پاورپوینت کامل رویکرد نخب? ذکورانه یا مردم‌انگارانه؟ ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رویکرد نخب? ذکورانه یا مردم‌انگارانه؟ ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رویکرد نخب? ذکورانه یا مردم‌انگارانه؟ ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رویکرد نخب? ذکورانه یا مردم‌انگارانه؟ ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

امروزه در ایران شاهد این هستیم که تاریخ‌نگاری دور معاصر، به‌خصوص از عصر قاجار به بعد، آغشته به رویکرد جنس «مذکر» و «نخبه»گرایانه بوده است و چنین رویکرد تاریخ‌نگارانه به جهان‌ زیست معاصر ایرانی، چنان خودنمایی می‌کند که گویی آنچه در دوران معاصر در کشورمان رخ ‌داده، یعنی وقایع، حوادثی و ایده‌هایی همچون انقلاب‌ها، شورش‌ها، پیشرفت‌ها، پسرفت‌ها و غیره، به‌وسیل عده‌ای قلیلی روشنفکر، سیاستمدار، ایدئولوگ، تاجر و شرق‌شناس نظیر ملکم‌خان، آقاخان، تقی‌زاده و غیره بوده است و این عد قلیل نه‌تنها به جام نخبه‌گرایان/کنشگران آراسته ‌شده‌اند، بلکه تمام‌قد ذکور بوده‌اند.

نگاهی انتقادی به تاریخ‌نگاری معاصر ایران

امروزه در ایران شاهد این هستیم که تاریخ‌نگاری دور معاصر، به‌خصوص از عصر قاجار به بعد، آغشته به رویکرد جنس «مذکر» و «نخبه»گرایانه بوده است و چنین رویکرد تاریخ‌نگارانه به جهان‌ زیست معاصر ایرانی، چنان خودنمایی می‌کند که گویی آنچه در دوران معاصر در کشورمان رخ ‌داده، یعنی وقایع، حوادثی و ایده‌هایی همچون انقلاب‌ها، شورش‌ها، پیشرفت‌ها، پسرفت‌ها و غیره، به‌وسیل عده‌ای قلیلی روشنفکر، سیاستمدار، ایدئولوگ، تاجر و شرق‌شناس نظیر ملکم‌خان، آقاخان، تقی‌زاده و غیره بوده است و این عد قلیل نه‌تنها به جام نخبه‌گرایان/کنشگران آراسته ‌شده‌اند، بلکه تمام‌قد ذکور بوده‌اند. ازاین‌رو، چنین تاریخ‌نگاری‌ای از ایران معاصر برمبنای «منطق برساخته» و «جهان‌های غیرواقعی» شکل‌ گرفته است. مبانی معرفتی که نه‌تنها قادر به فهم حقیقت «ساخت واقعیت تاریخی» و «آگاهی روزمر مردم» ایران نبوده، بلکه پدیده‌های تاریخی ایران معاصر را به جهان مفهومی‌های برساخته، تقلیل داده است؛ تاآنجاکه جهان‌های جعلی به‌عنوان اس‌واساس جهان‌ زندگی/زیست ایران معاصر تلقی شده‌اند.

دلایل پای لنگان و سخت چوبین و بی‌تمکین این منطق‌ها و جهان‌های برساخته در تاریخ‌نگاری معاصر ایران، عبارت‌اند از: اولاً به‌لحاظ «هستی‌شناختی» جهان‌های عالمانه و برساخته به‌صورتی نادرست بر جهان زندگی‌های ایرانی تقدم داده شده و این تقدم‌بخشی راهی برای برسازی جهان «ایده‌ها، مثال‌ها و بینش‌ها» بوده است. در ثانی، به‌لحاظ «شناخت‌شناسی»، رابط میان شناخت و واقعیت زندگی روزمره از هم گسیخته شده و شناخت‌های غیرواقعی چنان اعتبار یافته‌اند که هرگونه نقد آن‌ها به‌مثاب نقد ایدئولوژی بوده و حاصلی جز خشونت فکری دربرنداشته است. شناخت‌هایی از این دست، یعنی شناخت نظری، چنان بر ساحت زندگی روزمر ایرانی معاصر سایه افکنده است که گویی آن‌ها کل تاریخ معاصر ایران را رقم زده‌اند و دیگران جز نقش تبعی و فرعی در تاریخ نداشته‌اند. سوم اینکه به‌لحاظ «ارزش‌شناسی»، سایه‌روشن‌های مذکور خود مدعای حقیقت بر تن پوشیده و ساخت واقعیت اجتماعی و تاریخی ایران معاصر را دستخوش اعوجاجات معرفتی نموده‌اند؛ به‌صورتی‌که حقایق نامکشوف به حاشی تاریخ رانده شده یا اینکه آنان از خاطر جمعی قوم و ملتی زدوده شده‌اند و ساختی تماماً ذکور و نخبه‌گرایانه به‌جای آن‌ها قرار گرفته است. چهارم اینکه به‌لحاظ «روش‌شناسی»، روش‌های شناخت نیز در پی فهم جهان زندگی‌های ایرانی و مسائل زندگی روزمر ایران معاصر نبوده، بلکه آن‌ها به تعبیر لوکمان و برگر، درصدد نگارش تاریخ ایدئولوژی‌ها و ایده‌ها بوده‌اند تا تاریخ‌نگاری‌های زندگی روزمر مردم و تجرب زیسته‌شده در ایران معاصر.

ادل اقامه‌شد فوق بر مبانی شناخت‌شناسانه و روش‌شناسان فلاسفه‌ای نظیر ادموند هوسرل، آلفرد شوتز، پیتر برگر و لوکمان، ابتنا یافته است؛ مبانی‌ای که هرگونه تاریخ‌نگاری نخبه‌گرایانه و مردسالارانه از ساخت واقعیت تاریخی و اجتماعی را می‌زداید و در عوض، بر رویکردی انسان‌گرایانه، یعنی توجه به آگاهی مردم در زندگی روزمر ایران معاصر و نحو ساختن واقعیت‌ها در اجتماع ایرانی، تأکید دارد. ازاین‌رو، شرح مبانی مذکور به قرار ذیل است.

به‌لحاظ هستی‌شناسی، هوسرل در کتاب «بحران علم اروپایی» چنین می‌گوید: «اکنون باید به نکت بسیار مهمی توجه کنیم که زودتر از گالیله ظاهر شد و آن تعویض محرمان جهان ساخته‌شد ریاضی‌وار مثال‌هاست به‌جای جهان واقعی یا جهان زندگی روزمر ما؛ جهانی که به‌شکل بالفعل از طریق ادراک داده شده است، همواره تجربه می‌شود و قابل تجربه است.» [تأکیدها افزوده شده است][۱] از نظر وی، اتفاقی رخ داده است و آن اینکه جهان زندگی‌ها به کنار زده شده‌اند و به‌جای آن‌ها جهان مثال‌ها و جهان عقاید و ایده‌ها نشسته‌اند و تالی منطقی‌اش اینکه جهان مثال‌ها و ایده‌ها شکل‌دهنده به جهان زندگی‌ها تلقی شده‌اند، درحالی‌که جهان زندگی نه‌تنها «شکل‌دهند» جهان مثال‌هاست، بلکه «تعیین‌بخش» ماهوی آن‌ها نیز هست. جهان زندگی اولاً مستلزم شهود تجرب بالفعل است. در ثانی، متعلق به آدمی و منطبق با جسمانیت و شیو وجودی افراد است و در نهایت، مثال‌های هندسی، ایده‌های فلسفی و عقاید سیاسی، هیچ سنخیتی با آن ندارند. همان‌گونه که وی در این‌خصوص می‌گوید: «زیست جهان/جهان زندگی شیو شهودی جاری در آن اهمیت بنیادی بسیاری برای هم علوم دارد و هرچند به‌غلط گفته شود کم‌مایه و ظاهراً ناچیز است، اما این کم‌مایه و ظاهراً ناچیز، به‌وسیل علم دقیقه مدفون شده است… بنابراین جهان قابل تجربه، تجربه و شهودشد واقعی که عملاً کل زندگی ما در آن روی می‌دهد، در ساختار ضروری خود و در شیو علمی انضمامی‌اش، بدون تغییر باقی خواهد ماند… زیست جهان، جهانی که به‌طور دائم به‌مثاب جهان واقعی و جهان زندگی انضمامی به ما داده می‌شود.»[۲]

به‌لحاظ معرفت‌شناسی، در وهل اول اینکه شناخت ضدمبنایی و حتی غیرمبنایی تاریخ‌نگاری ایران معاصر از جهان زندگی ایرانی باید جای خود را به شناخت «جهان‌مند» و «تاریخ‌مند» زندگی روزمر ایرانی بدهد. به این دلیل ‌که مفهوم زیست‌ جهان/جهان زندگی با ایده‌ای گره خورده است که بی‌آن نمی‌توان در مورد زیست جهان ایرانی سخن گفت یا اینکه انسان ایرانی و جهانش را در تاریخ‌نگاری در نظر نگرفت. این ایده همان اید رهایی انسان ایرانی از «بی‌وطنی» و «بی‌جهانی» است.[۳]

دوم اینکه چنین شناختی از نظر برگر و لوکمان، سبب ایجاد رابط بسنده بین «واقعیت» و «شناخت» شده است؛ رابطه‌ای که اشاره دارد واقعیت خارج از ذهن آدمی، اولاً وجود داشته و در ثانی، وقتی تبدیل به موضوع/متعلق شناخت آدمی شده، آن‌گاه به‌وسیل شناخت آدمی، فهم و حتی ساخته می‌شود. سوم و حاصل اینکه شناخت در سطح تجربی، منقسم ‌شدن آگاهی به دو سطح «نظری» و «پیشانظری» است (یا همان رویکرد طبیعی و رویکرد فلسفی/تأملی هوسرلی).[۴] آگاهی نظری شامل اندیشه‌ها، جهان‌بینی‌ها و عقاید افراد متخصص، روشنفکر و صاحب‌نظر است. در مقابل، آگاهی پیشانظری، آگاهی و شناختی است که مردم و اکثریت اجتماع در زندگی روزمر خویش از واقعیت دارند و براساس فهم مشترک و بین‌الاذهانی در زندگی روزمره با یکدیگر تعامل دارند.[۵] در نهایت، جهان زندگی و زیست جهان‌ها مبتنی بر آگاهی روزمره هستند؛ آگاهی‌ای که از نظر هوسرل هیچ سنخیتی با آگاهی جهان مثال‌ها و ایده‌ها ندارد. دلالت ضمنی آن برای تاریخ‌نگاری ایران معاصر این است که شناخت‌ها و آگاهی‌های نظری قادر به تبیین و فهم واقعیت زندگی روزمر ایرانی نیستند و برای فهم چنین جهان زندگی‌هایی باید به آگاهی پیشانظری و روزمر مردم ایران معاصر توسل جست.

به‌لحاظ ارزش‌شناسی، براساس مقدمات فوق، هرگونه ارزش‌گذاری از این دست، امری مهمل و بیهوده است. یکی اینکه جهان مثال‌ها و ایده‌ها جزء سازنده و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.