پاورپوینت کامل قیصر شاعر رنج است ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قیصر شاعر رنج است ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قیصر شاعر رنج است ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قیصر شاعر رنج است ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
قیصر امینپور (۱۳۸۶-۱۳۳۸) نویسنده، مدرس دانشگاه و شاعر معاصر ایرانی بیتردید یکی از انگشتشمار شاعران فارسی زبان نسل انقلاب است که شوربختانه در میانسالگی و آستانه پختگی، نابهنگام درگذشت، اگرچه در همین عمر ۴۸ ساله اشعاری خلق کرد که بسیاری از آنها بخت آن را یافته که بر زبان مردم کوچه و بازار جاری شود، خصلتی که به تعبیر محمدرضا شفیعی کدکنی از نشانههای اصلی ارزشمندی یک شاعر است.
محسن آزموده: قیصر امینپور (۱۳۸۶-۱۳۳۸) نویسنده، مدرس دانشگاه و شاعر معاصر ایرانی بیتردید یکی از انگشتشمار شاعران فارسی زبان نسل انقلاب است که شوربختانه در میانسالگی و آستانه پختگی، نابهنگام درگذشت، اگرچه در همین عمر ۴۸ ساله اشعاری خلق کرد که بسیاری از آنها بخت آن را یافته که بر زبان مردم کوچه و بازار جاری شود، خصلتی که به تعبیر محمدرضا شفیعی کدکنی از نشانههای اصلی ارزشمندی یک شاعر است. شعرهای امینپور در عین سادگی و روانی، چند لایه و حاوی اشارات معنایی متفاوت است و این نکته را مهدی فیروزیان در کتاب «این ترانه بوی نان نمیدهد» به خوبی نشان نمیدهد. به مناسبت درگذشت قیصر امینپور جلسهای در موسسه شهر کتاب با حضور نویسنده این کتاب، مهدی ستایشگر، عبدالجبار کاکایی برگزار شد. مصطفی ملکیان در سخنرانی خود با اشاره به نقش مهم احساسات و عواطف انسانی در شناخت یک انسان، بر احساس رنج تاکید گذاشت و سپس به بیان خاستگاههای رنج قیصر امینپور که در اشعار او بازتاب یافته، پرداخت. آنچه میخوانید متن کامل سخنرانی اوست:
شناخت انسان از راه عواطف و احساسات
کتاب «این ترانه بوی نان نمیدهد: سبکشناسی ترانههای قیصر امینپور» نوشته مهدی فیروزیان به لحاظ شمول موضوعی وسیعتر از ترانههای این شاعر فقید است و نه فقط برای کسانی که از جنبه ترانهسرایی به شخصیت قیصر امینپور نگاه میکنند، بلکه برای کسانی که علاقهمند هستند راجع به او بدانند، سودمند است. ارزش این کتاب از دایره شمول و جامعیت آن فراتر است. تاکنون ندیدهام که کسی درباره هیچ یک از شاعران کلاسیک ما تاکنون کتابی با این دقت و متانت و انصاف و ژرفنگری و مهمتر از همه دید ریاضی وار نوشته باشد. کتاب همچون اثری در حوزه علوم دقیقه مثل ریاضیات و فیزیک و شیمی است. این اثر یادآور کارهای قرن نوزدهم میلادی در اروپاست؛ آثاری که حتی در خود اروپا و امریکای شمالی و کشورهای مترقی امروز نیز کمتر نظیر دارد. بحث من درباره همه مباحث این کتاب نیست و تنها معطوف به بخش اندیشگی آن است و عنوان آن «رنجهای قیصر جوان در قصر تنهایی اش» است و میتوان آن را تکملهای بر بخش اندیشگی کتاب دکتر فیروزیان در نظر گرفت.
یکی از مسائل بسیار مهم در فلسفه و روانشناسی این است که وقتی انسان بخواهد دیگری را بشناسد، باید سراغ چه وجهی از وجود او برود که اگر آن بخش را شناخت، در واقع آن فرد را شناخته است؟ این مساله از قدیمالایام در میان فرزانگان تاریخ، فیلسوفان، عارفان، الهی دانان و روان شناسان مطمح نظر بوده است به این تعبیر که اگر بنا باشد انسان دیگری و به طریق اولی خودش را بشناسد، باید سراغ چه بخشی از شخصیت و منش دیگری و به طریق اولی خودش برود که اگر آن بخش را شناخت، شاهکلید شناخت بقیه بخشهای شخصیت و منش آن دیگری و به طریق اولی خود فرد در اختیار او قرار گرفته است؟ به این پرسش جواب واحدی ارایه نشده است. بر اساس پاسخی که برخی فیلسوفان و روانشناسان در تاریخ فرهنگی ارایه کردهاند و من آن را میپسندم، بحث خود را ارایه میکنم.
آیا فرد میتواند برای اینکه دیگری را بشناسد، به گفتار و کردار او دقت ورزد و ببیند در حرکات و سکنات ظاهری که با جسم و تن و بدنش انجام میدهد، چه گفتاری و کرداری از او صادر شده است یا فرد باید به جای دیگری سرک بکشد؟ به ادله فراوانی که در جاهای دیگر گفته شده است، شک نیست که گفتار و کردار اصلا بازگوکننده شخصیت و منش آدمی نیستند. حتی باورهای درونی آدمی نیز بر وفق این نظر ملاک خوبی نیستند یعنی اگر فرد بخواهد دیگری را بشناسد، رجوع به باورهای او از کوچکترین عقاید و باورها تا بزرگترین و کلانترین آنها چندان مفید به نظر نمیرسد. طبق این دیدگاه که در میان فیلسوفان دیوید هیوم بزرگترین طرفدار آن است و در میان روان شناسان (و در عین حال فیلسوفان) ویلیام جیمز از بزرگترین طرفداران آن است، برای شناخت دیگری باید احساسات و عواطف و هیجانات او را شناخت، یعنی هسته اصلی شخصیت و منش هر کسی احساسات و عواطف اوست. اگر انسان واقعا به احساسات و عواطف دیگری پی ببرد، به کل وجود او پی برده است و بقیه وجود فرد نسبت به احساسات و عواطف او جنبه فرعی و ثانوی دارد. بنابراین اگر انسان دریابد که دیگری چه احساسات و عواطفی دارد، آن گاه گفتار و کردار او نیز برایش قابل فهم میشود و حتی شاید عجیب به نظر برسد، اما باورهای دیگری نیز برایش قابل فهم میشود.
۱۲ احساس و عاطفه کلیدی
برای این مقصود در میان مجموعه احساسات و عواطف آدمیان که نزدیک به ۹۰ تا شمردهاند، ۱۲ احساس و عاطفه اهمیت بیشتری دارند. بیم و امید دو تا از این احساسات و عواطف هستند. زمانی دیگری را میشناسیم که بدانیم او از چه چیزهایی بیم دارد و به چه چیزهایی امید بسته است. این بیم و امید نشاندهنده آن است که فرد از چه پنجرهای به هستی و زندگی مینگرد و از چه پنجرهای نیز به انسان مینگرد. خشم و خشنودی نیز دو احساس و عاطفه دیگر هستند، یعنی اینکه چه چیزهایی فرد را به خشم میآورند و چه چیزهایی او را خشنود میکنند. دسته سوم رنج و لذت است، یعنی اینکه فرد از چه چیزهایی رنج میبرد و از چه اموری به او لذت عاید میشود و التذاذ میبرد. اندوه و شادی دسته چهارم و شرم و پشیمانی دسته پنجم هستند، یعنی انسان از چه افعالی شرم دارد و از کدام افعالش پشیمان است. پشیمانی، ارتباط انسان با خودش را بیان میکند و شرم، ارتباط انسان با دیگران را بیان میکند، یعنی وقتی انسان به فعل خودش نظر میکند، اگر فعلش یا به لحاظ محاسباتی یا از حیث اخلاقی نادرست باشد، نزد خودش پشیمانی میکند، اما وقتی خطای فعل آدمی در برابر دیگری آشکار میشود، نزد دیگری احساس شرم میکند. دسته ششم و اخیر احساسات و عواطف نیز عشق و نفرت است. یعنی انسان عاشق چه موجوداتی است و از چه موجوداتی متنفر است.
بنابراین روانشناسان و فیلسوفان معتقدند این دوازده احساس و عاطفه از قریب به هفتاد و اندی احساس و عاطفه دیگر در شناخت انسان اهمیت بیشتری دارند. اما در میان این ۱۲ احساس و عاطفه نیز مهمترین احساس و عاطفه در شناخت انسان رنج و لذت است، یعنی چه چیزهایی انسان را به رنج میاندازد؛ چه اموری به او لذت میدهد. به عبارت دیگر اگر کسی بخواهد با نظر دقیق تفاوت دو انسان را بیان کند، باید ببیند که این دو انسان چه تفاوتهایی در ناحیه اموری دارند که برای آنها لذتبخش و رنجآفرین است. این امر در مورد هر فردی صادق است، بنابراین وقتی با متفکر یا عالم یا فرزانه یا هنرمندی خواه در عرصه مکتوب و خواه در سایر هنرها مواجه میشویم، اگر بفهمیم چه چیزهایی به او لذت میدهند و چه اموری او را رنج میدهند، او را شناختهایم. حتی برای شناخت تحولات شخصیتی یک فرد میتوان به مطالعه متعلقات این ۱۲ فقره نظر کرد، اگر متعلقات این ۱۲ احساس و عاطفه در انسانی تغییر کرد، شخصیت او دگرگون شده است، اما اگر متعلقات این ۱۲ فقره در انسانی دگرگون نشد، اگر میلیارد فقره معلومات جدید کسب کند یا میلیارد فقره از معلومات از حافظهاش فوت شود، باز آن انسان تغییر نکرده است. انسان زمانی تغییر میکند که متعلق دستکم یکی از این ۱۲ احساس و عاطفه دگرگون شود.
رنج از فقدان یکپارچگی وجودی
به نظر من قیصر امینپور شاعر رنج است، یعنی او را اگرچه شعر دینی و مذهبی گفته است، نمیتوان شاعر دینی و مذهبی تلقی کرد و در عین حال که شعر انقلابی گفته نمیتوان شاعر انقلابی خواند و با وجود آنکه درباره جنگ شعر گفته، نمیتوان شاعر جنگ نامید و در عین آنکه درباره آرمانهای سیاسی سخن گفته، شاعر سیاسی نیست و با اینکه درباره عشق شعر گفته، نمیتوان او را به طور کامل در رده شاعران عاشقانه سرا قرار داد. هیچ مفهومی در مجموعه آثار قیصر امینپور بهتر از مفهوم رنج گویا نیست. تمام اشعار قیصر امینپور به وجهی از وجوه رنجهای او را بیان میکنند یعنی از چه چیزهایی در زندگی رنج میبرده است. بنابراین با توجه به آنچه در قسمت نخست بحث بیان کردم، در کلیات و مجموعه آثار قیصر امینپور یک رنج نامه میبینیم. از این لحاظ اهمیت دارد که در نظر آوریم اگر کسی این اندازه از درد سخن میگوید، فارغ از اوقاتی که میگوید «خون دل میخورم» و «در رنجم» و «مساحت درد من چه قدر است» و «عذابهای من چقدر است»، ببینیم که او واقعا از چه چیزی رنج میبرده است، زیرا این تعابیر محتوای رنج را نشان نمیدهد و فقط به این اشاره دارد که شاعر رنج میبرد؛ در حالی که در بسیاری از اشعارش به وضوح میگوید که از چه چیزهایی در رنج بوده است. شناخت این چیزها او را به ما میشناساند.
برای دریافت متعلق رنج در مجموعه آثار قیصر امینپور استقصا کردم و ۱۹ متعلق یافتهام. یعنی قیصر امینپور در زندگی از ۱۹ چیز در رنج بوده است. نخستین چیزی که قیصر امینپور از آن رنج میبرد و به خود او مربوط میشود این است که تصور او این است که «من یکپارچگی وجودی ندارم» و کل وجودم یک ارکستر نیست، یعنی چنین نیست که گفتار و کردار و باورها و احساسات و عواطف و اهداف و خواستهها و آرمانها و آرزوهای من کاملا با هم همسو باشند. یعنی او در وجود خودش نوعی دوگانگی یا سهگانگی یا
n
گانگی احساس میکند. اگر آنچه در روانشناسی یکپارچگی وجودی (
integration
) خوانده میشود، در انسان نباشد، بزرگترین خاستگاه رنج اوست. قیصر امینپور اعتراف میکند که در او این نیست. مثلا میگوید: دل در تب لبیک تاول زد ولی ما/ لبیک گفتن را لبی هم تر نکردیم. این نشان میدهد که وجودش دو تکه است. یک تکه میخواهد تمام هستیاش را در یک لبیک خلاصه کند، اما تکه دیگر میگوید برای آن لبیک حتی یک لب هم تر نکردیم و در ادامه میگوید حتی خیال نای اسماعیل خود را/ همسایه با تصویری از خنجر نکردیم. یا در جای دیگری میگوید: بر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 