پاورپوینت کامل تأثیر جنبشهای علمی و عقلی هندوستان از ابنسینا ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تأثیر جنبشهای علمی و عقلی هندوستان از ابنسینا ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تأثیر جنبشهای علمی و عقلی هندوستان از ابنسینا ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تأثیر جنبشهای علمی و عقلی هندوستان از ابنسینا ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
اگرچه شبهقاره هند سدههای متعددی در همسایگی ایران قرار داشت، اما مدت زمانی که ابنسینا و آثار فلسفی و طبی او در هند مورد توجه قرار گرفت تا زمانی که شبهقاره توجه خود را به علوم جدید معطوف داشت، به مراتب کمتر از مدت آشنایی هندیان و ایرانیان پس از به ظهور رسیدن این دانشمند بزرگ ایرانی است. مقاله حاضر یکی از معدود آثاری است که به تأثیر ابنسینا بر سایر متفکران هند در فاصله زمانی مزبور پرداخته و پیشتر در ماهنامه «اطلاعات حکمت و معرفت» به چاپ رسیده است.
ترجمه: سید مهدی حسینی – اسفیدواجانی
اشاره: اگرچه شبهقاره هند سدههای متعددی در همسایگی ایران قرار داشت، اما مدت زمانی که ابنسینا و آثار فلسفی و طبی او در هند مورد توجه قرار گرفت تا زمانی که شبهقاره توجه خود را به علوم جدید معطوف داشت، به مراتب کمتر از مدت آشنایی هندیان و ایرانیان پس از به ظهور رسیدن این دانشمند بزرگ ایرانی است. مقاله حاضر یکی از معدود آثاری است که به تأثیر ابنسینا بر سایر متفکران هند در فاصله زمانی مزبور پرداخته و پیشتر در ماهنامه «اطلاعات حکمت و معرفت» به چاپ رسیده است.
***
غزالی (۴۵۰ـ ۵۰۵ قر ۱۰۵۸ـ۱۱۱۱م) در کتاب «المنقذ من الضلال» جویندگان علم را به چهار دسته تقسیم کرده است: متکلمان، باطنیه (اسماعیلیه)، فلاسفه۱ و صوفیه. این چهار دسته نماینده جریانهای اصلی جنبشهای عقلی اسلامی از قرن نهم میلادی به بعد هستند. در اوایل قرن سیزدهممیلادی جنبش اسماعیلیه در دوران سلطنت دهلی به فعالیتهای زیرزمینی روی آورد و دست رقبای دیگر خویش (یعنی متکلمان و صوفیه و فلاسفه) را باز گذاشت تا نفوذ خود را بر متفکران اعمال نمایند. متکلمان نماینده مذهب رایج و گرایشهای ظاهری، و صوفیه نماینده گرایشهای التقاطی و باطنی در اسلام بودند؛ اما هر دو اینها سردسته گروهی بودند که غزالی در کتاب «تهافت الفلاسفه» برایشان تعیین کرده بود و در مقابل دانشمندان و عقلیون قرار میگرفتند. متکلمان و صوفیه گاهی در منکوب کردن عقلیون موفق میشدند؛ ولی نمیتوانستند آنها را ریشهکن کنند.
ضیاءالدین برنی (۶۸۴ـ ۷۵۸ق ر۱۲۸۵ـ۱۳۵۷م) میگوید: «قسم به خدایی که محمود [غزنوی، ۳۸۸ـ۴۲۱ق ر۹۹۸ـ۱۰۳۰م] را از هر نوع رنج و زحمتی رهایی بخشید، اگر ابنسینا که بانی علوم یونانی و شیخالرئیس فلاسفه در سرزمینهای اسلامی بود، به دست محمود میافتاد، دستور میداد قطعهقطعهاش کنند و گوشتش را جلوی لاشخورها میانداخت. ابنسینا از ترس محمود دوازده سال مخفیانه زندگی کرد.»۲
تردیدی نیست که ابنسینا (۳۷۰ـ ۴۲۸قر۹۸۰ یا ۹۸۱ـ۱۰۳۷م) تا زمان مرگش از این حکم آسودگی نداشت. او وظایف سیاسی سنگینی بر عهده داشت و مجبور بود در جستجوی پناهگاه از درباری به دربار دیگر روی آورد و چند بار هم زندانی شد؛ اما چون مدتی طولانی قبل از سال ۴۰۸ق (۱۰۱۷م) خوارزم را ترک کرد و برخلاف بیرونی (۳۶۲ـ۴۴۲قر۹۷۳ـ۱۰۵۰م) به چنگ سلطان محمود غزنوی نیفتاد، توانست مجموعه وسیعی از آثار فلسفی و علمی از خود به جای بگذارد. اگرچه شمار معتنابهی از نوشتههایش در دست نیست، ولی کتابهای باقیمانده او به ۲۵۰ عنوان میرسد و در میان آنها آثار حجیمی همچون «الشفاء»، «قانون فی الطب» و برخی رسالههای چند صفحهای یافت میشود. همه کتابهای ابنسینا غیر از «دانشنامه علائی»که آن را به حامی خود علاءالدوله اصفهانی بخشیده است، به زبان عربی میباشند.
ابنسینا که در اصل یکی از اهالی بومی فارسیزبان بخارا بود، فیلسوف و دانشمندی بود که به عربی مینوشت و مانند بسیاری از محققان عربینویس، عرب نبود.۳ اگرچه جمع عظیمی از فلاسفه و دانشمندان برجسته پیش از ابنسینا وجود داشتند، اما جهانبینی جامع او در زمینههای فلسفه، دانش تجربی، دین و عرفان بیتردید او را به بزرگترین فیلسوف و دانشمند شرق تبدیل کرده است. طبعا ابنسینا از زمان خود تا قرن نوزدهم مورد سرزنش علما و صوفیان قرار داشته است. البته او نسبت به این طعنهها و ناسزاگوییها نا آگاه نبود و با این رباعی آنها را رد مینماید:
کفر چو منی گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من، ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود!
با حکما و عرفا
ابنسینا در توضیح نظرات خود برای دانشمندان و رهبران دینی صبر زیادی داشت. وی در مکاتبه با ابوریحان بیرونی، به دفاع از فلسفه طبیعی مکتب مشّاء میپردازد و از ترکیبی از اندیشههای ارسطو و شارحان اسکندرانی او با عناصری از مکتب نوافلاطونی جانبداری میکند. ابوریحان نیز ترکیبی از فلسفه ضد ارسطویی و مابعدالطبیعه و علوم هندی عرضه میکند. ابنسینا در این مکاتبه، دفاع بیرونی از حرکت بیضوی افلاک را رد نمیکند.۴
بنا به گفته محمد بن منور که زندگی شیخ ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷ـ۴۴۰ق ر۹۶۷ ـ ۱۰۴۹م) را به نگارش درآورده است، شیخ ابوسعید و ابنسینا نه تنها با هم مکاتبه داشتند، بلکه سه روز و سه شب را در گوشه خلوتی با هم به سر بردند. هنگامی که ابنسینا از این خلوت بیرون آمد، در پاسخ به پرسش شاگردانش گفت: «هر چه من میدانم، شیخ میبیند.» شیخ ابوسعید نیز به مریدانش گفت: «هر چه من میبینم، او میداند.» به گفته محمد بن منور، ابنسینا از دوستان نزدیک شیخ شد و آثار فلسفیاش همچون «اشارات» با اندیشههای شیخ ابوسعید بارور شد.۵
به نظر نمیآید که محمد بن منور در بیان رابطه صمیمانه میان ابنسینا و شیخ مبالغه کرده باشد؛ زیرا ابنسینا با وجودی که اساسا پیرو فلسفه یونانی بود، آگاهانه تلاش میکرد تا قرآن را با رویکردی خردگرایانه وفق دهد. به هر حال به دلیل اینکه غزالی به طور کلی فلاسفه و به طور خاص فارابی (۲۵۸ـ ۳۳۸قر۸۷۱ ـ۹۵۰م) و ابنسینا را برای اعتقادشان به ازلیت عالم، نظریه فیض، علم خداوند به جزئیات، علیت و شانزده مورد مشابه دیگر محکوم کرده بود،۶ ابنسینا نزد متکلمان مرتد و کافر شمرده میشد!۷ فخر رازی (۵۴۳ ـ ۶۰۶قر۱۱۴۹ـ ۱۲۰۹م) که شرحی بر «اشارات» و «عیونالحکمه» ابنسینا نوشته است و در نوشتههای کلامی خود نیز از آنها اقتباس میکند، سخت به انتقاد از ابنسینا میپردازد.
به هر روی تنها فلسفه ابنسینا بود که محکوم و تخطئه میشد و خدماتش در همه شاخههای ریاضیات و طبیعیات از نظر متکلمان ضرور و لازم بود. حتی غزالی هم به جهت حفظ منافع امت، مطالعه طب، حساب و هندسه را برای مسلمانان واجب کفایی میدانست. اخلاق و فلسفه ابنسینا به کمک خواجه نصیرالدین طوسی (۵۹۷ـ۶۷۲ق ر۱۲۰۱ـ۱۲۷۴م) توان دوبارهای در هند گرفت. اگرچه «حل مشکلات اشارات» او شرحی به یاد ماندنی بر «اشارات» ابنسیناست و دفاع جانانهای از ابنسینا در برابر حملات انتقادی فخر رازی به عمل آورده، اما این «اخلاق ناصری» او بود که بُعد تازهای به مطالعه فلسفه و اخلاق ابنسینا بخشید.
روزگار سلطان علاءالدین
تا اواسط قرن پانزدهممیلادی اشارات اندکی به ابنسینا میشد؛ اما «تاریخ فیروزشاهی» ضیاءالدین برنی۸ نشان میدهد که هم متکلمان و هم صوفیه فلاسفه را تهدیدی برای دین مرسوم جامعه میدانستند. در دوران حکومت سلطان علاءالدین خلجی (۶۹۵ـ ۷۱۵قر۱۲۹۶ـ۱۳۱۶م) طبیب حاذقی همچون بدرالدین دمشقی آشکارا و با مهارت درباره «قانون» ابنسینا داد سخن میداد.۹ او و پزشک دیگری به نام مولانا حسام از عرفا بودند. به نظر میرسد که پزشکان متخصص هندو اکنون با همتایان مسلمان خود در تماس نزدیک بودند و این موجب میشد تا با یکدیگر تبادل نظر کنند و از این رهگذر انگیزهای به وجود آمد تا مجددا به «قانون» ابنسینا علاقهمند گردند. در آن زمان جراحی و چشمپزشکی مستقل از یکدیگر بودند.
سلطان محمد بن تغلق (۷۲۵ـ۷۵۲ق ر۱۳۲۵ـ۱۳۵۱م) اشتیاق وافری به بحثهای فلسفی داشت.۱۰ به گفته برنی گروهی شامل سعد منطقی، عبید شاعر و فلاسفهای همچون نجم انتشار و مولانا علیمالدین همواره با سلطان محمد بن تغلق دیدار میکردند تا در باب معقولات به بحث بپردازند. به نظر برنی سلطان که تنها به مطالعات عقلی علاقهمند بود، وحی الهی را نادیده گرفت. برنی میافزاید که طبعا سلطان به مستبدی خونآشام تبدیل شد و در دربارش علما، سادات، صوفیه، قلندران، مقامات حکومتی و سربازان به قتل میرسیدند.
در طول حکومت سلطان سکندر لودی (۸۹۴ ـ۹۲۳ق ر ۱۴۸۹ـ۱۵۱۷م) علاقه به مطالعه معقولات افزایش یافت. سلطان خود فکر نمیکرد که علاقه شدید به معقولات اعتقاد به منقولات را تضعیف کند و باور داشت که این دو میتوانند با یکدیگر در کنار هم قرار بگیرند. اما فرد بانفوذ واقعی در حکومت سلطان سکندر لودی، وزیر محبوبش میانبهووا۱۱ بود. اگرچه اسناد مربوط به زندگی میانبهووا بیشتر به صورت گفتههای حکایتوار است، مع ذلک به نظر میرسد که او حامی و پشتیبان فلاسفه، دانشمندان و علما بود. میانبهووا خود نیز در همه شاخههای علم و فلسفه مهارت داشت و در علم کلام خبره بود. علما و محققان عراق، خراسان و ماوراءالنهر به دعوت او به هند عزیمت کردند و کار به یادماندنی مشهورش کتاب «طب سکندری» است که تحت نظارت او گردآوری و تدوین گردید.۱۲ این اثر نشان میدهد که استادان هندی «قانون» ابنسینا نسبت به لزوم اقتباس و استفاده از دانش پزشکان هندی که بر اساس آیورودا۱۳ طبابت میکردند، آگاهی داشتند.
در قرن پانزدهممیلادی در سند، جام نظامالدین مدارس متعددی را در شهرهای اصلی حوزه اقتدار خود تأسیس کرد. حمایت او از علم آموزی به طور کلی و خصوصا از آموزش علوم دقیقه شهرت داشت و همین امر ملا جلالالدین دوانی (۸۳۰ـ ۹۰۸قر۱۴۲۷ـ۱۵۰۲ یا ۱۵۰۳م) صاحب «لوامع الاشراق فی مکارم الاخلاق» یا «اخلاق جلالی» را که از مفسران اندیشه ابنسینا بود،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 