پاورپوینت کامل تأملاتی درباره زمان انقلابی ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تأملاتی درباره زمان انقلابی ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تأملاتی درباره زمان انقلابی ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تأملاتی درباره زمان انقلابی ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

امروزه پیش‌فرض گرفته می‌شود که واژه‌هایی مثل انقلاب یا زمان انقلاب بی‌معنا و منسوخ‌اند. بحثی که بارانه عمادیان مطرح کرد در مورد کسانی که هم به‌عنوان متفکر و هم به‌عنوان مبارز سیاسی مشغول کارند، نشان‌دهنده این است که ماجرا به هیچ‌وجه این‌گونه نیست و انقلاب کاملا فعلیت تاریخی خود را حفظ کرده است.

امروزه پیش‌فرض گرفته می‌شود که واژه‌هایی مثل انقلاب یا زمان انقلاب بی‌معنا و منسوخ‌اند. بحثی که بارانه عمادیان مطرح کرد در مورد کسانی که هم به‌عنوان متفکر و هم به‌عنوان مبارز سیاسی مشغول کارند، نشان‌دهنده این است که ماجرا به هیچ‌وجه این‌گونه نیست و انقلاب کاملا فعلیت تاریخی خود را حفظ کرده است. برای پی‌بردن به این موضوع نیازی به بحث‌های پیچیده‌ نیست و نگاهی به دنیای دوروبرمان نشان می‌دهد، آنچه امروز نظام سرمایه‌داری تحت‌ عنوان «توسعه» به همه جوامع تحمیل کرده و آن را معیار خوشبختی و پیشرفت معرفی می‌کند، چیزی نیست جز، از یک‌سو، حرکت مستقیم به سوی فاجعه در شکل نابود‌کردن تنها سیاره‌ای که برای زندگی در اختیار داریم و از سوی دیگر، بردن حیات اجتماعی به سمت موحش‌ترین شکل نابرابری و آمیختن سرمایه‌داری افسارگسیخته با بدترین شکل‌های استبداد به صورتی که دیگر حتی خود سیاست‌مداران و صاحبان قدرت هم از جامعه ۹۹ درصدی و یک درصدی یا چهار درصدی سخن می‌گویند. به‌عبارت دیگر، در تجربه واقعی مردم، این نابرابری آن‌قدر مشهود است که می‌توان از آن به‌عنوان یک حربه تبلیغاتی استفاده کرد. به‌همین‌دلیل، به گمان من پرسش روبه‌روی ما هنوز همان پرسش لوکزامبورگ است: سوسیالیسم یا بربریت. یا بهتر است بگوییم سوسیالیسم یا سرمایه‌داری در ترکیب با بربریت. چون قرار نیست در نهایت به یک نقطه نهایی پایان همه‌چیز و همه‌کس برسیم، بلکه به همان نقطه‌ای می‌رسیم که الان در آن بسر می‌بریم: زندگی در دوزخ برای ‌میلیاردها نفر و در کنار آن فضاهای کوچکی از سلامت طبیعی و اجتماعی برای اقلیت‌های کوچک. ازاین‌رو، همچنان باید بر معناداربودن انقلاب و زمان انقلاب تأکید کرد و تشخیص داد، نه فقط پرسش همان پرسش است، بلکه اجزا و گام‌های اولیه پاسخ نیز همانند. این اجزاء چیزی نیستند جز سازماندهی توده مردم در قالب یک جریان سیاسی که بتواند از طریق مبارزه سیاسی قدرت تصمیم‌گیری را در دستان خود بگیرد و از طریق این قدرت تصمیم‌گیری روابط مالکیت را دگرگون کند و شکل دیگری از اقتصاد را ممکن سازد و جوابی دهد به پرسش‌هایی که بن سعید طرح کرده بود. نمی‌توان با چاپ صدها مقاله دیگر از ریچارد رورتی یا هانا آرنت یا مدام صحبت‌کردن در مورد جنایات استالین فوریت این مسائل را پنهان کرد. این دو هیچ ربطی به هم ندارد و می‌توان از مسئله قدرت‌گرفتن برای تصرف اقتصاد به‌ویژه در مناسبات تولید و حقوق مالکیت دفاع کرد و درعین‌حال، استالینیسم را هم نقد و محکوم کرد. تا جایی که من می‌دانم، باز هم تنها نمونه‌ای که تجربه اتحاد شوروی را به صورت جدی نقد و آن را به شیوه ماتریالیسم تاریخی تحلیل می‌کند، یک مارکسیست آلمانی است به نام بارو که قبل از سقوط اتحاد جماهیر شوروی کتابی نوشت و به‌ همین ‌دلیل هشت سال زندانی کشید.
نگاهی واقع‌گرایانه نشان می‌دهد، در مقابل کارگرانی که حقوق معوقه شش ماه پیش خود را مطالبه می‌کنند، سخنان کارشناسان اقتصادی درباره کارآفرینی و فواید آن مضحک است. در سرمایه‌داری فعلی، پنج شرکت بزرگ دنیا مثل گوگل، فیس‌بوک، آمازون و اپل و چندتای دیگر کم‌و‌بیش یک تریلیون دلار ارزش دارند، یعنی پنج برابر بودجه سالانه کل کشور ما و در مجموع می‌توانند کل اقتصاد روسیه را بیش از یک بار بخرند. هیچ‌یک از این شرکت‌ها نه کارآفرینند و نه اصلا چیزی تولید می‌کنند. گوگل و فیس‌بوک و آمازون حتی یک میخ هم تولید نمی‌کنند، بلکه رانت می‌گیرند. به همین علت، نه به کارگر احتیاج دارند و نه به کارآفرین؛ درحالی‌که بودجه آنها سه برابر کل کشورهای آفریقایی است. حتی مثل ما هم نیستند که نفت را جست‌وجو کنند و کشف و استخراج کنند و آنگاه از آن رانت بگیرند، بلکه درست مثل کسی که یک ساختمان به او به ارث می‌رسد، اجاره می‌گیرند. هرکس دیگری هم جای آنها بود می‌توانست دقیقا به همین نتیجه برسد و همین گجت‌های مسخره اینترنتی را بسازد که هیچ‌چیز عجیب خاصی در آن نیست. آقای بیل گیتس جوری رفتار می‌کند که چون یک‌بار یک برنامه کامپیوتری نوشته – صرف‌نظر از اینکه خودش نوشته است یا نه – و ذره‌ای هم بعد از آن نه کار و نه کارگری روی این برنامه کار نکرده، می‌تواند تا ابد بابت آن رانت بگیرد. این کار مشابه آن است که کسی بگوید من صاحب زبان فارسی هستم، چون دستور گرامر فارسی را یک زمانی نوشته‌ام، از حالا به بعد هرکسی هر جمله فارسی بگوید، باید یک قران به من بدهد. این دقیقا کاری است که ورد در ویندوز آقای بیل گیتس انجام می‌دهد. کاری که گوگل و آمازون می‌کنند هم همین است. همه از چیزی رانت می‌گیرند که اصلا تولید نکرده‌اند و ذره‌ای هم ربطی به تولید ندارد. بر این اساس، داشتن قدرت ایجاد تغییر در روابط مالکیت که نه طبیعی‌اند، نه ابدی و نه مقدس، امر واضح و پیش‌روی ماست. حتی احتیاجی ندارد به سر‌ ‌و‌ کله‌‌زدن در مورد نظریه ارزش کار یا اینکه تئوری بحران مارکس درست بود یا نه یا اقتصاد با برنامه و دولتی کار می‌کند یا نه. بعد از دوران بازی‌های تبلیغاتی پس از جنگ سرد که برنده جنگ از آن در جهت سرکوب نیروهای مقاومت درون خودش و در سراسر جهان استفاده کرد تا نظم نوین جهانی بسازد که امروز شاهدیم چه تبعاتی برای همه جهان به بار آورده، دخالت در حقوق مالکیت و بسیاری از عرصه‌های اقتصادی حرکت‌های جمعی و تصمیم‌گیری‌های جمعی واقعیت ساده‌ای است که هرکسی واقعا منافعش در گرو نفی این قضیه نباشد و غرضی نداشته باشد، مجبور به تصدیق آن است. دیگر وضعیت پنج شرکت اول لیست بورس نیویورک نشان‌دهنده اوضاع است.
گذشته از معنادار‌بودن زمان انقلاب، می‌کوشم به صورت سلبی سوءتعبیرها یا ابهاماتی را بررسی کنم که حول‌و‌حوش انقلاب یا زمان انقلاب وجود دارد. چون حرکت استراتژیک در ساختن یک نظریه یا حتی یک جریان سیاسی که بتواند به پیچیدگی شبکه‌های زمانی و زمانمندی‌های گوناگون و منطق‌های گوناگون سرمایه و دولت و کار و کالا جواب دهد، واقعا کار ساده‌ای نیست که بتوان به صورت کوتاه در یک‌جا به آن اشاره کرد. اکثر سوءتعبیرهای درون مفهوم زمان انقلاب به مفهوم «روز بعد» برمی‌گردد. یک روز انقلاب داریم، یک حال انقلاب و البته نوعی حالگیری بعد از آن ‌که این حال تمام و همه بی‌حال می‌شوند. مسئله دقیقا همین حال و بی‌حالی است. «روز بعد» کی می‌آید؟ نمونه‌های تاریخی زیادی داریم. در بسیاری موارد، این «روز بعد» می‌تواند به غافل‌گیری‌های تراژیک – کمیک هم بینجامد. برای مثال، قیام کارگران و دانشجویان پاریس و شهرهای فرانسه در مه ۶۸ که به‌لحاظ تاریخی آخرین نمونه یک قیام گسترده در کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری بود و بخش اعظم طبقه کارگر، جوانان و دانشجویان در آن همراه بودند و دولت و نظام اقتصادی را کاملا مستأصل کرد و اساسا یک لحظه گسست بود. در پی این گسست، نظام و سیستم براساس همان روابط قدرت و سیستم بازتولید خود انتخابات برقرار کرد و جالب است بدانید ارتجاعی‌ترین و دست‌راستی‌ترین مجلس از دل این انتخابات بیرون آمد. یعنی درست در شرایطی که میدان‌های پاریس در اشغال کارگران و دانشجویان است، انتخابات عملا به حربه خنثی‌کردن انقلاب بدل می‌شود. چیزی نظیر همین قضیه را در انقلاب‌های عربی دیدیم. در آن ۸-۹ ماه در قاهره و تونس و کشورهای عربی دیگر، باز هم کارگران، زنان، جوانان و دانشجویان مبارزه کردند، ولی نتیجه انتخابات پیروزی اخوان‌المسلمین بود. این‌بار، با یک واسطه این پیروزی خواه‌ناخواه نیروهای انقلابی را در برابر هم قرار داد و استبدادگرایی اخوان‌المسلمین زمینه را برای جداشدن مردم از حکومت انقلابی فراهم کرد و نهایتا از طریق دخالت آمریکا و ارتش نوعی کودتای نظامی صورت گرفت که خود را از طریق انتخابات تقویت می‌کرد. السیسی با انتخابات رئیس‌جمهور شد و نهایتا دیکتاتور سابق، مبارک، که در تمام این مدت قرار بود محاکمه شود، آزاد شد و برگشت به خانه‌اش و فضا حتی از دوره مبارک هم استبدادی‌تر شد. این هم نمونه‌ای دیگر که چگونه انتخابات پس از لحظه انقلاب به عکس خود منجر می‌شود. البته موارد معکوس هم هست که چگونه از دل فرضا یک انتخابات، یک جنبش سیاسی رادیکال سر برمی‌آورد.
مسئله این است که به‌هرحال این «روز بعد» چیست؟ کی آغاز می‌شود؟ چگونه آغاز می‌شود؟ دلخوش‌کردن صرف به یک دوره کوتاه پرشور و رمانتیک کافی نیست و مسئله بر سر این است که روز بعد که قرار است زندگی عادی از نو شروع و روابط بازسازی شود و ما با کار و فعالیت عادی سروکار داریم، چه اتفاقی می‌افتد. بی‌تردید، در این زمینه به این دید استراتژیک نیازمندیم که خود سرمایه‌داری یک‌شبه به وجود نیامده است. به‌ هزاران شکل مختلف در طول چندصد سال، از قرن سیزدهم تا قرن شانزدهم، تجربه‌های مختلفی در کار بوده که یکی از آنها در انگلستان بیشتر پیش رفت، به انقلاب علمی و صنعتی رسید و از طریق پیوند اشراف انگلستان با دولت تمامیت‌خواه و ساخته‌شدن امپراتوری بریتانیا زمینه اولیه سلب مالکیت و غارت همه جهان شکل گرفت که نقطه شروع انباشت اولیه سرمایه است. این تنها یک مورد است و ساخته‌شدن سرمایه‌داری‌ هزاران شکل دیگر هم داشته است. بنابراین، فراتررفتن از سرمایه‌داری چیزی نیست که به‌سادگی در یک فضای زمانی کوتاه به آن رسید.
انقلاب یک زمان دارد و این زمان هم واحد است به دلایلی که خواهم گفت یا لااقل از یک دید به‌عنوان زمان یکدست یک حال به‌هم‌پیوسته تجربه می‌شود. به همین جهت، از مردم به‌عنوان فاعل این انقلاب و صاحب این حال سخن گفته می‌شود. نگاهی تاریخی نشان می‌دهد این مردم هیچ‌وقت مساوی با همه نیست و همواره اقلیت کوچکی کار را شروع می‌کند. اکثریت ممکن است اصلا داخل زمان حال نباشد و به همین علت هم د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.