پاورپوینت کامل تحلیل ساختاری غزل خواجو ۵۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تحلیل ساختاری غزل خواجو ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحلیل ساختاری غزل خواجو ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تحلیل ساختاری غزل خواجو ۵۲ اسلاید در PowerPoint :
صورتها و ساختارهای ادبی را بدون توجه به زمینههای الهیاتی یعنی کلامی، فلسفی، دینی و نیز بدون دقت بر روی زمینههای اجتماعی و بسترهایی که این صورتها در آنها پیدا شده و زبانی که این زمینهها و بسترها در آن تجلی پیدا کرده، نمیتوان بررسی کرد؛ یعنی هر ساختار ادبی مثلثی است بر سه ضلع «الهیات»، «جامعه» و «زبان» که بیتوجهی به هرکدام، لغزشهایی در قضاوتپدید میآورد.
اشاره: آنچه در پی میآید، بیستوششمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره خواجویکرمانی است که با سخنرانی دکتر محبتی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
صورتها و ساختارهای ادبی را بدون توجه به زمینههای الهیاتی یعنی کلامی، فلسفی، دینی و نیز بدون دقت بر روی زمینههای اجتماعی و بسترهایی که این صورتها در آنها پیدا شده و زبانی که این زمینهها و بسترها در آن تجلی پیدا کرده، نمیتوان بررسی کرد؛ یعنی هر ساختار ادبی مثلثی است بر سه ضلع «الهیات»، «جامعه» و «زبان» که بیتوجهی به هرکدام، لغزشهایی در قضاوتپدید میآورد.
«غزل» به عنوان فرم غالب و اصلی ادبیات فارسی، چرا در طول تاریخ فرهنگ و حیات اجتماعی ایران به این صورت درآمده است؟ چرا شعر ما از «قصیده» جدا میشود؟ تفاوت آن با «تغزل» چیست و چرا ثبات درازآهنگی را در طول تاریخ ایران طی میکند تا میرسیم به دوره صفویه که تفاوتهایی در فرم غزل پیدا میشود، آرامآرام فرم دچار نوعی تلاشی مضمون میشود و بعد میرسیم به دوران معاصر که باز فرم غزل متناسب با الهیات روزگار ما، یعنی نفوذ مدرنیته و شکستن حصار سنگین الهیات کلاسیک دچار نوعی تحول جدید میشود؟
ارکان اثر ادبی
شاخصهای که یک اثر ادبی را بد، متوسط یا خوب میکند، وحدت نظام در اثر ادبی است. هر اثر ادبی معمولا سه رکن دارد: «فرم»، «محتوا» و «زبان»ی که این دو را به هم مرتبط میکند. در عمل چیزی به نام محتوا و فرم و زبان به صورت جدا از هم نداریم و همه اینها یکی هستند؛ در انسان هم چیزی منفک به نام جسم و چیزی به نام روح و… نداریم، کلیت یک انسان را میبینیم؛ یعنی به قدری جسم و روح به هم پیوند خورده که عملا تفکیک آنها محال است. اثر ادبی نیز همین گونه است. در اثر ادبی نمیتوانیم با خطکش بین فرم و محتوا و زبان مرزگذاری کنیم. البته هنگام تجزیه برای اینکه بهتر اثر ادبی را بفهمیم، این کار را انجام میدهیم.
اگر صورت و فرم غزل یا مثنوی به قدری با محتوا آمیخته بود که نتوانیم آنها را از هم جدا کنیم، غزل موفقی است و هرچه امکان تجزیه اینها بیشتر باشد، فرم و محتوا ضعیفتر است و اینکه میگوییم حافظ قویتر از خواجو و خاقانی است، برای این است که آرایشهای غزل خاقانی خیلی زود به چشم میآید؛ ولی اینها در حافظ چنان با همدیگر درآمیخته است که امکان تجزیهشان نیست.
برای تحلیل فرم غزل معمولا دو راه وجود دارد: یک اینکه از طریق کل به جزء بیاییم که همان قیاس است و یکی از جزء به کل میرویم که میشود استقراء. معمولا برای ذهنهایی که خیلی در تحلیل آثار ادبی ورزیده نیستند، راه دوم یعنی از جزء به کل رفتن راحتتر است. در نقد استقرایی اولین توجه به واژههاست که خود از دو قسمت صامت و مصوت تشکیل میشود.
هر واژهای پنج بار دارد که شاعر به هر کدام از این بارها توجه نکند، شعرش را تضعیف میکند. ابتدا بار تاریخی است، یعنی اینکه این واژه کی درست شده است. آیا قبل از این هم به همین معنی به کار میرفته است؟ بار دوم، بار فرهنگی واژه است؛ یعنی واژه چه معنای فرهنگی ایجاد میکند و تفاوتش با واژههای مشابه چیست؟ بار سوم بار موسیقایی است. هر واژه یک تُن ایجاد میکند، یعنی یک ارکستراسیون با صامتها و مصوتها و قبل و بعدش ایجاد میکند. بار چهارم، بار عاطفی و پنجم، بار اقتصادی واژه است. هر واژه مقدار انرژی میخواهد و یکی از مهمترین بحثها در زبانشناسی، اقتصاد کلمات است. هنر یعنی شاعر بتواند حرفش را به شیوهای بزند که نه آنقدر موجز باشد که مطلب را خراب کند و نه چندان طولانی باشد که مخاطب را خسته کند.
بعد به سمت ترکیبها میرویم. سومین مرحله تعبیرات است. تعبیر معمولا حاصل جمع چند واژه و ترکیب است. باید دید تعبیرات شعر چگونه است. بعد از آن به مصرع میرسیم. هر مصرع از واژگان، ترکیبات و تعبیرات ساخته شده است. بعد به نیمبیت و بیت میرسیم.
باید دید آیا تمام آنچه گفتیم، در یک بیت رعایت شده است؛ یعنی یک واژه با پس و پیش خود، درون و پیرامون خود چه حالتی دارد. بعد از آن به قافیه و ردیف و وزن و بعد از آن به نوع (ژانر) ادبی میرسیم. اگر شاعری در رعایت این روند موفق بود، شعرش درجه یک است و در غیر این صورت، خیر.
غزل خواجو و حافظ
تحلیل امروز را در دل محتوا انجام میدهیم و سعی میکنیم برای تحلیل و بررسی غزل امروز از روش ترکیبی استفاده کنیم و سه رکن گفته شده را در آن مورد توجه قرار دهیم. باید مد نظر داشت که بعضی از غزلهای خواجو از بهترین غزلهای حافظ بالاتر است، ولی کلیت غزلهای حافظ در کل بسیار بالاتر از کلیت غزلهای خواجوست. خواجو تکبیتها و بعضا غزلهایی دارد که از غزلهای حافظ پیشی میگیرد. حافظ مصادرهای از همه میراث قبل از خود کرده و کارش به قدری قوی و ماهرانه است که کسی متوجه این مصادره نمیشود.
از نظر زبانشناسی، زبان یا واژهها سه شکل هستند: روشن، تیره و خاکستری. هرچه زبان شاعر به سمت روشنایی میرود، کارش قویتر و هر چه به سمت لغات خاکستری و تیره میرود، کارش ضعیفتر است. ما با خاقانی به اندازه حافظ ارتباط برقرار نمیکنیم، چون حجم لغات تیره خاقانی خیلی بیشتر از لغات روشن است. این قضیه امروز هم هست: مثلا زبان اخوان را با زبان فروغ مقایسه کنیم یا مثلا زبان شاملو را با زبان سپهری. به میزانی که ترکیبات زبان خاکستری و تیره بیشتر میشود، مخاطب تخصصیتر میشود و از این منظر میتوان همه فرمهایی را که در دست ماست نقد کرد.
خواجو میگوید:
پیش صاحبنظران ملک سلیمان بادست
بلکه آن است سلیمان که ز ملک آزادست
آنکه گویند که برآب نهادست جهان
مشنو ای خواجه که چون درنگری، بر بادست
هر نفس مهر فلک بر دگری میافتد
چه توان کرد؟ چون این سفله چنین افتادست
دل در این پیرزن عشوهگر دهر مبند
کاین عروسیست که در عقد بسی دامادست
یاد دار این سخن از من که پس از من گوئی
یاد باد آنکه مرا این سخن از وی یادست
آنکه شدّاد در ایوان ز زر افکندی خشت
خشت ایوان شه اکنون ز سر شدادست
خاک بغداد به مرگ خلفا میگرید
ورنه این شط روان چیست که در بغدادست؟
گر پر از لاله سیراب بود دامن کوه
مرو از راه که آن خون دل فرهادست
همچو نرگس بگشا چشم و ببین کاندر خاک
چند رویِ چو گل و قامت چون شمشادست
خیمه انس مزن بر در این کهنه رباط
که اساسش همه بیموقع و بیبنیادست
حاصلی نیست به جز غم ز جهان خواجو را
شادی جان کسی کو ز جهان آزادست
این غزل خواجو در یازده بیت است که متناسب با عهد خواجو گفته شده است. کل محتوای غزل به یازده مفهوم اصلی برمیگردد که قابل خلاصهشدن در پنج مفهوم کلیتر است: اول، همت بلند در بیت اول. بیت دوم بیاعتباری دنیا. سوم، عدم قانونمداری و ثبات در این دنیاست. چهارم، بیوفایی روزگار. پنجم، انقلاب زمانه و عدم ثبات. بیت هفتم، اندوه بر فنا و تباهی روزگار و نکته بسیار مهم هشتم این است که تمام گنجهایی که خود را در عالم نشان میدهند، ریشه در رنجی دارند که آدمی کشیده است و هیچ گنج بدون رنجی وجود ندارد. بیت دهم بازهم بیثباتی و تزلزل دنیا را یادآور میشود و یازدهم، غم، شادی و آزادی است که همه اینها را در پنج مفهوم کلیتر میتوان خلاصه کرد: همت، بیثباتی و فنا، اندوه بر چیزی که گذراست، همزادی رنج و گنج و محور پنجم غم، شادی و آزادی.
تحلیل فرم، محتوا و زبان
هنرمند زمانی که از
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 