پاورپوینت کامل چرایی ضعف منابع تاریخ عاشورا در یک مقطع هزار ساله ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چرایی ضعف منابع تاریخ عاشورا در یک مقطع هزار ساله ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرایی ضعف منابع تاریخ عاشورا در یک مقطع هزار ساله ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چرایی ضعف منابع تاریخ عاشورا در یک مقطع هزار ساله ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

خلاصه: در باره منابع عاشورا فراوان نوشته شده و در همین وبلاگ هم، مدتی قبل مطلبی گذاشتم. متن زیر خلاصه یک سخنرانی تازه است که سعی کرده ام، ضمن مرور بر منابع، به چند نکته تازه یاب اشاره کنم. امیدوارم سودمند باشد.

خلاصه: در باره منابع عاشورا فراوان نوشته شده و در همین وبلاگ هم، مدتی قبل مطلبی گذاشتم. متن زیر خلاصه یک سخنرانی تازه است که سعی کرده ام، ضمن مرور بر منابع، به چند نکته تازه یاب اشاره کنم. امیدوارم سودمند باشد.

در باره منابع عاشورا فراوان نوشته شده و در همین وبلاگ هم، مدتی قبل مطلبی گذاشتم. متن زیر خلاصه یک سخنرانی تازه است که سعی کرده ام، ضمن مرور بر منابع، به چند نکته تازه یاب اشاره کنم. امیدوارم سودمند باشد.

علمی بودن منابع عصر اول

منابع عاشورا بسیار فراوان، متنوع و هر کدام نیازمند توضیح ویژه خود هستند، اما پیش از هر چیز باید آنها را طبقه بندی کرد. یکی از رایج ترین دسته بندی ها در منابع، این است که زمان نگارش هر کدام را معین کرده و پس از زمان بندی آنها به اعتبار تاریخ نگارش، به منابع دست اول و دوسته دوم، طبقه بندی کنیم.

اگر معیار زمان تألیف را در آثار تاریخی مربوط به کربلا در نظر بگیریم، می توانیم بر حسب قرن یا دوره های نزدیک به هم، به طبقه بندی آنها بپردازیم. مثلا آثار قرن دوم، یا سوم، و به همین ترتیب قرون بعد. هر دوره تاریخی می تواند دسته ای از منابع عاشورا را در خود جای دهد.

از نظر ویژگی های آثار از هر یک از این قرون، این امکان وجود دارد که برخی از آنها را در یک دوره تاریخی شامل از یک قرن تا سه قرن قرار دهیم. مثلا آثار نوشته شده در قرون نخستین اسلامی، برای مثال تا قرن سوم؛ سپس آثار ادوار بعد، برای مثال، قرن پنجم تا ششم، دوره ایلخانی و تیموری، و سپس آثار نگاشته شده در دوره صفوی یا قاجاری، یا پهلوی یا دوران پس از انقلاب. این تقسیم خوبی است و می توان در باره آن توضیح داد.

این ادوار، می تواند بر اساس شاخص های فکری، و نیز ویژگی های خود این آثار و تعریف آنها بر اساس آن ویژگی ها باشد. شاید رایج ترین ویژگی، (الف( استحکام علمی آنها از نظر درونی، و (ب) تسلط افکار خاص بیرونی در یک دوره تاریخی بر آنها باشد.

اما در باره نکته الف:

نخستین نکته مهم در این طبقه بندی، شناخت این دوره ها، از نظر سطح علمی دانش تاریخ است. اینکه دانش تاریخ، در آن مقطع، در چه سطحی بوده، چه روشی از نظر نگارش در آثار تاریخی داشته، و تا چه اندا زه تاریخ نگاری ما عالمانه بوده است. عالمانه بودن یک متن تاریخی هم، خود شاخص هایی دارد.

این را می دانیم که مسلمانان به مستند بودن نقلها، بیش از هر چیزی بها می دادند، با این حال، در پی آن بودند که از حادثه، گزارش دقیقی بدهند، گزارشی همه جانبه که بتواند روشنگر چگونگی حادثه، علل آن، ونیز آثار و نتایجش باشد. این نکته مهمی از نظر علمی بودن تاریخ است. نگارش آثاری قرص و محکم، مسند، آن گونه که مشتمل بر مواد اصلی یک رویداد تاریخی باشد.

نگارش های این مقطع، از نظر شکلی، مانند احادیث، و به صورت تقطیع شده عرضه شده و به رغم آن که در کل از نوعی تسلسل تاریخی برخوردار است، اما شکافهایی میان روایات دیده می شود. در مواردی چینش نقلها نیز سلیقه ای است، هرچند در مواردی، این سلیقه از پایه ای منطقی برخودار است که باید کشف کرد. دست کم باید روشی را در یک دوره تاریخی از نظر نگارش شناخت تا راحت تر بتوان در باره آنها قضاوت کرد. در میان نقاط قوت و ضعف، باید ارزیابی کرد که سطح علمی این آثار چه قدر است. آثار دوره های بعدی، از این علمیّت، کمتر برخودار هستند. البته خود این یک امتیاز است که اینها نزدیک حادثه هستند، و آثار دوره های، به دلیل دور بودن، اصولا ارزش علمی زیادی نمی توانند داشته باشند.

با همین معیار، اگر به تاریخ نگاری اسلامی در دوره هایی مانند ایلخانی ـ تیموری نگاه کنیم، نسبت به تغییر نگاه به ذکر سند و انداختن آنها، نگارش آثار سست گزارشی برگرفته از سایر متون و اغلب بدون ارجاع، نیز بی دقتی و غلبه نگاه داستانی بر نگارش ها می توان به عنوان برخی از ویژگی ها اشاره کرد.

گزینش اخبار و غلبه تحلیل در منابع دوره های بعدی

نکته دوم، یعنی ب، مربوط به تأثیر جنبه های بیرونی، بر آثار است. غلبه افکار و اندیشه های خاص در این دوره های تاریخی منوط به شناخت طرز تفکر رایج میان مردم و عالمان است. برای مثال در دوره های ایلخانی ـ تیموری، به تدریج رنگ تصوف بر فرهنگ جامعه غلبه می کند. این رنگ، پیامدهایی در عرصه نگاه به تاریخ، تحلیل آن دارد. اثری مانند روضه الشهداء کاملا زیر سیطره تفکر عرفانی است. این البته جدا از رنگ ادبی اثر یاد شده است که خود بحث دیگری است و تسلط آن هم، منبع را از «علمی بودن» دور می کند.

در دوره های نخست، برای مثال در قرون نخستین اسلامی، چیزی به نام تحلیل تاریخی به صورت مستقل مورد نظر نیست، و گزارش اصل حادثه محور اصلی است. در این متن ها، جز در مواردی اندک، اغلب نمی توان گرایش راوی رابدست آورد، چرا که گویی هدف ثبت اصل حادثه بوده است. در این باره، بیش از همه مقایسه آن آثار با آثار ادوار بعد مهم هستند.

یک مسأله مهم در تفاوت میان دوره اول (سه قرن نخست اسلامی) با ادوار بعدی این است که تسلط نگرش ها در ادوار بعدی، رو به تزاید است، در حالی که در نسل اول، تقریبا کمتر است. می دانیم که در هر دوره، نقلهای مربوط به یک رویداد تاریخی، بسته به اهمیت آن برای نسل حاضر که شنونده و خواننده هستند، تفسیر خاص خود را دارد. بدون شک این امر روی نگارش اثر می گذارد، به طور کلی می توان گفت که هرچه به ادوار جدیدتری وارد شویم، فشار این تحلیل ها و تفسیرها بیشتر می شود. در مراحل بعدی، رکن «گزینش» از میان نقلهای قدیمی و در واقع غربالگری در آنها اتفاقی است که می افتد تا تحلیل یعنی تسلط نگرش های نویسنده بر آن رویداد راحت تر انجام شود. طبعا گزینش، یعنی استفاده از برخی از نقلهای مربوط به آن رویداد، ما را با محدودیت های بیشتری در منابع متأخر روبرو می کند. به عبارت دیگر، دوره نخست نگارش، اغلب از شمار بیشتری نقل برخودار بوده و هنوز بار تحلیلی زیادی بر آن سوار نشده است، در حالی که در دوره های بعدی، گزینش بیشتری صورت گرفته، و تحلیل ها افزایش می یابد. این تحلیل ها، بخشی در امتداد همان غلبه نگرش های خاص مانند آنچه در باره تصوف گفته شد، و البته می تواند ایدئولوژی های دیگر هم باشد، خواهد بود.

در زمان صفوی، مفهوم انقلاب بر ضد دولت صفوی، نامفهوم بوده و اصلا مورد توجه کسی نبود. طبیعی است که از عاشورا نظریه انقلابی استخراج نمی شود. در حالی که در دوره نزدیک به انقلاب، مسأله کاملا به عکس است. برای مثال تحلیلی که در آثار شریعتی یا صالحی نجف آبادی در باره عاشورا هست، دقیقا برای ایجاد انقلاب است. در دوره های اول تاریخی، اغلب این نوع تحمیل های فکری و ایدئولوژیک، نمودی ندارد. نهایت چیزی که هست، تأثیر نگره های مذهبی مانند نفوذ نوعی گرایش شیعی عراقی یا عثمانی است.

تحلیل های رایج در دوره های بعد، اغلب با نوعی گزینش از آن رویدادهای نقل شده در منابع اولیه، با تفسیرها و دیدگاه های رایج زمانه صورت می گیرد. به همین دلیل است که این کتابها، برای دوره ای خاص نوشته می شوند و عمرشان هم با پایان یافتن ارزش آن تحلیل ها به پایان می رسد و از محدوده عمومی خارج شده و موزه ای می شوند، در حالی که عمر منابع اولیه، هیچ گاه به پایان نمی رسد.

اغلب در باره این گزینش از میان گذشته، این نکته گفته می شود که آثار اولیه پر از تحریف هستند و ما باید روایات درست را بیاوریم! آنگاه برای انتخاب روایت درست، با استفاده از نگره حاکم بر اندیشه خود، دست به انتخاب می زنند و باقی اخبار مربوطه را تحریف شده عنوان می کنند. برخی هم به عکس آنها عمل می کنند.

در باره منابع نسل اول

اکنون می خواهیم قدری از منابع اولیه صحبت کنم، منابعی که بدون آنها نمی توانیم و اصولا نباید تاریخ کربلا را بنویسیم.

اشاره کردم که منابع دوره نخست، از قرن دوم و سوم را بیش از همه باید از زاویه روش نگارش عالمانه آنها دید. در این آثار که منابع دست اول ما و نزدیک به حادثه هستند، نخستین ویژگی «مسند» بودن، یعنی سند دار بودن است. این ویژگی در آثار مختلف از جمله مقتل ابومخنف، مقتل ابن سعد در طبقات، و مقتل امام حسین در انساب الاشراف تا اندازهای متفاوت اما تقریبا از معیارهای واحدی پیروی می کند. اخبار الطوال هم با این که از نسل اول است، در این ردیف جای نمی گیرد، چون اصولا روش سندی ندارد و بیشتر توضیحی و منطبق بر سبک ایرانی است.

سه نسل در این مرحله قابل توجه اند:

الف: ابومخنف به عنوان نسل اول (درگذشته میانه قرن دوم با نقش اول)،

ابن سعد، نویسنده طبقات، متوفای ۲۳۰ به عنوان نسل دوم

بلاذری م ۲۷۹ به عنوان نسل سوم

ابومخنف به عنوان نسل اول در این روش، به پیروی از روش حدیثی که به تدریج در جامعه علمی رو به غلبه و رشد بود، می داند که باید هر مطلبی از منابع شفاهی خود نقل می کند مستند باشد. این روش را ابن سعد هم به پیروی از استادش واقدی، و بلاذری هم که در همین مکتب تاریخ نگاری قرار دارد، البته در سطحی نازل تر، دارند.

ابومخنف به حادثه نزدیک و سندهایش برای اتصال به کربلا، کوتاه تر است، این وضعیت در دو مورد بعدی یعنی ابن سعد و بلاذری ادامه می یابد. ضمن آن که دو نسل بعدی، از منبع تولید شده توسط ابومخنف و روش او استفاده می کنند و در عین حال، منابع دیگری هم که با سندهای اندکی طولانی تر است در اختیار دارند.

هر سه اینها، کوشش می کنند تا ساختاری برای این رویداد، از آغاز تا پایان داشته باشند. می توان گفت، ابومخنف دست کم در متنی که از او در طبری مانده، بی مقدمه وارد مقدمات رویداده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.