پاورپوینت کامل سنت و تجدد در نهضت مشروطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سنت و تجدد در نهضت مشروطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سنت و تجدد در نهضت مشروطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سنت و تجدد در نهضت مشروطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
بررسى رویدادهاى تاریخى, گاه از سر کنجکاوى و براى آشنایى با پیشینه تاریخى خویش و یا دیگران است و گاه براى کشف قاعده ها و سنتها, که در حیات امروزین, به کار مى آید.
بررسى رویدادهاى تاریخى, گاه از سر کنجکاوى و براى آشنایى با پیشینه تاریخى خویش و یا دیگران است و گاه براى کشف قاعده ها و سنتها, که در حیات امروزین, به کار مى آید.
براى آشنایى با پیشینه خود, یا دیگرى, جست وجو, گردآورى و بررسى رویدادها و داده هاى پیشین, کافى است; اما براى راهیابى به کشف قاعده ها و سنتها, بایسته است نگاهى تحلیلى داشت, و از دریچه و چشم اندازهاى سازوار و گسترده به تجزیه و تحلیل حوادث گذشته و پردازش آنها پرداخت. این نگاه تحلیلى, حکم صورت را خواهد داشت براى آن مواد تاریخى که به آنها حیات و معناى جدیدى مى بخشد و آنها را براى ما بامعناتر و عبرت آموزتر مى سازد.
(چالش میان سنت و تجدد) موضوع پردامنه و پرنمونه اى است که به تعبیر شمارى از اهل نظر و تحلیل گران, تاریخ پرفراز و نشیب صدوپنجاه سال پسین ما را رقم زده است و مى تواند درَگاهى مناسب براى ورود به تحلیل بسیارى از رویدادهاى این دوران بشمار آید.
دوران پرنشیب یادشده, رویدادهاى بسیارى را در خود جاى داده است, از دگرگونى در سلسله هاى پادشاهى, جابه جایى, برافتادن و برسریر نشستن گوناگون سلسله ها در این سرزمین, جنگهاى سرنوشت ساز بسیار با بیگانگان و جداشدن پاره هایى از این مرزوبوم, انقلاب مشروطیت, ملى شدن نفت,کودتاى ۲۸مرداد, انقلاب و نهضت بزرگ ۱۵خرداد, پیروزى انقلاب اسلامى, که در اهمیت و سرنوشت سازى و دگرگون آفرینى هیچ یک از آنها, جاى کوچک ترین درنگ و تردیدى نیست. اما با این حال, پاره اى از این رویدادها, از جهت ساختار درونى و مشتمل بودن بر عناصرى همانند با دوران حاضر, مى توانند براى عبرت آموزى ما و کشف آیینهاى حرکت و اندیشه, موردهاى درخور درنگ تر به شمار آیند و نهضت مشروطیت از این گونه است.
نوشته حاضر, درنگ و تحلیلى است کوتاه, درباره رویدادهاى این دوره از چشم انداز و دریچه مسأله (سنت و تجدد) که در قالب نکته هایى چند مورد بررسى قرار گرفته است. و از آن جایى که درنگ حاضر, خود مى تواند مرزهاى بسیار گسترده اى بیابد, سعى گردیده که مرحله هاى این تحلیل بسیار گزیده و محدود انجام گیرد و سایر بحثها, به گفته ها و نوشته هاى دیگر واگذار شود. با این یادآورى, به بررسى نکته هاى یادشده مى پردازیم:
نکته۱: پدیده ها و واقعیتهاى به منشورهاى چندبر و بسیارپهلو (کثیرالاضلاع) مى مانند که از وجوه و زوایاى گوناگون, مى توان بدانها نگریست و در هر نگاه, نکته و آموزه تازه اى یافت.
مشروطیت در نگاه نخست, رویداد ملى و تاریخى است که اوراقى از دفتر تاریخ این سرزمین را به خود ویژه کرده و بخشى از حافظه و هویت تاریخى ما را ساخته است. یک رویداد سیاسى ـ اجتماعى بزرگ که معادلات قدرت و حکومت را از گونه اى به گونه دیگر دگرگون کرده است.
اما از چشم اندازهاى دیگر نیز, مى توان به این رویداد نگریست و آن را از این زاویه و چشم انداز پدیده اى فرهنگى در نظر گرفت که روایت گر دشواریها و گره هاى فکرى و فرهنگى در جامعه ایرانى بوده است و دادوستدهاى معرفتى میان گروه هاى فکرى مرجع در آن زمان را پدیدار ساخته است. چنین چشم انداز و رویکردى, اقتضا مى کند که صاحب نظران, دامنه بررسى و داورى را از چهارچوب و دایره عمل سیاسى فراتر برده و به ریشه هاى فکرى رفتار, نظرى جدى تر بیفکنند.
آن چه در این نوشتار آمده, تلاشى است از این چشم انداز و در این راستا.
نکته۲: در نهضت مشروطیت, کسان و گروه هاى گوناگونى داراى نقش بوده اند و اثرگذار; شمارى از کسان و پاره اى از گروه ها در شکوفایى, دامن گسترى, بالندگى درخشانى آن و شمارى از کسان و پاره اى از گروه ها در شکستن شکوه و صولت آن و تاریک و سیاه جلوه دادن آن:
آخرین پادشاهان قاجار, عالمان و روحانیان, روشنفکران و فرهنگیان, روزنامه نگاران و اصحاب جراید, بازایان, عشایر و…
پاره اى از این گروه ها, به خاطر ویژگیهاى گروهى, بیش تر, از اصحاب عمل به شمار مى آیند, تا در زمره صاحبان فکر و نظر.
گروهى دیگر, بویژه روحانیون و روشنفکران در شمار اصحاب فکر و نظر به حساب مى آیند و به طور طبیعى, رویکرد آنان به این رویداد, جنبه هاى نظرى ترى نیز مى یابد و سازگاریها و ناسازگاریهایى نیز که میان آنان صورت مى گیرد, بیش تر به مبانى تئوریک و اعتقادى آنان باز مى گردد.به همین دلیل, حتى براى بررسى رفتارهاى سیاسى آنان باید مبانى فکرى آنان را مورد بررسى قرار داد.
نکته ۳:در بیش تر بحثها و اختلافهاى فکرى, میان گروه ها و دسته هاى گوناگونِ اندیشه وران که گاه, قرنها و هزاره ها به طول مى انجامد, مى توان نشان داد که در پسِ مقوله ها و نمونه هاى مورد بحث, یک یا چند مسأله کلان قرار گرفته که به تمامى آن موارد پوشش داده و چتر معنایى خود را بر تمامى آنها گسترده است.
گفت و گو هاى دراز دامن و بى پایان میان فیلسوفان و فقیهان, عارفان و فیلسوفان, اخباریان و اصولیان , معتزله و اشاعره, عقل گراها (راسیونالیست ها)و تجربه گرها( آمپریست ها), اصلاح طلبان و محافظه کاران دینى و بسیارى از مناقشه هاى دیگر, نمونه هایى از این گفته به شمار مى آیند.
در گزاره مورد بحث( مشروطه و اختلافهاى فکرى موجود در آن )نیز مى توان بر همین مبنى نگریست و نشان داد که بحثها و گفت و گوهاى گوناگون که بین دو سوى نزاع وجود داشته و حتى در پایان به تکفیر شمارى از آنان از سوى گروه مقابل انجامیده, به صورت مسأله اى کلان باز مى گردد که مى توان از آن به عنوان کانون اصلى گفت و گو ها وبحثها یاد کرد.
این مسأله, مسأله( سنت و تجدد) است.
نکته ۴: هنگامى که معماران انقلاب اسلامى, پس از پیروزى بیست و دوم بهمن, به بحث درباره نام حکومت تازه بنیان گذارى شده, مى پرداختند, کم بودند و انگشت شمار کسانى که مى دانستند این نام و گزینش, تا چه اندازه مى تواند بیانگر رویکرد و بازتاب معرفتى آنان در برابر مسأل,ه در خور درنگ و پر اهمیت سنت و تجدد باشد.
آیندگان انقلاب نیز, با تأکید بر ماهیت جمهورى اسلامى به عنوان مردم سالارى, یا دموکراسى دینى بر این رویکرد مهم مهر تأیید نهادند.
رویکرد یاد شده در جریان رویدادهاى پس از انقلاب بسیار خاموش و کم نزاع شکل گرفت, به دلیلهاى چند پذیرش همگانى یافت و اساسنامه حرکتهاى بعدى نظام را قوام بخشید.اما مى دانیم کم تر از سه ربع قرن پیش از این, در عصر پر موج و پر هیجان مشروطه, ماجرا به گونه اى دیگر رخ داد.نزاعهاى بسیارى در میان اصحاب اندیشه دینى درگرفت که نشان مى دادناسانیها و فرقهاى مبنایى و ژرفى میان آنان در نگاه به مسائل دینى و دنیایى وجود دارد و از جمله در نگاه به مسأله سنت و تجدد.
در واقع, مشروطه, نخستین و برجسته ترین آوردگاهى بود که در آن اندیشه وران مسلمان ایرانى به گونه جدى, خود را در رویارویى با این مسأله مى یافتند و نخستین آزمایشگاهى که آنان مى توانستند مبناى دینى خود را در برابر دستاوردهاى دنیاى جدید بیازمایند.
نکته ۵: البته نمى توان گفت که مقوله و قضیه مسأله سنت و تجدد, تنها دریچه اى است که مى توان از آن به قضیه مشروطه و رفتار میدان داران عرصه حرکت نگریست.دست کم سه انگیزه و زمینه اندیشه و عمل اندیشه وران دوره مشروطه را رقم زده است و برآیند آن انگیزه ها و زمینه ها, سبب روى آورى, یا ناسازگارى است:
عامل نخست, موضع و رویکرد آنان در برابر مسأله استبداد داخلى است.
عامل دوم, عقیده و واکنش آنان در برابر استعمار بیرونى است.
و عامل دیگر, دیدگاه و آهنگ آنان در برابر مسأله تجدد و امکان جمع میان آن با سنتهاى ملى-دینى این سرزمین است.
البته وزن هر یک از این سه در سبد اندیشه و عمل آنان ناسان است. شمارى از آنان, به عامل نخست اهمیت بیش ترى مى دادند.دست کم, در پاره اى موارد چنین رفتار مى کردند.از این روى به مشروطه رأى مى دادند و آن را مى پذیرفتند;چون حکومت مشروطه را جایگزین مناسب ترى نسبت به استبداد پادشاهى مى دانستند, هر چند از نظر شمارى از آنان, مشروطه نیز بى عیب و علت نمى نمود.کسانى چون میرزاى نائینى, هنگامى که با الهام از قرآن,سنت و نهج البلاغه, به نقد حکومتهاى استبدادى و استبداد دینى مى پرداخت و دعوت به برقرارى حکومت مشروطه مى کرد, در واقع از چنین جایگاهى سخن مى گفت.۱
همین گونه, وى و مراجع مشروطه طلب نجف:آخوند خراسانى و مازندرانى, هنگامى که از مشروطه در برابر استبداد, از باب دفع افسد به فاسد پشتیبانى مى کردند.۲و حتى فتوا به جهاد و شورش علیه استبداد محمد على شاه مى دادند, نظر به چنین جایگاهى داشتند و ازدریچه استبداد داخلى و مفسده بیش تر آن به مسأله مشروطه نگاه مى کردند.و از قضا, شمارى از مشروعه طلبان نیز, با همین استدلال به ردّ مشروطه فتوا مى دادند;زیرا فساد و تباهى مشروطه را از فساد حکومت استبدادى فزون تر مى دیدند.۳
از سوى دیگر, شمارى از طرفهاى درگیرى و کشمکش مشروطه, بر عامل و زمینه دوم پاى مى فشردند و از آن جهت به ردّ مشروطه مى پرداختند که آن را دستاورد و تحفه استعمار مى دانستند و دلیل ناسازگارى خود را در جامه ناسازگارى با استعمار خارجى عنوان مى کردند.کسانى که مشروطه را برآمده از دیگ پلوى سفارت انگلیس یاد مى کردند, نظر به عامل دوم داشتند.شک نیست که حمایت پیدا و پنهان دولتهاى استعمارگرى چون انگلیس, براى کسانى که مخالف جریان مشروطه بودند, بسیار با معنى و در خور درنگ بود.۴
اما تمامى این کسان, هنگامى که آسوده خاطر از فکر و عمل سیاسى به موضوع مشروطه مى نگریستند, مشکل و مسأله اصلى را در جاى دیگرى مى دیدند و به مسأله مشروطه از چشم انداز و دریچه معرفت شناسانه ترى مى نگریستند.از نظر آنان, مرکز و کانون بحث, ممکن بودن یا نبودن سازگارى و به هم پیوستن سنت دینى با فرآورده هاى مدرنیته بود.در این میان, گروهى این و گروهى آن را مى پسندیدند و در نتیجه, کشمکشهاى سیاسى به کشمکشهاى معرفتى و فکرى دگر مى شد.روى هم رفته و با در نظر گرفتن همه سوى قضیّه, مى توان چنین جمع بندى کرد که:
اندیشه وران عصر مشروطه, بویژه عالمان دینى, در عمل, با تجربه بسیار پیچیده و دشوارى رو به رو بودند.آنان با مسأله اى سه وجهى رو به رو بودند که جدا نساختن آن وجوه و جدا نکردن پرونده هاى آنها از یکدیگر, سبب مى شد احکام هر یک از آنها بر دیگرى اثر بگذارد و روند داورى در هر باب را با پیچیدگى و درآمیختگى بحث رو به رو سازد.
نکته ۶: مراد از مسأله ( سنت و تجدد) چیست؟
این مسأله, از آن جا که بین دو واژه سنت (
Tradition
) و تجدد(
Modernity
) تفسیرها و تعبیرهاى گوناگونى انجام گرفته, تا اندازه اى دچار ابهام مفهومى شده است; از این روى, براى شفاف سازى زمینه بحث, در وهله نخست, به شرح مراد خود در این نوشته از دو واژه یاد شده و سپس بیان و شرح مسأله سنت و تجدد, آن هم بیش تر از چشم انداز عالمان و دانشوران دینى مى پردازیم.
الف. سنت(
Tradition
)
مراد از سنت در این نوشته, سنت دینى و اسلامى است, هرچند این مفهوم خود مجموعه اى از زوایاى گوناگون اعتقادى, اخلاقى, تجربى و احساس, آداب و رسوم و اعمال و مناسک دینى را فرامى گیرد; اما در این مجموعه, زوایاى اعتقادى و نرم افزارى, به گونه ویژه, اهمیت بیش ترى دارد, بویژه آن دسته از آموزه هاى دینى که در پیوند با مهم ترین مسائل هستى و نیز اساسى ترین ارزشهاى جهان وجود, یعنى خدا, انسان و عالم واقع به جامعه بشرى ارزانى شده است.
ب. تجدد(
Modernity
)
تجدد واژه اى است که صاحب نظران, در بحثهاى فلسفى و علوم اجتماعى, دیدگاه هاى گونه گون و گاه ناهماهنگ درباره آن ابراز داشته اند.
این واژه در عرض دو واژه دیگر, یعنى مدرنیسم یا نوگرایى(
Modernism
) و مدرنیزاسیون یا نوسازى(
Modernization
) قرار مى گیرد و از آنها تعبیرها و تفسیرهاى سه گانه اى ارائه مى شود که بیش تر با یکدیگر ناهماهنگ, ولى پیوسته است.۵
بر این اساس, تجدد یا مدرنیته فرآیندى است که طى آن, دگرگونیهاى اساسى در اندیشه ها, چگونگیها, رفتارهاى یک جامعه صورت مى گیرد (نمونه روشن آن در چند قرن اخیر, در اروپا و آمریکاى شمالى دیده مى شود.) و براى آن جامعه ویژگیهایى پدید مى آید که بیش تر عبارتند از:
۱. بالا رفتن سطح زندگى مادى.
۲. گسترش فناوریهاى ماشینى نو.
۳. شیوه هاى نوین پژوهشى و مطالعه در طبیعت.
۴. شیوه هاى نو در تولید صنعتى.
۵. سرمایه دارى و بازار آزاد.
۶. دموکراسى (مردم سالارى) لیبرال.
۷. فرهنگ دنیوى و این جهانى.
۸. فردگرایى و حرمت به فرد و تفرد.
۹. عقل گرایى و تحقیق و برنامه ریزى عقلانى.
۱۰. انسان گرایى.
پاره اى از آن چه برشمردیم, جنبه سخت افزارى دارند و پاره اى دیگر جنبه نرم افزارى.
آن چه در این نوشته از مدرنیته مراد است, تمامى این جنبه هاست; اما روشن است که جنبه هاى نرم افزارى مدرنیته اهمیت بیش ترى دارند; یعنى آن معرفت شناسى, عقلانیت و نظام ارزشى که چون چترى بر تمام دستاوردهاى مدرنیته سایه افکنده است. در این زمینه, محمد آرکون نواندیش الجزایرى, از آن به مدرنیته عقلى و فکرى و نیز از جنبه هاى سخت افزارى مدرنیته, به مدرنیته مادى تعبیر مى کند.۶
به بیان دیگر, مى توان گفت, درخت مدرنیته یا تجدد, ریشه ها و میوه هایى دارد. ریشه هاى آن همان نظام باورها و ارزشهایى است که در ذهن و ضمیر جامعه مدرن, کم کم, شکل مى گیرد: خردمحورى, انسان گرایى, فردگرایى, دنیاگرایى و….
این درخت, کم کم, به ثمر مى نشیند و میوه هایى مى دهد:شیوه هاى نو در تولید صنعتى, گسترش فناوریهاى ماشینى نو, ظهور دموکراسى و مردم سالارى لیبرال, گسترش آزادیهاى فردى, محوریت یافتن حقوق بشر, بنیان گذارى نظام پارلمانى و نظام بوروکراسى ادارى, گسترش شهرنشینى و….
زیرساختهاى مدرنیته, همان ریشه ها, یا جنبه هاى نرم افزارى آن است که روح اصلى مدرنیته یا تجدد را قوام مى بخشد که از آن به مدرنیته عقلى و فکرى یاد شده است.
جامعه هاى اسلامى, دست کم, از دو قرن پیش به دلیل پیوند با غرب و اروپا, به تجربه مدرنیته (تجدّد) پرداخته اند.این تجربه براى آنان مسأله (سنت و تجدّد) را پدید آورده است.
ییادآورى:هم تجربه مدرنیته براى جامعه هاى اسلامى اندک اندک صورت گرفته و هم پیدایش این مسأله براى آنها, اندک اندک و در اشکال گوناگون و با شدت و ضعفهایى انجام گرفته است.شهروندان تمدن اسلامى, از یک سو وارث فرهنگ بزرگ دینى هستند و از دیگر سوى, ناظر به فرهنگ دنیاى جدید.اندیشه وران این جامعه ها, بیش از دو قرن است که میان چشم اندازهاى سنت دینى خود و چشم اندازهاى دنیاى جدید در گردش و اندیشه اند.آنان به دلیل خاستگاه دینى شان نمى توانند ازمیراث اسلامى خود, به گونه کامل چشم بپوشند.از سویى واپس ماندگى جامعه هاى اسلامى را مى بینند و از دیگر سوى پیشرفت و ترقى جامعه هاى مدرن اروپایى را.این واپس ماندگى و آن ترقى, سبب گردیده نتوانند از دستاوردهاى دنیاى جدید نیز به آسانى چشم بپوشند.این مسأله براى آنان, زمانى به یک کار سخت, فروبسته و دشوارى دگر مى شود که مى بینند بخشى از میراث دینى آنان در ظاهر با ره آورد دنیاى جدید, همخوانى و سازگارى ندارد و به طور طبیعى این پرسش براى ایشان پدید مى آید که چه باید کرد.
شاید پاسخ این پرسش براى شمارى بسیار آسان بنماید, آنان که هیچ گاه زحمت دوگانه اندیشى را به خود نمى دهند و دل را به یک سو مى فرستند و بر سوى دیگر مسأله خط بطلان مى کشند.سنت گرایان محض و تجددگرایان رادیکال, همواره خاطرى آسوده دارند.آنان مسیر آسان را برمى گزینند. صورت مسأله تناقض آمیز و پردشوار (سنت و تجدد) را پاک مى کنند و با کم ترین هزینه, تنها یک مسیر را در پیش گرفته و به دیگر راه ها توجه نمى کنند.
اما بسیارى از اندیشه وران مسلمان, پس از تجربه جدیدى که براى آنان پیش آمده است, نتوانسته اند به آسانى از این مسأله بگذرند, یا به آسانى براى آن پاسخى بیابند.آنان مسیر دشوار را برگزیده اند و بیش از یک قرن است که به گره گشایى مسأله هاى ریز و درشتى دست به کارند که همگى نمونه هاى گوناگون دغدغه اصلى آنان (مسأله سنت و تجدد) به شمار مى آیند. نمونه هایى از آن مقوله ها و گزاره ها از این قرار است:
ـ آیا مى توان قانونگذارى براى جامعه را به نمایندگان مردم سپرد؟آیا این با موضوع قانونگذارى خداوند ناسازگارى دارد؟
ـ آیا مشروطه و مجلس شورا با مشروعه و دین خواهى ناسازگار است؟
ـ آیا آن چه به عنوان (حقوق بشر) در دنیاى جدید مبناى برنامه ریزیها قرار گرفته است, با پاره اى از آموزه هاى دینى نا هماهنگ نیست؟
ـ آیا میان دستاوردهاى دانشهاى جدید و درونمایه و متون دینى, مى توان هماهنگى برقرار کرد, و چگونه مى توان بر موردهایى که به ظاهر ناسازگارند, چیره شد؟
ـ آیا مى توان در زندگى فردى و اجتماعى بین مدیریت دینى و مدیریت علمى جمع کرد؟
ـ آیا مى توان یک نظام اقتصادى علمى و دینى, همراه هم و درآمیخته, طراحى و اجرا کرد؟
ـ آیا باید و نبایدها و احکام فقهى موجود, مى تواند پاسخ گوى پیچیدگیهاى مسائل انسانى امروز باشد؟
ـ آیا مى توان بر مبناى نیازها و اقتضاهاى دنیاى جدید, حقوق بیش ترى به زنان ویژه ساخت و آنان را در عرصه هاى گوناگون اجتماعى, برابر و همدوش مردان قرار داد؟
ـ آیا مى توان آزادى بیان و عقیده را با پاره اى از آموزه هاى دینى و فقهى, چون احکام مربوط به ارتداد و نشر عقاید باطل جمع کرد؟
ـ آیا مى توان هم انسان گرا بود و هم خداگرا؟
ـ آیا مى توان به مقتضاى عقل خود بنیادِ دنیاى مدرن, دین را عقلانى کرد؟
ـ آیا مى توان هم دیندار بود و هم سکولار؟
و…
اگر به دیده دقیق و ژرف به نمونه هاى گفته شده, نگریسته شود, مى توان بر این داورى مهر تأیید نهاد که مسأله (سنت و تجدد) همان کلان مسأله اى است که بیش از یک قرن است سرنوشت تاریخى ما, بر اساس آن نوشته شده و گوناگون دیدگاه ها و رویکردها نسبت به آن سبب پیدایش دگرگونى هایى در این سرنوشت گردیده است.
گاه تجددگرایان تندرو, سرنوشت جامعه هاى اسلامى را به دست گرفته اند و مسیر حرکت این جامعه ها را از سنت دور کرده اند و گاه به عکس.
در پاره اى از برهه ها و مرحله هاى تاریخى نیز, کسانى بر سرنوشت این جامعه ها حاکم شده که به نگاهدارى سنت در کنار تجدد عقیده داشته اند و به همین دلیل, به تلاش برخاسته اند, تا بین سنت و تجدد, جمع کنند.
نکته ۷: مسأله (سنت و تجدد) براى ما تعبیر دیگرى از مسأله اسلام و تمدن جدید غرب است.خاستگاه مدرنیته, غرب است و در عمل, مسأله سنت و پیوند میان اسلام و مدرنیته, به مسأله پیوند و نسبت میان تمدن و فرهنگ اسلامى با تمدن و فرهنگ جدید غرب دگرمى شود.
ییادآورى: تمدن اسلامى, پیش از دوره هاى جدید در دو دوره دیگر با غرب در تماس و پیوند و ارتباط جدى بوده است:
دوره نخست به صدر اسلام باز مى گردد, (قرن اول و دوم هجرى) یعنى زمانى که مسلمانان در سرزمین گشاییهاى خود به دروازه هاى اروپا رسیدند و در بخشهایى از کشورهاى اروپایى,چون اسپانیا, فرانسه ایتالیا به داد و ستد فرهنگى, علمى و اجتماعى با غرب پرداختند و با دستاوردهاى تمدن اروپا آشنا شدند.
دوره دوم, به دوره جنگهاى صلیبى میان مسلمانان و اروپاییان بازمى گردد (قرن یازدهم تا سیزدهم میلادى/چهارم تا ششم هجرى) که در این دوره, اروپاى واپس مانده و گرفتار تاریکى با تمدن اسلامى پیشرفته روبه رو شد.
در هر دو دوره, رویارویى مسلمانان با غربیان, رویارویى از جایگاه و پایگاه قدرت و برترى بود, برخلاف دوره هاى پسین. در دوره نخست, مسلمانان از جایگاه کشورگشایان در نبرد با غربیان روبه رو شدند و اگرچه در این دوره, که به عصر ترجمه شهرت دارد, مسلمانان به شدت به گرفتن دانش, فن و فلسفه از تمدن غرب پرداختند.۷ اما از آن جایى که آموزه هاى دینى, با این گرفتن هماهنگ بودند و از سویى, مسلمانان نمى خواستند با غنائم فرهنگى خود رفتارى نابخردانه داشته باشند, در عمل, به جاى این که دست رد به سینه عناصر تمدن غرب بزند, به جذب و هضم آنها پرداختند. این رویکرد سنجیده و خردمندانه, سبب گردید هاضمه فرهنگى تمدن اسلامى, کم کم قوى تر و فربه تر گردد و در درازاى چند قرن, تمدن اسلامى به بزرگ ترین و پیشرفته ترین تمدن دوران خود دگر شود. نتیجه آن شد که در قرن چهارم هجرى (یازدهم میلادى) هنگامى که لشگر صلیبى به سوى کشورهاى اسلامى گسیل شد, با سپاهى بسیار سامان مند و پیشرفته و با تمدنى بسیار ستبر و سرآمد روبه رو گردید. در این رویارویى, تمدن اروپایى به کاستیهاى خود و فزونیهاى تمدن نوآمد اسلامى پى برد و در صدد برآمد با جارى ساختن دانش و فناورى مسلمانان به آن سوى, حیات تازه اى در کالبد بى جان تمدن خود بدمد. این دوره همراه است با عصر ترجمه در تمدن اروپاى قرون وسطى که بیش از دو قرن به درازا انجامید.۸ روشن است, که رویارویى مسلمانان با تمدن غرب در این دوره نیز, از جایگاه قدرت و برترى بوده است.
پس از این دو دوره, زمانى فرامى رسد که مسلمانان, پس از کسب احساس اعتماد به نفس و حس بى نیازى از غرب, کم کم موضوع غرب و تمدن اروپایى را به فراموشى مى سپارند و بدین ترتیب, فصلى در پیوند و پیوستگى میان آنان و تمدن غرب پدید آمد که از آن به دوره سستى و بى تدبیرى و فراموشى مى توان یاد کرد. در این دوره, آنان به دلیل بى نیازى که نسبت به بیرون از خود پیدا کرده بودند, سعى مى کردند, بیرون از خود و از جمله غرب را فراموش کنند. به گفته شمارى از تاریخ نگاران, اندیشه گران مسلمان, جهان غرب را از حوزه کنجکاوى خود دور ساختند. از دید آنان, کیش خود مسلمانان بسیار برتر از دیگر کیشها و آیینها بود و شیوه زندگى آنان, هیچ گونه کاستى به همراه نداشت. از این روى غرب چه چیزى براى ارائه در دست داشت؟۹
اما حالت فراموشى, سستى و بى تدبیرى نسبت به تمدن غرب, از قضا, زمانى روى داد که تمدن اروپا براى بازساخت و جبران کاستیهاى خود سخت در تلاش بود و مسیر کوش, تدبیر و تعالى را در پیش گرفته بود, و در برابر, مسلمانان به دلیل نخوت و غرور نابجا در مسیر سستى, تنبلى, بى تدبیرى و واپس گرایى قرار گرفته بودند. در این دوره, مسلمانان بر خلاف دوره هاى پیشین, به دادوستد علمى و فنى با غرب نمى پرداختند, یادگیرى زبانهاى اروپایى مورد اهتمام کسى نبود و جامعه اسلامى به جامعه دربسته اى مى ماند که پنجره هاى پیوند و پیوستگى خود را با خارج بسته است.۱۰ خواب مسلمانان چندین قرن به درازا انجامید و زمانى خواب شان آشفته شد که خود را در دربندان و درحصار مجدد تمدن پیشرفته اروپایى دیدند.
زمانى که کشتیهاى سپاهِ ناپلئون در سال ۱۷۹۸م/۱۲۱۳هـ در سواحل مصر لنگر انداختند و به این کشور, دست یازیدند, دولت عثمانى در نبرد با اتریش و روسیه به ناتوانى خود پى برد و ایران قاجارى, بخشهاى گسترده اى از سرزمین گسترده خود را در پیمان و قرارداد ترکمانچاى و گلستان به امپراطورى روسیه واگذارد و مسیحیان لبنان در نبردهاى داخلى خود با مسلمانان, با حمایت فرانسویان پیروز شدند و بسیارى از سرزمینها و دولت شهرهاى اسلامى, یوغ استعمار اروپایى را بر گردن آویختند.۱۱
این زمان آغاز سومین دوره رویارویى تمدن اسلامى با غرب است که متأسفانه از جایگاه ناتوانى, و احساس کمینگى و کوچکى انجام مى گیرد.
نکته۸: در سومین دوره, تمامى کشورهاى اسلامى, از جمله ایران با دو رویه از تمدن غرب رویارویند:
۱. رویه استعمارى
۲. رویه علمى عقلانى و فناورى آن.۱۲
این دو جنبه براى تحلیل گران امروزى از یکدیگر جدا شده اند, اما واقعیت آن است که در نزد شمارى از اندیشه وران مسلمان در دوره مشروطه, جدایى این جنبه ها از یکدیگر, به طور کامل روشن نیست.
روشن است که اندیشه وران مسلمان و مذهبى, هیچ یک, نسبت به رویه استعمارى غرب دیدگاه مثبتى نداشته اند, اما در خصوص رویه دیگر آن, دیدگاه هاى گوناگونى بوده است. همان رویه اى که امروزه با عنوان (تجدد) یا (مدرنیته) از آن یاد مى شود. البته در میان اندیشه وران غیر مذهبى, مى توان کسانى را یافت که در عمل, با رویه استعمارى غرب نیز روى موافقت نشان مى دادند.
حال اگر از چشم انداز (سنت و تجدد) به گروه بندى جریانهاى گوناگون فکرى و رویکرد (معرفتى) آنان در دوره مشروطه و پیش از آن بپردازیم, مى توانیم این گروه ها را به موارد زیر تقسیم کنیم:
الف. تجددگرایان
ب. سنت گرایان
ج. سنت ـ تجددگرایان تطبیق گرا (سنت گرایان نوگرا)
دسته نخست کسانى بودند که سعادت این سرزمین و مردمان آن را در این مى دانستند که به گونه کامل خود را به امواج تجدد بسپارند و به جذب و هضم شالوده هاى تمدن غرب بپردازند. این گروه, خود, دسته گسترده اى را تشکیل مى دادند. در یک سو کسانى قرار داشتند, با این باور: باید از سر تا ناخن پا, صورت و سیرت مدرنیته را بر خود پذیرفت و در سوى دیگر کسانى که در کنار تجددگرایى حداکثرى, به گونه اى سنت گرایى میانه و یا حداقلى نیز سفارش مى کردند. از نظر آنان, سنت, هم میراث ملى و هم میراث دینى این سرزمین را دربر مى گرفت. در میان این گروه, هم کسانى چون: تقى زاده و میرزا ملکم خان را مى توان یافت و هم کسانى چون فروغى و دهخدا را.
اما سخن این نوشته, بیش تر درباره دو گروه بعدى است.
نکته۹: سنت گرایان.
آنان کسانى بودند که برخلاف دسته نخست به داشته هاى موجود در فرهنگ خودى اعتماد و اتّکا داشتند و از دستاوردهاى تمدن مشکوک غرب پرهیز مى دادند. فرهنگ خودى, آمیخته اى از میراث ملى و میراث دینى این سرزمین بود; امّا چهره هاى چیره سنت گرایان, بیش تر بر جنبه هاى دینى فرهنگ خودى اصرار داشتند. چهره برجسته این گروه, شیخ فضل الله نورى بود که به همراه گروهى از روحانیان هم مشرب خود به تبلیغ گسترده علیه مشروطه پرداختند و حتى کسانى از این گروه, فتوا به کفر مشروطه و مشروطه خواهان دادند.۱۳
اگر بخواهیم از چشم انداز (سنت و تجدد) به آراى نظرى آنها نگاهى افکنیم, مى توان به طور خلاصه به موارد زیر اشاره کرد. مقایسه این موردها با باورهاى دسته سوم که در قسمت آینده خواهد آمد, به خوبى مى تواند رویکردهاى معرفتى آنان به مسأله مشروطه و فرقها و ناسانیهاى میان آنها را روایت کند:
۱. آنان بر این باور بودند که در اساس, مشروط
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 