پاورپوینت کامل پرسشگری تاریخی و دانشکد? ایرانی تاریخ ۴۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پرسشگری تاریخی و دانشکد? ایرانی تاریخ ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پرسشگری تاریخی و دانشکد? ایرانی تاریخ ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پرسشگری تاریخی و دانشکد? ایرانی تاریخ ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

«ساختار نظام دانشگاه ایرانی» چه تأثیری در ناکام ماندن ظهور «پرسشگری تاریخی» در آموزش رشت تاریخ داشته است؟

«کانون اصلی تحقیق و ترقی هر رشته‌ای از دانش و فن و هنر دانشگاه‌ها می‌باشند. اما حقیقت این است که شعب تاریخ دانشگاه‌های ما گرفتار فقر و افلاس علمی است… به‌تجربه دیده‌ام شاگردانی که دور لیسانس تاریخ را تمام کرده‌اند با اصول نقد تاریخی آشنایی صحیحی ندارند و از مراحل عالی‌تر آن یعنی تعقل تاریخی، هیچ نمی‌دانند، در اقلیم تاریخ‌نویسی جدید ویلان و سرگردان‌اند.» (فریدون آدمیت)

«ساختار نظام دانشگاه ایرانی» چه تأثیری در ناکام ماندن ظهور «پرسشگری تاریخی» در آموزش رشت تاریخ داشته است؟

«کانون اصلی تحقیق و ترقی هر رشته‌ای از دانش و فن و هنر دانشگاه‌ها می‌باشند. اما حقیقت این است که شعب تاریخ دانشگاه‌های ما گرفتار فقر و افلاس علمی است… به‌تجربه دیده‌ام شاگردانی که دور لیسانس تاریخ را تمام کرده‌اند با اصول نقد تاریخی آشنایی صحیحی ندارند و از مراحل عالی‌تر آن یعنی تعقل تاریخی، هیچ نمی‌دانند، در اقلیم تاریخ‌نویسی جدید ویلان و سرگردان‌اند.» (فریدون آدمیت)

فریدون آدمیت چند ده پیش در انتقاد خود از رشت تاریخ و وضعیت تاریخ‌نگاری در ایران، «عقب‌ماندگی در تاریخ تحلیلی» را مساوی با «انحطاط تاریخ‌نگاری» می‌گیرد؛[۱] واقعیتی که با وجود رشد تاریخ‌نگاری تحلیلی متکی بر نتایج علوم انسانی و اجتماعی، همچنان ویژگی غالب در بین دانش‌آموختگان و فضای دانشگاهی رشت تاریخ است که در سطوح توصیف‌نگاری، اسنادنگاری، ثبت‌وضبط وقایع تاریخی یا وقایع‌نگاری اتفاقات تاریخی متوقف شده است. شاید فراتر از مسئل سبک و رویکرد به تاریخ، بتوان به این نکته نیز اشاره کرد که با وجود بیش از یک قرن سابق برقراری آموزش جدید تاریخ در ایران، فضای آموزشی و تحقیقاتی این رشت دانشگاهی موفق نشده عنصر مدرن «پرسشگری تاریخی» را که ویژگی علوم مدرن انسانی است، در روح و کالبد آموزش و تحقیقات خود بدمد. در واقع برعکس علوم انسانی مدرن که دنیای انسانی را به پرسش کشید، در فضای علمی این رشته در ایران، تاریخ به پرسش کشیده نشد، بلکه تنها روایت شد. برای همین، مسئل اساسی به این سؤال برمی‌گردد که چرا تاریخ‌نگاری دانشگاهی بعد از یک قرن، همچنان به‌طور جدی و نظام‌مند به مرحل کلیدی «پرسشگری تاریخی» که اساس علم جدید است، وارد نشده و خود را در ظاهری‌ترین و سطحی‌ترین شکل از دانش، یعنی تدوین و ثبت‌وضبط و سندنگاری و روایت از تاریخ متوقف کرده است؟ چرا این رویکرد همچنان جریان اصلی در بین دانش‌آموختگان تاریخ است و رویکردهای پرسشگرانه، تحلیلی و انتقادی از تاریخ تبدیل به جریانی حاشیه‌ای شده است؟ این واقعیت به سطح ذهنی دانش‌آموخته‌گان و مورخان و دانشوران رشت دانشگاهی تاریخ برمی‌گردد یا به محتوای آموزش دانشگاهی رشت تاریخ و نقص کارکرد آموزشی این دروس که نتوانسته‌اند در عرص تعلیم‌وتربیت دانش‌آموختگان و مورخان، آنان را پرسشگر و منتقد وقایع تاریخی بار آورند و به‌سوی فراتر از ضبط و توصیف تاریخ بکشانند؟ یا مهم‌تر از سطح ذهنی مورخان و سطح محتوایی آموزش تاریخ، به خود نظام دانشگاهی به‌عنوان مکان آموزش روحی پرسشگری انتقادی و فضای تولید علم برمی‌گردد؟ پرسش اول و دوم، یعنی سطح ذهنی دانش‌آموختگان تاریخ و سطح محتوایی آموزش تاریخ، موضوع این نوشتار نیست. این نوشتار به پرسش سوم می‌پردازد: ساختار نظام دانشگاهی ما چه تأثیری در ناکام ماندن ظهور «پرسشگری تاریخی» در آموزش رشت تاریخ داشته است؟

وقتی در ایران قرار بر این شد که آموزش علوم جدید فراگیر شود، نگاه کاربردی به‌جای نگاه «معنوی-اخلاقی-تهذیبی» علوم قدیمه نشست و رشته‌های جدید، اهمیت کاربردی پیدا کردند و از فنون نظامی گرفته تا مهندسی و حتی جغرافیا، در نقشه‌کشی شهری و کشوری، اهمیت بسزایی یافتند. بااین‌حال تاریخ همچنان جزء معدود علومی بود که در آموزش عالی جدید راه یافت، اما کارکرد گذشت خود را حفظ کرد و درگیر گسست از نگاه تهذیبی علوم قدیم به نگاه کاربردی علوم جدید نشد؛[۲] چراکه تاریخ در دنیای علوم قدیم همچنان علمی بود که علاوه بر تهذیب اخلاقی، در خدمت دربار و شاهان و ثبت‌وضبط وقایع از بالا قرار داشت. علوم جدید آمدند و گسترش پیدا کردند؛ چراکه دولت و نهادهای حکومتی در دور رشد و توسع خود، نیاز شدیدی به آن‌ها داشتند، درحالی‌که تاریخ جزء دانش‌هایی بود که حکومت از قدیم به آن نیاز داشت و همواره وقایع‌نگاری تاریخی با دربار پیوند ناگسستنی داشت. در دور جدید هم این ارتباط حفظ شد و تاریخ تحت‌تأثیر گسست از نگاه تهذیبی به نگاه کاربردی، که دیگر علوم را دستخوش خود کرده بود، نشد. تنها تحولی که برای تاریخ و تاریخ‌نگاری اتفاق افتاد، این بود که از دربار به دانشگاه نقل‌مکان کرد. با تأسیس دارالفنون و مدرس عالی علوم سیاسی و دانشسرای عالی و بعد هم دانشگاه تهران، خود دانشگاه از دل حکومتی که در حال مدرن شدن بود، بیرون آمد و در این میان، تاریخ که پیش از آن پیوند ناگسستنی با دربار و حکومت داشت، همچنان درون نهاد دانشگاه این ارتباط و پیوند را در دنیای «در حال مدرن شدن ایرانی» نیز حفظ کرد و تا امروز که دانشگاه و دولت به‌عنوان ابربوروکراسی در هم تنیده شده‌اند، این ارتباط میان حکومت و رشت تاریخ، برقرار و باقی است.

در حقیقت، اینجا بحث بر سر این مسئله است که چطور اتفاقات ساختاری بین دانش تاریخ و دانشگاه رشت تاریخ، باعث شد تا دانش‌آموختگان این عرصه از علم به مرحل بلوغ علمی که با «پرسشگری انتقادی» همراه است، نرسند و «پرسشگری تاریخی» جای خود را به «توقف در وقایع‌نگاری و اسنادنگاری» و به حاشیه رانده شدن «تاریخ‌نگاری تحلیلی» دهد؟

در واقع «دانشکد ایرانی رشت تاریخ» خود معلول «اتفاق ساختاری» عظیم‌تری است که هم‌زمان با شکل‌گیری نهادهای آموزشی جدید دانشگاهی در ایران رخ داد و تا امروز تأثیر آن بر عرص «علم در ایران» انکارناپذیر است. «دانشگاه برای دولت» و «دانشگاه در خدمت دولت» مهم‌ترین اتفاق تاریخی در عرص علمی ایران بود که رخ داد. در غرب دو نهاد دولت و دانشگاه در طول تاریخ تکوین خود، یکی از «بستر سیاسی و حکومت» بیرون آمد و دیگری از بستر «نهادهای آموزشی قرون وسطا» و هر دو این نهادها توانستند با حفظ استقلال از یکدیگر، به ارتباط و توسع یکدیگر کمک کنند. اما در ایران هم دولت مدرن و هم دانشگاه از بستر سیاسی جامعه متولد شدند و تکوین یافتند. به‌دلیل ماهیت تهذیبی علوم قدیمه و چند قرن توقف علوم عقلی و طبیعیات و ریاضیات و طب، دولت مدرن که نیازهای کاربردی داشت، با گسستن ارتباط خود با نهادهای آموزشی سنتی و به حاشیه راندن آن، خود همت به تأسیس نهادهای علمی و آموزشی جدید کرد که حاصل آن، شکل‌گیری دانشگاه در ایران توسط دولت بود. در حقیقت، دانشگاه نه نهادی مستقل از نهاد دولت همچون در غرب، بلکه خود بخشی از بوروکراسی عریض‌وطویل دولت بود و همواره تا به امروز سلط دستگاه‌های بوروکراتیک دولتی بر دانشگاه‌های کشور تداوم یافته و از طریق بودجه و سیاست‌گذاری‌های آموزشی یا به‌طور مستقیم از طریق احکام و آیین‌نامه‌های وزارتخانه‌ای و تعیین رؤسای دانشگاه‌ها، هیچ‌گاه نتوانسته است نهادی مستقل بماند. هنوز مدیران اجرایی وزارتخانه‌ها می‌توانند با احکام خود، دگرگونی تأثیرگذاری درون دانشگاه‌ها ایجاد کنند و این نشان می‌دهد که دانشگاهیان به‌جای «دانشور»، تبدیل به «کارمند» شده‌اند و همین دانشوران ایرانی را نه «پرسشگران انتقادی علم و تاریخ»، بلکه تا امروز آنان را شکلی خاص از «کارمندان بوروکراتیک» یک دستگاه سلسله‌مر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.