پاورپوینت کامل دشواری‌های عبور ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دشواری‌های عبور ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دشواری‌های عبور ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دشواری‌های عبور ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

به‌طور معمول گفته می‌شود پیدایش تاریخ‌نگاری آکادمیک و دانشگاهی، در یک دور نسبتاً صدساله وارد نظام پژوهشی ما شد. ضمن اینکه ما به‌صورت سنتی، میراث قابل توجهی در زمین علم تاریخ داشته‌ایم؛ برخی از مقاطع آثاری برجسته و در دوره‌هایی با روش‌های عقب‌مانده.

چرا تاریخ‌نویسی آکادمیک در ایران جدی گرفته نمی‌شود؟

به‌طور معمول گفته می‌شود پیدایش تاریخ‌نگاری آکادمیک و دانشگاهی، در یک دور نسبتاً صدساله وارد نظام پژوهشی ما شد. ضمن اینکه ما به‌صورت سنتی، میراث قابل توجهی در زمین علم تاریخ داشته‌ایم؛ برخی از مقاطع آثاری برجسته و در دوره‌هایی با روش‌های عقب‌مانده. جرق این قبیل تاریخ‌نگاری در دور قاجار زده شد؛ با ترجمه و تصحیح و طبعاً ارتباط با غرب. در دور پهلوی اول، چهره‌هایی مانند اقبال و یاسمی نقش مهمی داشتند. ضمن اینکه کسروی تجرب ویژه‌ای بود. این حرکت کُند بود، اما ادامه یافت و تا به امروز نیز با حفظ سهمی اندک از مجموع آنچه به نام تاریخ منتشر می‌شود، تولید کارهای آکادمیک ادامه دارد. پرسش این است که چرا این سهم اندک است و در واقع، چرا تاریخ‌نویسی آکادمیک جدی گرفته نشده است؟

در این‌باره دلایل یا فرضیه‌های توجیهی مختلفی وجود دارد که هرکدام از آن‌ها متکی به شواهدی است که باید درست سنجیده شود. برای اینکه ابتدا فرضیه‌های مهم را بگویم، آنچه در این‌باره قابل طرح است، عرض می‌کنم.

۱

نخستین فرضیه‌ای که به نظر می‌آید، این است که در آخرین سال‌های تاریخ میانی ما و درحالی‌که جهان نگاه تازه‌ای به جهان و انسان و دانش می‌انداخت، علم تاریخ دچار نوعی انحطاط شد و مع‌الاسف در اثر توقف زیاد و به‌دلیل جا خشک کردن در برکه‌های دورمانده از دریای علم، متعفن و غیرقابل تحمل گردید. در عصر جدید و زمانی که «علم تاریخ» تصمیم گرفت تحرکی به خود دهد، از مرحل قبل عبور کند و به‌سمت تاریخ‌نگاری علمی و آکادمیک برود، گرفتاری‌هایی مشابه عبور هم موارد هم‌شکل از علوم سنتی به علوم مدرن را داشت. درست مثل نجوم و جغرافیا و بسیاری از علوم دیگر که گرفتار همین دشواری بودند. هرچند تاریخ به ‌مقیاس جغرافیا، مشکلات بیشتری داشت و نجوم در جایی میان آن‌ها بود، زیرا نجوم دانشی بود که جنب «انسانی»‌ آن جدی‌تر و ریشه‌های آن در سنت‌های علمی کهن متناسب با عرف زندگی عامه، قوی‌تر بود. بااین‌حال و به‌دلیل فشاری که فرهنگ قدیم وارد می‌آورد، «تاریخ» هم در کنار سایر علوم، خواه‌ناخواه در دور میانی قاجار رو به تحول گذاشت. این تحول به‌سمت تاریخ‌نگاری مدرن، در سای ترجمه‌هایی بود که صورت می‌گرفت. طبق معمول نخستین جرقه‌ها در تماس برخی از پژوهشگران ایرانی با فرنگ پدید آمد. تحصیل‌کرده‌های بیرون و داخل در مدارس نو، نسل بعدی بودند و عباس اقبال شاخص آن‌ها بود. به‌تدریج نسلی پدید آمد و تربیت شد که کارهای جدی‌تری را در این زمینه آغاز کرد. در این فرضیه می‌توان مهم‌ترین مشکل را در شکل نگرفتن تاریخ‌نگاری آکادمیک، «دشواری‌های عبور» نامید؛ پدیده‌ای که اختصاصی تاریخ نیست و در هر دور گذار، مشابه آن پیش خواهد آمد. اول مخالفت صددرصد، سپس موافقت بسیار اندک و تغییرات ساده و تدریجی که تا برسد به پنجاه‌درصد، آدم را نصف‌عمر می‌کند. بعد از آن به‌آرامی سرازیر می‌شود، اما همچنان تغییرات کُند است. عاقبت هم ریشه‌های قبلی همچنان می‌ماند و گاهی تجدید حیات می‌کند.

۲

فرضی توجیهی دیگر این است که موانع بر سر راه شکل‌گیری و گسترش تاریخ‌نگاری آکادمیک به «شرایط تاریخی» ما برمی‌گردد. این مسئله و دشواری هم صرفاً در حوز علم تاریخ نیست، بلکه در تمامی علوم و آثار تمدنی آن و خروجی‌های ناشی از آن وجود دارد. در واقع در این مورد خاص، مسئله به تعارض طبیعت علم جدید با شرایط تاریخی ما برمی‌گردد. مقصود از شرایط تاریخی به‌طور مشخص مسئل توسعه‌نیافتگی است که سبب می‌شود دانش‌ها مانند پدیده‌ها و مفاهیم دیگر نتوانند در شکل طبیعی خود ظاهر شوند. بیشتر به این دلیل که بومی نیستند و تا همساز شوند، زمان می‌برد.

تفسیر این «شرایط تاریخی»، اهمیت خاصی در ارتباط با عدم نضج‌گیری علم تاریخ به‌صورت آکادمیک دارد که باید اندکی آن را توضیح داد. در اینجا اول باید مقصود از علم آکادمیک را بیان نمود. ممکن است نتوان تعریف دقیقی کرد، اما می‌توان به برخی از ویژگی‌های آن اشاره کرد: توجه جدی‌تر به شواهد و تنوع منابع و مدارک تاریخی، شفافیت جدی‌تر، بی‌طرفی تا سرحد امکان، تحلیلی بودن، توجه به هم جنبه‌های اجتماعی و اقتصادی در کنار عوامل سیاسی برای یک پدیده و نکاتی دیگر که هرچند بر سر آن‌ها چون‌وچرا هست، اما در کل به‌عنوان ویژگی‌های تاریخ‌نگاری آکادمیک مورد توجه قرار دارد.

این مسئله را از زاوی دیگری هم می‌توان مورد توجه قرار داد تا به درک جدی‌تری رسید. این زاویه، توجه به برخی از جنبه‌های سلبی در تاریخ‌نگاری آکادمیک است؛ به‌خصوص آنچه در چارچوب همان «شرایط تاریخی»‌ پیش‌گفته می‌تواند مدنظر باشد. از شرایط سنتی که عبور کردیم، درست به‌دلیل توسعه‌نیافتگی، گرفتار برخی از جنبش‌های اجتماعی و ایدئولوژیک شدیم که نوعی سیطره بر هم علوم را توصیه می‌کرد. سیطر این ایدئولوژی‌ها ناشی از شرایط تاریخی خاصی است که ما داشتیم و حتی غربی‌ها هم داشتند. مارکسیسم یکی از جنجالی‌ترین ایدئولوژی‌هایی است که سیطره بر هم معارف و علوم اجتماعی و انسانی را با تحکم هرچه تمام‌تر و بسته‌تر پیشنهاد و تعقیب می‌کرد. دانش تاریخ در کشور ما در یک دوره، به‌رغم تجربه‌ای که به دست آورده بود، تحت سیطر مارکسیسم قرار گرفت. جنبش فکری مارکسیستی، که صورتی جهانی هم به خود گرفته بود، ولو موقت، در سطح ملی و با توجه به گستره‌ای که از نظر فراگیری نخبگان داشت، تأثیر شگرفی روی نوعی عدول از تاریخ‌نگاری آکادمیک به‌خصوص در کشور ما و حتی در بین عرب‌ها گذاشت. تاریخ‌نگاران مارکسیست، چه کسانی که آثارشان به فارسی ترجمه شد و چه آثاری که توسط مارکسیست‌های ایرانی نوشته می‌شد، نوعی مسیر انحرافی در جریان پیشرفت تاریخ‌نگاری آکادمیک و علمی بودند؛ کسانی که چندین دهه تاریخ‌نگاری ما را از مسیر آکادمیک خارج کردند.

این قبیل ایدئولوژی‌های تمامیت‌خواه در حوز علم، به‌صورت‌های مختلفی در اروپا هم وجود داشته است. تاریخ‌نگاری مارکسیستی در آنجا هم نیرومند بوده است؛ چنان‌که تاریخ‌نگاری‌های نژادگرایانه و فاشیستی هم فراوان وجود داشته است. در بسیاری از کشورهای عربی، علاوه بر مارکسیسم، تاریخ‌نگاری ملی‌گرایانه، حتی در مراکز دانشگاهی و آکادمیک، حرف اول را زده است. چندین دهه تسلط افکار بعثی در سوریه، عراق، لیبی و یمن، تاریخ‌نگاری آن کشورها را در مسیر غیرآکادمیک پیش برده است.

مشکل مشابه در کشور ما و این‌بار از نوعی دیگر، خواست دولت‌ها برای هدایت و مهندسی دانش تاریخ است. بخشی از آن ریشه‌هایی مانند ملی‌گرایی به‌مثاب یک ایدئولوژی مورد حمایت آن‌ها و بخشی هم گرفتار کردن مورخان در گرداب حمایت از ریشه‌های تاریخی آن‌هاست. برای این دولت‌ها، تاریخ ابزاری برای القای ایدئولوژی مشخص و همچنین تأیید ریشه‌ها و ستون‌های پیشین آن‌ها در گذر تاریخ است. حجم آنچه در دور پهلوی دربار تاریخ شاهنشاهی نوشته شد و حمایتی که از این سبک تاریخ‌نگاری و موضوع‌یابی صورت گرفت، نشان‌دهند مداخل دولت در جریان خشکاندن تاریخ‌نگاری علمی و رشد دادن تاریخ‌نویسی تبلیغاتی و سیاسی به‌صورت کارمزدی است؛ امری که به‌راحتی توانسته مسیر تاریخ‌نگاری علمی و آکادمیک را سد کند. این رشته سر دراز دارد.

در این مسیر، تاریخ‌نگارانی هم هستند که عوض کار علمی، برای استفاده از م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.