. ماموران بارها کوشیدند بازار را باز نگاه دارند، اما هر بار گروه زینب، با اسلحه و چماق مانع از بازشدن بازار مى‏شد و این کار را تا لغو قرارداد ادامه داد.[

vi][vi

]

ج‌ــ فعالیتهای زنان دهقان‏زاده دربارى: چرا زنان حرمسراى سلطنتى، قلیانها را شکستند؟ چرا برخى از آنان، خبرهاى اندرونى را به مخالفان حکومت دادند؟ و به چه دلیل بعضى از زنان دربارى، از افکار سیدجمال‏الدین و از اقدام میرزارضاى کرمانى علیه ناصرالدین‌شاه حمایت کردند؟ به این سوالها، پاسخهاى مختلفى داده شده و از جمله گفته شده است اغلب زنان شاه را دهقان‏زادگانى تشکیل مى‏دادند که شاه بیشتر آنان را در گردش و شکار و به‌صورت‌تصادفى می‌یافت و به همسرى برمی‌گزید. اغلب این زنان وضعیت رضایت‏بخشى نداشتند. تعداد زیادى از آنها، تنها چندبار در سال همسر خود را مى‏دیدند و گاه اتفاق مى‏افتاد شاه حتی از تولد و مرگ فرزندان این زنان آگاه نمى‏شد. تاج‏السلطنه، دختر ناصرالدین‏شاه، درباره وضع این زنان شاه نوشته است: «در خانه‏هایى که دیوارهایش از سه تا پنج ذرع ارتفاع دارد، مخلوقاتى سر و دست شکسته، بعضى با رنگهاى زرد و پریده، برخى گرسنه، برخى برهنه، بعضى در تمام شبانه‌روز منتظر و گریه‌کننده، در زنجیر به سر مى‏برند. در مقابل این زندگانى تاریک، مرگ، روز سفید ما است.»[

vii][vii

] تلاش این دسته از زنان در مخالفت با سلطنت را نمى‏توان در پرونده زنان مرفه و اشراف قرار داد، آنان بیش‌ازآن‏که به دربار تعلق داشته باشند، به جامعه دهقانى و روستایى تعلق داشتند. برخى از مهمترین حرکتهاى ضددولتى زنان شاه و درکل زنان دربار را به شرح زیر مى‏توان نام برد:

۱ــ یکى از برجسته‏ترین مخالفتهاى این زنان دربارى با اقدامات شاه، طغیان آنها علیه قرارداد رژى بود. در این حادثه بسیارى از زنان ‏دربارى به حدى منقلب بودند که تمام قلیانهاى بلورى، چینى و گلى را شکستند و همه آثار دخانیات را از عمارت سلطنتى پاک کردند. در این حرکت، همه زنان، چه کوچک و چه بزرگ، همدست بودند. هم‏دستى زنان و پافشارى‏شان، شاه را شگفت‌زده کرد، به‌طورى‌که شاه با خشم و غضب مى‏گفت: «زن‏هایم حاضر بودند، براى خوشى من جان خود را فدا کنند، اما امروز حتى از دادن یک سیگار به من مضایقه مى‏کنند.»[

viii][viii

]

۲ــ جلوه دیگر مخالفت زنان شاه با قرارداد رژى، زمانى ظاهر شد که ماموران دولتى به سوى مردان و زنان تظاهرکننده آتش گشودند. در پى آن، زنان اندرونى بناى گریه و زارى گذاشتند. یکى از آنها، گریه و زارى بیشتر مى‏کرد. ناصرالدین‌شاه وقتى او را دید، براى آرام‌کردنش گفت: حکم تحریم تنباکو، از میرزاى شیرازى نیست، و الا من هم اطاعت مى‏کردم. آن زن پاسخ داد: پس این صداى تیر و تفنگ که به طرف سادات و علما شلیک مى‏شود را نمى‏شنوید. شاه براى گمراه‌کردن آن زن گفت: این تیرها به هوا شلیک مى‏شود.[

ix][ix

]

۳ــ اوج مخالفت زنان حرمسرا با قرارداد را مى‏توان در اقدام انیس‏الدوله، سوگلى شاه، مشاهده کرد. شاه قلیان درخواست نمود اما او که ریاست حرمسرا را بر عهده داشت، گفت: کشیدن قلیان حرام است. شاه گفت: چه کسى آن را حرام کرده. وى جواب داد: همان کسى که مرا بر تو حلال کرده است. انیس‏الدوله که دختر یکى از دهقانان لواسان تهران بود و در جریان مسافرت شاه به لواسان به عقد شاه درآمد، بارها در جهت خواست عمومى گام برداشت. به‌عنوان‌مثال، «وى از شاه خواست که رکن‏الدوله حاکم شیراز را عوض نکند تا مردم مجبور نشوند با آمدن حاکم جدید، دوباره مالیات بدهند. شاه با تقاضاى وى موافقت کرد.»[

x][x

]

دــ شورش نان: از حوادث مهمى که در دوره پادشاهی ناصرالدین‌شاه روى داد، اعتراض مردم، به‌ویژه بانوان، به کمبود نان بود. کمى نان، دلایل مختلفى داشت: قحطى، خشکسالى، خرابى راههاى کشور و سوء‌استفاده دولتیها و… . مردان و زنان تهران به اعتراض دست زدند، اما بى‏فایده بود و همچنان نانواییها شلوغ و نان کم بود، تااینکه هزاران زن، جلوى شاه را در بازگشت از شکار گرفتند و از شاه تقاضاى نان کردند. شاه دستور داد براى مهار و سرکوب شورش، دروازه‏هاى شهر را ببندند. اما چند هزار زن هجوم آوردند و با سنگ و چوب، دروازه‏بانان را از پاى درآوردند. ماموران محمودخان نورى، کلانتر تهران، به اشاره شاه به زنان حمله بردند. حتى کلانتر با چوب‌دستى‏اش چند نفر از زنان را مضروب ساخت. با‌این‌وصف، غوغاى زنان براى نان ادامه داشت. شاه به‌دلیل ناتوانى کلانتر در مهار شورش و شاید هم براى خواباندن ماجرا، فرمان داد کلانتر را در همان مکان به دار آویختند. آن روز، طغیان فرو نشست، اما مشکل نان حل نشد.[

xi][xi

]

روز بعد زنان بار دیگر اجتماع کردند. این بار شاه سربازان و توپچى‏ها را وارد عمل کرد اما در بین زنان، عده‏اى بودند که شجاعانه به سربازان و نظامیان حمله آوردند. ماموران به زحمت جلوى زنان را گرفتند. براى متفرق‌ساختن زنان گوش چند نفر از مردان معترض را بریدند. در پى آن، زنها متفرق شدند، اما آنچه به آرام‏شدن نهایى شورش نان کمک کرد، دستور شاه به بزرگان شهر برای ترتیب جلسه‌ای در خانه نصرت‏الدوله بود. طی این جلسه میرزا موسى، وزیر دارالخلافه ناصرى را که گفته مى‏شد با نانوا‏ها سروسرى داشت، از کار برکنار کردند و امور نانوایان را به ملک‏التجار واگذار نمودند. علما موضوع را پایان‌یافته تلقى کردند و از زنان و مردان خواستند تا به غائله خاتمه دهند.[

xii][xii

]

همزمان با تهران، کمبود نان در تبریز هم آشوب آفرید. در این شورش، حدود سه‌هزار زن چوب‌به‏دست به رهبرى زینب‌باجى علیه ناتوانى دولت در تامین نان شهروندان به اعتراض دست زدند. هشت زن جان خود را در تیراندازى دولتیها از دست دادند و تعدادى هم زخمى شدند. زینب‌باجى با شناسایى انبارهاى گندم احتکارشده، آنها را مورد حمله قرار می‌داد و گندمها را میان مردم تقسیم مى‏کرد. یکى از این انبارها، انبار والى آذربایجان بود. در جریان حمله گروه زینب به این انبار، سی نفر کشته و شصت نفر مجروح از طرفین به جاى ماند. سرانجام والى با پناه‏بردن به خانه ولیعهد، تسلیم شد و از مبارزه با گروه زینب دست برداشت و انبار گندمش به دست زینب‌پاشا افتاد.

البته همه فعالیت سیاسى ــ ‏اجتماعى زنان دوره ناصرى به آنچه برشمردیم، خلاصه نمى‏شود بلکه تاریخ، فعالیتهاى دیگرى را از آنان ثبت کرده است. از جمله: افزایش رنگ و بوى سیاسى مجالس روضه‌خوانى (مانند سخنرانیهای سیاسى واعظ اصفهانى در مجالس روضه زنان) و قلم‏زنى در عرصه اعتراض سیاسى (مانند رساله نورى‌خانم‏جان تهرانى درباره راه نجات زنان). با مشاهده این تلاشهای زنان ایرانی بود که خانم مرى‏شیل، همسر وزیر مختار انگلیس در زمان ناصرالدین‌شاه، درباره زنان ایران اذعان کرد: «باید اعتراف کنم با آن‏که پنهان‌بودن آنها در وراى حجاب و پوشیدگى کاملشان یک حقیقت انکارناپذیر است، ولى مطرودبودن زنهاى ایرانى واقعیت ندارد.»[

xiii][xiii

]

۲ــ حضور سیاسى ــ ‏اجتماعى زنان در دوره انقلاب مشروطه

الف‌ــ حمایت از علماى دین: هنگامى که علاءالدوله (حاکم تهران) برخى از بازرگانان را به بهانه‌ گرانى قند به فلک بست، مردم در اعتراض به ظلم حکومت، مغازه‏ها را بستند و در مسجد شاه به تحصن پرداختند. علما نیز از این اقدام حمایت کردند. عین‌الدوله (صدراعظم) دستور داد مردم و علما را متفرق سازند. پس از ضرب و شتم مردم و وعاظ و نیز هتک حرمت علماى متحصن، آنها به حضرت شاه عبدالعظیم(ع) پناه بردند و آنجا متحصن شدند. نمایندگانى از سوى علما براى مذاکره درباره تاسیس عدالتخانه نزد عین‏الدوله آمدند، اما او به آنها اجازه بازگشت نداد. در پى آن، مردم بار دیگر شورش کردند و بازارها را بستند.

در همین گیرودار، شاه به میهمانى خانه امیربهادر (وزیر جنگ) مى‏رفت. دو زن، عریضه‏هایى به شاه دادند و شاه را تهدید کردند به این‌که تاج و عصاى سلطنت را که به دست تو داده‏ایم، از تو می‌گیریم. زنان به هنگام بازگشت شاه، راه را بر او بستند و بازگشت علما را خواستار شدند. پس از این وقایع، شاه به عین‏الدوله دستور داد خواسته علما را بپذیرد و آنان را به تهران بازگرداند؛ ضمنا شاه فرمان تاسیس عدالتخانه را صادر کرد.[

xiv][xiv

]

در اقدامات مذکور، زنان ضمن همراهى با مردان، به‌هنگام آوردن علما به مسجد براى سخنرانى، گاه مسئولیت حفظ جان علما را بر عهده می‌گرفتند. زنانى چون همسر حیدرخان تبریزى، با چماق‏هایى که زیر چادر پنهان مى‏ساختند، مى‏کوشیدند مانع از هرگونه اغتشاش به هنگام سخنرانى شوند.[

xv][xv

]

ب‌ــ تلاش براى تاسیس بانک ‏ملى: اواخر سلطنت مظفرالدین‌شاه، دولت مشیرالدوله تصمیم گرفت براى تامین برخى مخارج دولتى و کشورى، از دولت روس و انگلیس وامى با سود هفت درصد دریافت کند. این تصمیم با مخالفت مجلس و مردم روبرو شد. در نتیجه آن، دولت از اجراى تصمیم خود دست برداشت و مجلس براى‌آنکه پول کافى براى دولت فراهم کند، تاسیس بانک ملى را به تصویب رساند. زنان در فراهم‌آوردن پول و تاسیس مجلس، فداکارانه شرکت جستند.[

xvi][xvi

]

مساعدت مالى زنان در انقلاب مشروطه، به کمک آنان در تاسیس بانک ملى محدود نماند. زمانى‌که مبارزان مشروطه براى تامین هزینه‏هاى مقاومت و خرید اسلحه با مشکل مالى مواجه شدند، زنان با فداکارى و ایثار و با فروختن جواهرات یا وسایل خانه، به کمک آمدند؛ از جمله پس از فتح اصفهان به دست سواران بختیارى، عده‏اى از زنان به انجمن ایالتى اصفهان رفته و زیورآلات خود را هدیه کردند. دراین‌میان، زنى کاسه‌ای مسین را که تنها دارایى او بود، به مشروطه‌خواهان تقدیم نمود.[

xvii][xvii

]

ج‌ــ مشارکت در برخوردهاى مسلحانه: در دوره استبداد صغیر که درگیرى نظامى بین مردم و محمدعلى‌شاه شدت یافت و برخوردهاى مسلحانه سختى روى داد، در موارد ضرورى، زنان نیز نقشی مستقیم و فعال داشتند. در این زمینه، نقش زنان تبریز، پررنگ‏تر و برجسته‏تر از همه‏جا بود. ماجراى زنان در تبریز زمانى شروع شد که شاه پس از به‌توپ‌بستن مجلس و تعطیل‌کردن آن، عین‏الدوله را براى تصرف تبریز فرستاد. او شهر تبریز را به محاصره خود درآورد و در مدت محاصره یازده‌ماهه تبریز، زنان علاوه بر پختن غذا، دوختن لباس، بافتن جوراب، پرکردن پوکه، خبررسانى جنگى و پرستارى از مجروحان، حتی به جنگیدن با لباس مردانه در میدان رزم پرداختند. یکى از همین زنان در این باره گفته است: «در بحرانى‏ترین روزهاى قیام، مجبور بودیم براى رعایت پنهان‏کارى، تکه‏هاى نان را زیر چادر به سینه و شکم‏مان ببندیم و به سنگر مجاهدان برسانیم.»[

xviii][xviii

] ستارخان تحت‌تاثیر نامه یکى از زنان تبریزى، فرمان حمله به مقر مستبدان شهر تبریز را صادر کرد و در این حمله، حداقل بیست زن کشته شدند. پاولویچ دراین‌باره نوشته است: «یکى از سنگرهاى تبریز را زنان چادر‌به‌سر تبریزى اداره مى‏کردند.»[

xix][xix

]

یکى از این زنان، عزت‏الحاجیه، مادر کلنل تقى‏خان پسیان بود. این شیرزن وقتى خبر مرگ کلنل را برای او آوردند، مجلس جشن ترتیب داد، لباس سفید پوشید و به هیچ‌کس اجازه نداد لباس سیاه به تن کند. در بین زنان مبارز تبریز، زنانى از گیلان و کردستان نیز دیده مى‏شدند که گاه در بین آنان پیرزن شصت‌هفتادساله و دختر سیزده‌چهارده‌ساله به چشم مى‏خورد.[

xx][xx

] زنان کشاورز روستاهاى آذربایجان هم در حالى که نوزادان خود را بر پشت بسته بودند، اسلحه برداشتند و دوش به دوش مردان جنگیدند.[

xxi][xxi

]

در جنگهای ضداستبدادی مردم با محمدعلى‌شاه، علاوه بر زنان تبریز، زنان شهرهاى دیگر هم به ایفاى نقش پرداختند؛ از جمله زمانى‌که محمدعلى‌شاه در تهران مجلس را به توپ بست و برخى از جوانانى را که به دفاع از مجلس می‌پرداختند، کشت، مردان جرات نمى‏کردند جنازه جوانان را بردارند و به خاک بسپارند، تااینکه زنان همت ‏کردند و آنها را بر‏داشتند و به خاک سپردند.[

xxii][xxii

]

دــ حضور در صحنه‏هاى دیگر: مشروطه، شاهد حوادث دیگرى نیز بود که زنان در آنها نقش آفریدند و در اینجا به برخى از آنها اشاره مى‏شود:

۱ــ عین‏الدوله براى کنترل اوضاع، دستور داد از بیرون‌آمدن زنان از خانه‏ها جلوگیرى کنند. ماموران هرکس از ایشان را مى‏دیدند، دستگیر مى‏کردند. به‌همین‌دلیل همان‏گونه‌که حاج سیاح نوشته است: «در زندانهاى دولتى از زنان مبارز کم نبودند.» بااین‌وصف، اقدام عین‏الدوله فایده زیادى نبخشید، زیرا هنگامى‌که علما و مردم قصد بست‌نشستن در شاه عبدالعظیم را نمودند، زنان بسیارى کفن پوشیده و ضمن سینه‏زنى و نوحه‏سرایى به بازار آمدند و علیرغم مخالفت و تلاش دولتىها، بازار را تعطیل کردند.[

xxiii][xxiii

]

۲ــ امیر بهادر از طرف دولت مامور شد به‌زور، بست‏نشینان شاه‌عبدالعظیم را پراکنده سازد. وى وقتى به شاه‌عبدالعظیم رسید، تعدادى از سربازان مسلح خود را در اطراف صحن مطهر مستقر کرد و به آنها دستور داد تفنگ‏هایشان را به سمت متحصنین نشانه گیرند. زنان ساکن شاه‌عبدالعظیم به بالاى بام‏هاى صحن مطهر رفتند و آماده شدند تا اگر سربازان شلیک کردند و به مرقد مقدس بى‏احت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.