پاورپوینت کامل آزادی فروختنی نیست ۳۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آزادی فروختنی نیست ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آزادی فروختنی نیست ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل آزادی فروختنی نیست ۳۳ اسلاید در PowerPoint :

کلمه مشروطیت که در فرهنگ‌های فرنگی مقابل constitution (کنسطیطوسیون) قرار گرفته امروز در علم سیاست به روشی اطلاق می‌شود که سرنوشت سیاسی و اجتماعی افراد اجتماع را به عهده خود افراد می‌گذارد و آنها نیز زندگی خود را تحت قواعدی به نام قانون اداره می‌کنند؛ آن قانونی که از خود آنها نشات گرفته و از جهان ماورای آنها نازل نشده است و این قوانین نیز در طول تاریخ با تغییر روابط افراد متغیر می‌‌شوند

کلمه مشروطیت که در فرهنگ‌های فرنگی مقابل

constitution

(کنسطیطوسیون) قرار گرفته امروز در علم سیاست به روشی اطلاق می‌شود که سرنوشت سیاسی و اجتماعی افراد اجتماع را به عهده خود افراد می‌گذارد و آنها نیز زندگی خود را تحت قواعدی به نام قانون اداره می‌کنند؛ آن قانونی که از خود آنها نشات گرفته و از جهان ماورای آنها نازل نشده است و این قوانین نیز در طول تاریخ با تغییر روابط افراد متغیر می‌‌شوند و در این اجتماع قانون مند به هیچگاه و هیچ‌وجه به فردی اجازه داده نمی‌شود که برپاخیزد و با آوردن قواعد و قوانینی ناشی از اراده خود، نه اراده نمایندگان ملت بر آن ملت حکم براند. حتی اگر این حاکم با دستاویزهایی این قواعد شخصی منبعث از خود را منبعث از قدرت‌های مافوق انسانی بداند و با تبلیغات وسیع خود بر آن رود که در ظل این قواعد نازل از مافوق انسان‌ها، انسان‌ها به سعادت مطلوب می‌رسند. چه در کنسطیطوسیون آنچه اصل و اصیل است نشات یافتن امر حاکم بین افراد از ناحیت انسان‌هاست و بس و چنان‌که امور و قواعدی خواهی و ناشی از اراده آنها نقص هم داشته باشد، باز باید این نقص بر این رسم رود که با تدبیر مدبران فرهیخته آن اجتماع مفهوم شود، نه هر پندار فردی و شخصی که به روی رای صاحب رای اهل جامعه در نیامده است؛ لذا قولی فرهیخته و مورد حمیت در مشروطیت است که از تدبیر مدبران فرهیخته آن اجتماع سرچشمه گرفته باشد و نه نمایندگان قدرتمند صدرنشین. اما منزلت این فرهیختگان و نمایندگان صدرنشینی مهوع استبدادی نیست که پایه‌های صدرنشینی خود را با خون بی‌گناهان استوار کرده باشند، بلکه آنچه در این تئوری نمایندگی دارد و مورد نظر است آن است که مدبران هم فقط بر ترازوی عدالت توجه کنند تا لحظه‌ای شاهین عدالت به سوی خلاف خود نگردد و بالنتیجه بشریت را به ظلم نکشد. حال با این مقدمات باید ببینیم که اینچنین حکومتی آیا تاکنون در تاریخ بشری رخ نموده یا آنکه چون خیلی از آرزوهای انسانی است که با انسان تکوین می‌یابد و با انسان به خاک می‌رود.

مشروطیت در آتن

تاریخ آتن به ما پریکلسی را می‌شناساند که به حدود ۲۵۰۰ سال قبل به وقت خاکسپاری کشته‌شدگان آتنی در جنگ پلوپونز به دست اسپارت‌ها از خصوصیاتی درباره حکومت آن روز آتن دم می‌زند که به فرمان او بر مردم آتن جاری بود. در آن هیچگاه ترازوی عدالت به ضرر این خصوصیات یعنی به سمت ظلم نگردیده بود. این گفتار او خوشبختانه با تواتر اخبار تاریخی صحتش امروز برای ما کاملا معین است و تایید می‌کند و می‌گوید آتنی‌ها در ۲۵۰۰ سال قبل تحت قواعدی می‌زیستند که از اراده آنها ناشی می‌شد و با این آزادی توانستند تمدن متکی بر عقل هلنیستیک را پایه‌گذاری و مستقر کنند، چه آزادی است که انسان را به مرتبه فرشتگان می‌رساند و در پناه آزادی است که اراده او شکوفا می‌شود و آدمی پناه آن به جایی می‌رسد که به قول صوفیان به خداوند نزدیک می‌شود.

در ظلم و استبداد آدمیت مسخ و فردی موجود می‌شود که نمی‌تواند به هیچ‌وجه خصوصیت انسانی خود را آشکار کند. افلاطون آتنی می‌گوید لایق حکومت در چنین حکومتی آن است که شخصی بتواند به مثل آزادی توجه کند و دیده‌های خود را از آن مثل برگیرد و برای آزادی آن را تقدیم جامعه خود کند. شلاق استبداد جز ویرانگری و شیطان پروری تولیدی ندارد. مثلی که افلاطون با قلم زیبای خود در رساله جمهوری عرضه می‌کند یک امر ماورای بشری نیست، بلکه حاق و واقع امور است که فرهیختگان صاحب ذوق به کشف آن نایل می‌آیند و با ارایه آن کرامت بشری را به نام آزادی به بشر می‌نمایند. افلاطون در آکادمی خود در آتن شاگرد دیگری به نام ارسطو پرورش داد که او همچون استاد خود بر آن رفت که فرد آتنی و جمع آنها به سعادت رسند و سعادت نیست مگر در آزادی و در دو کتاب خود یکی کتاب سیاست و دیگری کتاب اخلاق عمل انسانی را طوری طرح می‌کند که با آزادی همراه است.

اینجاست که می‌بینیم بزرگ‌ترین تمدن بشری را این آزادی به مردم داد. ارسطو بر خلاف افلاطون گفت ما نیازی به مثل نداریم و با تکیه بر منطقی که ارایه داده بود، گفت هر کس به خوبی به تعاریف امور بنگرد و جنس و فصل آن را کاملا بشناسد و به آن عمل و بر جامعه آتن پیاده کند می‌تواند با این گشایش عقلانی به زندگی انسانی رسد و چون پریکلس حکومت آزادی را بر آتن برقرار کند.

انحطاط یونان

باری با این درخشش آزادی و راه‌های ارایه شده از سوی فرهیختگان بشری آنچه تاریخ مع‌الاسف به ما می‌گوید سال‌ها طول کشید و فاصله زیا