پاورپوینت کامل چرا فلسف? اسلامی؟ ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چرا فلسف? اسلامی؟ ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرا فلسف? اسلامی؟ ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چرا فلسف? اسلامی؟ ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
وقتی اثری فلسفی که توسط یک غربی نوشته شده است، تلاش میکند تا ارکان اصلی نظامی فلسفی را بیان کند که یک شیع ایرانی در قرن هفدهم گردآوری کرده است، خوانند احتمالی حق دارد بپرسد: مؤلف این کتاب به چه دلایلی سالهای زیادی را وقف خواندن آثار این شخص کرده است؛ یعنی کسی که همواره یک خارجی باقی خواهد ماند، کسی که هرگز با چهرهاش رویاروی نخواهد شد و باورهایش به جهانی فکری تعلق دارد که عمرش در غرب، با ریاضیسازی فضای فیزیکی، به پایان رسیدن الهیات سیاسی و انقلابهای بزرگی که تصور انسان از عقل را از بیخوبن دگرگون کردهاند، به سر آمده است؟
پیشگفتار کریستین ژامبه بر ترجم انگلیسی کتاب «کنشِ هستی: فلسف وحی در ملاصدرا»
[۱]
وقتی اثری فلسفی که توسط یک غربی نوشته شده است، تلاش میکند تا ارکان اصلی نظامی فلسفی را بیان کند که یک شیع ایرانی در قرن هفدهم گردآوری کرده است، خوانند احتمالی حق دارد بپرسد: مؤلف این کتاب به چه دلایلی سالهای زیادی را وقف خواندن آثار این شخص کرده است؛ یعنی کسی که همواره یک خارجی باقی خواهد ماند، کسی که هرگز با چهرهاش رویاروی نخواهد شد و باورهایش به جهانی فکری تعلق دارد که عمرش در غرب، با ریاضیسازی فضای فیزیکی، به پایان رسیدن الهیات سیاسی و انقلابهای بزرگی که تصور انسان از عقل را از بیخوبن دگرگون کردهاند، به سر آمده است؟
بهندرت پیش میآید که اشکال و اعتراضی در قالب چنین پرسشی مطرح نشوند. یکی از دوستان فاضل و هشیارم که مدتها پیش نخستین کتاب من در زمین فلسف اسلامی جزء مجموعهای بود که او ویراستاری میکرد، پس از خواندن «کنش هستی» با کمال صداقت برایم نوشت که برای ما مردمان امروز، چیز زیادی برای یاد گرفتن از ملاصدرای عزیز من وجود ندارد. صدرا که آثارش را پیش از دور علم مدرن نوشته است، عمیقاً در خاک متافیزیک ریشه دارد که متأثر از وحی دینی است و همچون تمامی متفکران اسلامی تنها موضوعی برای مطالعات فاضلانه و تاریخ فلسفه است؛ نوعی کنجکاوی دانشورانه یا حتی یک کالای نمایشی عتیقه و مهجور که مناسب موزه است.
این اعتراض کاملاً بیارزش نیست. حتی تمایل دارم چند استدلال هم به آن بیفزایم تا ملاحظه کنم که آیا رد کردن آن بهطریقی جدی میسر است یا خیر.
نخستین استدلال برضد چنین التزامی، ماهیتی تاریخی دارد. علاقهای که فرهنگ غرب به اسلام، به متفکرانش، به شاعرانش و به عارفانش نشان داده است، تاریخ مختص به خودش را دارد. تقریباً این تاریخ از قرن هجدهم سه مرحل اصلی داشته است: نخستین مرحله، به تعبیر ریموند شواب، «رنسانس شرقی» بود.
[۲]
سپس در واکنش به پوزیتیویسم ارنست رنان، کشف چهرههای معنوی بزرگ اسلام رخ داد؛ بهعنوان بخشی از یک خواست که هدفش آغاز گفتوگویی بین اهل تصوف سه دین اهل کتاب (یهودیت، مسیحیت و اسلام) بود. در نهایت، امروزه قصد و نیت دیگر کسب خودشناسی در مجاورت با اسلام نیست، بلکه مقصود شناخت اسلام در بیگانگیاش و یا حتی تفاوتهای بنیادینش با ماست. دلواپسی دیگر همان امر، شباهت نیست، بلکه برای دیگری، برای تفاوت، برای غیاب هرگونه فضای مشترکی است. این چشمانداز اخیر، که مشتاق به استفاده از واژگان جنگ («برخورد تمدنها» و غیره) است، واکنشی عجولانه و بیتأمل به ظهور سیاسی اسلام در بره کنونی تاریخ جهان است.
نخستین مرحله را میتوان با نامهایی چون گوته و هگل و دومین مرحله را با نامهایی چون لویی ماسینیون، هنری کربن، ریچارد والزر و سید حسین نصر پیوند داد. به مرحل سوم، که دور خود ماست، بهمثاب عصر جامعهشناسان و دانشمندان سیاسی نگریسته میشود. بدینترتیب، تاریخ این پژوهش نشان میدهد دورهای که شرقشناسی به دور استعماری و دور رهایی مردمان استعمارشده مرتبط بود، به پایان رسیده است. دوران کنونی دوران متهم ساختن متقابل غرب و شرق اسلامی، هژمونی آموزههای «انقلابی» در اسلام و نابودی و فروپاشی هر «گفتوگویی» بین پیروان سه دین اهل کتاب است. گفته میشود منازعات بزرگ و محوری در خاورمیانه، اسلام معنویتر را مضمحل ساخته و آن را در خون غوطهور کرده است.
استدلال دوم بسیار نزدیک به استدلال نخست است. گفته میشود اسلام بیش از هر چیز یک دین سیاسی است و ضرورتاً فراخوانی است برای ظهور الهیات سیاسی؛ بهنحویکه تنها دلیل مطالع [آثار] ایدئولوگهای اسلام میتواند روشنیبخشی به این سیاست باشد؛ سیاستی که تماماً با «مبارزه در راه ایمان» یکی دانسته میشود. فلاسفه، عرفا و شاعران باید بر روی میز تشریح قرار داده شوند، زیرا آنها فاقد هرگونه اثربخشی انضمامی هستند و فرهنگی عالمانه را بازتاب میدهند که از تودههای مردمی که تاریخ را میسازند بریده شده است. این مشاهده نادرست نیست. آثار متفکرانی چون صدرا، مانند نوشتههای ابنسینا، فارابی و ابنحنبل برای مردم ناشناخته باقی میمانند و تنها مورد توجه فضلا و علما قرار میگیرند. جدایی بین فلسفه، معنویت یا مطالعات قرآنی، و فرهنگ عامه آشکارا مروج دینی برای مردم ساده و عوام است که مشخصاتش وفاداری مؤمنانه به نص قرآن، آداب و رسوم سنتی و آموزههای واعظان محلی است که ممکن است کمابیش مطلع و بصیر هم باشند.
لیکن باید توجه داشته باشیم که فرهنگ علمای دینی بیش از آنچه اغلب تصدیق شده، قابل ملاحظه و مهم است. در ایران و بهنحو عامتر در جهان شیعه، بازیگران صحن سیاست از گفتمان فلاسفه یا متکلمان کلاسیک استفاده میکنند، از آنها نقلقول میآورند و برای مقاصد خود از آنها اقتباس میکنند. کافی است که مورد آیتالله خمینی را به یاد آوریم. اگر آیتالله خمینی بهطریقی به تفکر ملاصدرا پشت کرد، با این حال، او بهخوبی این تفکر را میشناخت و اشارات سیاسی او را نمیتوان بدون در نظر گرفتن دیالوگ درونی او با ملاصدرا و رابط انتقادیاش با این عارف و فیلسوف مهم توضیح داد. تنها به کسی میتوان پشت کرد که بر تو سلطه دارد؛ کسی که به همین دلیل دقیقاً در همان فعل جدایی بر تو تأثیر میگذارد.[۳] در جهان سنی، گسستگی بین دین عرفانی و دین سیاسی فینفسه یک واقعیت مهم تاریخی است که تنها مطالع فلسف معنوی اسلام به ما اجازه میدهد تا بهطریقی رضایتبخش آن را روشن سازیم. بنابراین به نظر من، اگر پیشفرضهای آنها را بررسی کنیم، شکها و سردرگمیها برطرف خواهند شد.
اولین اعتراض به وجود هرگونه علاق کنونی به مطالع فلسفههای اسلامی بر شکافی پرنشدنی تأکید میکند که نظام فکری غرب را که برپای گفتمانهای دکارت، لاک و کانت بنا شده است، از نظامی فکری که کمال و تحقق خود را در قرن هفدهم ایران مییابد، جدا میکند. گفته شده است که متافیزیک اسلامی تنها یک حسن دارد و آن این است که واسطهای برای انتقال ارسطو به قرون وسطای لاتین بود. با وجود این، متعاقباً زیر شنهای تفاسیر مکرر و تکرارهای بیحاصل دفن شد. از آن جهت که متافیزیک غربی در قرن نوزدهم با ایدئالیسم آلمانی به پایان رسید، جستوجو برای یافتن هر حقیقت زندهای در کتابهای فیلسوفان مسلمان دوچندان عبث و بیفایده است. اگر حقیقتی وجود داشته باشد، تنها میتواند مدرن، عاری از توهمات متافیزیکی یا حتی مستقر در ساختگشایی حقایق متافیزیکی باشد. تنها آن آماتورهایی که از سر ذوق به شور و شوق عارفانه علاقه دارند، کسانی که همت و ارادهای برای دست یافتن به مفهوم ندارند، میتوانند در متفکران «شرقی» چیز جالب توجهی بیابند.
یک بررسی موشکافانه بهسرعت چنین یقینهایی را متزلزل میکند. هماکنون بهخوبی ثابت شده است که شکوفایی تفکر فلسفی در اسلام در قرن سیزدهم متوقف نشد. تصویری که ارنست رنان در اثر معروفش دربار ابنرشد از فلسف اسلامیِ در حال نابودی پس از آثار بزرگ مفسر اندلسی عرضه کرد، دیگر امروزه همچون گذشته جذاب و اغواکننده نیست.[۴] برعکس، دانشورانِ معقول اقرار خواهند کرد که نمیتوان با متفکران اسلامی پس از قرن سیزدهم بهطریقی مواجه شد که گویا آنها صرفاً تنها «عارفان» یا «استادان معنوی» بودهاند و خود را تماماً وقف رستگاری درونی که عاری از هرگونه آگاهی و هوش مفهومی است، نمودهاند. یکی از اهداف این نوشته، در میان اهداف دیگری که میکوشد برآورده سازد، این است که نشان دهد چگونه برخی گفتارها، از جمله متافیزیک، تفاسیر قرآن، علومی که از یونان باستان به ما رسیده، تصوف و اخلاق بهتدریج و بهطور فزاینده در درون سیستمهایی منسجم قوام یافتهاند. جنبش درونی روح بهسوی کمال بهشکل پرستش معنوی خداوند در کنار کار مفهومی، بههیچوجه نافی و ضدیکدیگر نیستند، بلکه یکدیگر را تصریح و تصدیق میکنند؛ تا آنجا که این شکل معرفت توانست ثروت هستیشناختی دین اسلام را بالفعل کند و در واقع با ملاصدرا چنین اتفاقی رخ داد؛ آنچه من تلاش خواهم کرد در اینجا بررسی نمایم.
پس علاقه به چنین متفکرانی تنها از جنس دوست داشتن عتیقهجات و اشتیاق باستانشناسانه نیست، بلکه پای کشف نه یک کالای فرسوده و کهنه، بلکه بیانات اسلام در خصوص وجود بماهو وجود در میان است. همچنین موضوع بر سر این است که اسلام در خصوص وجود خودش چه میگوید، چه حکمی دربار وجود صادر میکند و شیو درک جهان جسمانی، انسان، سرنوشت، التزامات اخلاقی و رابط بین موجودات انضمامی یا واقعیات عقلی با بنیاد نهاییشان چگونه است. موضوع فهم هستیشناسی اسلامی در هر دو معنای کلمه در میان است: آموز وجودی که
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 