پاورپوینت کامل ناسازگاری سیمای اهریمن و دیوان در شاهنامه با متون زرتشتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ناسازگاری سیمای اهریمن و دیوان در شاهنامه با متون زرتشتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ناسازگاری سیمای اهریمن و دیوان در شاهنامه با متون زرتشتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ناسازگاری سیمای اهریمن و دیوان در شاهنامه با متون زرتشتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
فردوسی برای حفظ و تداوم هویت ایرانی، به تدوین شاهنامه همّت گذاشت. به دلیل اینکه در زمان حکیم توس، دوره باورمندی بیچون و چرا به اساطیر فرا رسیده بود، وی با تلفیق اساطیر با باورهای زرتشتی و غیرزرتشتی سدههای پیش و پس از اسلام، قالب اسطوره را به حماسه مبدل کرد و کاخ شاهنامه را بنا نهاد.
حسین حیدری؛ محدثه قاسمپور
چکیده: فردوسی برای حفظ و تداوم هویت ایرانی، به تدوین شاهنامه همّت گذاشت. به دلیل اینکه در زمان حکیم توس، دوره باورمندی بیچون و چرا به اساطیر فرا رسیده بود، وی با تلفیق اساطیر با باورهای زرتشتی و غیرزرتشتی سدههای پیش و پس از اسلام، قالب اسطوره را به حماسه مبدل کرد و کاخ شاهنامه را بنا نهاد. از اینرو، شاهنامه صرفاً گزارشگر باورها و آیینهای ایران پیش از اسلام نیست.این مقاله نخست ویژگیها و کارکرد اهریمن، و آنگاه رابط اهریمن با اورمزد و جهان را در اوستا و متون پهلوی با گزارش شاهنامه مقایسه میکند. سپس، گزارش فردوسی درباره سرشت و اوصاف دیوان، رابط دیوان با اهورامزدا و آفریدههای او، راه مبارزه با دیوان، و اوصاف سه دیو بزرگ (رشک، آز، خشم) را با گزارش متون زرتشتی باستان میسنجد و همسوییها و ناهمسوییهای آنها را آشکار میکند. این جستار نشان میدهد که در شاهنامه، اهریمن و دیوان جایگاه پیشین خود را از دست دادهاند و از اقتدار آنها و تأثیری که در هستی داشتهاند به شدت کاسته شده است و به جایگاه فروتری که در متون و فرهنگ اسلامی دارند، نزدیک شدهاند.
مقدمه
اهریمن در اوستایی (
ara mainyu / angra mainu
) (نک.:
Reichelt, 1911: 216; See also www.iranicaonline.org, s.v. Ahriman
) و در پهلوی (
ahreman) (MacKenzie, 1971: 7
) به معنای «روح خبیث» است. اهریمن، در متون موسوم به زروانی و نیز در متون ارمنی و سریانی، برادر دوقلوی اهورامزدا دانسته شده که از شک زروان پدید آمده است، اما در متون مزدایی درباره منشأ و آفرینند او سخنی به میان نیامده و او یکی از دو بنِ آغازین آفرینش دانسته شده است. در متون مزدایی، دیوان، آفرید اهریمن هستند و اهریمن آنها را از تاریکی مادی ساخته است (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۳۶).
واژه «دیو» که در اوستایی دئو (
daeva
) و هندی باستان، دِوَ (
deva
) خوانده میشود، اصلاً به معنای خدا است. این واژه در قدیم به گروهی از خدایان آریایی اطلاق میشد؛ ولی پس از ظهور زردشت و معرفی اهورامزدا خدایان قدیم (دیوان)، گمراهکنندگان و شیاطین خوانده شدند. کلمه «دیو» نزد همه اقوام هندواروپایی به جز ایرانیان، هنوز همان معنای اصلی خود را، که خدا باشد، حفظ کرده است. در اوستا، دیوان، خدایان باطل یا گروه شیاطین، یا مردمان مشرک و مفسد تلقی شدهاند و چنین برمیآید که در عهد تدوین این کتاب هنوز اهالی مازندران و گیلان یا عدهای از آنها به همان کیش قدیم آریایی بودهاند و به گروهی از دیوان اعتقاد داشتهاند، زیرا غالباً در اوستا از دیوهای مازندران و دروغپرستان دیلم و گیلان سخن رفته است. این دیوان در روایات ملی و به خصوص شاهنامه به مرور ایام هیئت عجیبی یافتهاند و به صورت سهمگینی تصویر شدهاند. چنانکه سیامک به چنگ دیوان گرفتار شد و هوشنگ و جمشید و تهمورث بر دیوان چیره شدند و از آنها بسیار چیزها آموختند (یاحقی، ۱۳۸۶: ۳۷۱).
شاهنامه اسطوره نیست، بلکه حماسه است؛ اما بسیاری از بخشهای آن بر پای اسطوره استوار است. فرق میان اسطوره و حماسه این است که حماسه بیانگر دریافت نهایی از حیات و بیان نمادین ایزدان و موجودات فراطبیعی است، در حالی که حماسه اینگونه نیست. حماسه تبلور اتحاد و انسجام ملی در عصری ویژه است که در خداینامه نمود بیشتری مییابد. البته همین خداینامه است که بعدها با توجه به روایات شفاهی و متون پهلوی تغییر مییابد و شاهنامه نام میگیرد (اسماعیلپور، ۱۳۹۱: ۱۳). این مقاله به بررسی مقایسهای سیمای اهریمن و دیوان در شاهنامه با متون زردشتی میپردازد و همسوییها و تعارضات گزارشهای متون مذکور را نشان میدهد. مستند مقاله عمدتاً خود اوستا و متون پهلوی و شاهنامه به تصحیح جلال خالقیمطلق است.
۱. سیمای اهریمن
۱. ۱. ویژگیها و کارکرد اهریمن در متون مزدایی
۱. ۱. ۱. سرشت اهریمن در متون مزدایی
در گاتها، از دو بن نیک و بد ناسازگار، در آغاز زندگی سخن رفته است (یسنا، ۱۳۸۷: ۴۵/۲). در بندهش نیز همزمان، با اهریمن و اورمزد آشنا میشویم. اورمزد در روشنی بیکران است و اهریمن در تاریکی بیکران و بیخبر از اورمزد، تا اینکه اهریمن حرکت میکند و به مرز روشنان میرسد. آنجا با دیدن روشنایی به آن رشک میبرد (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۳۴؛ وزیدگیهای زادسپرم، ۱۳۸۵: ۳۳). این سرآغاز نبرد خوبی و بدی و آغاز آفرینش است. اهریمن تن مادی ندارد (ارداویرافنامه، ۱۳۸۲: ۵۳)، اما تن مینوی او میتواند تغییر شکل پیدا کند. مثلاً اورمزد، او را که به شکل وزغ است، به شکل مردی پانزدهساله به جهی[۱] نمود (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۵۱، ۱۱۵). اهریمن بر هر کاری توانا نیست (وزیدگیهای زادسپرم، ۱۳۸۵: ۳۴)، اما به کارهایی که نمیتواند بکند میاندیشد؛ از اینرو اورمزد را تهدید به حمله کرد (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۳۸). او در تاریکی است. گفته شده است که خان او در تاریکی بیکران (همان: ۳۴)، در دوزخ (یشتها، ۱۳۷۷: یشت ۱۹: ۴۴؛ ارداویرافنامه، ۱۳۸۲: ۵۳، ۵۴) و سرزمین اپاختر (اوستا، وندیداد، ۱۳۷۰: ۱۱۹: ۱) است. میل به نابودگری دارد (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۱۱۹؛ مینوی خرد، ۱۳۸۰: ۲۳؛ آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۱: ۱۶۱؛ خسروی، ۱۳۷۶: ۱۴۴). پس دانش و رشک کامه است. مرگآفرین است. هرگز به نیکویی نمیاندیشد و نیکویی نمیگوید و نیکویی نمیکند (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۳۸). ترکیب او از بدی است و «بدکنشی اهریمن از بدگوهری و بدخواهی اوست که «ویژگی» همیشگی دروج است» (خسروی، ۱۳۷۶: ۱۴۶). اهریمن، در فرشکرد نیروی زیادی ندارد، چون در طول نه هزار سال مبارزه، نیرویش از میان رفته است (آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۴: ۲۱۹، ۲۲۰). در خصوص سرانجام اهریمن، دو روایت وجود دارد: نخست آنکه در فرشکرد وی کشته و نابود میشود (آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۱: ۱۶۱) و دیگر اینکه او دستگیر و از سوراخی که از آن به آسمان تاخته بود، بیرون انداخته میشود (روایت پهلوی، ۱۳۶۷: ۶۳) و راه آن سوراخ با مواد مذابی که از برخورد ستاره گوچهر پدید آمده است، بسته میشود (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۱۴۸) و شر او برای همیشه از سر آفرینش اورمزد کم میشود.
۱. ۱. ۲. رابط اهریمن با جهان آفرینش در متون مزدایی
هنگامی که اهریمن به مرز روشنان رسید، با دیدن آن رشک برد، اما چون نیروی آن را نداشت که با اورمزد مبارزه کند، به تاریکی بازگشت تا آفرینش مرگبار خود را بیاغازد (همان: ۳۴؛ وزیدگیهای زادسپرم، ۱۳۸۵: ۳۳، ۳۴). اهریمن نیروی آفرینشگری داشت و آنها را از تاریکی مادی ساخت. آفریدههای او همگی مینویاند (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۳۶، ۱۰۰). ظاهراً اهریمن، آفرینش خود را از ماده و هیولایی به شکل خویش آفریده است (بهار، ۱۳۷۵: ۴۱). اورمزد، که آفرینند ماده است، به برخی از آفریدگان او، تن مادی داد تا اَشَوَنان (پرهیزکاران)، هم از آنها پرهیز کنند و هم با کشتن آنها کرفه بیندوزند. جانوران درنده و حشرات، جزء آفرینش اهریمن هستند. اهریمن میخواست گرگسَردَگان (گرگسانان) مانند تب و درد نامرئی باشند تا مردم آنها را نبینند، اما اورمزد به آنها تن داد (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۱۰۰). کشتن حشرات موذی، که آفرید اهریمن هستند، کَرفَه (ثواب) دارد (روایت پهلوی، ۱۳۶۷: ۳۳، ۳۴) و روانکشندگان خِرَفستَران (مانند مارها و مورچگان)، به گَرزُمان (بهشت برین) خواهد رفت (ارداویرافنامه، ۱۳۸۲: ۵۹). هر بدی از اهریمن است (مینوی خرد، ۱۳۸۰: ۵۱) و هر آنچه اهریمن آفریده، به قصد ضربه زدن به آفرینش اورمزد است (کتاب ششم دینکرد، ۱۳۶۱: ۴)، چنانکه در وندیداد نیز اهریمن، در برابر هر آفرینش اهورامزدا، بلایی را آفرید (اوستا، وندیداد، ۱۳۷۰: ۱: ۱-۲۱).
بنا بر متون مزدایی، اهریمن سه چیز علیه آفرینش اورمزد ساخت و اندیشید که بدتر از آن نیافریده است: یکی مرگ، دیگری خشکیدن آب و سوم خاموشی آتش. اما آفرینش آنها سرانجام به سود اورمزد و زیان اهریمن تمام شدند، زیرا اگر مرگ نبود، آز و نیاز باعث میشد مردم در پیری بر سر مال دعوا کنند و اگر آب نمیخشکید، زمین زیان میدید و اگر آتش خاموش نمیشد، جهان را میسوزاند و نابود میکرد (روایت پهلوی، ۱۳۶۷: ۱۸). آنچه باعث درگیری او با آفرینش اورمزد و تاختنش بر آن شد، این بود که اساساً، از آغاز، تازش او هدفمند نبود و او با اراده به مرز روشنان نیامد؛ بلکه کارهایش ناآگاهانه و به دلیل گوهر متضادش با روشنی و به دلیل کینه، آز، شهوت، رشک، ننگ، خوی غارتگری، تکبر، نافرزانگی و هر بدیای از این دست بوده است (کتاب پنجم دینکرد، ۱۳۸۶: ۸۲). اهریمن نمیخواهد کسی او را بشناسد، زیرا اگر او را بشناسند، از پی او نمیروند (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۱۲۲؛ مینوی خرد، ۱۳۸۰: ۵۵؛ کتاب ششم دینکرد، ۱۳۶۱: ۹). او مردم را بیشتر به افراط و تفریط، دروغ، بدعت، رشک و آز میفریبد (مینوی خرد، ۱۳۸۰: ۵۸، ۵۹). «اهریمن مرگآفرین» سالار دیوان است (اوستا، وندیداد، ۱۳۷۰: ۱۹: ۴۳). اهریمن و دیوان، زیرکانه با آفریدگان نیک میآمیزند و راه درست را نهان میکنند و هست را نیست نشان میدهند (کتاب پنجم دینکرد، ۱۳۸۶: ۴۲). رنج، از تازش اهریمن پدید آمده است (آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۱: ۱۳۶).
۱. ۱. ۳. رابط اهریمن با اورمزد در متون مزدایی
ریش دوبنگرایی کیهانی، در خود گاتها، یعنی در تضاد اولی سپندمینو و انگرهمینو، است[۲] و این تضاد را در وندیداد، در ویرانگری اهریمن نسبت به آفرینش اورمزد میبینیم. اهریمن هر اندازه نیرو داشته باشد و ویرانگری انجام دهد، باز توان مبارزه با اورمزد و آفرینش او را ندارد، زیرا اورمزد چون باغبانی از آفرینش نگهبانی میکند و برای گرفتار کردن اهریمن، دام میگسترد (خسروی، ۱۳۷۶: ۱۶۲). همه چیز، تحت فرمان سپندمینو است و زدارمینو (انگرهمینوی کشنده) نیز خداوندی او را گردن نهاده است (آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۱: ۱۶۱). اهریمن، در برابر اورمزد میایستد، اما در پایان شکست میخورد و از همان جایی که به دنیای روشنی تاخته بود به تاریکی میافتد و راهش با فلز مذاب بسته میشود (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۱۴۸). اهریمن و اورمزد از گوهری جداگانه هستند، و به همین دلیل، اهریمن بر آفرینش اورمزد میتازد (خسروی، ۱۳۷۶: ۱۴۴؛ وزیدگیهای زادسپرم، ۱۳۸۵: ۳۳). هر چه اورمزد میآفریند، اهریمن با آن دشمنی میکند (آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۴: ۲۰۶؛ اوستا، وندیداد، ۱۳۷۰: ۱: ۱-۲۱). اورمزد و اهریمن میتوانند آفریدگان یکدیگر را تغییر دهند. اهریمن، «ضحاک، افراسیاب و اسکندر» را جاودانه میپنداشت، اما مردند و اورمزد نیز «جمشید، فریدون و کاووس» را بیمرگ آفریده بود، اما اهریمن، آنها را تغییر داد (مینوی خرد، ۱۳۸۰: ۳۲).
۱. ۲. ویژگیها و کارکرد اهریمن در شاهنامه
۱. ۲. ۱. وصف اهریمن در شاهنامه
در شاهنامه، نیروی شر، به دو نام کلی «اهریمن (ابلیس)» و «دیو» خوانده میشود. گاهی این دو به جای یکدیگر به کار میروند؛ یعنی اهریمن دیو خوانده میشود. در داستان ضحاک او به ابلیس (اهریمن) اجازه میدهد به پاس خورشگری خوبش بر شانههای او بوسه زند. در اینجا اهریمن، دیو خوانده میشود:
بفرمود تا دیو چون جفــت اوی
همی بوسه داد از بر سفت اوی
(فردوسی، ۱۳۸۶: جمشید، ۱/۱۵۴)
در شاهنامه، از منشأ و ابدی یا ازلی بودن اهریمن سخنی به میان نیامده است. او میتواند در هر جایی باشد. فقط یک بار، آن هم در ابیات دقیقی آمده است که زردشت، اهریمن را در دوزخ دیده است (همان: گشتاسپ و ارجاسپ، ۵/۱۰۶) و به نظر میرسد این بیت، تحت تأثیر عقاید زردشتی سروده شده باشد. اهریمن در شاهنامه چندین بار به صورت مادی ظاهر شده است. در داستان تهمورث میخوانیم که او اهریمن را بار خود کرد و گرد جهان گردید (همان: تهمورث، ۱/۲۷، ۲۸). در داستان ضحاک، هنگامی که اهریمن، او را برای کشتن پدرش مرداس فریفت و بر سر راه مرداس چاه کند، صورت مادی داشت و همینطور در ظاهر خورشگر و پزشک وارد کاخ او شد. در دیگر موارد، به نظر میرسد اهریمن، حالت مینوی دارد. او مخالف راستی (همان: جنگ مازندران، ۲/۶۷)، ایمنی (همان: جنگ مازندران، ۲/۸۸۱)، خوبی (همان: عَرض کردن کیخسرو، ۳/۲۱)، داد (همان: جنگ مازندران، ۲/۸۸۱؛ همان: نوشینروان، ۷/۷۸۰)، خرد و دانش (همان: نوشینروان، ۷/۱۱۴۱، ۱۱۴۲) است. ویژگیهای اهریمن را در شاهنامه بدینترتیب میتوان برشمرد:
۱. اهریمن میتواند تغییر شکل دهد:
در داستان ضحاک، اهریمن به اشکال گوناگون نزد ضحاک رفت و در داستان تهمورث نیز به شکل اسب دیده میشود.
۲. سیاه است:
سام درباره زال تازهمتولدشده میگوید:
ازین بچّه چون بچّـــ اَهرِمَن
سیه پیکر و مـوی سر چون سمن
(همان: منوچهر، ۱/۶۳)
هومان به طوس میگوید:
ترا بخت چون روی آهَرمَن است (همان: کاموس کشانی، ۳/۲۴۴).
فور هندی به اسکندر میگوید:
همه رأی تو برتری جستـن است
نهانِ تو چون روی آهرمـن است
(همان: اسکندر، ۶/۴۹۹)
۳. اهریمن نیرومند و بزرگ است:
در خان پنجم دشتبان رستم را اهریمن میخواند (همان: جنگ مازندران، ۲/۴۳۱، ۴۳۹).
قیصر که پنداشت اهرن اژدها را کشته، میگوید:
همی گفت کین خنجـرِ اَهرَن است؟
وُ گر زخمِ شیـر اوژن آهَرمَن است؟
(همان: گشتاسپ و کتایون، ۵/۵۹۹)
۴. اهریمن دارای توان و پویندگی است:
اسفندیار درباره رخش رستم میگوید:
بر آن کوه زین کُه از آهن است!
همان رخش گویی که آهرمن است!
(همان: رستم و اسفندیار، ۵/۵۸۵)
منظور این است که رخش، در توان و پویندگی، شگفتانگیز شده است (کزازی، ۱۳۸۴: نامه باستان، ۶/۷۰۲). در شاهنامه صفات بدی نیز به اهریمن منسوب شده است.
۵. اهریمن، رشک دارد:
بــه رشک اندر آهرمن بدسگال
همـه رأی زد تا بیـاگنــد یال
(فردوسی، ۱۳۸۶: گیومرت، ۱/۲۰)
۶. اهریمن، ریمن و پلید است:
سودابه، میاندیشید که دو بچه دیو زاد را به کیکاوس بنماید:
به کاوس گویم که این از من است
چُنین کشت ریـمن آهَرمَن است
(همان: سیاوَخش، ۲/۳۸۵)
۷. اهریمن، لقب وارونه دارد:
بر آورد وارونه ابلیـس بـند
یکی ژَرف چاهش به ره بر بکند
(همان: جمشید، ۱/۱۰۸)
۸. اهریمن نیرنگساز است:
چنین گفت ابلیس نیرنگساز
که جاوید زی شاد و گردن فراز
(همان: جمشید، ۱/۱۳۷)
۹. اهریمن بدکنش است:
هنگامی که بیژن که در کاخ منیژه به دست گرسیوز اسیر میشود:
ز فریادگر زور و فریاد خواست
از آهرمنِ بدکنش داد خواست
(همان: بیژن و منیژه، ۳/۵۶۰)
گر این پند من سر بسر نشنوی
به آهَرمَن بدکنش بگروی
(همان: جنگ بزرگ کیخسرو، ۴/۲۷۱۶)
خراد برزین، از جانب خسرو پرویز، برای برگرداندن بهرام چوبینه به چین نزد خاقان میرود:
بدو گفت: بهرام بدگوهر است
از آهرمنِ بدکُنش بتّر است!
(همان: خسرو پرویز، ۸/۲۵۳۰)
۱۰. اهریمن تندی و بدی دارد:
شتاب و بدی کار آهَرمَن است
پشیمانی جان و رنج تن است
(همان: سیاوَخش، ۲/۲۱۹۹)
۱۱. اهریمن کینهجوی و کینهخواه است:
چو شب شد چو آهرمنِ کینهخواه
خروش جرسخواست از بارگاه
(همان: گشتاسپ و ارجاسپ، ۵/۱۳۰۰)
برو خویشتن را نگهدار ازوی
مگر باشد آهَرمَنِ کینهجوی
(همان: رستم و اَکوانِ دیو، ۳/۳۲)
۱۲. اهریمن بدگوهر است.
گیو میاندیشید که اگر گرگین را بکشد:
چه آید مرا – گفت- ازین کشتنـا؟
مگر کامِ بدگوهر آهَرمَنا
(همان: بیژن و منیژه، ۳/۴۸۵)
کتایون به اسفندیار که میخواهد به جنگ رستم برود میگوید:
اگر زین نشان رأی تو رفتن است
همه کام بدگوهـر آهرمن است
(همان: رستم و اسفندیار، ۵/۱۹۱)
بدو گفت شاه: این نه کار من است
که این رأی بدگوهر آهرمن است
(همان: هرمَزدِ نوشینروان، ۷/۱۷۸۳)
۱۳. اهریمن بداندیش است:
کیخسرو، پس از پیروزی بر افراسیاب و انجام خویشکاریاش با خود میاندیشید:
روانم نباید که آرد منی
بداندیشی و کیش آهرمنی
(همان: جنگ بزرگ کیخسرو، ۴/۲۴۴۴)
۱۴. اهریمن بدنژاد است:
پدید آید از هر سوی دشمـنی
یکی بـدنژادی چن آهرمنی
(همان: هرمَزدِ نوشینروان، ۷/۲۱۵)
۱. ۲. ۲. رابط اهریمن با موجودات جهان در شاهنامه
اهریمن در شاهنامه، هیچ آفرینشی ندارد و فقط سردست نیروهای زیانبار (دیوان) است[۳] و آنچه متون مزدایی، «خرفستران» میخواند، در شاهنامه، همگی از جهت تن و روان آفرید خدا هستند. شاهنامه و متون مزدایی از نظر این اعتقاد با هم متفاوتاند و بیت زیر که از پرآوازهترین ابیات شاهنامه است و سعدی نیز به آن اشاره میکند، با متون مزدایی سازگار نیست:
مکش مـورکی را که دانـهکش است
که او نیز جان دارد و جان خوش است
(همان: فریدون، ۱/۵۰۱)
چنانکه در وندیداد اوستا (فرگرد ۱۷، بند ۷۳، ص۸۶۰) آمده، از جمله مجازات (کفاره) گناه مردی که با زن دشتان همخوابگی کند این است که باید هزار مور دانهکش و دوهزار از گونههای دیگر موران را بکشد و نیز هزار مار و دو هزار قورباغه آبزی و هزار قورباغه زیستکننده بر روی زمین را بکشد و …
اهریمن، نخستین بار، در داستان گیومرت نمایان میشود و بر او رشک میبرد و سیامک را میکشد، اما به دست هوشنگ، پسر سیامک، به شدت سرکوب میشود. اهریمن، در دور تهمورث، فرمانبردار و بار او و در داستان ضحاک، خواهان نابودی آدمیان بود، زیرا ماران او از مغز سر مردمان تغذیه میکردند. در زمان کیکاوس، دیوان نزد او گرد آمدند و تصمیم گرفتند کیکاوس را از راه یزدان بیرون ببرند و فرّه او را نابود کنند (فردوسی، ۱۳۸۶: جنگ هاماوران، ۲/۳۵۷-۳۶۲).
۱. ۲. ۳. رابط اهریمن با خداوند در شاهنامه
اهریمن در شاهنامه، به هر شکلی که ظاهر شود، با خدا و نیکیها در تعارض است. او ضد ایزد و فرّه ایزدی است، اما هرگز نیرویی همعرض خدا دانسته نمیشود.
۲. سیمای دیوان در شاهنامه و متون مزدایی
دیو، در پهلوی
dw (MacKenzie, 1971: 26
) و در اوستایی
daeva- (Reichelt, 1911: 232
) خوانده میشود. دیوان، دستهای از خدایان مورد پرستش آریاییان بودند که با ظهور زردشت، به عنوان نیروهای شر معرفی و طرد شدند. آریاییان، دشمنان خود را نیز دیو میخواندند (اوشیدری، ۱۳۸۶: ۲۷۴).
۲. ۱. دیوان در متون مزدایی
۲. ۱. ۱. وصف دیو در متون مزدایی
دیوان همگی مینویاند. آنها «مینویِ زنده بدمرگِ بدآگاه» هستند (آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۴: ۳۶). کسانی که بینش دارند، میتوانند دروجهای مینوی را ببینند. برخی از دروجها، نمود زمینی دارند، مانند زن بد که نمود جهی (دختر اهریمن) است (کتاب پنجم دینکرد، ۱۳۸۶: ۹۶). پیش از زردشت، دیوان به صورت مردان بر روی زمین راه میرفتند و مردم را میآزردند و زنان را میربودند، اما زردشت با خواندن دعای «اَهونَوَئیریَه» آنها را در زمین پنهان کرد (یسنا، ۱۳۸۷: ۹: ۱۴، ۱۵؛ یشتها، ۱۳۷۷: یشت ۱۹: ۸۰، ۸۱؛ کتاب پنجم دینکرد، ۱۳۸۶: ۳۰). در گاتها، آنها با اختیار، بدی را برگزیدند (یسنا، ۱۳۸۷: ۳۰: ۶). نژاد هم دیوان، از اَکمَن است (یسنا، ۱۳۸۷: ۳۲: ۳). دیوان، خیم و خوی تباه دارند و به سمت نیکویی تمایل ندارند؛ از اینرو، سزاوار پیکارند (دینکرد سوم، ۱۳۸۱: ۱/۸۲).
۲. ۱. ۲. رابط دیوان با آفرینش اهورامزدا در متون مزدایی
دیوان، پیوسته مشغول تباه کردن جهان هستند، اما ایزدان که نیروی بیشتری دارند، با آنها مقابله میکنند. هر گاه مردم طبق قانون عمل کنند، به دیوان صدمه میرسد؛ از اینرو آنها نمیتوانند جهان را نابود کنند، چون همیشه رفتار آدمیان، بیشتر از اینکه به میل دیوان باشد، به میل ایزدان است (کتاب پنجم دینکرد، ۱۳۸۶: ۹۸). هرچه شمار آفریدگان گیتی و زور ایزدان کم شود، دیوان نیرو میگیرند و آزار جهانیان بیشتر میشود (آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۴: ۵۰، ۵۱). دیوان، با پندار و گفتار و کردار بدی که از اهریمن آموختهاند، مردم را از زندگی خوب، محروم میکنند (یسنا، ۱۳۸۷: ۳۲: ۵). دیوان در پایان جهان به دست آز از میان میروند (وزیدگیهای زادسپرم، ۱۳۸۵: ۹۷).
۲. ۱. ۳. راه مبارزه با دیوان، در متون مزدایی
با میانهروی و اعتدال، میتوان بر دیوان و آلودگی اهریمن پیروز شد (کتاب پنجم دینکرد، ۱۳۸۶: ۴۰). راه نابودی دیوانی که مانند آز و رشک بر گوهر درون آدمی میتازند، «آسْنخرَد» (خرد فطری) است (آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۱: ۸۳). در جای دیگر، راه نبرد با دروجان، خرسندی، شکیبایی و کوشایی بیان شده است (همان: ۱۹۴).
۲. ۱. ۴. دیوان بزرگ
از میان دیوان متون مزدایی، سه دیو رشک، آز و خشم در شاهنامه نمود بیشتری دارند. از اینرو، این سه را در اینجا بررسی میکنیم.
۲. ۱. ۴. ۱. دیو رشک در متون مزدایی
اورمزد، در روشنی بیکران میدانست که اهریمن، رشک خواهد برد و حمله خواهد کرد (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۳۴). این دیو، بر گوهر درونی آدمی میتازد و تنها راه نابودی آن، «خرد خدایی» است (آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۱: ۸۳). رشک، زندگی را بیمزه میکند (مینوی خرد، ۱۳۸۰: ۲۱).
۲. ۱. ۴. ۲. دیو آز در متون مزدایی
آز لقب «دیوآفریده» دارد (یسنا، ۱۳۸۷: ۱۶: ۸؛ ۶۸: ۸) و بر گوهر درون آدمی میتازد (آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۱: ۸۳). او سپهبد اهریمن است و نیرویی که اهریمن از او میگیرد، بیشتر از نیرویی است که از دیگر دروجان میگیرد. زروان در آغاز آفرینش، تنپوشی تاریک به اهریمن داد که اصل آن آز بود. آز، سلاحی برای رنج آفریدگان است. آز، عامل افراط و تفریط است و سروش که مینوی تعادل است، دشمن آن به شمار میرود (وزیدگیهای زادسپرم، ۱۳۸۵: ۹۷). اهریمن، افراط و تفریط را در برابر میانهروی آفرید (کتاب ششم دینکرد، ۱۳۶۱: ۵۰). افراط و تفریط، اساس و جوهر اصلی گناه است (همان: ۱۳۹). آز، گناهی است که فرد را مرگارزان[۴] میکند (ارداویرافنامه، ۱۳۸۲: ۷۹). آز باعث میشود همه چیز در گیتی بیمزه باشد (مینوی خرد، ۱۳۸۰: ۲۱). مردم به سبب فریب دیو آز و ناخرسندی (نداشتن قناعت) به این نمیاندیشند که گیتی گذران است و تن میمیرد و حساب روان و دوزخ در پیش است (همان: ۳۹). دیو آز، مردم را میفریبد تا کسی را که مال بیشتر دارد بزرگتر بپندارند و اگر نادان باشد نیز نادانی او را به دانایی تعبیر کنند (همان: ۶۷). آز دشمنانی دارد. از آن جمله میتوان خرد (کتاب ششم دینکرد، ۱۳۶۱: ۵)، آذر (اوستا، وندیداد، ۱۳۷۰: ۱۸: ۱۹، ۲۲) و خرسندی (آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید، ۱۳۸۱: ۱۹۴) را نام برد. پیش از فرشکرد، اردیبهشت و ایرمان (
rmn
) برای چار نهایی آز، از مردم میخواهند که گوسفند نکشند و شیر بخورند. به این ترتیب، نیروی آز کم میشود. هنگامی که نیروی آز کم شد و گرسنه ماند، به سراغ اهریمن میرود تا او را سیر کند. اهریمن به او اجازه میدهد تا تمام دیوان را بخورد (وزیدگیهای زادسپرم، ۱۳۸۵: ۹۷). او همه را میخورد اما سیر نمیشود. از اینرو، به سراغ اهریمن میرود تا او را نیز بخورد. اهریمن، دست به دامان اورمزد میشود، اما اورمزد او را امان نمیدهد و او را از همان سوراخی که به جهان تاخته بود، بیرون میاندازد. اهریمن در این زمان بسیار ناتوان شده است و دیگر نمیتواند بر آفرینش بتازد. سروش، که مینوی میانهروی است، آز (مینوی افراط و تفریط) را از بین میبرد (روایت پهلوی، ۱۳۶۷: ۶۳).
۲. ۱. ۴. ۳. دیو خشم در متون مزدایی
خشم، دیگر دیو نیرومند متون مزدایی است. او را «دیوِ خشمِ خونیندرفش» میخوانند (اوستا، وندیداد، ۱۳۷۰: ۱۰: ۱۳، ۱۶؛ مینوی خرد، ۱۳۸۰: ۲۴؛ فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۱۲۰). بیشتر یلان و کیان، از بدکنشی خشم نابود شدهاند (فرنبغ دادگی، ۱۳۸۰: ۱۲۰). خشم گناهی است که فرد را مرگارزان میکند (ارداویرافنامه، ۱۳۸۲: ۷۹) و باعث میشود آدمی کارهای نیک و نماز و پرستش ایزدان را از یاد ببرد. خشم همطراز اهریمن است (مینوی خرد، ۱۳۸۰: ۲۱). اگر خشم در اندیشه راه یابد، نیکی کم میشود (همان: ۵۳). دیوان با اختیار به خشم روی آوردند (یسنا، ۱۳۸۷: ۳۰: ۶). خشم به همراه اَکهمَن و اژدهاک پیامآوران اهریمن هستند (یشتها، ۱۳۷۷: یشت ۱۹: ۴۶).
۲. ۲. دیوان در شاهنامه
۲. ۲. ۱. سیمای دیوان در شاهنامه
فردوسی دیو را چنین معرفی میکند:
تو مر دیو را مردم بدشنـاس
هر آن کو گذشـت از ره مردمی
کسی کو ندارد ز یزدان سپاس
ز دیوان شمر، مشمـرش زآدمی
(فردوسی، ۱۳۸۶: رستم و اَکوان دیو، ۳/۱۳۴، ۱۳۵)
در شاهنامه، دیوان به دو دست کلی مادی و مینوی تقسیم میشوند. دیوان مادی که بیشتر در دور اساطیری و حماسی حضور دارند، انساننما و شامل مرد و زن و بچهاند (همان: جنگ مازندران، ۲/۱۷۴). میتوانند با آدمی بجنگند (همان: تهمورث، ۱/۳۳؛ همان: جنگ مازندران، ۲/۲۱۲، ۵۳۷). جادوگرند (همان: تهمورث، ۱/۳۳؛ همان: جنگ مازندران، ۲/۱۱۵، ۱۷۱، ۴۹۸؛ همان: سیاوَخش، ۲/۳۹۰). آنها توانایی فکر کردن دارند. شعورمندند و سخن میگویند (همان: رستم و اَکوانِ دیو، ۳/۶۱-۶۳، ۱۲۸). دانش نگارش را میشناسند (همان: تهمورث،
۱/۳۸-۴۴). دیوان برای جمشید، کاخ و دیوار ساختند و سیصد سال فرمانبردار او بودند (همان: جمشید، ۱/۳۵-۳۸، ۵۷). دیوان برای کیکاوس، کاخ ساختند (همان: جنگ هاماوران، ۲/۳۴۲، ۳۵۸-۳۷۱). دیوان، توانایی تغییر چهره دارند. برای مثال، دیوی برای نابود کردن کیکاوس، خود را به شکل غلامی درآورد و به نزد کیکاوس رفت و از او خواست تا به آسمان برود و راز آن را دریابد (همان: جنگ هاماوران، ۲/۳۵۸-۳۷۱). در داستان اکوان دیو، اکوان خود را به اشکال گوناگون (شیر، گور، باد و …) به رستم نمایاند (همان: رستم و اَکوانِ دیو، ۳/۲۴-۲۹، ۴۴، ۵۱، ۵۸). تعدادی از دیوان، در مازندران (همان: جنگ مازندران، ۲/۱۱۵) و تعدادی در دژ بهمن (همان: رفتن گیو به ترکستان، ۲/۶۵۱) زندگی میکردند.
اعتقاد این است که منظور از این دیوان، بومیان سرزمین فعلی ایران هستند (کزازی، ۱۳۸۵: نامه باستان، ۱/۲۶۰، ۲۶۱). در دور پس از زردشت حضور دیوان مادی در شاهنامه کمرنگ می
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 