پاورپوینت کامل خاقانی جانشین سنایی ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاقانی جانشین سنایی ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاقانی جانشین سنایی ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاقانی جانشین سنایی ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
هفتمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره حکیم سنایی غزنوی، به بررسی «تأثیر سنایی بر خاقانی» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر محمدرضا ترکی، در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
اشاره: هفتمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره حکیم سنایی غزنوی، به بررسی «تأثیر سنایی بر خاقانی» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر محمدرضا ترکی، در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. آنچه در پی میآید، بخشهایی از آن است:
ای درونپرور برونآرای
وی خردبخش بیخردبخشای
در دهان هر زبان که گردان است
از ثنای تو اندر او جان است
نامهای بزرگ محترمت
رهبر جود و نعمت و کرمت
هر یک افزون ز عرش و فرش و ملک
کان هزار و یک است و صد کم یک
هر یکی زان به حاجتی منسوب
لیک نامحرمان از آن محجوب
یارب، از فضل و رحمت این دل و جان
محرم دید نام خود گردان
از قلههای بزرگ عرفان
قرن ششم روزگار حاکمیت بلامنازع سنایی بر سخن فارسی، بهویژه در ادب عرفانی است. این سیطره پس از آن نیز، در عرصه عرفان تا برآمدن کوکب عطار و آفتاب مولوی تداومی انکارناپذیر دارد. شاعران متعددی در آن روزگار بودند که خود را ادامهدهنده راه پیر غزنه میپنداشتند. در این میان، خاقانی شایستگی بیشتری برای احراز این کرسی از خود نشان داد. خاقانی از میان شاعران دیگر به سنایی ارادتی خاص دارد و با احترام فراوان از او یاد میکند و خودش را «بدیل» و جانشین سنایی میخواند. تأثیرپذیری خاقانی از سنایی مخصوصاً در سرودههای عرفانی او جلوهای آشکار دارد. روابط بینامتنی گستردهای شعر خاقانی را به سرودههای سنایی پیوند داده است؛ به این دلیل سنایی را بهحق یکی از کلیدهای فهم شعر خاقانی میتوان دانست. بدون ملاحظهروابط دقیق بینامتنی میان خاقانی و سنایی، ارائه تصحیح بهسامانی از آثار این دو شاعر بزرگ زبان فارسی عملا ناممکن است.
سنایی از قلههای بزرگ تفکر و عرفان ما در ایران زمین است و اینکه الان احساس میکنیم سنایی در هالهای از گمنامی و بیتوجهی ما به سر میبرد، شاید برای این باشد که بعد از سنایی، آفتابهای درخشانی طلوع کردند و دیگران را تا حد زیادی در شعاع خود پوشاندند. به نظر میرسد اگر ما شخصیتهای عظیمی مثل عطار یا مولانا را نداشتیم، عظمت سنایی را بهتر میتوانستیم درک کنیم؛ اما آن آفتابها چنان چشم ما را خیره کردهاند که باعث شده با قله بزرگی مثل سنایی چندان مأنوس نباشیم.
تا آن روزگار و تا قرنها بعد، سنایی جزو بزرگترین عرفا و شاعران عارف زبان فارسی محسوب میشد. وقتی مولوی تصمیم میگیرد «مثنوی» را آغاز کند، مریدان و شاگردانش میخواهند که چیزی شبیه به «حدیقهالحقیقه» بسراید و بیافریند، یعنی برای آنها مطلوب چیزی مثل حدیقهالحقیقه بود و وقتی این خواهش را در میان گذاشتند. معروف است که مولوی آن ابیات «نینامه» را سرود و برای شاگردان خود خواند، ادامه داد و حاصلش این شاهکار بزرگ عالم بشریت، مثنوی معنوی شد و مثنوی به نحوی زیر سایه حدیقه است.
خاقانی بر سر خوان سنایی
«بوستان» سعدی در ده باب سروده شده است. خیلی از آثار عرفانی دیگر ما ـ چه از نظر محتوا و چه از نظر ساختار، فرم و شکل ظاهری ـ شبیه به حدیقه در قالب یک متن دارای ده باب سروده شدهاند که این تصادفی نیست و درواقع سیطره سنایی را میرساند. حتی وقتی قرنها بعد، زمانی که سعدی بوستان را میآفریند، از همان چارچوب و قالبی استفاده میکند که پیشتر سنایی ساخته بود. بی هیچ تردیدی، بزرگترین شاگرد سنایی، خاقانی است. خاقانی کسی است که آثار سنایی را دقیق و خیلی جدی خوانده است و تصور میکنم در نظم و نثر اینچنین است، یعنی آنقدر در شعر خاقانی اشارات دقیق به آثار سنایی است که هر گونه شبههای را از این جهت زائل میکند. خاقانی شاعر بسیار خلاقی است که خودش هم این را اقرار میکند و صراحتا اعلام میکند که من مبدع طرز جدیدی در سخن فارسی هستم. این حرفی نیست که فقط خود او بزند، دیگران و منتقدان بعدی هم این را اقرار کردهاند که تردیدی نیست خاقانی آدم نوآوری است؛ اما خود خاقانی اقرار میکند که من بر سر خوان سنایی نشستهام. ما در خط به خط آثار خاقانی این تأثیرگذاری را میبینیم.
خاقانی از عده زیادی از شاعران عرب و عجم یاد کرده است. از قلههای بزرگ شعر و ادبیات روزگار خود، سخن گفته که شاید بتوان گفت تقریبا با همه آنها نامهربانانه سخن گفته و آنها را در برابر خودش به شمار نیاورده است. تنها کسی که بیهیچ تردید، با نهایت احترام درباره او سخن گفته، سنایی است. نهتنها خودش با احترام درباره سنایی سخن میگوید، حتی اجازه نمیدهد فرد دیگری به او بیاحترامی کند که شاید یکی از دلایل دشمنی او با رشید وطواط که از قلههای ادبی تاریخ ماست، اختلاف سلیقهای است که با او در باب سنایی داشته است؛ چون رشید وطواط آن شأن را برای سنایی قائل نبوده، خاقانی به او پرخاش میکند و با او با تعصب سخن میگوید و حتی نمیخواهد به او اجازه دهد که کمترین بیاحترامی را در شأن سنایی به زبان بیاورد.
شاعران جانشین سنایی
قرن ششم، عهد سنایی است و خود خاقانی تعبیر «عهد سنایی» را دارد. این عهد لزوماً به معنی زمان زندگی نیست، بلکه به معنی دوران سیطره، دوره غلبه و دورهای است که سنایی سخن اول را میزند. «خیز و بیا ملک سنایی ببین» مصداق همین سخن است. بنابراین قرن ششم، عهد سنایی است و بعد هم تا قرون بعدی و تا زمانی که عطار و بعد از آن، مولوی میآیند، این سیطره بلامنازع سنایی بر عرفان، ایران، ادبیات ایران و ادبیات عرفانی ایران برقرار است. به نظر میرسد در قرن ششم، یک چشم و همچشمی و نوعی رقابت بین شاعران بر سر اینکه اعلام کنند جانشین سنایی هستند، بوده و هر کسی میخواسته این را به کرسی بنشاند و اثبات کند که خودش جانشین، ولیعهد و خلف صادق سنایی است؛ مثلاً ابوالعلای گنجوی که دشمن درجه یک خاقانی و یکی از کسانی است که خاقانی با شدت تمام او را هجو کرده است، یکی از دلایل این دشمنی میتواند همین باشد که ابوالعلا ادعا داشته جانشین سنایی است. دیگری انوری است که در یکی از قصایدش که فضائل خود را میشمارد، ادعا میکند من مثل سنایی و جانشین وی هستم.
چو شد روان عمادی، به من گذاشت شرف
چو رفت جان سنایی، به من بماند «سنا»
هرچند که انوری خودش شاعر بزرگی است، برای اثبات بزرگی خودش میخواهد خود را به سنایی وصل کند و بگوید من مانند او هستم.
اینهمه بگذار با شعر مجرد آمدم
چون سنایی هستم آخر گرنه همچون صابرم
مهمتر از همه اینها نظامی است که از بزرگترین منظومهسرایان تاریخ ماست. در «مخزنالاسرار»، کتاب و منظومه خودش را همسان و همردیف حدیقهالحقیق سنایی میداند که این خود به نحوی میتواند ادعای جانشینی باشد.
نامه دو آمد ز دو ناموسگاه
هر دو مسجل به دو بهرامشاه
آن زری از کان کهن ریخته
وین دری از بحر نو انگیخته
آن بهدر آورده ز غزنی علم
وین زده بر سکه رومی رقم
گرچه در آن سکه سخن چون زرست
سکّ زرّ من از آن بهترست
گر کم ازان شد بنه و بار من
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 