پاورپوینت کامل دیگری ۴۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دیگری ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیگری ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دیگری ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

در شمار قبل ماهنام فرهنگ امروز پرونده‌ای را در باب شرق‌شناسی و مطالعات اسلامی شرق‌شناسان ملاحظه کردم و آنچه به نظرم آمد و غایب اصلی در آن میان تفکر در باب شرقی‌شناسی و نظر افکندن به جان آن بود.

اشاراتی در باب شرق‌شناسی

مقدمه: در شمار قبل ماهنام فرهنگ امروز پرونده‌ای را در باب شرق‌شناسی و مطالعات اسلامی شرق‌شناسان ملاحظه کردم و آنچه به نظرم آمد و غایب اصلی در آن میان تفکر در باب شرقی‌شناسی و نظر افکندن به جان آن بود. دکتر انشااله رحمتی در مصاحب خویش نقدهای کربن به شرق‌شناسی را مطرح می‌کند و از شرقی در نظر کربن می‌گوید که بی‌نسبت با شرق در حکمت سهروردی نیست. پرسشی که مطرح است آن است که آیا شرق‌شناسی می‌تواند به شرق حقیقی بدان‌گونه که کربن مراد می‌کند، بپردازد؟ از همین باب سعی بر آن داشتم که از آنچه در طول این چند سال از اساتید بزرگوارم و در رأس ایشان استاد رضا داوری اردکانی آموخته‌ام بهره گیرم تا این پرسش را پاسخی درخور دهم. هرچند اینک نیز چون دیگر مواقع بیش از آنکه سعی در وصول به پاسخی روشن برای پرسش خویش داشته باشم، سعی در آزمودن خود در میدانگاه تفکر و تأمل دارم و از این باب است که این سطور را اشارات خوانده‌ام، اشاراتی در باب شرق‌شناسی.

غرب کلمه‌ای آشنا برای ما است؛ گاه آن را ناظر بر موقعیت جغرافیایی به کار می‌بریم، گاه ناظر بر نوعی اندیشه یا ایدئولوژی؛ اما آنچه همه است درک ما از غرب است، درکی که نسبتی با مفهوم شرق دارد. شاید سهروردی اولین کسی باشد که غرب و شرق را در باب مفاهیم فلسفی-عرفانی به کار می‌برد؛ او در داستان قص غربت غربیه به زبان رمز و تمثیل و تلمیح از انسانی دم می‌زند که از مشرق وجود سفر آغاز کرده و در غرب وجود گرفتار تن آمده است.[۲] آنچه در این نوشتار از مفهوم غرب مراد شده است ناظر بر عالمی است که بیش از چهار قرن است خویش را بازیافته و در این رهگذر به مفهوم شرق نیز محتاج بوده است.

در باب غرب در این چند دهه برخورد ما با عالم مدرن، نظرات متفاوت ارائه شده است. گزاف نگفته‌ایم که اگر نه همه بلکه بسیاری از آن نظرات را ایدئولوژیک بدانیم. له یا علیه غرب گفتن و نوشتن در طی این دو سده، تجددمآبی ما اغلب در خدمت قدرت حاکمه بوده است و کمتر متفکرانی به مبانی و جان غرب نظر افکنده‌اند. نگاه ابتر و از موقف ایدئولوژی به غرب حاصلی جز التقاط و فرو رفتن در منجلاب وهم‌های گونه‌گون در باب تاریخ و فرهنگ و سنت ندارد. ما اغلب غرب را از چشم‌اندازهای ایدئولوژیک دیده‌ایم و در بدایت تماس ما، مدرنیت آنان که خواستند نگاهی بنیادین به عالم مدرن بیندازند، رأی به انتقال اندیشه دادند؛ بر اهل‌خرد پوشیده نیست که این امر جز مزاحی با اندیش اندیشمندان نمی‌باشد. در این احوال، غرب و شرق در مقابل سیاسات ملون به رنگ بی‌خردی، پریده‌رنگ شده‌اند و مفهوم اصلی خود را از دست داده‌اند.

درآمدی بر غرب جدید

به کار بردن کلم غرب همراه با صفت جدید نه یک بازی زبانی بلکه امری تاریخی است و مقصود غرب پس از عصر نوزایی[۳] است. غرب پیش از عصر نوزایی را می‌توان یونان و روم باستان دانست و اولین ظهور مفهوم غرب را می‌توان در نمایشنام ایرانیان ردیابی کرد. نمایشنام ایرانیان توسط آیسخولوس در قرن پنجم پیش از میلاد نوشته شده است. اهمیت این نمایشنامه بدان جهت است که در آن عقاید یونانی به ایرانیان مغلوب و شکست‌خورد جنگی نسبت داده شده و به دیگر عبارت، در آن همه‌چیز و همه‌کس یونانی است؛ به‌طورمثال، روح داریوش از هاوس بازمی‌گردد، عالم هاوس جهان پس از مرگ در عقاید یونانیان است که از آن یا چیزی شبیه به آن در عقاید ایرانیان آن زمان گزارش نشده است. داریوش و خشایارشاه به خدایان یونانی معتقد و برای آنان نماز می‌گذارند، آداب‌ورسوم و عقاید (حتی عقاید بنیادین دربار مرگ و زندگی) ایرانیان طرد و آداب و عقاید یونانیان جانشین شده است. در این نمایشنامه تاریخ و عقاید یونانیان به‌مثابه تاریخ و عقاید کلی و جهان‌شمول انگاشته شده است (داوری، ۱۳۹۳. صص ۴۱۳-۴۱۹).

غرب به هنگام نوزایی به یونان و روم باستان توجه ویژه داشت و سنت خویش را که سنتی یونانی-رومی بود، بازیافت. هیچ‌گاه یونانیان خود را تحت عنوان غرب و غربیان معرفی نکردند و آنچه در این میان از آن به ظهور مفهوم غرب در نمایشنام ایرانیان نام برده شد ماحصل دریافت و تسری عقلی از مفهوم غربی است که اکنون (پس از رنسانس) ظهور کرده است. غرب در عصر نوزایی به بازتعریف خود می‌پردازد و پس از آن تاریخ خود را تاریخ کلی پنداشته و تاریخ دیگر اقوام و ملل را مانند موجودی بی‌جان در نظر می‌گیرد و در حاشی تاریخ خود به تعریف آن می‌پردازد. «در این نگره فرض بر این است که تاریخ اساساً فرایندی جهان‌شمول نیست، بلکه دارای یک هست تعین‌بخش و جریان‌های حاشیه‌ای است؛ بدین‌ترتیب تاریخ حاوی مرکز و پیرامون می‌شود» (جمعی از نویسندگان، ص ۱۵۲).

دیگر نکته‌ای که در باب غرب جدید باید بدان توجه داشت آن است که غرب مجموعه‌ای از اجزای پراکنده نیست و اساس پدید آمدن این شرایط فلسفه است. «مدرنیته تحقق فلسفه و عقل جدید است. البته نباید پنداشت که با حرف داشتن اقوال دکارت و هگل و … می‌توان شرایط مدرنیته را تحقق بخشید، بلکه روح فلسف دکارت و کانت و … است که بنای تجدد را گذاشته، شرایط ظهور را فراهم آورده است. در این عصر یعنی این هنگام که غرب جدید را رویاروی خویش می‌بینیم، تاریخ غربی تاریخ ما شده است. اگر بهتر بخواهیم بگوییم، تاریخ غربی تاریخ ما را پوشانده و آن را بدل به امری حاشیه‌ای ساخته است. در همه جا دربار گذشت بشر به‌طورکلی با موازین غربی حکم می‌شود؛ اکنون حقیقت عالم دو بخش دارد: یک بخش متجدد و یک بخش درگیرشده با سودای تجدد. اگر این تقسیم درست باشد، تاریخ مدرنیته و مدرنیزاسیون بر گذشته و آیند بشر سایه انداخته است» (داوری،۱۳۹۱، ص ۷). همین فردیت یافتن تاریخ غربی و مطرح شدن غرب به‌عنوان سوژه، نطف شکل‌گیری شرق‌شناسی است.

شرق‌شناسی

از چه جهت شرق‌شناسی برای ما حائز اهمیت است؟ آیا صرفاً بدان جهت که به تاریخ و فرهنگ شرقیان پرداخته است و ما نیز به شرق تعلق داریم؟ در باب شرق‌شناسی نزاع‌های فراوان شکل گرفته است که بسیاری از آنان نه از جهت معرفت‌شناختی بلکه نزاع‌هایی سطحی و در حد نزاع‌های سیاسی بوده است. تاکنون در باب غرب سخن به اختصار گفتیم و اینک بدان امر می‌پردازیم که نسبت مستقیم با خودآگاهی غرب دارد.

غرب جدید از عصر رنسانس تا قرن هجدهم به زبان و ادبیات و هنر و فلسف یونان پرداخت و پس از آن به شرق‌شناسی تمایل یافت. نمی‌توان پذیرفت که شرق‌شناسی جانشین یونان‌پژوهی شده است؛ به دیگر عبارت، یونان نه به‌مثابه شرق و نه حتی بخشی از شرق شناخته نمی‌شود. پرداختن به یونان با نوعی احترام قرین و ماحصل نوعی احساس تعلق بود. غرب با رجوع به یونان راه تجدد را گشود. غرب قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی، انعکاس صورتی مبهم از ادب را در افق فراروی خود دید که با پایدیای یونانی مناسب دانست/ مناسبت داشت؛ پس به سراغ یونان رفت و از آن پس تاریخ، تاریخ غربی شد که آن را تاریخ عمومی یا بهتر بگوییم تاریخ جهان انگاشتند، تاریخی که از دوران یونان باستان آغاز شده و تاریخ و فرهنگ دیگر ملل در حاشی آن بوده‌اند (داوری، ۱۳۹۳، صص ۷۳ – ۷۱).

«با ظهور و پیدایش شرق‌شناسی مرحل تازه‌ای در تاریخ تمام اقوام غیرغربی آغاز شده است. شرق‌شناسی درعین‌حال که یکی از شئون تاریخ غربی است، با وضع اقوام غیرغربی هم مناسبت دارد؛ چنانچه اگر دور جدیدی در تاریخ غرب آغاز نشده بود و سرزمین‌های

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.