پاورپوینت کامل تحول قربانی از انسان به حیوان نقطه عطفی در روند عقلانیشدن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تحول قربانی از انسان به حیوان نقطه عطفی در روند عقلانیشدن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحول قربانی از انسان به حیوان نقطه عطفی در روند عقلانیشدن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تحول قربانی از انسان به حیوان نقطه عطفی در روند عقلانیشدن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
قربانیکردن، از آیینها و مناسک بسیار کهنی است که خاستگاه اولیه آن را باید در نظامهای اسطورهای و جادوگرانه جستوجو کرد. این آیین با وجود عمومیت و رواج در بیشتر اقوام و ملل، یکسان نبوده و دستخوش تحولات فراوان شده است.
چکیده: قربانیکردن، از آیینها و مناسک بسیار کهنی است که خاستگاه اولیه آن را باید در نظامهای اسطورهای و جادوگرانه جستوجو کرد. این آیین با وجود عمومیت و رواج در بیشتر اقوام و ملل، یکسان نبوده و دستخوش تحولات فراوان شده است. یکی از مهمترین تحولات، جایگزینی سوژه قربانی، یعنی قربانیشونده، از انسان به حیوان است. قربانیِ انسانی در برخی فرهنگها گزارش شده است. بر اساس تورات و برخی منابع تاریخی، این آیین در میان قوم یهود و سایر شاخههای نژاد سامی رواج گستردهای داشته است. برخی محققان، رواج این آیین در قوم یهود را به دوران پس از خروج از مصر و استقرار در سرزمین کنعان و تأثیرپذیری آنها از کنعانیان مرتبط میدانند؛ هرچند دیانت اولیه موسی منزه از این اقدام خلاف طبیعت انسانی است و به نوعی بدعت و تحریف در آن دین به شمار میرود. مطالعه تورات و تاریخ دین یهود نشان میدهد که قربانی انسانی ریشههایی عمیقتر در میان قوم سامی دارد و پیشینه آن را باید دستکم تا دوران ابراهیم ردیابی کرد. از اینرو، ابراهیم بر اساس همین سنت و به امر خداوند اقدام به قربانیکردن فرزندش اسماعیل میکند که در نیمه راه و پس از سربلند بیرونآمدن از آزمون الاهی، خداوند وی را از ادامه کار منصرف و به قربانیکردن قوچ اشارت میکند. این جایگزینشدن حیوان به جای انسان به عنوان قربانی را میتوان، مطابق با آرای ماکس وبر، نقطه عطفی در روند عقلانیشدن در تاریخ ادیان ابراهیمی دانست.
مقدمه
قربانیکردن، به عنوان آیینی دینی و اسطورهای، تقریباً در همه فرهنگها و جوامع به شکلهای مختلف وجود داشته است. در یونان باستان، قربانی نماد کفاره، تزکیه، آرامش خاطر و استمداد از رحمت خدایان بود. آنان، به خدایان اورمزدی (خیر) و اهریمنی (شر) قربانیانی تقدیم میکردند. در سنت سلتی، درباره مجسمههای چوبینی که قربانیان در آنها نهاده و به آتش کشیده میشدند اشاراتی وجود دارد. در میان غالیاییها، قربانیان در آتش سوزانده، در آب غرق شده یا به دار آویخته میشدند. در ایرلند، بعضی شاهان در پایان سلطنت خود، قصرشان را به آتش میکشیدند و خود را قربانی میکردند. در مصر باستان، قربانی به عنوان عملی آیینی رواج داشته است. در ایران باستان، در کیش زرتشت و ادیان پیش از آن، همچون مهرپرستی، آیین قربانی وجود داشته است.[۱] در میان عبرانیان، آیین قربانی رواج داشته، به طوری که «عمل یا شکل قربانی در عهد عتیق نماد حقشناسی و قدردانی انسان از باریتعالی است» (شوالیه، ۱۳۸۵: ۴۳۱- ۴۳۵). در دین اسلام، قربانیکردن به عنوان آیینی مذهبی در روزی خاص، یعنی روز عید قربان، برگزار میشود. در بسیاری از جوامع ابتدایی و فرهنگهایی که مردمشناسان و انسانشناسان مطالعه و بررسی کردهاند، قربانیکردن به عنوان آیینی دینی، اسطورهای یا جادویی به چشم میخورد. بسیاری از قبایل بدوی آفریقا، سرخپوستان آمریکا، ساکنان بومی جزایر استرالیا، اقوام بومی آمریکای مرکزی و جنوبی از این جملهاند.
آیین قربانی در میان این فرهنگها، به شیوهها و با انگیزهها و دلایل گوناگون اجرا میشده است. در این میان، برخی از آنها، قربانیشونده را حیوان و برخی دیگر انسان قرار میدادند. از سوی دیگر، همراه با تحولی که در برخی اقوام و فرهنگها در طول تاریخ به وجود آمده، تحولی نیز در نحوه قربانیکردن پدیدار شده و قربانیشونده از انسان به حیوان تغییر یافته است. این تغییر و تحول در بسیاری از فرهنگها رخ داده و در مسیر طولانی تاریخ، به موازات تغییرات پدیدآمده در سایر وجوه حیات اجتماعی، از خشونت و قساوت این آیین بهتدریج کاسته و چهرهای لطیفتر و انسانیتر بدان بخشیده شده است. این روند دگرگونی و تلطیفیافتگی را میتوان نوعی عقلانیشدن (
rationalization
) ادیان قلمداد کرد، که به عقیده ماکس وبر، جامعهشناس آلمانی، بخشی از روند عقلانیشدن جوامع بشری است.
چنین تحول عظیمی، نقطه عطفی در تاریخ بشر بوده است. زیرا موجد تحول ذهنی از نظامهای معرفتی کمترعقلانی به نظامهای معرفتی بیشترعقلانی بوده است؛ همچنین، نقش مهمی در پیشرفت سایر نهادهای اجتماعی همچون اقتصاد، سیاست، تکنولوژی، علم و … داشته است. با این حال، این تحول به شکلی منفرد و مجزا از دیگر حوزهها و نهادهای اجتماعی رخ نداده است، بلکه به موازات آن و در کنش و واکنشی پیچیده با آن به وقوع پیوسته است. این مسئله واجد نکتهای اساسی است، به طوری که تضمنات مهمی در تحلیل پدیدههای اجتماعی دارد و ما هنگام تحلیل آیین قربانی در میان قوم یهود، بدان باز خواهیم گشت.
۱ . قربانی به عنوان عملی مقدس
قربانیکردن، به عنوان رفتاری دینیِ- اجتماعی از جمله آیینهای کهنی است (مالرب، ۱۳۸۵: ۲۶۸) که در میان اقوام و فرهنگهای مختلف به شیوههای گوناگون وجود داشته است. با وجود همه گوناگونیها و تفاوتها، تمامی صورتهای این عمل در یک چیز مشترک است و آن وجه تقدس و متعالیبودنِ آن است. این تقدس و استعلا به کل فرآیند قربانیکردن تسرّی مییابد: از یک سو، انگیزه یا نیت فرد قربانیکننده از مرز منافعِ شخصیِ مادی فراتر رفته و به قلمرو امور مقدس و مابعدالطبیعی نزدیک میشود[۲] و از سوی دیگر، شیوههای قربانیکردن، از شیوههای اجرای معمول و متعارف جدا شده و ترتیبی آیینی و مناسکی مییابد. با فراهمشدن این دو حیطه، که میتوان آن را تقدس ذهنی و عملی خواند، قربانیشونده نیز، خود به خود، از حیطه امور نامقدس جدا شده، به حیطه امور مقدس پا میگذارد. این فرآیند، وجه مشترک تمامی اَشکال عمل قربانی است که در واقعیتهای اجتماعی و تاریخی معین صورتهای ویژهای به خود گرفته و به گونههای متفاوتی بازنمود یافته است.
بازنمود تقدس عمل قربانی در حیطه انگیزه قربانیکننده، بسیار متنوع است. فرونشاندن خشم و تهدید خدا (یان) یا موجودات قاهر نامرئی و جلب عنایت و رحمت آنان، یکی از دلایل بسیار رایج و قدیمی عمل قربانی است. اعتقاد به زندگی پس از مرگ و مشابهت آن با زندگی در این دنیا، انگیزه قربانیکردن برخی اقوام برای فردِ درگذشته (پادشاه، شوهر) بوده است (همان). آیینها و باورهایی همچون روحباوری، توتمباوری، تناسخ، دفع شرور و بلاگردانی نیز برخی جوامع را به قربانیکردن واداشته است (همان؛ فریزر، ۱۳۸۶: ۵۹۳- ۶۳۵). اطاعت از احکام الاهی و تسلیمپذیری در برابر دستورهای خداوند، انگیزه یهودیان و مسلمانان برای قربانیکردن است. تزکیه نفس، کفاره گناهان، ادای سوگند و نظایر آن نیز دلایل و انگیزههایی قوی برای این کار فراهم میکند.
این تنوع و گوناگونی، در تقدسِ حوزه عملی یا حیطه قربانیکردن بیشتر است. شیوه قربانیکردن در بین اقوام و ملل مختلف، بسیار گوناگون است. حتی در بسیاری مواقع، قربانیکردن در میان قوم یا پیروان آیین یا مذهبی، از زمانی به زمانی دیگر به اَشکالی متفاوت اجرا میشود. با این حال، مسلم است که با وجود همه تکثرها و تنوعها، شیوه اجرای قربانی با ترتیب و آداب ویژهای انجام میشود که میتوان آن را مناسکیشدنِ (
ritualization
) این عمل دانست که بدین وسیله از حوزه عمل عادی و روزمره خارج شده و به حیطه امور مقدس و فراطبیعی درمیآید. پاک و مطهربودن مکان قربانی، لزوم اجرای مراسم قربانی در زمانی خاص، مخلوطنشدن خون قربانی با نجاسات و اشیای ناپاک، ورد یا دعاخواندن در هنگام قربانیکردن و نظایر آن را میتوان نمونههای متفاوتی از این رفتار مناسکی دانست.
با مقدسشدنِ دو حوزه نظری و عملی، کل فرآیند قربانی از آغاز تا پایان به امری مقدس تبدیل میشود. مثلاً این تقدسیافتگی، به قربانیشونده (شیء، حیوان، انسان) نیز تعمیم یافته، آن را به امری مقدس تبدیل میکند.
قربانیکردن، به عنوان آیینی دینی و اسطورهای، مانند همه پدیدههای اجتماعی- انسانی، تحولاتی را پشت سر گذاشته و در طول تاریخ بر اثر حوادث و رویدادهای گوناگونی که در میان اقوام و تمدنهای بشری به وجود آمده، فراز و نشیبهای فراوانی را طی کرده است. تغییرات پدیدآمده در این آیین، البته در سه حیطهای که پیش از این بدان اشاره شده، یکسان نبوده است. عمده تغییرهای صورتگرفته، در حوزه دوم، یعنی حوزه عملی و شیوه اجرای قربانی، رخ داده است و دو حوزه دیگر، یعنی انگیزه قربانیکننده و موضوع قربانیشونده، بنا به ماهیت خود، کمتر دستخوش تغییر و تحول شدهاند.
در این میان، گرچه موضوع قربانیشونده، بهندرت تغییر یافته، با این حال، گاهی تغییراتی را نیز پشت سر گذاشته است. تغییرات صورتگرفته در این حوزه میتواند حول سه موضوع نوسان داشته باشد: اشیا، حیوانات و انسانها. چیزهایی که قربانیکننده میتواند آنها را پیشکش کند، از این سه موضوع خارج نیست. تغییراتی که در این زمینه اتفاق میافتد، ضرورتاً از یکی از این موضوعها به یک یا دو موضوع دیگر است: از اشیا به حیوانات یا انسان یا هر دو، از حیوانات به اشیا یا انسان یا هر دو، و نیز از انسان به اشیا یا حیوانات یا هر دو. این سه نوعِ کلی، با تقسیمات سهگانه درونیِ خود میتواند در مجموع، مصادیق متعدد تغییر در موضوع قربانی باشد. هر کدام از این تغییرات، در نتیجه عوامل و دلایل مختلفی صورت میگیرد که دروندینی یا بروندینی است؛ یعنی تغییرات صورتگرفته میتواند مستقیماً حاصل عوامل و ساز و کارهای موجود در ماهیت دین باشد یا اینکه حاصل عوامل اجتماعی، اقتصادی و طبیعی مثل قحطیها و خشکسالیهای طولانی، جنگها، بیماریهای واگیر، فقر و … باشد. تغییرات پدیدآمده در هر یک از اقسام نُهگانه مذکور، پیامدهای متفاوتی برای جامعه پیروان به همراه میآورد که برخی میتواند نقش مهمی در سرنوشت آتیِ آن قوم داشته باشد. ما در اینجا، فقط تغییر از قربانی انسانی به قربانی حیوانی در داستان ابراهیم و پیامدهای آن برای جامعه پیروان را بررسی میکنیم.
۲ . داستان ابراهیم و تحول قربانی از انسان به حیوان
ماجرای آیین قربانی ابراهیم، با وجود برخی اشتراکات، به دو شکل متفاوت در تورات و قرآن کریم بیان شده است؛ در اینجا، هر دو روایت ذکر میشود. در تورات ماجرا اینگونه روایت شده است:
مدتی گذشت و خدا خواست ابراهیم را امتحان کند. پس او را … فرمود: «یگانهپسرت، یعنی اسحاق، را که بسیار دوستش میداری برداشته، به سرزمین موریا برو و در آنجا وی را بر یکی از کوههایی که به تو نشان خواهم داد به عنوان هدیه سوختنی، قربانی کن!». ابراهیم صبح زود برخاست و … روانه شد. پس از سه روز راه، ابراهیم آن مکان را از دور دید. پس … هیزمی را که برای قربانی سوختنی آورده بود، بر دوش اسحاق گذاشت و خودش کارد و وسیلهای را که با آن آتش روشن میکردند برداشت و با هم روانه شدند. اسحاق پرسید: «پدر، ما هیزم و آتش با خود داریم، اما بره قربانی کجا است؟». ابراهیم در جواب گفت: «پسرم، خدا بره قربانی را مهیا خواهد ساخت». … وقتی به مکانی که خدا به ابراهیم فرموده بود رسیدند، ابراهیم قربانگاهی بنا کرد و هیزم را بر آن نهاد و اسحاق را بست و او را بر هیزم گذاشت. سپس کارد را بالا برد تا اسحاق را قربانی کند. در همان لحظه، فرشته خداوند از آسمان ابراهیم را صدا زد و گفت: «ابراهیم … کارد را بر زمین بگذار و به پسرت آسیبی نرسان. الان دانستم که مطیع خدا هستی، زیرا یگانهپسرت را از او دریغ نداشتی». آنگاه ابراهیم قوچی را دید که شاخهایش در بوتهای گیر کرده است. پس رفت و قوچ را گرفت و آن را در عوض پسر خود به عنوان هدیه سوختنی قربانی کرد … بار دیگر فرشته خداوند از آسمان ابراهیم را صدا زده، به او گفت: «خداوند میگوید به ذات خود قسم خوردهام که چون مرا اطاعت کردی و حتی یگانهپسرت را از من دریغ نداشتی، تو را چنان برکت دهم که نسل تو مانند ستارگان آسمان و شنهای دریا بیشمار گردند. آنها بر دشمنان خود پیروز شده، موجب برکت همه قومهای جهان خواهند گشت، زیرا تو مرا اطاعت کردهای» (پیدایش، ۲۲: ۱-۱۸).
در روایت اسلامی چنین آمده است:
(آنگاه [ابراهیم] دست به دعا برداشت) بارالها مرا فرزند صالحی عطا فرما که از بندگان شایسته تو باشد. پس … مژده پسر بردباری را به او دادیم. آنگاه (که آن پسر رشد یافت) … ابراهیم گفت ای فرزند عزیزم من در عالم خواب چنین دیدم که تو را قربانی کنم. در این واقعه تو را چه نظری است؟ جواب داد ای پدر هر چه مأموری انجام ده که إنشاءالله مرا از بندگان باصبر و شکیبا خواهی یافت. پس چون هر دو تسلیم گشتند و او را برای کشتن به روی درافکند … ما در آن حال … خطاب کردیم که ای ابراهیم تو مأموریت عالم رؤیا را انجام دادی … ما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم. این ابتلا همان امتحانی است که حقیقت حال اهل ایمان را روشن میکند … و بر او … ذبح بزرگی فِدا ساختیم و ثنای او را بر آیندگان … واگذاردیم. سلام و تحیت خدا بر ابراهیم باد. ما نیکوکاران را اینچنین پاداش نیکو میدهیم … زیرا او از بندگان باایمان بود (صافات: ۱۰۰-۱۱۱).[۳]
آنچه در این داستان، البته مطابق با معیارهای مذهبی، برجسته است، مضمون اعتقادی آن است که بر اطاعت و تسلیمپذیری ابراهیم در مقابل فرمان خداوند انگشت تأکید میگذارد. ابراهیم، به دلیلِ همین اطاعت محض و تسلیمپذیری مطلق در برابر امر الاهی است که از یک سو «پدر ایمان» خوانده شده است و از سوی دیگر، پدر انبیای بزرگی چون موسی (ع)، عیسی (ع) و محمد (ص)، که مسیرِ تاریخِ پس از وی را تعیین کردهاند. آنچه، بهویژه در قرآن کریم، از این ماجرا استنباط میشود این است که رشتهای مستمر و طولانی، دورههای مختلف تاریخ را به یکدیگر پیوند میدهد و آن را در مجموعهای یکپارچه معنادار میسازد. این، فلسف تاریخی است که از ابراهیم آغاز شده و با عبور از موسی (ع) و عیسی (ع) و محمد (ص) تا انتهای تاریخ استمرار مییابد؛ فلسفه تاریخی که شاید بتوان آن را تکامل بازگشتناپذیر وجدان انسانی به گذشتههای تاریک جهل دانست.
با این حال، آنچه در این داستان بر اساس هدف این تحقیق، مهم تلقی میشود، تغییر قربانیشونده از انسان به حیوان است؛ چنانکه در هر دو روایت توراتی و قرآنی گفته شده، خداوند عمل ابراهیم را پذیرفته و او را تسلیم درگاه خویش یافته است؛ از اینرو، وی را از کشتن پسر بازداشته و به کشتن قوچی که خود فرستاده امر میکند. این تسلیمپذیری و اطاعت محض، که ابراهیم را پدر ایمان و نماد یکتاپرستی در تاریخ میکند، به موازات تبدیل قربانیشونده از انسان به حیوان، نقش مهمی در روند عقلانیشدن، در معنای وبری آن، بازی کرده است.
عقلانیشدن مهمترین مفهومی است که ماکس وبر بدان پرداخته و در واقع هسته اصلی جامعهشناسی وی محسوب میشود. در نظر گرفتن عقلانیت به عنوان گوهر مدرنیته و ظهور و بروز آن در تمامی وجوه زندگی فردی و اجتماعی سبب شده است وبر بخش مهمی از زندگی علمی و حرفهایاش را وقف نظریهپردازی درباره آن کند. کارل مانهایم عقلانیت را کانون جامعهشناسی وبر میداند و معتقد است: «کل کار ماکس وبر بر محور این پرسش دور میزند که کدام یک از عوامل اجتماعی، عقلانیت تمدن غرب را پدید آوردهاند» (کوزر، ۱۳۶۹: ۳۰۰). در واقع، میتوان گفت مطالعات وبر در حوزههای مختلف حقوق، سیاست، علم و دین، همگی تلاشهایی برای پاسخگفتن به پرسشها و مسائل مربوط به این مفهوم است. نیز به همین دلیل است که وبر، به منظور تبیین عمیقتر و جامعتر روند عقلانیشدن، به مطالعه تاریخی روی آورده، ریشهها، گوناگونیها و تحولات آن را در حوزههای مختلف حیات اجتماعی در گذشتههای دور جستوجو کرده است. از اینرو، نفس مطالعه تاریخی و مسائل مربوط به آن، که هدف تاریخدانان و تاریخنگاران است، مد نظر وبر نبوده و او از آن صرفاً به عنوان شواهد و مدارکی برای تأیید فرضیههای جامعهشناختیاش که مسائل مرتبط با زمانه او است، استفاده کرده است. دغدغه اصلی وبر، همچون مارکس و دورکیم، شناخت عمیق دنیای جدیدی بود که برای دریافت ریشههای آن چارهای جز توسل به تاریخ و کاوش در اعماق گذشتههای دور نداشت.
هدف مطالعات تاریخی وبر به طور کلی، چنانکه کارل لویت نیز بدان تصریح میکند، این است که «واقعیت زندگی خود و پیرامونمان را بفهمیم … [و] به معنای هر پدیده فرهنگی و روابط بین پدیدهها، آنگونه که هستند و نیز عواملی که آنها را به شکل کنونی درآوردهاند پی ببریم». به عبارت دیگر، هدف از پژوهش تاریخی در نظر وبر این نیست که بدانیم وضع گذشته فینفسه چگونه بوده یا به حکم ضرورت تاریخی چطور باید باشد؛ پژوهش تاریخی باید توضیح دهد که وضع کنونی چگونه است و کدام علل و عوامل، وضع گذشته را به صورت کنونی دگرگون کردهاند[۴] (لوویت، ۱۳۷۳: ۳۰۹-۳۱۰).
از نظر وبر، سیر کلی تاریخ بشر حرکت در مسیر عقلانیشدن است. این روند، گرچه به باور وی خطی نبوده و با فراز و نشیبهای فراوان و رفت و برگشتهای متعدد همراه است، سیر گریزناپذیر جوامع انسانی را نشان میدهد (وبر، ۱۳۸۴: ۸ و ۱۷). به عقیده وبر، حاصل این روند تاریخی، جوامع سرمایهداری امروز غرب است که عقلانیت را در بالاترین درجهای نشان میدهد که جوامع بشری تاکنون قادر به تحقق آن بودهاند. این عقلانیت، خود را در حوزهها و نهادهای مختلف اجتماعی (دین، سیاست، نظام قضایی و ساختار دیوانسالاری) تثبیت، و در تمامی وجوه ذهنی و عینی جامعه متجلی کرده است. وبر، با هدف نشاندادن شواهدی دال بر این مسئله، راجع به روند عقلانیت در این حوزهها مطالعه گستردهای کرده و به منظور فهم گوناگونیها و تنوعات آن به پژوهشهای تاریخی تطبیقی در جوامع مختلفی مانند چین، هند، رُم، جوامع اسلامی و اروپا پرداخته است. آنچه در اینجا میتوان بهاختصار بیان کرد، حاصل تحقیقی است که وی در زمینه تحول عقلانیت و روند عقلانیشدن در حوزه دین به دست داده است.
به نظر ماکس وبر، ادیان جادوگرانه و اسطورهای، اَشکالِ متقدم ادیان نظاممند و بزرگ است. هرچند این تقدم و تأخر، عام و جهانشمول نیست، در چشماندازی کلان به نظر میآید در اغلب تمدنهای بزرگ به وقوع پیوسته است. به باور وی، تحول از نظامهای فکری- آیینی جادوگرانه و اسطورهای به ادیان بزرگ، تحول از نظامهای معرفتی ساده به نظامهای معرفتی پیچیده و به عبارت دیگر تحول از نظامهای کمترعقلانی به نظامهای بیشترعقلانی است. دگرگونیهایی که در این سپهر معرفتی رخ میدهد، مبتنی بر ساز و کارهای درونیای است که تحولپذیربودن نظامهای معرفتی را امکانپذیر میکند. به موازات این دگرگونیهای درونزاد، دگرگونیهایی نیز در سایر وجوه حیات اجتماعی (نظامهای اقتصادی، سیاسی، فنشناختی و …) به وقوع میپیوندد که در برهمکنش با تحول نوع نخست، ترکیب جدیدی پدید میآید که هم اثرگذار است و هم اثرپذیر.
وبر، با ملاحظه این دو عامل درونزاد و برونزاد، روند تحولات در نظامهای معرفتی و دینی را پی میگیرد؛ با این حال، در معارضه با برخی مارکسیستهای یکسونگر، بیشتر بر نقش عوامل درونزاد دینی تأکید میکند. در این میان، وی دینهای جادوگرانه و اسطورهای را، در مقایسه با ادیان بزرگ پس از آنها، به علت افراط در رازآمیزی و انحصارگرایی کاهنانه و نیز فقدان آموزههای اخلاقی منسجم و مدون دارای عقلانیت کمتر میداند. به عقیده وبر، پیامبران بزرگ (موسی، عیسی، محمد) با افسونزدایی (
disenchantment
) از جهان و تدوین آموزههای اخلاقی در نظامی منسجم و درکپذیر و در دسترس همگان، عامل عمده تحول از ادیان اسطورهای و جادویی به نظامهای دینی بزرگ بودهاند.
به طور کلی، وبر از طریق تلفیق جامعهشناسی دینی با جامعهشناسی تاریخی به دنبال آن بود که شیوههای پیچیده و بغرنجی را شناسایی و تحلیل کند. شیوههایی که به منظور عقلانیشدن حیات دینی، رابطه منظم و معقول انسان با خدا را جایگزین روشهای جادویی و اسطورهای کردهاند. وی نشان داد که پیامبران با جاذبههای کاریزماتیک خود توانستند قدرت کاهنان را که بر سنتهایی عمدتاً شفاهی، رازآمیز و خرافی استوار بود، از اعتبار بیندازند. بهعلاوه، وبر نشان داد که با پیدایش و گسترش ادیان مبتنی بر کتاب، روند نظاممندشدن و در نتیجه عقلانیشدن ادیان آغاز شد (کوزر، ۱۳۶۹: ۳۱۸) و سپس به سایر حوزههای مرتبط با نهادهای اجتماعی تسری یافت. در ادامه، ضرورتاً فقراتی از تحلیل وی در اینجا نقل میشود که به نوعی با آیین قربانی ارتباط مییابد.
به عقیده وبر، اندیشه اطاعت از فرمانهای یهوه، یهودیت باستان را از ادیان مجاور متمایز میکرد. در آن ادیان، تصور میشد پیشکشکردن قربانی به خدا، سبب جلب توجه و عنایت وی به انسان میشود. به علت فقدان مقامات روحانی در اتحادیه اقوام اسرائیلی، پیشکشکردن قربانی جایگاهی نداشت. از اینرو، این شیوه جلب عنایت الاهی، از مفهوم و اهمیتی که در سایر مناطق داشت، بیبهره بود؛ هرچند بر اسرائیلیان نیز فرض بود که سالی سه بار با هدایای مناسب در برابر یهوه ظاهر شوند. به دلیل میثاق امت اسرائیل با یهوه، مردم در برابر خدا موظف بودند از هر آنچه در اسرائیل شنیده نشده است دوری گزینند. همچنین، به موجب آن میثاق، همه اعضای اتحادیه در برابر تخلف هر فرد مسئولیت مشترک داشتند. این تأکید بر اجرای احکام الاهی، به یهودیت جهتگیری اخلاقیای داد که حتی در دورههای مصائب بزرگ، که در آن قربانیکردن به عنوان وسیله کفاره گناهان اهمیت یافت، محفوظ ماند. برای آنکه این قربانیها مؤثر افتد، انسان باید اراده خدا را کشف کند و بداند کدام اعمال حریم الاهی را خدشهدار کرده است. مهمتر از قربانی این بود که عملِ انجامشده از نظر خداوند درست باشد. توجه به وظایفی که مردم بر اساس میثاق با خدا به عهده داشتند، باعث افزایش تقاضا برای کاهنانی شد که از دانش لازم درباره یهوه و فرمانهای او بهرهمند بودند. این کاهنان، نظامی اعتقادی و اخلاقی پدید آوردند که بر رویهها و مناسک خلسهآور و بتپرستانه تفوق یافت. عقلانیت نهفته در دل این نظام اعتقادی و اخلاقی موجب شد یهودیان بتوانند هویت خود را ۲۵۰۰ سال پس از اسارت بابل حفظ کنند (بندیکس، ۱۳۸۲: ۲۵۱-۲۵۲).
از طرف دیگر، به عقیده وبر، این کاهنان پس از روی کار آمدن، انحصار برگزاری آیینهای مذهبی (
Cult Monopoly
) در اورشلیم را در دست گرفتند. این مسئله اهمیت مذهبی روابط طایفهای و خویشاوندی را، که مدتها مانع تفوق جامعه سازمانیافته و متمرکز روحانیان لاوی شده بود، از میان برد. همچنین، موجب شد از آن پس، ذبح خانگی و صَرف غذاهای گوشتی به کارهای غیردینی تبدیل شود. زیرا «قربانیکردنها» و «مراسم مذهبی اهدای قربانی» فقط میتوانست در اورشلیم صورت گیرد، نه در بین خانوادهها یا عبادتگاههای محلی. حال، عضویت در جامعه یهودی منوط به ایمان مذهبی بود نه وابستگیهای طایفهای یا خانوادگی و بهصراحت قید شد که در همه مسائل فقط یک قانون به طور یکسان بر اسرائیلیان و بیگانگان حاکم است. از نظر وبر، این فرآیند، متضمن عقلانیتی است که یهودیان پس از دوران تبعید و آوارگی خود در جوامع غربی، به آن جوامع تسری دادند و این، نقطه عطف بزرگی در تمدن غربی است. زیرا موجب پیدایش اخلاقی مذهبی در زمینه سلوک اجتماعی شده بود که از دیدگاه وبر وجه تمایز تمامی تحولات فرهنگی غرب به مدد آن ایجاد گردید (همان: ۲۵۶-۲۵۷).
نکات پیشگفته، نمونهای است از تحلیل ماکس وبر درباره روند عقلانیشدن در دین یهود که بهاختصار بیان شد. با این حال میتوان تحلیل وی را ادامه داد و روند عقلانیشدن را در تحول قربانی از انسان به حیوان بازجست.
مطالعات مورخانِ ادیان و انسانشناسان نشان میدهد که قربانیکردن انسان و پیشکشکردن وی به درگاه خدا(یان) در میان بسیاری از ملل و نحل و با انگیزهها و مقاصد گوناگون، بهویژه برای فرونشاندن خشم و غضب خدایان، رواج داشته است. «گزارشهایی که از بابل و کنعان رسیده است، وجود این قربانی را در این جوامع تأیید میکند. در گزارش دیودوروس از کارتاژ، به قربانیهای زیادی از کودکان اشاره شده است که برای خدای کروُنوس یا خدای زمان، آنان را در آتش سرازیر میکردند (۳۱۰ ق.م.). همچنین، بروسوس نظیر این گزارش را از بابل نقل کرده است. حتی در بین بعضی از قبایل عرب این نوع قربانی تا قبل از ظهور اسلام مرسوم بوده است» (آشتیانی، ۱۳۶۸: ۲۹۳). از اینرو، ماجرای قربانیکردن ابراهیم، که در تورات و قرآن کریم آمده، موضوعی استثنایی در میان سامیان نیست و نظایر آن فراوان است.
داستان دیگری در تورات هست که برخلاف داستان ابراهیم، به پایانی تراژیک ختم میشود. بر اساس این داستان، یفتاح، که پس از غلبه بر عمونیان از داوران (حکام، پادشاهان) قوم اسرائیل میگردد، هنگامی که به نبرد با سپاه عمون رفت «نزد خداوند نذر کرده بود که اگر اسرائیلیها را یاری کند تا عمونیها را شکست دهند، وقتی که بهسلامت به منزل بازگردد، هر چه [و هر که] را که از در خانهاش به استقبال او بیرون آید به عنوان قربانی سوختنی به خداوند تقدیم خواهد کرد. پس یفتاح با عمونیها وارد جنگ شد و خداوند او را پیروز گرداند … هنگامی که یفتاح به خانه خود در مصفه بازگشت، دختر وی، یعنی تنها فرزندش، در حالی که از شادی دف میزد و میرقصید به استقبال او از خانه بیرون آمد. وقتی یفتاح دخترش را دید از شدت ناراحتی جامه خود را چاک زد و گفت: «آه، دخترم! تو مرا غصهدار کردی؛ زیرا من به خداوند نذر کردهام و نمیتوانم آن را ادا نکنم». دخترش گفت: «پدر، تو باید آنچه را که به خداوند نذر کردهای بهجا آوری، زیرا او تو را بر دشمنانت، عمونیها، پیروز گردانیده است…». سپس … یفتاح چنانکه نذر کرده بود عمل نمود» (داوران، ۱۱: ۳۰-۳۹).
داستانهای دیگری نیز در تورات هست که به قربانیکردن انسان اشاره دارد و نشان میدهد که رسم قربانیکردن انسان در بسیاری از شاخههای نژاد سامی وجود داشته است (فریزر، ۱۳۸۶: ۳۲۷). در واقع، پس از ماجرای ابراهیم، با اینکه وی به امر خداوند از کشتن پسرش منع میشود و حیوانی جایگزین او میگردد، قربانیکردن انسان به عنوان آیین مذهبی، در بین اعقاب وی همچنان ادامه داشته است. فریزر درباره این مسئله میگوید:
در بین اقوام سامیِ غرب آسیا، شاه به هنگام [وقوعِ] بحرانهای ملی گاهی اوقات پسرش را به خاطر مردم قربانی میکرد. فیلوی بیبلیوسی در کتاب خود درباره یهودیان میگوید: «به هنگام رویآوردن خطرات بزرگ، از دیرباز رسم بر این بود که فرمانروای ش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 