پاورپوینت کامل درآمدی بر پدیدارشناسی تجربه و آگاهی ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل درآمدی بر پدیدارشناسی تجربه و آگاهی ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درآمدی بر پدیدارشناسی تجربه و آگاهی ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل درآمدی بر پدیدارشناسی تجربه و آگاهی ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
پدیدارشناسی عموما در دو حوزه بهکار میرود: ۱- بهعنوان نظریه در فلسفه ۲- بهعنوان جنبش در فلسفه تاریخ. در وهله نخست میتوان پدیدارشناسی را مطالعهای درباب ساختار تجربه یا آگاهی تعریف کرد. پدیدارشناسی در اصطلاح بهمعنای مطالعه پدیدارها یا نمود اشیاء بهکار میرود، یا اشیاء آنچنان که در تجربه آشکار میشوند، یا راههایی که اشیاء تجربه میشوند. ازاینرو، اشیاء در تجربه ما معنا مییابند
پدیدارشناسی عموما در دو حوزه بهکار میرود: ۱- بهعنوان نظریه در فلسفه ۲- بهعنوان جنبش در فلسفه تاریخ. در وهله نخست میتوان پدیدارشناسی را مطالعهای درباب ساختار تجربه یا آگاهی تعریف کرد. پدیدارشناسی در اصطلاح بهمعنای مطالعه پدیدارها یا نمود اشیاء بهکار میرود، یا اشیاء آنچنان که در تجربه آشکار میشوند، یا راههایی که اشیاء تجربه میشوند. ازاینرو، اشیاء در تجربه ما معنا مییابند. پدیدارشناسی، تجربه آگاهانه را بهعنوان تجربه برآمده از امر ذهنی یا اولشخص یعنی «من» مطالعه میکند. در اینصورت حوزه فلسفه با دیگر حوزههای اصلی فلسفه مرتبط یا از آنها متمایز میشود. منظور از حوزههای اصلی فلسفه حوزههایی است مانند وجودشناسی، معرفتشناسی، منطق، اخلاق و … جنبش پدیدارشناسی سنتی فلسفی است که در نیمه اول قرن بیستم فیلسوفانی چون ادموند هوسرل، مارتین هایدگر، مرلو-پونتی، ژان پل سارتر و دیگران مطرح کردند. در این جنبش، پدیدارشناسی بهعنوان بنیاد اصلی کل فلسفه ملاحظه شد. هوسرل و شاگردانش روشها و ویژگیهای پدیدارشناسی را بررسی کردند و این بحثها تا امروز نیز ادامه دارد.
در فلسفه ذهن که رشته جدیدی در فلسفه بهشمار میآید اصطلاح پدیدارشناسی اغلب به خصوصیت کیفیات حسی مانند بینایی، شنوایی و غیره اطلاق میشود. بااینحال، تجربه ما در محتوای غنیتر از احساسات صرف است. همچنین در سنت پدیدارشناسی، پدیدارشناسی حوزه گستردهای را دربر میگیرد و به معنایی میپردازد که اشیاء در تجربه ما دارند همچنین به اهمیت اعیان و رویدادها، ابزارها، جریان زمان، خود و دیگران. فرهنگ لغات آکسفورد درباره معنای پدیدارشناسی مینویسد: «پدیدارشناسی در فلسفه اصطلاحی است که در وهله نخست معطوف به بحثهای نظریه و روششناسی است، در فیزیک و فلسفه علم این اصطلاح به معنی دوم یعنی روششناسی معطوف است». پس ریشه معنای پدیدارشناسی عبارت است از مطالعه پدیدارها. در اینجا پدیدار دربرابر واقعیت قرار میگیرد. در فلسفه افلاطون وقتی سخن از ظواهر یا محسوسات میرود، نخستین تعریف پدیدار دیده میشود. ولی پدیدارشناسی به معنای جدید آن، در قرن بیستم آشکار میشود. اما فلسفه چگونه از معنای اولیه خود به رشته جدید پدیدارشناسی انتقال یافته؟ در قرن هجدهم پدیدارشناسی به معنای نظریه پدیدارهای بنیادین برای معرفت تجربی بود، خصوصاً پدیدارهای محسوس. واژه لاتین آن را در سال ۱۷۳۶ کریستوف فریدریش اُتینگر در بحثهای مسیحیت و سپس در زبان آلمانی یوهان هاینریش لامبرت شاگرد کریستین ولف بکار بردند. بعد از آنها کانت گاهی از این واژه استفاده کرده و سپس گوتلب فرگه. هگل در قرن هجدهم «پدیدارشناسی روح» را نوشت و سپس برنتانو در ۱۸۸۰ معنای روانشناسی توصیفی را از این واژه بهدست داد. اما با هوسرل است که این اصطلاح برای نظریه آگاهی بهکار رفت. پدیدار در ابتدا در سنت تجربهگرایانی مانند لاک به شیء محسوس اطلاق میشد. در سنت عقلگرایان همچون دکارت و کانت نیز در مورد ایدههایی به کار میرفت که در ذهن وجود داشت. درنتیجه پدیدار به اشیاء اطلاق میشود، آنگونه که برای ذهن ظاهر میشوند. در فلسفه علم به فاکتهای تجربی پدیدار میگویند.
در قرن نوزدهم معرفتشناسی و پدیدارشناسی نقطه عزیمت برای ساخت معرفت یا علم تلقی میشد. درنتیجه معنای کنونی پدیدار به چیزی گفته میشود که قابل مشاهده و درنتیجه قابل توضیح باشد. در همین قرن، برنتانو پدیدار را چیزی میدانست که در ذهن رخ دهد. پدیدارشناسی ذهنی افعال آگاهیاند و پدیدارشناسی فیزیکی به اشیاء خارج از ذهن اطلاق میشد: مانند رنگ و بو. از دیدگاه برنتانو پدیدارهای فیزیکی بهصورت حیث التفاتی در افعال آگاهی وجود دارد یا پدیدارها چیزیهاییاند که ما به آنها آگاهیم. هر چیزی که متعلَق تجربه آگاهانه ما واقع شود مانند رویدادها، انسانها و اشیاء، پدیدار تلقی میشوند. ولی پدیدارشناسی که امروزه با نام ادموند هوسرل شناخته میشود عبارت است از اینکه پدیدارها باید بهعنوان محتواهای التفاتی عینی اعمال ذهنی آگاهی شناخته شوند. در اینصورت پدیدارشناسی مطالعه آگاهی بهعنوان یک مجموعه پدیدارهای متضایف است. هگل برای تمییز دادههای ذهنی از دو واژه یونانی «نوئزیس» و «نوئما» استفاده میکند: اینها برگرفته از فعل «نئون» یونانی به معنی اندیشیدن، درککردن و التفاتداشتن است و «نوئز» که اسم است معنای ذهن میدهد. هوسرل فرآیند التفاتی آگاهی را «نوئزیس» و محتوای ایدهآل آن را «نوئما» میخواند. او تاکید میکند در هر دو معنی «نوئزیس» و «نوئما» متعلَق آگاهی با ویژگی حیث التفاتی مشخص میشوند. ازاینرو، پدیدارها یا شیء آنگونه که ظاهر میشود بدل به نوئما میشود یا به شیء، چیزی که به آن التفات میشود. بنابراین از دیدگاه هوسرل پدیدارشناسی با روانشناسی و منطق تلفیق شده است. پدیدارشناسی، روانشناسی تحلیل یا توصیفی را بسط میدهد که در آن روانشناسی انواع فعالیت یا تجربه ذهنی یا اعمال آگاهی را تحلیل میکند. همچنین پدیدارشناسی بخش معناشناسی منطق را توسعه میدهد. در این بخش، منطق محتواهای عینی آگاهی، تصورات، مفاهیم، تصاویر، قضایا و خلاصه معانی ایدهآل انواع گوناگون را توصیف یا تحلیل میکند که برای محتوای حیث التفاتی بهکار میروند. این محتواها از طریق اعمال آگاهی به اشتراک گذاشته میشوند و ازاینرو، معانی عینی و ایدهآلاند. هوسرل به پیروی از بولزانو مخالف تحویل م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 