پاورپوینت کامل مقایسه تطبیقی آیین مرگ در بین مسلمانان و زرتشتیان و بررسی میزان تأثیرپذیری آنها از یکدیگر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مقایسه تطبیقی آیین مرگ در بین مسلمانان و زرتشتیان و بررسی میزان تأثیرپذیری آنها از یکدیگر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقایسه تطبیقی آیین مرگ در بین مسلمانان و زرتشتیان و بررسی میزان تأثیرپذیری آنها از یکدیگر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مقایسه تطبیقی آیین مرگ در بین مسلمانان و زرتشتیان و بررسی میزان تأثیرپذیری آنها از یکدیگر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
مرگاندیشی و اندیشه پایان هستی انسان یکی از دغدغههای بشر از ابتدای پیدایش بوده و هست. در این خصوص آموزههای مختلفی در فرهنگهای جوامع مختلف، اعم از دینی و غیردینی، شکل گرفته که طیف وسیعی از انکار همه آنچه بعد از حیات است تا آموزه فروغ جاودانه در جهان بعد را در بر میگیرد.
عباس مسیحی؛ زهرا حق پرست
چکیده: مرگاندیشی و اندیشه پایان هستی انسان یکی از دغدغههای بشر از ابتدای پیدایش بوده و هست. در این خصوص آموزههای مختلفی در فرهنگهای جوامع مختلف، اعم از دینی و غیردینی، شکل گرفته که طیف وسیعی از انکار همه آنچه بعد از حیات است تا آموزه فروغ جاودانه در جهان بعد را در بر میگیرد. ادیان الاهی با تکیه بر آموزههای غیربشری در خصوص این مسئله ماوراءالطبیعی گزارههای کاملتر و مفصلتری عرضه کردهاند که میتواند دورنمایی شفافتر برای پیروانشان به ارمغان آورد. در این میان، دو دین اسلام، به عنوان مدعی خاتمیت ادیان، و دین زرتشت، به عنوان مدعی کهنترین ادیان الاهی، هر کدام بهتفصیل این انگاره را با بیانی شیوا به تصویر کشیدهاند. مقایسه این دو تصویر از مرگ به همراه آموزههای پیشینی و پسینی آن تشابهات و تفاوتهای شگفتانگیزی را نمایان میکند که میتواند نکات آموزندهای را در بر داشته باشد. این نوشتار در پی آن است که با مقایسه تطبیقی نگاه به مرگ به عنوان یکی از مهمترین آیینهای گذار بین دو دین، تشابهات و تفاوتهای این دو و میزان تأثیر و تأثر آنها از یکدیگر را معین کند.
اصل مقاله
آموزه مرگ به دلیل تعیین سرنوشت نهایی انسان، از جمله مهمترین دغدغههای ادیان توحیدی و غیرتوحیدی بوده و هست. در این میان دو دین اسلام و زرتشت نیز در خصوص این موضوع مهم و سنتها و رسوم پیرامونی آن بهتفصیل سخن گفتهاند. نگاهی تطبیقی به آموزههای این دو دین در این سنت گذار شباهتها و تفاوتهایی را نشان میدهد. از سوی دیگر، میان احکام مکتوب و سنت مرسوم در هر دو آیین فاصلهها و تفاوتهایی دیده میشود که میتواند به دلیل تأثیرپذیری عرف جامعه از سنتهای حاکم پیرامونی باشد. با ملاحظه سنتهای مرسوم و نیز بنا بر دلایل عقلی میتوان پذیرفت که سنتها و آیینهای مرگ در دو دین زرتشت و اسلام در کنشی متقابل تأثیر و تأثر دوسویه داشتهاند. یعنی از سویی ایرانیان مسلمان به دلیل صبغه بهدینی خود برخی از سنتهای زرتشتیان را در جریان مراسم ویژه مرگ حفظ و اعمال میکردند و از سوی دیگر بهدینان ثابتقدم نیز به دلیل تسلط فرهنگ حاکم اسلامی بر جامعه بالاجبار یا بالاختیار برخی رسوم رایج اسلام را پذیرا شدند. این نوشتار، موضوع مرگانگاری را ابتدا بر اساس آموزههای مکتوب اسلامی و سپس بر اساس آموزههای مکتوب زرتشتیان بررسی میکند و سپس به مقایسه سنت رایج کنونی و تشابهات آنها و نیز تأثیر و تأثرهای احتمالی میپردازد.
۱. بررسی آیین مرگ بین مسلمانان بر اساس کتاب و سنت
۱. ۱. نگاه به مرگ
بر اساس آموزههای اسلام، از آنرو که آخرین منزل هستی انسان آخرت است و فرآیند بازگشت به آن، یعنی معاد، اهمیت خاصی دارد، نگاه به مرگ نیز نگاهی ویژه و اساسی است. از اینرو معاد، یکی از اصول دین اسلام به شمار میآید و منکر آن طبق تعریف موجب خروج از اسلام میشود. به همین سبب، در آموزههای متعدد کتاب و سیره، بر اهمیت و توجه به آن توصیه شده است. اهمیت این مسئله تا بدانجا است که تعداد آیههایی از قرآن را که به تصریح یا در ضمن، به معاد و مسائل مرتبط با آن اشاره دارد برخی ۱۶۰۰ و برخی ۱۴۰۰ و گاهی حتی تا ۲۰۰۰ آیه دانستهاند که حدود یکسوم آیات قرآن را در برمیگیرد (نک.: سبحانی، ۱۳۷۰: ۱۰). در بخش سیره نیز، تعداد زیادی از احادیث پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع)به این موضوع پرداخته است. بر اساس مجموع آیات و روایات، انسان از ابتدا توصیه شده است که درباره مرگ و جهان آخرت تفکر و تأمل کند و به طور کلی تمامی افعال و سکناتش در این جهان را بر پایه اینکه جهان دیگری برای حسابرسی هست، تنظیم و تدبیر کند. بسیار توصیه شده است که انسان به فکر مرگ باشد (حر عاملی، ۱۴۰۹: ۳/۴۳۵). این توصیه تا حدی است که آیات وحیانی اسلام هر نفس را چشنده مرگ میداند (آل عمران: ۱۸۵؛ انبیاء: ۳۵؛ عنکبوت: ۵۷). یعنی در هر نفسی باید یاد مرگ افتاد. در روایتی میفرمایند انسان هر شب محاسبه اعمال کند؛ یا توصیه شده که مستحب است انسان همیشه وصیتنامه خود را آماده کرده باشد؛ یا عباراتی مانند اینکه «وصیتنامه مؤمن زیر سرش باشد» (کلینی، ۱۴۰۷: ۳/۱۲۰)، تعبیری دیگر از آن است که فرد مسلمان همیشه به فکر مرگ باشد. از همین قبیل است توصیههایی که در رفتن به قبرستانها شده است (مجلسی، ۱۴۱۴: ۲/۱۷۲)؛ و حتی نحوه رفتن به قبرستان و برگشتن از آن (همان: ۲/۱۷۰). بعد از آنکه اسلام افراد را به تقوا و محاسبه اعمال دعوت کرد در مرحله بعد به سرگذشت انسان و مراحل گذر اشاره میکند که از پرواز روح و ورود به «دوزخ» شروع میشود و تا حضور در سرایی به نام «قیامت» یا «محشر» به انجام میرسد. در واقع، از نظر ایدئولوژی اسلامی، هستی پاینده انسان در دنیای دیگر است. لذا انسانها موقتاً در این جهان، برای آزمون، درنگی دارند و سپس از طریق پلی که مرگ نامیده میشود به جهان پاینده یا سرای ابدی رهنمون میشوند. اسلام بشارت میدهد که برای کسانی که کار نیک کردهاند مرگ عاقبتی نیکو است. نیز میگوید مرگ ریحانه مؤمن است (کوفی، بیتا: ۲۰۱)؛ یا مانند پلی است که مؤمنان را به بهشت و گناهکاران را به جهنم و دوزخ رهنمون میشود (همان: ۲۰۰).
۱. ۲. احکام و آداب محتضر
مطابق احکام اسلام، کسی را که در حال موت باشد «محتضر» مینامند. شریعت اسلامی احکام و آدابی را برای این شخص مقرر کرده است تا اطرافیان انجام دهند، از جمله اینکه، باید وی را به گونهای بخوابانند که پاهایش به طرف قبله باشد (مجلسی، ۱۴۱۴: ۲/۱۴۳) و ادعیه و اذکار در کنار وی خوانده شود (همان: ۲/۱۴۷). از جمله کارهای دیگر عملی به نام «تلقین» است که بر مسلمانان واجب است. بدینصورت که محتضر را وادار کنند دو جمله را، که به «شهادتین» معروف است، ادا کند. در ثواب گفتن این دو جمله آمده است کسی که آخرین کلامش به «لا اله الا الله» ختم شود وارد بهشت میشود (کلینی، ۱۴۰۷: ۱۲۳). البته ممکن است محتضر در وضعیتی باشد که نتواند بهدرستی آنها را ادا کند. مطابق برخی روایات، این نتوانستن بر ادای شهادتین ممکن است به سبب معصیتهایی باشد که فرد مرتکب شده است؛ مانند روایتی که نارضایتی مادر را دلیل این ناتوانی برمیشمرد (مجلسی، ۱۴۱۴: ۲/۱۴۲). برای همین یکی از دعاهای مسلمانان این است که بتوانند هنگام مرگ شهادتین را ادا کنند. همچنین، نزد شیعیان مرسوم است که برخی هنگام مرگ جملات دیگری مانند «یا حسین» و «یا علی» میگویند. احتمالاً این کفایت از جملات مذکور نکند. مطابق اعتقادات مسلمانان و بر اساس آموزههای قرآن و سیره، یکی از فرشتگان مقرب الاهی به نام «ملکالموت» یا «عزرائیل» مأمور گرفتن جان تمامی انسانها است. مرسوم است که وی برای گرفتن جان کسی از او اجازه نمیگیرد و فقط در گرفتن جان پیامبر اسلام از ایشان اجازه گرفته است. مطابق روایات، کسانی که کار نیک انجام دادهاند در هنگام مرگ خوشحال هستند و آسان جان میدهند؛ و بالعکس گناهکاران هنگام جاندادن سخت جان میدهند (همان: ۲/۱۷۴). مطابق برخی روایات، ائمه نیز در این زمان به دیدار مؤمنان میآیند و این به آسان جاندادن محتضر کمک میکند؛ مانند روایتی که میفرماید:
و ما من احد یحضره الموت الّا مثل له النّبی صلّی اللَّه علیه و آله والحجج صلوات اللَّه علیهم حتّی یراهم فان کان مؤمنا یراهم بحیث یحبّ و إن کان غیر مؤمن یراهم بحیث یکره؛ و هر کس که مرگ او را حاضر میشود البته حضرت رسول خدا (ص) و ائمه (ع) که حق سبحانه و تعالی حجت خود را بر خلق تمام کرده است به امامت ایشان، به عنوان مثال و جسد مثالی در برابر او درمیآیند. پس اگر مؤمن صالح است ایشان را بر آن نحوی که دوست میدارد میبیند؛ یعنی به صورتهای خوب میبیند و ایشان او را بشارت میدهند به بهشت و اگر مؤمن نباشد میبیند ایشان را به عنوانی که دشمن او باشد با بشارت به جهنم (کلینی، ۱۴۰۷: ۱۳۳).
همچنین سفارش شده است که اگر محتضر هنگام جاندادن ناراحتی دارد یا سخت جان میدهد ادعیهای مانند دعای عدیله (همان: ۱۲۷) یا سورههای خاصی از قرآن مانند سوره صافات (همان: ۱۲۳) بالای سرش بخوانند یا او را به مکانی که نماز میخوانده است (مصلای وی) ببرند.
از جمله دلایل ذکر شهادتین دورکردن شیطان از محتضر است تا با ایمان بمیرد (همان: ۱۲۴). لذا توصیه شده است فرد گناهکار نیز اگر در زمان مرگ توبه کند گناهش بخشوده میشود (مجلسی، ۱۴۱۴: ۲/۱۴۸).
۱. ۳. آداب پیش از غسل و کفن
پس از اینکه محتضر از دنیا میرود واجب است چشمان وی، اگر باز است، بسته شود (حلی، بیتا: ۱/۳۴۱). اگر به طرف قبله نیست، به سمت قبله کشانده شود و پارچهای روی وی بکشند. تا هنگامی که بدن میت گرم است لمسکردن وی اشکالی ندارد. اما اگر بدن وی سرد شده باشد، پس از مسح وی باید غسل کرد (طوسی، ۱۴۰۷ب: ۱/۱۰۸) و غسل آن را نیز «غسل مسح میت» مینامند و این تا هنگامی است که میت هنوز غسل داده نشده است. از نظر اسلام، میت در این هنگام نجس است و باید وی را غسل داد تا پاک شود. مطابق آیات و روایات متعددی، در تکفین و تدفین میت باید عجله کرد. در روایتی رسول اکرم (ص) تأکید میکند اگر میت قبل از ظهر از دنیا رفته است طوری او را خاک کنید که قیلوله ظهر را در قبر انجام دهد (کلینی، ۱۴۰۷: ۱۲۸). مراد این روایت آن است که در کفن و دفن میت باید تعجیل کرد. ظاهراً تعجیل در حالت معمولی استحباب دارد و در صورتی که خوف فاسدشدن یا از بین رفتن جنازه باشد، به مرحله وجوب میرسد (مجلسی، ۱۴۱۴: ۲/۲۱۰). حال اگر قرار است به دلیلی دفن میت به تأخیر بیفتد، مستحب است بالای سرش قرآن خوانده شود و برخی منابع استحباب روشنکردن چراغ نزد وی را نیز بیان کردهاند (عاملی (بهایی)، بیتا: ۱/۱۸). همچنین، در روایتی تأکید شده است که میت را نباید تنها گذاشت. چون ممکن است شیطان به او وارد شود (کلینی، ۱۴۰۷: ۳/۱۳۹).
۱. ۴. آداب تشییع
انتقال جنازه میت از محل فوت تا مکان غسل و از آنجا تا محل دفن (قبرستان) را تشییع مینامند. معمولاً میت را بر پارهای از تخته گذاشته و بر شانهها گرفته و مطابق آدابی حمل میکنند. وسیله حملی که ظاهراً از همان اوایل اسلام شایع شده «تابوت» نامیده میشود که جعبهای چوبی بوده است. مطابق روایات و اخبار، نخستین کسی از مسلمانان که در تابوت حمل شد دختر پیامبر گرامی اسلام، حضرت فاطمه زهرا (س) بوده است (مجلسی، ۱۴۱۴: ۲/۵۳۳). عمده آداب تشییع هنگامی است که میت غسل داده شده و آماده دفن باشد. بر اصل تشییع جنازه در نظر اسلام بسیار تأکید شده است و روایات بسیاری بر فضیلت شرکت در تشییع جنازه مؤمنان اشاره دارد. مطابق برخی روایات، در تشییع مؤمنان تعدادی از ملائک و فرشتگان مقرب الاهی نیز حضور مییابند. از همینرو ظاهراً پیامبر (ص) در برخی تشییعها پابرهنه حرکت میکرده است (حلی، ۱۴۱۲: ۷/۲۷۹). از جمله فضیلتهای ذکرشده در منابع روایی، غفران گناهان تشییعکننده، پاداش بهشت، ثواب و پاداش بیکران است. برخی روایات ثواب تشییع را به اندازه دو قیراط بیان میکنند و هر قیراط را معادل کوه احد میدانند و برخی دیگر توفیق شفاعت چهار نفر در قیامت را به ازای هر تشییع بیان میکنند (مجلسی، ۱۴۱۴: ۲/۳۱۱؛ قمی (شیخ صدوق)، ۱۴۱۴: ۱/۱۱۳ و ۱۱۴) و برخی دیگر غفران تمامی گناهان را (همان: ۷۸/۲۶۰). ظاهراً مسمای تشییع نیز حمل یا مشایعت تابوت به اندازه ۵۰ تا ۱۰۰ گام است. بر اساس روایات، روشنکردن چراغ در جلوی جنازه فقط در صورتی اشکال ندارد که جنازه در شب تشییع شود و بهکاربردن چراغ یا آتش در روز جایز نیست (همان: ۲/۳۱۸).
در خصوص کیفیت حمل تابوت نیز روایاتی وارد شده، مانند اینکه مستحب مؤکد است تابوت بر شانهها حمل شود و بر روی وسیله روندهای قرار نگیرد (همان: ۷۸/۲۸۴). همچنین، برای بلندکردن نیز ابتدا چهار نفر طرف چپ جلوی تابوت را بلند کنند و سپس طرف چپ عقب تابوت و بعد طرف راست عقب و در آخر طرف راست جلو را (طوسی، ۱۳۹۰: ۱/۲۱۷).
۱. ۵. آداب غسل و تکفین
بعد از اینکه فرد از دنیا میرود، واجب است قبل از دفن، غسل داده شود و سپس کفن گردد. در اسلام، شرایط خاصی برای غسلدهنده قائل نشدهاند، غیر از آنکه غاسل باید مسلمان، همجنس یا محرم باشد. ظاهراً در صورت نبودن این شرایط غسل برداشته میشود (کلینی، ۱۴۰۷: ۳/۱۵۷). همچنین، اگر کسی در میدان جنگ کشته شود او را غسل نمیدهند و اگر در زمان حج فوت کند، بخشی از اعمال غسل برداشته میشود (همان: ۳/۱۴۳). بنا به احکام وجوبی، میت مسلمان را سه بار با آبهای مخلوط با سدر و سپس کافور و آنگاه آب خالص غسل میدهند. پس از آن کافور بر پیشانی و سر دستها و پاهای میت میمالند که آن را «حنوط» مینامند. سپس مرحله کفنکردن میت آغاز میشود که با سه تکه پارچه پنبهای انجام میگیرد (همان: ۳/۱۳۹)؛ و بر اساس آن تمام بدن میت باید پوشانده شود. استفاده از پارچههای دیگر مانند کتان، و… ظاهراً مکروه است و حریر هم جایز نیست. ظاهراً مستحب است دو تکه چوب تر،[۱] در زیر کفن میت قرار دهند (همان: ۳/۱۵۲). برخی منابع گفتهاند تا این چوبها خشک نشود بدن میت نمیپوسد (همان: ۳/۱۵۳). همچنین، منابع شیعی از استحباب مالیدن تربت امام حسین (ع) بر صورت میت خبر میدهند (طوسی، ۱۳۶۵: ۱/۷۰۶).
۱. ۶. آداب تدفین
پس از اتمام کفن، مسلمانان به طریقه جماعت بر میت نماز میگذارند. این نیز از واجبات دفن میت است. در نماز مذکور، استثنائاً حاضران میتوانند بدون وضو و با کفش اقامه کنند و ترتیب آن نیز بدین صورت است که پنج تکبیر میگویند و بعد از هر تکبیر با ذکر شهادتین و طلب مغفرت برای مؤمنان، برای میت نیز از خداوند طلب مغفرت میکنند (قمی (شیخ صدوق)، ۱۴۱۴: ۱/۱۱۳؛ طوسی، ۱۳۹۰: ۱/۴۶۹). سپس میت را بلند میکنند و تا نزدیکی قبر میبرند. روایات واردشده ثوابهای کثیری در خصوص نماز بر میت ذکر کرده است که برخی از آنها عبارت است از: اجابت صد هزار درخواست به ازای هر درخواست برای میت (مجلسی، ۱۴۱۴: ۲/۳۱۲)؛ یا روایتی از پیامبر که هر که بر جنازهای نماز گزارد، جبرئیل و هفتاد فرشته برای وی استغفار میکنند (حر عاملی، ۱۴۱۲: ۱/۳۰۶).
بنا به احکام اسلامی، واجب است مسلمان را در گودالی به نام «قبر» که در زمین حفر میشود، دفن کنند، اما اگر میت در کشتی باشد و خوف فساد آن باشد میتوانند بعد از اعمال امور تغسیل و تکفین، وی را در آب دریا بیندازند (عاملی (بهایی)، بیتا: ۲/۴۳۱).
در خصوص ابعاد قبر حفرشده نیز سفارش شده است به گونهای باشد که اولاً میت در آن آزاد باشد؛ ثانیاً به قدری عمیق باشد که حیوانات وحشی نتوانند جنازه را از آن بیرون بکشند (طوسی، ۱۳۹۰: ۱/۴۷۲). آنگاه ولی میت یا کسی از طرف وی، میت را در قبر میگذارد و بالای کفن وی را باز میکند، به طوری که صورتش روی خاک قرار میگیرد و پس از آن جملاتی را نزدیک وی میگویند که «تلقین» نام دارد. این جملات حاوی اعتقاداتی است که مسلمانان معتقدند در شب اول قبر دو فرشته از میت میپرسند (مجلسی، ۱۴۱۴: ۲/۴۲۴).
مرسوم است و بسیار تأکید شده است که در اولین شب دفن میت، نمازی با کیفیت خاص به نام «نماز وحشت» برای فرد درگذشته خوانده شود. مسلمانان معتقدند خوب است دستکم چهل مؤمن این نماز را برای متوفا ادا کنند (همان: ۸۸/۲۲۰).
۱. ۷. برگزاری مراسمها
مطابق روایات، ظاهراً سه روز عزاداری برای میت جایز شمرده شده است؛ از جمله، روایتی که از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «یصنَعُ لِلمیتِ مَأتَمُ ثَلثَهِ أیامٍ مِن یومٍ ماتَ» (حلی، ۱۴۱۲: ۷/۴۲۰)؛ «برای متوفّا، از روزی که فوت کرده است سه روز مجلس عزا و مصیبت باید برپا کنند». در این سه روز تأکید شده است که برای صاحبان عزا، غذا برده شود و کراهت دارد کسی میهمان آنها شود. امام صادق (ع) در روایتی، غذاخوردن نزد مصیبتدیدگان را از سنتهای جاهلیت میشمارد و اشاره به سیره پیامبر (ص) در اطعام مصیبتدیدگان دارد (حر عاملی، ۱۴۰۹: ۳/۲۳۷).
ظاهراً غیر از گریه که در فراغ عزیز از دستداده جایز شمرده شده است، اظهار بیتابی از طرق دیگر، جایز نیست. البته بنا بر برخی اخبار، بیتابی و پارهکردن یقه و … در مرگ پدر و برادر جایز است (موسوی (شریف مرتضی)، ۱۴۱۵: ۳۶۶). همچنین، مطابق برخی روایات، نوحهسرایی نیز نفی شده و پیامبر آن را از اعمال جاهلیت شمرده است (قمی (شیخ صدوق)، ۱۴۱۳: ۴/۲۷۱-۲۷۲).
مراسم عزاداری بیش از سه روز ظاهراً استحبابی ندارد و فقط بر مراسم اربعین سیدالشهدا، آن هم به دلیل بعد اجتماعی آن، تأکید شده است. از اینرو حتی عزاداری برای ائمه و بزرگان نیز مرسوم نبوده است (مجلسی، ۱۴۰۴: ۹۸/۳۲۹).
از جمله امور مستحب در خصوص بزرگداشت و تسلای بازماندگان، تسلیتگفتن به صاحبان عزا است. از پیامبر اسلام (ص) نقل است که فرمود: «هر که اندوهناکی را تسلیت گوید، خداوند در روز قیامت به او احترام کند و لباس زیبایی بر او بپوشاند» (حر عاملی، ۱۴۰۹: ۳/۲۳۷).
همچنین، کمااینکه در ابتدای بحث نیز اشاره شد، در خصوص رفتن سر خاک مردگان و خواندن دعا و قرآن و ذکر فاتحه بسیار سفارش شده است که هم برای قاری و هم میت ثواب فراوان دارد (مجلسی، ۱۴۰۴: ۱۰/۳۶۸).
۲. بررسی آیین مرگ بین زرتشتیان بر اساس متون اولیه
گستره زمانی آیین زرتشت پیشینهای چندهزارساله دارد. از اینرو، آیینهای مرتبط با آن نیز فراز و نشیبی با وسعت همین بازه به خود دیده است. به دلیل همین گستره زمانی، مناسب است بررسی آیین مرگ در این دین کهن در دو بخش مطالعه و بررسی شود. نخست مرگاندیشی بر اساس متون و منابع اولیه این دین و آنگاه در بخش بعدی مرگاندیشی در هزاره آخر در منابع و رفتار پیروان این دین.
در آیین زرتشت، ضمن اعتقاد به عالم پس از مرگ، معتقدند روان پس از جداشدن از جسم همچنان به حیات خود ادامه میدهد. از اینرو مراسم خاصی را برای مردگان انجام میدهند تا به روانِ درگذشته برای طی مسیر کمک کنند.
به عقیده زرتشتیان، پس از جداشدن روح از بدن، جسم ریمنی (ناپاک) خواهد شد، به طوری که اگر به آن دست بزنند باید غسل کنند. بنا به اعتقاد ایشان، پس از مرگ دروج نسو (پلیدی) به شکل مگسی به جسم حمله، و آن را تباه میکند که با برگزاری مراسم «سگدید» نسو را ضعیف میکنند. جسد روحانیان بیش از جنگیان و کشاورزان ناپاک است و بیشتر موجب آلودگی میشود (وندیداد ۷، بند ۷). طبق وندیداد (وندیداد ۷، بند ۷)، جسد انسانهای نیکوکار بیشترین ناپاکی مرگ را دارد. زیرا از پا درآمدن نیکی سبب تمرکز و نیروگرفتن نیروهای بدی میشود. لذا پس از مرگ با جسد بسیار محتاط رفتار میکردند. آنها در مراسمی آن را به دخمه میبردند تا در معرض نور خورشید قرار بگیرد و گوشت گندیده را پرندگان و چارپایان نابود کنند. تن مرده نباید با زمین، آب و گیاه تماس داشته باشد. استخوانها را پس از آنکه مدتی در معرض خورشید بود جمعآوری و دفن میکردند یا به چاه وسط دخمه میانداختند. هدف اولیه از آیین تشییع، فروپاشی سریع گوشت آلاینده و آزادکردن روان برای فرازرفتن به آسمان بود (بویس، ۱۳۸۵: ۷۱).
آنان معتقدند بعد از مرگ تا سه روز روح درگذشته در این دنیا و در کنار جسد میماند و در این سه روز جزای اعمال خود را میبیند. اگر فرد پارسایی بوده باشد، پندار، کردار و گفتار خود را به شکل دوشیزهای زیبا درمییابد و اگر گنهکار باشد، عجوزهای زشت و بدبو در کنار وی حضور مییابد و در سپیدهدم روز چهارم، از طریق پرتوهای خورشید، به دیدار «میثره» بر پل چینود میرود.
طبق متون، برای فرد درگذشته باید رسومی برگزار شود؛ بازماندگان، به روح درگذشته برای گذشتن از پل چینود و آرامش او کمک میکنند. مراسم و خیراتی که برای گذشتن وی از سد جهان مادی انجام میشود، باید طبق آیینهای خاص و در زمانهای معین انجام شود و به درگذشته برسد (همو، ۱۳۷۴: ۱۶۶).
۲. ۱. تشییع و دخمهگذاری
بر اساس متون دینی زرتشتی، جسد باید برای از بین رفتن به دخمه برده شود. ترتیبِ بردن جنازه نیز بدین صورت بود که دو مرد متصدی این کار باید پوشاک را از تن مرده جدا میکردند و جنازه را از شکافی که قبلاً در دیوار خانه احداث شده بود،[۲] به سمت دخمه میبردند (وندیداد، ۸/۱۰). کنار دخمه در جای مخصوص، جسد را با شراب و گمیز گاو میشستند و کفن میپوشاندند. سپس بر روی سنگ موسوم به «کش و بنوم» (
keš-o-b
num
) مینهادند و نیایش میخواندند. آنگاه شخصی با عنوان «نساسالار» او را به دخمه میبرد (مزداپور، ۱۳۸۳: ۱۵۷).
اگر هوا برای بردن جسد به دخمه مساعد نبود، موقتاً آن را دفن میکردند. در این صورت، مکان جسد مرده باید از آتش و آب و برسم سی قدم، و از موبد سه قدم فاصله میداشت. پس گودالی میکندند و کف آن را مقداری خاکستر و مدفوع گاو میپاشیدند و رویش را با آجر، سنگ، یا سنگریزه خشک مفروش میکردند و جسد را موقتاً در آنجا قرار میدادند و به محض آنکه هوا مساعد میشد، مرده را خارج میکردند و به دخمه میبردند (وندیداد، ۸/۴-۹). کوتاهیکردن در انتقال جنازه به دخمه کیفر داشت. مطابق متون، کسی که جسد مرده انسان را دفن کند و آن را بیرون نیاورد، گناه وی برای همیشه بیتوبه خواهد بود؛ یعنی نه جریمه، نه کفاره، نه تطهیر، آن گناه را پاک نمیکند (وندیداد، ۳/۳۶-۳۹). در صد در نثر آمده است دفن جسد، زمین و اسفندارمذ امشاسپند را میلرزاند، همچون کسی که مار یا کژدم در زیر لباسش باشد.[۳]
پس از متلاشیشدن جنازه، استخوانها در ظرفی مخصوص[۴] و دور از سگ، روباه، گرگ و آب باران نگهداری میشد یا آن را در میان سنگها، گچ یا گِل قرار میدادند (وندیداد، ۶/۴۹-۵۱).
برابر نوشتههای زرتشتی، روح پس از خروج از بدن از آن دور نمیشود و تا سه شبانهروز اتصال خودش را با تن حفظ میکند (صد در نثر، در ۸۷؛ صد در بندهش، در ۹۹). بر اساس متنهایی مانند هادُخت نسک (فرگرد دوم، ص۷۱-۷۴، ۱۱۲-۱۱۶)، روایت پهلوی (ص۳۵-۳۶)، بندهش (ص۱۲۹)، گزیدههای زادسپرم (فصل ۳۱، ص۵۳-۵۴) و مینوی خرد (ص۲۴-۲۸) در این سهشبانه روز روان شخص ثوابکار خوشحال و مسرور و روان گناهکار ناراحت و پریشان است. صبح روز چهارم، روان درگذشته به سر پل چینود میرسد و به حساب کارهای نیک و بد او رسیدگی میشود (آذرگشسب، ۱۳۷۲: ۲۰۴). همچنین، در این سه شب بستگان درگذشته باید از خوردن گوشت پرهیز کنند (شایست ناشایست، ۱۷/۲). نیز بیان شده که برای درگذشته، مراسم دهه، ماه، سال و اولین ماه پس از سال برگزار شود (شایست ناشایست، ۱۷/۵).
۲. ۲. ریمنی جسد
مطابق تصریح متون، جسد ریمن (ناپاک) است و فقط افراد خاصی میتوانند به آن دست بزنند و اگر کسی به جسد دست بزند باید نُه روز تمام با ادرار گاو غسل کند. همچنین، معتقد بودند هنگامی که شخصی در خانهای بمیرد باید از این خانه آتش، برسم، طشت، شربت هوما و هاون را بیرون کنند و بعد از نُه شب در زمستان و یک ماه در تابستان مجدداً آتش را به خانه برگردانند (وندیداد، ۵/۳۹-۴۲). آتش باید به اندازه سه گام از جسد فاصله داشته باشد و اگر تابش آن به جسد برسد، گناه مرگرزان (شایسته مرگ) است (شایست ناشایست، ۲/۴۰).
۲. ۳. گریه و زاری
یکی از شگفتانگیزترین ویژگیهای آیین زرتشتی این است که سوگواری به معنای خاص را جدّاً نهی میکند و بیان آهنگین عزاداری صادقانه را به عنوان اختراع شیطان در نظر میگیرد (ویدنگرن، ۱۳۷۷: ۶۴). در رساله مینوی خرد (مینوی خرد، ۴۳/۲۹) و صد در نثر (صد در نثر، در ۹۶) آمده است که شیون و مویه (
šêvan ut môdak
) سبب رنج مرده است. همچنین، در ارداویرافنامه بیان شده که رودی سهمگین در دوزخ جاری است که از اشک و گریه بازماندگان به وجود آمده است و ناله و زاریکردن را خلاف حکم دین میداند (ارداویرافنامه، ۱۳۷۲: فصل ۱۶). در آیین زرتشتی، تدفین هیچگاه با آه و ناله همراه نبود. فراتر از آن، آیین زرتشت همواره با این عمل، که محکومش میکرده، مبارزه میکرده است (ویدنگرن، ۱۳۷۷: ۲۷۴).
۲. ۴. مراسم مرگ در هزاره آخر
پیشینه آموزههایی که بر پایه متون اولیه بیان شد، به قدمت پیدایش و درخشش این آیین، یعنی چند هزار سال پیش، میرسد و طبیعی است که در طول تاریخ، متأثر از موقعیت زمانی و مکانی نشو و نمای این دین، تغییرات شگرفی را پذیرا شده باشد. آنچه در ادامه میآید انگارههای پسینی است که تقریباً مرتبط با هزاره آخر، یعنی ظهور اسلام به بعد، است. در موقعیت جدید، باورها و عقاید باستانی جامعه زرتشتیان در ایران تغییر کرده، اما بخش اصلی آن همچنان ثابت باقی مانده است. این قبیل تغییرات و دگرگونیها، گرچه گاه به صورت چشمگیر با سنتهایی در کتاب اوستایی وندیداد و تفاسیر آن مغایرت دارد، اما همچنان با پیام آسمانی زرتشت پیامبر هماهنگ است. از آنجا که آیین زرتشت انعطاف بسیاری با موقعیت جوامع مختلف دارد، این هماهنگییافتن، نوعی بازگشت به اصالت بنیادین و حقیقت دین است (مزداپور، ۱۳۸۲: ۱۰۱).
امروزه، آیینهایی که برای سوگواری برگزار میکنند، با آنچه در متون کهن آمده تفاوت بسیار دارد. علت تمامی دگردیسیهای رخداده در میان زرتشتیان یکسان نیست. زرتشتیان ایران، گاه برای حفظ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 