پاورپوینت کامل نوعی ادبیات، نوعی زندگی ۳۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نوعی ادبیات، نوعی زندگی ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نوعی ادبیات، نوعی زندگی ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نوعی ادبیات، نوعی زندگی ۳۷ اسلاید در PowerPoint :
آنچه امروز حجم اعظم (و نزدیک به همهی) مثلاً محتوای دور دانشگاهی ادبیات فارسی را به نام ادبیات «اصیل»، «فاخر» و «ارزشمند» اشغال کرده، غالباً همان ادبیاتی است که در روزگار معاصر خودشان خارج از «نُرم» بودند و آنچه امروز در دایر دورههای آکادمیک ادبیات فارسی، مغفول، مسکوت یا مطرود واقع میشوند، در بسی موارد، جرمشان معاصر بودن است.
ملاحظاتی جامعهشناختی دربار جایگاه ادبیات معاصر در دانشگاه
آنچه امروز حجم اعظم (و نزدیک به همهی) مثلاً محتوای دور دانشگاهی ادبیات فارسی را به نام ادبیات «اصیل»، «فاخر» و «ارزشمند» اشغال کرده، غالباً همان ادبیاتی است که در روزگار معاصر خودشان خارج از «نُرم» بودند و آنچه امروز در دایر دورههای آکادمیک ادبیات فارسی، مغفول، مسکوت یا مطرود واقع میشوند، در بسی موارد، جرمشان معاصر بودن است.
۱. ادبیات در سه اپیزود
اپیزود اول (مشاهد عینی)
نوجوان پانزدهشانزدهسال خجولی وارد میشود و با فاصلهای، روبهروی مسئول کافینت، که مشغول کار است، آرام میایستد.
(چند دقیقه بعد)
– بفرمایید!
– تحقیق میخواستم.
– تحقیق چه؟
– سعدی.
– چند صفحه باشه؟
– نمیدانم.
– ده صفحه خوبه؟
– خوبه.
(چند دقیقه بعدتر)
– بفرما!
– چند شد؟
– دو تومن.
– بفرمایید، خداحافظ.
– خداحافظ.
نتیجهگیری اخلاقی: ادبیات را میتوان خرید و فروخت.
اپیزود دوم (مشاهد بازسازیشده)
استاد درسی غیراصلی در کلاس کارشناسی ادبیات، با طعنه و کمی عصبانیت از بیاطلاعی دانشجویان ترم آخر نسبت به شاعرانی شناختهشده، متعجب و مؤاخذهکننده: مگر شما چند ماه دیگر لیسانسی ادبیات نخواهید شد؟ پس، چه خواندهاید؟
یکی از دانشجویان تیزهوش و بیپروا: ما ظاهراً بیشتر جعل شعر را بلدیم، لیسانس جعل شعر میشویم!
نتیجهگیری اخلاقی: توانایی جعل متون، یکی از دستاوردهای آکادمیک میتواند باشد.
اپیزود سوم (روایت مستند)
استاد و ادیبی بسیار شناختهشده و محترم، مشغول تدریس در دور دکتری ادبیات فارسی است. در ضمن درس، بحث به شاعران معاصر کشیده میشود و با دفاع یکی از دانشجویان از شعر شاملو، ادیب نامبرده شعر معاصر را فاقد ارزش ادبی و بررسی و شاملو را شاعر کوچهبازاری میخواند.
نتیجهگیری اخلاقی: ادبیات معاصر، ادبیات نیست.
اپیزود اضافه (مشاهد مشارکتی)
اولین جلس درس جامعهشناسی ادبیات در دور کارشناسی ارشد. کمی بعد از شروع توضیحات استاد دربار محتوای این درس در طول ترم، یکی از دانشجویان میپرسد: جامعهشناسی ادبیات به چه درد میخورد؟
کات!
نتیجهگیری اخلاقی: جامعهشناسی ادبیات به «درد»ی نمیخورد و شاید هم ادبیات.
۲. تفاسیر مقرونبهصرفه
در مورد اول، مقصر مشخص است: نوجوانی که متقلب است و شاید هم کمی مسئول کافینت که ارزشهای فرهنگی را معامله میکند.
اما در مورد دوم، تفسیر حادثه یا یافتن مقصر، کمی رازآلود است. شاید اساتید آن دانشجو موفق نشدهاند به او بفهمانند که با متون فاخر نمیتوان بازی کرد. شاید هم آن دانشجو مستعد بزهکاری است و البته شاید هم استادی که مؤاخذه میکرد اساساً پرت است.
در مورد سوم، سخن بر سر تفاوت دیدگاههاست؛ دیدگاه استادی که عمری را بر سر حفظ و صیانت از مفاخر ادبی و فرهنگی گذاشته و دانشجویی که ادبیات را به سطح نازل کوچهوبازار میکشاند.
مورد چهارم که ناگهان کات شد، لیکن ما را دربار مقولات «به درد خوردن» و «به درد نخوردن»، بهطور کلی و البته در اینجا، اجباراً فقط دربار چیزی مثل ادبیات، در بحر تفکر غرق مینماید!
۳. ملاحظاتی غرضورزانه
راستی ادبیات به چه درد میخورد؟ «غرض» از تدریس ادبیات، تدریس چیست؛ آن هم بهعنوان رشتهای تخصصی؟ و چرا مهم است که در دورههای دانشگاهی این رشته، کدام ادبیات و چگونه تدریس میشود؟
آنچه در رشتههای دانشگاهی ادبیات تدریس میشود، به تلقی از «ادبیات» و خاستگاه و نقش آن بازمیگردد. مسئل ما (که در اینجا، با غرض غیرقابل کتمان) باید آن را معضل نامید، آن است که در رشتههای دانشگاهی ادبیات فارسی ما، سمتوسوی آنچه تدریس میشود، اساساً ادبیات کهن یا کلاسیک (یا هر نام دیگری که بر آن بنهند) است. البته در این شکی نیست که دستاوردهای ادبیات کلاسیک هر ملت و قومی، بنیانهای جدی قابل اعتنایی هستند. بنیانهایی که در شکلبخشی به مؤلفههای زبانی و تخیلورزان آن قوم و ملت، شاید تا ابد، تأثیرگذار باشند. این نکته فراتر از بد و خوب پنداشتن آن است؛ گریزناپذیر است. گریزناپذیر چونان آبوهوا و شرایطی طبیعی که در هر اقلیمی، برگوبار خود را دارد. اما مسئله این است که آیا ما اکنون در همان «باغهای ایرانی» کهن یا حتی دورتر، در «باغهای عدن» زندگی میکنیم؟ معضل از اینجا سر برمیآورد.
اگر به عناوین دروس دانشگاهی رشت ادبیات فارسی نگاهی بیندازیم، میبینیم که مثلاً در تمامی طول دور کارشناسی، حداکثر چهار واحد درسی عنوان ادبیات معاصر را دارد و تنها دو واحد درسی نیز نقد ادبی نام دارد. اگر گرایش و سلیقه و وجه نظر غالب در فضای دانشگاهی را نیز در کنار این قضیه قرا دهیم، آنگاه «این رشته سر دراز دارد!» آنچه در همان چند واحد ادبیات معاصر تدریس میشود نیز غالباً گویی با اکراه و پرهیز حداکثری از نزدیک شدن به «معاصر بودن» آمیخته میشود و این رشته سر درازش اساساً به چندین قرن پیش وصل است! باز بگوییم این وصل بودن، فی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 