پاورپوینت کامل نبرد نابرابر صفوی‌ها و عثمانی‌ها در دشت چالدران ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نبرد نابرابر صفوی‌ها و عثمانی‌ها در دشت چالدران ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نبرد نابرابر صفوی‌ها و عثمانی‌ها در دشت چالدران ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نبرد نابرابر صفوی‌ها و عثمانی‌ها در دشت چالدران ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

تکاپوهای خاندان صفوی برای کسب قدرت سیاسی در ایران که از دوره «شیخ جنید پسر ابراهیم» از نوادگان شیخ صفی‌الدین اردبیلی و فرزندش «حیدر» آغاز شده بود، در سال ۹۰۷ ق/ ۱۵۰۱م توسط «اسماعیل» فرزند حیدر به ثمر رسید.

نگاهی به پیامدها و نتایج نخستین جنگ بزرگ شاه اسماعیل با سلطان سلیم

تکاپوهای خاندان صفوی برای کسب قدرت سیاسی در ایران که از دوره «شیخ جنید پسر ابراهیم» از نوادگان شیخ صفی‌الدین اردبیلی و فرزندش «حیدر» آغاز شده بود، در سال ۹۰۷ ق/ ۱۵۰۱م توسط «اسماعیل» فرزند حیدر به ثمر رسید. البته ساده‌انگارانه خواهد بود اگر تشکیل حکومت صفویان را صرفاً نتیجه‌ تکاپوهای شیخ جنید و حیدر و اسماعیل بدانیم، در واقع برآمدن صفویان برآیند یک رشته تکاپوهای پیگیر سیاسی و مذهبی بود که دست کم از روزگار حمله مغولان و طی فرمانروایی ایلخانان رفته رفته چهره‌ای آشکارتر به خود می‌گرفت. اسماعیل پس از شکست دادن «الوند میرزای آق قویونلو» در سال ۹۰۷ ق/ ۱۵۰۱م به شهر تبریز رفت و دو اقدام اساسی انجام داد: نخستین اقدام او اعلان سلطنت صفویان بود. بنابراین او خود به‌عنوان نخستین پادشاه صفوی به نام «شاه اسماعیل اول» تاجگذاری کرد. دومین اقدام پر اهمیت او، رسمی کردن مذهب تشیع اثنی عشری در ایران بود. این اقدام او پراهمیت‌تر از تاجگذاری وی بود. زیرا از آن پس مذهب رسمی ایران تغییر کرد و این امر سبب تحولاتی جدی در تاریخ ایران شد. اعلان مذهب تشیع به‌عنوان مذهب رسمی کشور، ضمن اینکه به دولت صفوی هویت ارضی و سیاسی داد، موجب ایجاد آگاهی بیشتری نسبت به هویت ملی و ایجاد دولت متمرکزتر و قوی تری شد. شاه اسماعیل با این اقدام، تمایز آشکاری میان صفویان و عثمانیان به وجود آورد و از این رهگذر، هویت ارضی و سیاسی به دولت داده و ضمن ایجاد انسجام و وحدت ملی، استقلال و تمامیت ارضی ایران را نیز تأمین نمود. ظهور حکومتی نوپا با مذهب جدید تشیع، نگرانی‌هایی را در میان حکومت‌های سنی مذهب منطقه از جمله عثمانی که داعیه مذهبی داشت، به وجود آورد. دولت عثمانی حکومت صفوی را به‌عنوان رقیبی قدرتمند علیه موجودیت خود می‌دید، لذا درصدد نابودی آن برآمد. عثمانیان داعیه خلافت جهان اسلام را داشتند و بر اساس سنت جنگ و جهاد و اندیشه‌های خلافت اسلامی بر آن بودند تا دنیای مسلمانی واحدی ایجاد کنند. آنها ادعا می‌کردند که تنها رهبران اسلامی هستند که نه تنها مسئول قلمرو عثمانی، بلکه مسئول دیگر قلمروهای اسلامی هم هستند. با این ادعا طبیعتاً یکی از سرزمین‌های اسلامی مورد ادعای عثمانی، ایران بود. لذا طی دو سده حاکمیت صفویان، کشمکش‌ها و درگیری‌های دامنه‌داری میان دو دولت صورت گرفت که پیامدهای ناگواری را برای دنیای اسلام به بار آورد.

عثمانی‌ها در این دوران قلمروی وسیع و نظامی، کارآمد و نیرومندی داشتند که اساس آن بر گسترش‌جویی بود. بنابراین توجهی ویژه به بخش‌های شرقی قلمرو خود داشتند. گسترش‌جویی و ملاحظات اقتصادی و در عین حال دعاوی مذهبی زمینه‌ای فراهم ساخت که طی آن صفویان و عثمانیان طی چندین دهه روابطی دشمنانه و گاه مسالمت‌آمیز داشتند. زمانی که شاه اسماعیل بر تخت سلطنت نشست، سلطان «بایزید دوم»، پسر «سلطان محمد فاتح»، بر عثمانی حکومت داشت. دوره سلطنت سلطان بایزید دوم (۹۱۸-۸۸۶ ق/ ۱۵۱۲-۱۴۸۱م) مقارن با تأسیس دولت صفوی در ایران بود. حکومت مذهبی صفویان بنابر ماهیت خود، به بن‌بست رویارویی با امپراطوری عثمانی رانده شد که در اندیشه حکومت جهانی اسلامی بود. با به رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران، تمایز آشکاری میان دولت صفوی و عثمانی به وجود آمد. اگرچه تأسیس یک حکومت شیعی به دست صفویان اختلافات میان دو کشور را تشدید می‌کرد اما انگیزه اصلی عثمانی‌ها چشمداشت به توسعه ارضی، در ظاهر و پوشش مذهبی بود. اگرچه سلطان بایزید، مکاتباتی نیز با سلطان «قانصو غوری»، فرمانروای سنی مذهب ممالک مصر در زمینه تأسیس حکومت شیعی مذهب صفویان انجام داد و نگرانی‌های خود را ابراز نمود، اما از طرف دیگر با اعزام سفیرانی نزد شاه اسماعیل و مکاتبات دیپلماتیک، دولت شیعی مذهب صفویان را به نوعی به رسمیت شناخت و روابط تقریباً مسالمت‌آمیزی با شاه اسماعیل برقرار نمود. به‌طور کلی تا زمانی که سلطان بایزید بر سر کار بود، میان عثمانی‌ها و صفویان درگیری صورت نگرفت و طرفین اقدامات تحریک آمیزی که منجر به جنگ شود، علیه هم انجام ندادند. در واقع هم سلطان بایزید و هم شاه اسماعیل محتاطانه عمل می‌کردند.

جنگ چالدران

با به سلطنت رسیدن «سلطان سلیم» پسر بایزید دوم در سال ۹۱۸ق/ ۱۵۱۲م، سیاست عثمانی‌ها نسبت به دولت صفوی عوض شد و سلطان با رها ساختن توسعه طلبی به سمت اروپا، به شرق متمایل شد. در واقع نخستین امر مهم برای توسعه دولت عثمانی در شرق که هدف اصلی سلطان سلیم در سیاست خارجی‌اش بود، برداشتن شاه اسماعیل بود. جلوس او بر تخت سلطنت مصادف بود با اوج قدرت شاه اسماعیل که بر سراسر ایران تسلط یافته بود. شاه اسماعیل، جلوس سلطان را تبریک نگفت و همین مسأله بیش از پیش سلطان جوان را ناراحت کرد. بعلاوه دو اقدام دیگر شاه، سلطان را بیشتر به جنگ با ایران ترغیب می‌کرد: یکی اقدامات «نورعلی خلیفه» در آناتولی شرقی در سال ۹۱۸ق /۱۵۱۲م که با سپاهی از صفویه مرکب از صوفیان طریقت صفوی همان منطقه انجام می‌گرفت و دیگری حمایت شاه اسماعیل از رقبای سلیم برای بر تخت نشستن بر حکومت عثمانی پس از مرگ سلطان بایزید دوم. در این زمان دولت عثمانی گرفتار شورش‌های جدی در میان قبایل ترک آناتولی شده بود که در عین حال مریدان خانقاه اردبیل به شمار می‌رفتند. سلطان سلیم رویه‌ای سخت در پیش گرفت و برای مقابله با شورش‌های ترک‌های هوادار قزلباشان و دولت صفوی ابتدا این شورش‌ها را سرکوب کرد. دلیل این سختگیری در واقع این بود که دولت عثمانی از پیشروی قبلی شاه اسماعیل درآناتولی و موج فزاینده حمایت ترکان آناتولی از صفویان، دچار هراس شده بود و آن را تهدیدی جدی بر ضد خود ارزیابی کرده بود. سرانجام سلطان سلیم نگران از قدرت فزاینده صفویان تصمیم به جنگ با شاه اسماعیل گرفت. سلطان سلیم قبل از جنگ چالدران دست به اقداماتی زد. وی از علمای سرشناس و معروف سنی مذهب عثمانی مانند «کمال پاشازاده»، «علی بن عبدالکریم»، «مفتی حمزه» و «ملا عرب» فتوای قتل هواداران صفویه را کسب کرد. سلطان در واقع می‌خواست برای اقدامات ضد صفوی خود، کسب مشروعیت کند. سلطان، سپاهی به گفته برخی از منابع مشتمل بر دویست هزار نفر جنگجو گرد آورد و برای اطمینان از امنیت پشت سر خود، قبل از حرکت تشیع را تکفیر و آن را در قلمرو خود ممنوع کرد و به قتل عام همه شیعیانی که بدان ها دست یافت، پرداخت. تعداد این افراد به قتل رسیده را چهل هزار تن برشمرده‌اند.

سلطان سلیم در ۷جمادی الاول ۹۲۰/ اول ژوئیه ۱۵۱۴ به سیواس رسید و در آنجا از سپاهیانش سان دید. سپاهیان او به دسته‌های زیر تقسیم شده بودند: سپاهی صاحب تیول آسیا و اروپا، سواران خاصه سلطان، آکنجی‌ها، ینی چریان، عزب‌ها، توپخانه و ذخایر و بنه و متفرقه که جمعاً حدود ۱۴۰ هزار نفر می‌شدند. تجهیزات توپخانه سپاه نیز بدین قرار بود: توپ‌های بزرگ چرخدار: ۲۰۰ عراده؛ توپ‌های کوچک که بر پشت شتر می‌گذاشتند: ۱۰۰ عراده؛ اسبان توپخانه: ۲هزار؛ شتران اردو: ۶هزار (برخی از منابع این تعداد را ۶۰هزار نیز آورده اند). سلطان سلیم خود فرماندهی سپاه را برعهده داشت. سلطان قبل از حمله به ایران، نامه‌هایی به شاه اسماعیل فرستاد و در آن ضمن مردود دانستن مذهب تشیع با القابی نظیر «شیعه شنیعه»، «ملحد»، «بی دین» و… به تصمیم در براندازی حکومت صفویان و مذهب تشیع و فتوای مفتی‌های (علمای) عثمانی در جهاد با شیعیان اشاره کرد. شاه اسماعیل در جواب این نامه‌ها، تنها به یکی از آنها جواب داده که در آن نیز هیچ اشاره‌ای به مذهب تشیع نکرده و ضمن اشاره به روابط دوستی دو دولت در گذشته و انتقاد از لحن نامه‌های او، با ذکر بیت:

با آل علی هر که درافتاد برافتاد

بس تجربه کردیم در این دیر مکافات

اعلام آمادگی در صورت جنگ، کرد. سلطان در سیواس حدود چهل هزار نفر از سپاهیانش را در فاصله قیصریه و سیواس گذاشت و در اول رجب ۹۲۰ / ۲۲ اوت ۱۵۱۴ همراه سپاهش به دشت چالدران در شمال غربی خوی در آذربایجان رسید. در مورد نفرات دو لشکر در نبرد سرنوشت ساز چالدران ارقام متفاوتی ذکر شده است. اما به نظر می‌رسد رقم صد هزار نفر سپاه عثمانی و چهل هزار نفر سپاه صفویان مقرون به حقیقت باشد. قوای ایران بیشتر از سواران بی‌باک و جنگ آزموده ترکمان و قزلباش تشکیل یافته بود و پیاده نظام مرتبی که در کار جنگ مؤثر باشد، وجود نداشت. سواران قزلباش بیشتر زره و کلاه­خود داشتند و پرهای سرخی بر تاج قزلباش خود زده بودند. عده‌ای از جنگاوران قبایل کرد و از دیگر طوایف ایرانی نیز در سپاه شاه اسماعیل بودند. اسلحه سواران قزلباش گرزهای آهنین به نام شش‌پر، تیر و کمان، شمشیر و خنجر و تبرزین بود. توپ و تفنگ در سپاه شاه اسماعیل وجود نداشت و ظاهراً ایرانیان در زمان شاه اسماعیل استعمال توپ و تفنگ و اسلحه آتشین را خلاف جوانمردی و دلیری می‌شمردند.

شاه اسماعیل دو فرمانده به نام های «خان محمد استاجلو» و نورعلی خلیفه داشت. نظر آنها در مورد تاکتیک جنگی این بود که باید فوراً و پیش از آنکه عثمانی‌ها فرصت تکمیل مواضع دفاعی‌شان را پیدا کنند، حمله کرد. همچنین به نظر خان محمد استاجلو به علت قدرت توپخانه عثمانیان، نمی‌بایست از جلو حمله می‌کردند. اما این نظر از سوی «دورمیش خان شاملو»، از نزدیکان شاه رد شد و چنین کاری را خلاف مردانگی شمرد. شاه نیز رأی او را پذیرفت و گفت: «من حرامی قافله نیستم. هر چه مقدر الهی است به ظهور می‌آید.»

سال ها بعد «شاه تهماسب اول» فرزند شاه اسماعیل، هر گاه سخن از جنگ چالدران می‌رفت بر دورمیش‌خان لعنت می‌فرستاد. به غیر از دو فرمانده مذکور، «خلیل سلطان» ذوالقدر حکمران فارس، «منتشا سلطان» حاکم تبریز، «نظام‌الدین میرعبدالباقی»، «حسین بیگ لله شاملو»، «سید محمد کمونه»، «خلیل بیگ»

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.