پاورپوینت کامل نوای بینوایی ۸۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نوای بینوایی ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نوای بینوایی ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نوای بینوایی ۸۷ اسلاید در PowerPoint :
در سال ۱۳۷۰ که جلد اوّل مجموعه «جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان» را برای انتشار آماده میکردم و همچنان در تکاپوی تهیه و تنظیم مجلدات بعدی بودم، به همّت و پایمردی شادروان استاد کیوان سمیعی به محضر بزرگمردی بقیهالسلف از تبار منظومه روشنگران فرازمند عصر فرهنگ و ادب و تاریخ معاصر یعنی شادروان دکتر عبدالحسین نوایی راه یافتم و با تماسی تلفنی وعده دیدار برقرار و درهمان جلسه آغازین جاذبه دانش و بینش و صراحت لهجه و دایره وسیع دانستههای علمی و ادبی و تاریخی و بیتعارف در یادآوری کاستیها و تقدیر وتشویق در انجام راستیهای علمی و پژوهشی چنان با تاروپود اندیشهام عجین شد
گرامیداشت دکتر عبدالحسین نوایی مورخ، ادیب و پدر اسناد در ایران
در سال ۱۳۷۰ که جلد اوّل مجموعه «جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان» را برای انتشار آماده میکردم و همچنان در تکاپوی تهیه و تنظیم مجلدات بعدی بودم، به همّت و پایمردی شادروان استاد کیوان سمیعی به محضر بزرگمردی بقیهالسلف از تبار منظومه روشنگران فرازمند عصر فرهنگ و ادب و تاریخ معاصر یعنی شادروان دکتر عبدالحسین نوایی راه یافتم و با تماسی تلفنی وعده دیدار برقرار و درهمان جلسه آغازین جاذبه دانش و بینش و صراحت لهجه و دایره وسیع دانستههای علمی و ادبی و تاریخی و بیتعارف در یادآوری کاستیها و تقدیر وتشویق در انجام راستیهای علمی و پژوهشی چنان با تاروپود اندیشهام عجین شد که تا لحظات آخرین غروب خورشید وجودش پایدار ماند و هنوز در نهادم شعلهور است، زیرا با تمام ظاهری که در گام سلام اوّل مینمود چون دست یافتهها و دفاتر یادداشتها و اسناد و نوار مصاحبهها و آلبوم تصاویر، نمودار شجرهها و… که برای راهنمایی و نگرشی همهجانبه و ارائه طریقی برای انتشار تقدیم حضورشان شد، از نگاه نافذ و نکات راهگشا و رهنمودهای دقیق و نقادّی استادانه و تذکرات بیدریغ علمی و پژوهشی و تشویقهایی که بال پرواز و توشه راه نیاز بود، چنان توان دوبارهای در اوج خستگی یافتم که نشان از آغازی دیگر درمهمّی سترگ بود و مقدمهای که اعتبار مجموعه یاد شده را دو چندان کرد و پس از چاپهای متعدد و توفیقات علمی و پژوهشی کشوری همچنان چون افسری بر تارک مجموعه یاد شده، درخشان است. بعد از این آغاز نیک در هرگاه و بیگاه با دیدار و گفتار و مکاتبه درحل غوامض از گستره فیاض دانش ایشان بهرهمند بودم. آنچه شگفتی مرا برانگیخت در شخصیّت ایشان و حوزه اطلاعات ادبی، تاریخی، هنری، فلسفی و باستانی، علاوه بر حافظه و تسلط بر جوانب زمانی و مکانی و انسانی و زبانی و جهانی هرموضوع، مسئله (مُلایی) ایشان در ادبیات عرب و حتی مسائل فقهی ازدیدگاه مذاهب اسلامی و تطبیق آن با احکام ادیان باستانی بود و شناخت ژرف از عقاید ابراهیمی که در ایران روند تاریخی خود را به امروز رسانیده بودند، و چون به دیدگاههای تاریخی در حوزه اروپا و بحث خاورشناسی و خاورشناسان و عملکرد آنها میپرداخت، سخنانش شنیدنی وبه تأیید صاحبنظران همه در دایره تخصص بود و درهر موضوع نظراتی ماندگار و قابل بحث داشت.
شادروان دکتر عبدالحسین نوایی در دانش و فرهنگ، ادبیّات و تاریخ و جغرافیا عالمی نزدیکبین و دورپرواز بود و به درستی خلاء گسترده دوران بیخبری معاصر از تاریخ قاجاریه در تاریخ و جغرافیای ایران و همسایگان را درک کرده بود و در تحلیلهای عالمانه خود به آنها میپرداخت، درباره تاریخ دوره قاجاریه میگفت: «… من در مقام کسی که تمام عمرم روی تاریخ و به خصوص تاریخ قاجار کار کردهام، سلسله قاجاریه را به آن بدی که میگویند، نمیبینم، افراد را باید در زمان خودشان و با معیارهای همان زمان سنجید. من قاجار را آدمهای بد و نادرست و خائنی نمیبینم، نمیگویم مردان برزگی بودند، امّا در میان آنها جز دو سه نفر، چهرهای که خائن به مملکت باشد، نیست، غالباً کسانی بودند که میخواستند این مملکت را حفظ کنند و ترقی بدهند. اما به دلیل جهل و بیاطلاعی از دانش روبه رشد اروپا و ناآگاهی نسبت به نقش استعماری دولتهای اروپایی، اشتباهات زیادی کردند، ولی مگر آنها درکدام دانشگاه و از طریق چه کتابهایی اصول روابط بینالملل و پیچیدگیهای اقتصاد صنعتی را یاد گرفته بودند که به کار ببرند؟ با وجود این، فرستادن دانشجو به اروپا و تأسیس دارالفنون در داخل و توجه به رشد صنعت نشان میدهد که قصد رشد کشورشان را داشتهاند. امّا به دلیل بیاطلاعی خودشان و نیرنگ قدرتهای خارجی، فاصله فراوان طبقاتی، مقاومت منفی محیط، بیاعتمادی میان دولت و مردم، وابستگی و خودباختگی نخبگان سیاسی و فقر و فساد اجتماعی و دهها دلیل دیگر، هیچکدام از تلاشها نتیجه درستی نداد، این مسأله با قصد خیانت به کشور فرق میکند، مثلاً فارغالتحصیلان دارالفنون را ببینید، خیلی از آنها به تقلید از فرنگیها دنبال تشکیلات فراماسونری رفتند تا به خیال خودشان زودتر به برابری و برادری و آزادی برسند! و این خودش مستلزم زیرپا گذاشتن بسیاری از مسائل مذهبی و سنن اجتماعی بود و طبیعی بود که عکسالعمل منفی مردم را نسبت به آنها برانگیزد به خصوص آدمهایی مثل میرزاملکمخان هم از سردمداران آن جریان باشند.» و درباره اینکه چرا به طور جدّی و وسیع و ژرف به تاریخ دوره قاجاریه پرداخته است، میگوید: «این دوره تاریخی، دورهای است که آثار آن هنوز بر زندگی ما باقی است، چرا که زندگی ما تحت تأثیر حوادث صد سال اخیر است، نه هزار سال پیش، ما برای علاج دردهایمان باید به سراغ تاریخ دورههای نزدیک به خودمان برویم. ما از مظفرالدین شاه و احمدشاه بیشتر متأثریم تا داریوش و نادرشاه، برای همین من با نشر تاریخ عضدی به شاهان و شاهزادگان قاجار و با انتشار حدیقه الشعرا به شاعران و ادیبان عصر قاجار و با بررسی انتقادی قصصالعلما به عالمان این دوره پرداختم و با روابط فرهنگی و سیاسی ایران و جهان نشان دادم که چگونه با فرنگیها آشنا شدیم و چه برداشتی از هم داشتیم و چه دادیم و چه گرفتیم و چه رنجها که از این معاشرت نکشیدیم و چه چهرههای بزرگی که در این تندرویها فدا نکردیم و با نبود آنها چه بلاهایی که بر سر ما نیامد.»
نبوغ و استعداد استاد نوایی از نوجوانی چنان بود که نوشتههای او با تقدیر و تشویق بزرگانی چون شادروان اقبال آشتیانی و علامه قزوینی و تقیزاده و دیگر از استوانههای فرهنگ ایران زمین مواجه و با درج مقالات او زمینه رشد و شکوفایی علمی وی فراهم آمده و با مجله یادگار و محضر افاده این بزرگان پیوندی علمی، ادبی و تاریخی یافته بود وبا پشتکاری وصفناپذیر در حوزههای مختلف لازم برای تأمین مایه و موجودی دانش خود بهرهها برده بود و همین توفیق چندبعدی زمینهساز تعالی وتسلط او در موضوعات وابسته و بایسته تاریخ شده بود، وی برای تدریس یا تألیف تاریخ ایران در گام اوّل آگاهی دقیق در حوزه تاریخ عمومی پیش و پس از تخصص را واجب و لازم میدانست و هرگونه ناآگاهی از مقاطع تاریخی را سبب نقصان در تحلیل تدریس و تألیف تلقی میکرد، با این توضیح که اگر میخواهید به طور تخصصی مثلا در تاریخ صفویان تدریس یا تالیف داشته باشید حتما شناخت کامل از زوایای تاریخ ایران از قرن هفتم، یعنی سقوط عباسیان، ظهور مغولان، طلوع و غروب نهضتهای ایرانی و شناسایی لایههای تاریک آنان را تا آغاز صفویه و نیز پیآمدهای افول و سقوط تدریجی صفویان را که موجب آمدن افشاریه و زندیه و.. شد، واجب بدانید. بازبینی و بازنویسی تاریخ ایران را امری واجب و لازم میشمرد و همچنین به منابع تحصیل تاریخ در دوره متوسطه و عالی نقدهای جدّی داشت و معتقد بود که برنامههای درسی تاریخ در دبیرستانها و دانشگاهها با دیدگاههای گروهی و حتی شخصی تهیه و تألیف شدهاند و مؤلفان مأمور موأنستی با این حوزه نداشته و فاقد ویژگی تخصصی بودهاند، برای همین وقتی درباره اهمیّت اسناد توضیح میدهد، در مقدمه کتاب «اسناد و مکاتبات سیاسی ایران» میگوید که: «… ما در برنامههای درسیمان سلسله سلاطین آلمان و سلسله سلاطین انگلیس و فرانسه را میخوانیم بدون اینکه با اینها هیچگونه تماس و مرز مشترکی داشته باشیم، ولی از حال همسایگان خودمان بیخبریم، در تاریخ مکرّر میخوانیم که شاه عبّاس با پادشاه عثمانی جنگید، بدون اینکه بدانیم این پادشاه عثمانی کیست و از کجا آمده و عثمانیها چه کسانی هستند و منشأ آنها کجاست و علت دعوای ما با اینها چه بود؟ و اگر ۲۵۰ سال با هم میجنگیدیم و نزاع داشتیم به چه علّت بوده است؟ ما هیچکدام از اینها را نمیدانیم. همینطور است رابطه ما با روسیه که از حدود قرن هفدهم میلادی با آنها ارتباط پیدا کردیم، ولی درباره آنها چیزی نمیدانیم. با هند رابطهای دیرینه داشتیم، در حدود ۳۰۰-۴۰۰ سال زبان فارسی در آنجا سیطره کامل داشته، هنر ایرانی در آنجا وجود داشته، سلاطین هندی به زبان فارسی شعر میگفتند، ولی ما اینها را اصلاً نمیشناسیم. من پیشنهاد کردم که تغییراتی در برنامههای درسی داده شود که ما اوّل از همسایهها شروع کنیم، بعد به دورترها برسیم که خوشبختانه الآن میبینم تا اندازهای به این مسأله توجّه شده است.»
در نظر صائب استاد نوایی، آغاز بیداری ایرانیان با روبه رویی سپاه ایران و روسیه اتفاق افتاد؛ جنگی وحشتناک و در اعماق، بیخبری ایرانیان از تحولات نظامی و صنعتی که در جهان روی داده بود و هنوز اسلحههای جنگی این تمدن چندهزار ساله یعنی (ایران) همان آلات و ادوات دوره صفویه بود و در یک کلام سپاه ایران جز «غیرت و شجاعت» اسلحه برابری با روسیه نداشت، و عباس میرزا و یارانش با تمام وجود این خواب گران را درک کردند و بیداری ایرانیان با اقدامات آنان ظاهر شد.
وی سرآغاز روش نوین تاریخنگاری را از آثار و تألیفات شادروان عباس اقبال آشتیانی برای مدارس و دانشگاهها میدانست که چنین نیز بوده است. امّا از ویژگیهای بارز استاد نوایی، به سبب آشنایی و غور در دو حوزه سنت و تجدد به مفهوم تحصیل در فضای آنچه علوم قدیمه میخوانیم و نیز تحصیلات ممتد در اروپا و دانشگاههای نامـدار مغرب زمین، هر لحظه در حـال روبه رویی و دریافت و آموختن متُد جدید و نوآوریهای جهانی در حوزه اندیشه تاریخی و بهرهبرداری از یافتههای تازه این دانش به کمک برنامههای روز بود. اکثر منابع جدید را از زبان اصلی یا ازطریق ترجمههای معتبر مطالعه و بررسی و حاشیه میکرد و هیچگاه میز کار او از این گونه آثار وتازههای کتاب خالی نبود.
ترفندهای فرهنگی و فنون فریبکارانه بعضی از سرزمینهایی را که در همان بهار بیداری درکنار ایران برای انتفاع همهجانبه قرار گرفتند، به خوبی میشناخت و چون تحصیلات خود را در سوربن فرانسه به پایان رسانده بود، با فن و بدلهای آنان به خوبی آشنایی داشت و برگههایی روشن را از تهاجم فرهنگی آنان آشکار میکرد و میگفت: «آثار هنری که از ایران برده شده است و درموزههای خارجی ـ از جمله لندن ـ نگهداری میشود و میزان غارتی که فرانسویها از اشیاء عتیقه ما کردند، امثال (دیولافوا) و (گیرشمن) و دیگران به اندازهای بوده است که وقتی مظفرالدین شاه به فرانسه میرود و برحسب اتفاق میگوید؛ میخواهم از قسمت ایران در موزه شما دیدن کنم، فرانسویها متوحّش میشوند، این را بعدها خودشان نوشتند، ما نمیگوئیم، پائولی نوشته است. پائولی مهماندار فرانسوی مظفرالدین شاه بوده است، او مینویسد؛ که رئیس موزه ناراحت شد و به وحشت افتاد که مبادا پادشاه ایران از این همه غارتی که ما فرانسویها کردیم، مطلّع بشود، بنابراین دستور داد که سر مظفرالدین شاه را گرم کنند تا در آن فاصله به سرعت قسمت اعظم چیزهایی را که در آن تالار بود، بردارند، بعد شاه را به داخل موزه راهنمایی میکنند و او بدبختانه نه تنها متوجه نمیشود، بلکه میگوید خوب است که ما آثار قدیم خودمان را هم بفرستیم اینجا نگه دارند! اینجا خوب نگه میدارند! و…»
شاید به سبب همین موضعگیریهای شفاف بود که محافل فرهنگی مُبلغ، چه در حیات و چه در ممات، یاد و نام او را بایگانی کردند و زین همه یادی که گاه جایز هست و گاه نیست، بزرگداشت و یادمانی از اوندیدیم و امروز جایی یا جمعی به نام وی نیست یا هست و ما از بی خبرانیم، زیرا آگاهم که کتابخانه ارزشمندش را به یکی از دانشگاههای جنوب کشور واگذاشت و در هجدهم مهر ۱۳۸۳ که گوهرشناسان به خود آمدند و به عنوان چهره ماندگار برگزیده شد، دو روز قبلش از مقابل بیمارستان توس تشییع شده بود- که تداعی احوال فردوسی است که گویند: چون هدایای محمود به دروازه توس رسید، جسم بیجان حکیم شاهنامه سرا را از دروازه دیگر تشییع کردندـ و پس از مرگ غمانگیز آن بزرگ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرری «انجمن علمی تاریخ» در اوّلین سالگرد درگذشت او، در مهر ۱۳۸۴، مراسمی نیکو و درحد توان برپا داشت که این قلم یکی از سخنرانان بود و ادای وظیفهای بود هرچند اندک.
سپس در سال ۱۳۸۵ به کوشش شاگرد غیورش، خانم دکتر الهام ملکزاده و پایمردی فاضل ارجمند جناب مرتضی رسولی، همکار بهرهمند از محضر استاد، مجموعه مقالاتی در پاسداشت مقام علمی، فرهنگی و تاریخی دکتر عبدالحسین نوایی با پیشگفتاری مختصر از این قلم چاپ و منتشر گردید، و کتاب ماه تاریخ و جغرافیا در شماره ۱۲، مهر ۱۳۸۳ سیه پوشید و با سیما و یاد و معرفی آثارش ادای دین کرد. به هرحال حق چنین بزرگانی بر تاریخ و فرهنگ این سرزمین بسیار بیش از اینهاست و بر ماست که آنان را از یاد نبریم که بینش خویش را مدیون روشنگری و رهنمودها و تذکرات و یادآوری گفتهها و شنی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 