پاورپوینت کامل اجتهاد و عقلانیت در نهضت مشروطه ۷۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اجتهاد و عقلانیت در نهضت مشروطه ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اجتهاد و عقلانیت در نهضت مشروطه ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اجتهاد و عقلانیت در نهضت مشروطه ۷۶ اسلاید در PowerPoint :
درباره حضور روحانیت و نقش آفرینى نهاد مرجعیت, هنگامه ها و رویدادهایى که به پیروزى انقلاب مشروطه انجامید, میان موافقان و مخالفان این نهاد, هماهنگى نظر وجود دارد. کسى از نظریه پردازان و اظهارنظرکنندگان درباره انقلاب مشروطه وجود ندارد که این حضور و نقش آفرینى و اثرگذارى آن را رد کند و به دیده انکار بنگرد.
درباره حضور روحانیت و نقش آفرینى نهاد مرجعیت, هنگامه ها و رویدادهایى که به پیروزى انقلاب مشروطه انجامید, میان موافقان و مخالفان این نهاد, هماهنگى نظر وجود دارد. کسى از نظریه پردازان و اظهارنظرکنندگان درباره انقلاب مشروطه وجود ندارد که این حضور و نقش آفرینى و اثرگذارى آن را رد کند و به دیده انکار بنگرد. حضور روحانیت, به تنهایى ملاک داورى نیست; بلکه از آن جا که نتیجه حضور این گروه, به حضور بیش تر مردم ایران در این رویداد انجامیده, نهاد روحانیت چنان جایگاه و اهمیتى یافته است. به گونه اى که باید آن را مردمى ترین نهاد تاریخ ایران نامید و هنوز در افکار عمومى مردم, نهادى به قدرت, نفوذِ بسیار ژرف و جایگاه والاى آن پیدا نشده است.
مردمى بودن روحانیت نیز, از ویژگیهاى مهم و درخور توجه این سازمان دینى, در کانون توجه پژوهش گران قرار داشته است. اما از دیدگاه درون سازمانى, این موضوع که چگونه روحانیت توانسته قدرت و نفوذ خود را در میان جامعه ایرانى بگستراند و فرهنگ آن را به گونه ژرف و همه سویه, دستخوش دگرگونى و اثرگذارى خود قرار دهد, هنوز مورد توجه شایسته پژوهش گران حوزوى قرار نگرفته و زوایاى گسترده آن با استفاده از روشهاى علمى به بحث گذاشته نشده است.
آن چه در این مقال مى خوانید, بررسى اجمالى یکى از سببها و انگیزه هاى رویکرد عمومى مردم به روحانیت است و این که نهاد روحانیت, چگونه توانسته با تکیه بر این عامل, سازمان دهى اندیشه ها و خواسته هاى دینى ـ سیاسى و اجتماعى مردم را در راه رسیدن به یک انقلاب اجتماعى به عهده گیرد.
روحانیت در پرتو نوآورى و آفرینندگى و به کارگیرى صحیح این عامل براى نخستین بار افکار عمومى و قدرت ملى ـ مردمى را در ایران بازشناسى کرد و توانست در یکى از بزرگ ترین انقلابهاى اجتماعى دو سده اخیر این مرز و بوم آن را به کار گیرد.
تقلید, از اصول محورى است و گزاره مورد بحث ما در این مقال. این گزاره, در رساله هاى علمیه مراجع شیعه در دو سده اخیر, جایگاه ویژه یافته و توانسته پیوند ویژه اى را میان روحانیت و مردم سامان دهد.
گفتنى است که پیدایش موضوع و واژه تقلید, پیوندى ناگسستنى با واژه اجتهاد و مجتهد دارد و در اساس, از دستاوردهاى آن است.
در بحث تاریخ ادوارى اجتهاد در مذهب شیعه, این گزاره و جُستار, بى چون و چرا و یقینى است که امامان شیعه, بویژه حضرت صادق(ع) همواره اجتهاد در احکام شرعى را, ستوده و از آن پشتیبانى کرده است و شاگردان خود را بدان فراخوانده است. رفتار آنان, سبب گردید, فضاى فکرى اجتهادى بالنده و شادابى بین شاگردان و دانش آموختگان محضر آن بزرگواران پدید آید و راه بر اجتهاد شیعى, به گونه ترازمند گشوده شود. اما تا هنگامى که امامان شیعه حضور داشتند, این موضوع چندان که باید نمود نیافت; زیرا با حضور امامان, نیازى به این تکاپو و حرکت, احساس نمى شد. اما در عصر غیبت امامان, عالمان شیعى در تکاپوى علمى خود به اجتهاد, شادابى و بالندگى تازه اى بخشیدند تا بتوانند پاسخ گوى گزاره هاى نوپیدا باشند.
در آغاز عصر غیبت و پس از آموزاندن و آموزیدن مجامع حدیثى شیعه, همچون اصول کافى در بغداد, مکتب اجتهادى شیعى در کلام و فقه, با میدان دارى بزرگانى چون: شیخ مفید, سید مرتضى و شیخ طوسى رواج و روشنایى ویژه یافت و دولت شیعى آل بویه نیز, بر رواج و گسترش فضاى اجتهادى شیعى افزود.۱
در این زمان, به گواهى نوشته هایى که از اینان در دست است, مورد مراجعه مردم بودند و به پرسشهاى اعتقادى و فقهى آنان پاسخ مى دادند. نقش ایشان در این جایگاه, پابرجا و استوار شد و مردم در عمل از آنان تقلید مى کردند. هرچند واژه هاى مرجع و مجتهد و مقلّد در این دوره اصطلاح نشده بود.
پس از فروپاشى دولت آل بویه در سده پنجم هجرى, رکود علمى بر مجتهدان شیعى سایه افکند و نوآورى و اجتهاد از حرکت باز ایستاد و این دوره از درگذشت شیخ طوسى تا ظهور علامه حلى ادامه یافت.۲
در سده هفتم هجرى, (اجتهاد) اصل مهم در فقه شیعه, بسان عصر امامان و آغاز عصر غیبت بازسازى شد و مکتب اصولى حلّه, به روشن کردن حد و مرز و ویژگیهاى آن پرداخت و آن را یگانه راه عقلى رسیدن به حقایق دینى در حوزه باورها, دادوستدها و عبادتها برشمرد.۳
گذشت زمان و سامان یافتن هرچه بیش تر تعریف اجتهاد و نیز پیچیده تر شدن و بستگى یافتن آن به داشتن شرطهاى ویژه, اصولیان را بر آن داشت تا براى دیندارى مردم, که از رسیدن به اجتهاد محروم بودند, چاره اى بیاندیشند; زیرا که تشیّع بسان اسلام هرگز پیام اختصاصى براى گروه ویژه نبود; بلکه این مذهب و دین براى هدایت همگان آمده بود و اعتقاد بر آن بود که قانونها و دستورهاى آن جهان شمول است.
گفتنى است که در برابر رویداد تقسیم فقیهان شیعى به دو گروه: اصولى و اخبارى در بین سده پنجم تا سده هفتم هجرى که نتیجه آن در محاق قرار گرفتن مکتب اصولى بود, اصولیان عقل گرا دانستند که عموم مردم در چگونگى دیندارى سه راه بیش تر پیش رو ندارند:
راه اول: از انجام دستورها و تکلیفهاى دینى معاف شوند; زیرا که قدرت اجتهاد ندارند. این راه هرگز به ذهن کسى خطور نکرده بود; زیرا با اصول مسلم اسلامى ناسازگار بود.
راه دوم: پیرو اخباریان شوند, اخباریانى که تنها به نقل متون احادیث بسنده مى کردند و از هرگونه اندیشه ورزى در متون احادیث ابا داشتند. این مسیر در دراز مدت, چون تاب برابرى با حوادث واقعه و جدید را نداشت, از زندگى مردم فاصله مى گرفت و به مهجوریت دینى مى انجامید. بویژه که اصولیان, پیامدهاى فکرى و عملى دیدگاه اخباریان را در حوزه هاى علمیه شیعه در فاصله سده پنجم تا هفتم هجرى دیده و رکود و ایستایى تفکر شیعى در آن دوره را آزموده بودند.
راه سوم: راه اصولیان بود. اینان همان گونه که به مدد عقل, فقه شیعه را از ایستایى نجات داده و توانسته بودند تا روح پویایى را در آن بدمند, باید افق دیگرى به روى مردم براى دیندارى مى گشودند. زیرا اجتهاد مورد نظر اصولیان, به رغم پویایى, استنباط دین را در عمل اختصاصى مى کرد و از دسترسى فهم عامه مردم دور نگه مى داشت.
در چنین فضایى بود که اصولیان, یا مجتهدان, راه سوم را, که تقلید بود, در برابر مردمان گشودند. بر اساس تعریف اجتهاد که عبارت بود از: (کوشش همه جانبه در راه استنباط احکام شرعى از راه دلیلهاى شرعى آنها.) جایگاه و مقامى زاده شد به نام مجتهد, که قادر بود تا با مهارت یافتن در دانشهاى ویژه اى, مانند: ادبیات عرب, علم حدیث, تفسیر علم اصول و… کار استنباط احکام شرعى را انجام دهد. این مهارت و زبدگى, به طور طبیعى در کوتاه مدت به دست نمى آید; بلکه زمان مى طلبد و بر حسب استعداد و توانایى فکرى افراد گوناگون, ناسان بود. ولى نکته مهم آن بود که شخصى که گام در راه اجتهاد مى گذاشت, نمى توانست به کار و شغل و حرفه اى دیگر روى آورد و باید بیش تر عمر مفید خود را در این راه صرف مى کرد. بنابراین, پرسش این بود که آیا مردم در اندیشه اصولیان, راهى به درک احکام دینى نداشتند؟ این موضوع, آن گاه مهم تر مى نمود که همه روحانیان هم نمى توانستند به رتبه اجتهاد برسند. و بیش تر آنان تنها مى توانستند به خوبى احکام و فتواهاى یک مجتهد را براى دیگران نقل کنند.
در این هنگام, علامه حلى براى نخستین بار اصطلاح تقلید را به کار برد و این بحث را در لابه لاى بحثهاى اصولى مطرح کرد. و در نهایهالاصول با تعریف واژه تقلید, از باب اصطلاح اصولى, عموم مردم را به پذیرفتن سخن مفتیان برانگیخت.۴
این اصل, کم کم و با گذشت زمان, این پیامدها را در حوزه رفتارهاى دینى عموم مردم,برجاى گذاشت:
الف. مجتهدان در رتبه دیگر متخصصان (مانند طبیبان) بیش از پیش با رویکرد و روى آورى مردم روبه رو شدند و در کانون توجه آنان قرار گرفتند و توانستند گوشه اى از نیازها و پرسشهاى دینى را برآورده سازند و پاسخ دهند.
ب. روایى تقلید از مجتهد, براى مردم, راه را آسان کرد. زیرا آنان را از انجام مستقیم یکى از کارهاى دشوار فکرى معاف مى کرد و شریعت سهله و سمحه همچنان آسان بودن خود را در مرحله عمل, به مردم مى باوراند.
ج. بر خلاف فهم رایج امروزى, تقلید از مجتهد, راهى را براى رسیدن همه گروه هاى مردم به حقیقت مطلق و پیمودن مسیر کمال روحى و معنوى گشود.
اصولیان با طرح این دیدگاه, این احساس را در مردم عادى پدید آوردند که آنان با تقلید از مجتهد اعلم (داناترین مجتهدان در هر عصر) مى توانند به کمال مطلق و آرامش معنوى دست یابند.
د.دگرگونى سازمانى در روحانیت.
جداکردن هرچه بیش تر اصولیان از اخباریان از یک سو و نیز دگرگونى سازمانى در درون حاکمیت و تقسیم آن به مراجع و روحانیان روشنگر و بیان کننده آموزه ها از دیگرسوى, دستاوردهاى اصل تقلید بود.
هـ. پدیدآوردن یک حلقه از آگاهان بین مردم و نهاد مرجعیت.
اصل روایى تقلید, سبب مى شد تا بسیارى از روحانیان که استعداد و امکان رسیدن به درجه اجتهاد را نداشتند, یا داشتند و به پایه اجتهاد رسیدند; امّا به جایگاه مرجعیت دست نیافتند, همچنان بتوانند با نقل فتواهاى مراجع بزرگ تقلید و اعلم آنان, کارآمد باشند و نقش میانجى, خبره و آگاه را میان مردم و مراجع اعلم, انجام دهند. روحانیان میانجى و خبره داراى این کارکردها بودند:
۱. گسترش فقه و احکام دینى و معارف اسلامى در میان مردم
۲. تلاش, براى هرچه آسان تر کردن راه هاى رسیدن فتواها به مردم (مقلّدان) زیرا که در هنگام بحث امکان شنیدن فتوا از زبان مجتهد اعلم براى همه مردم, ممکن نبود و این روحانیان میانجى, شاهدان عادل, خبره و آگاه, این نقش را به خوبى انجام مى دادند.
۳. کارآمد کردن فتواها. روحانیان میانجى و خبره, با رساندن پرسشهاى مردم و مقلدان به مجتهدان و پاسخهاى آنان به مردم, با پدید آوردن دادوستد اجتماعى گسترده, به کارآمدتر شدن و واقعى تر شدن فتواهاى مجتهدان کمک مى کردند.
۴. گسترش فروع فقهى که بخش بزرگ آن دستاورد, همین رساندن پرسشهاى مردم به مراجع بوده است.
و. امکان نظارت عمومى بر سازوکار روحانیت.
روایى تقلید, برخلاف فهم امروزى از آن, به معناى سرسپردگى بى چون و چراى مردم به یک نفر نبود و هرگز مردم را به افراد اثرپذیر و پذیرا دگر نمى کرد, بلکه تقلید از مجتهد, بویژه مجتهد اعلم را در نظر مردم جایگاه ویژه مى بخشید. به مردم نیز در نظر مجتهد اعلم مى توانست اعتبار ببخشد; زیرا مردم بودند که مجتهد اعلم را باید خود, یا به اعتبار اهل علم, باز مى شناختند. بنابراین, مجتهد اعلم, به رغم دنیاگریزى و تقوا, نمى توانست هیچ گونه ظهور و بروز علمى و اجتهادى نداشته باشد. به همین دلیل اشتهار علمى و تقوایى در نزد اهل علم, چنان اهمیت مى یافت که مى توانست از سوى مردم ملاک انتخاب مجتهد اعلم, به شمار آید. از این روى, باید او در مسیرى گام برمى داشت که اشتهار علمى و تقوایى مناسبى به دست آورد, تا از سوى روحانیان بزرگ, خبره و آگاه به پایه هاى علمى و سره از ناسره شناس, مورد پذیرش قرار بگیرد و ایشان به نوبه خود, مردم (مقلدان) را مجاب کنند و پاسخ درخورى در این باب به آنان بدهند. به این ترتیب شرایط مرجعیت علمى فراهم مى آمد و به گونه اى نظارت مردم بر این نهاد به حقیقت مى پیوست.
ز. پدید آوردنِ تکیه گاه عمومى در برابر دولت.
هنگامى که پیوند دینى در پرتو جواز تقلید با مردم عادى
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 