پاورپوینت کامل مدرّس و عشقی‌‌ها ۹۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مدرّس و عشقی‌‌ها ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدرّس و عشقی‌‌ها ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مدرّس و عشقی‌‌ها ۹۶ اسلاید در PowerPoint :

عشقی جوانی شاعر و نمایشنامه‌نویس و با طبیعتی بسیار احساسی و از روزنامه‌نگاران بود. وی در آموزشگاه‌های الفت و آلیانس، به تحصیل فارسی و فرانسه اشتغال داشت؛ و پیش از اخذ گواهی‌نامه از مدرسه آلیانس، در تجارتخانه یک بازرگان فرانسوی ـ به عنوان مترجم ـ مشغول کار شد. زبان فرانسه را به‌نیکی فراگرفته بود و به شیرینی تکلم می‌کرد. در طول سالهایی هم که در استانبول به سر برد

عشقی جوانی شاعر و نمایشنامه‌نویس و با طبیعتی بسیار احساسی و از روزنامه‌نگاران بود. وی در آموزشگاه‌های الفت و آلیانس، به تحصیل فارسی و فرانسه اشتغال داشت؛ و پیش از اخذ گواهی‌نامه از مدرسه آلیانس، در تجارتخانه یک بازرگان فرانسوی ـ به عنوان مترجم ـ مشغول کار شد. زبان فرانسه را به‌نیکی فراگرفته بود و به شیرینی تکلم می‌کرد. در طول سالهایی هم که در استانبول به سر برد، در شعبه علوم اجتماعی و فلسفه دارالفنونِ باب عالی، به عنوان مستمع آزاد حضور می‌یافت. پیش از این نیز یک ‌بار ـ به همراهی آلمانی‌‌ها ـ به بیجار و کردستان رفته بود. پس از بازگشت از استانبول، در جرگه هواداران حزب سوسیالیست درآمد.۱

عشقی و گرایش‌های مخالفِ دین و سنّت

عشقی در طول سال‌ها شاعری، گاهی به خدا و خلقت ناسزا می‌گفت و معاد و ماورای‌طبیعت را صریحاً انکار می‌کرد:

منکرم من که جهانی به جز این باز آید

چه کنم؟ درک نموده‌ست چنین ادراکم

گاهی آنچه را در باب خلقت آدم در قرآن آمده، صریحاً تکذیب و نظریه داروین را تأیید می‌نمود:

قصه آدم و حوا، دروغ است دروغ

نسل میمونم و افسانه بوَد از خاکم

می‌گفت که پیدایش انسان، با کنده شدنِ دُم میمون تحقق یافت:

به پندارِ دانای مغرب‌زمین

پدیدآورِ پند نو، داروین

زمانه ز میمون دُمی کم نمود

سپس ناسزا، نامش آدم نمود۲

گاهی چادر سیاه را ـ که مظهر حجاب زنان بود ـ کفن سیاه نامید و منظومه‌ای به همین نام سرود؛ و این منظومه را، هم موافقان و هم مخالفان شاعر، در انتقاد از دیانت دانسته و از نمونه‌های آشکار جنگ شدید میان سنت و تجدید شمرده‌اند که در آن روزگار آغاز شده بود:

مر مرا هیچ گنه نیست به جز آنکه زنم

زین گناه است که تا زنده‌ام، اندر کفنم

من سیه‌پوشم و تا این سیه از تن نکَنم

تو سیه‌‌بختی و بدبخت چو بخت تو، منم

بکَنم گر ز تن این جامه، گناه‌ست مرا

نکَنم عمر در این جامه، تباه‌ست مرا

در این منظومه، ملکه کفن‌پوشان، پیچیده در چادری سیاه، از زبان عشقی می‌گوید:

چه کنم؟ بخت از این رخت سیاه‌ست مرا

حاصل عمر از این زندگی، آه‌ست مرا

مرگ، هر شام و سحر چشم به راه‌ست مرا

زحمتِ مردنِ من یک قدم است

تا لب گور کفن در تنم است

از همان دم که در این کهنه دیار آمده‌ام

خود کفن کرده به ‌بر، خود به مزار آمده‌ام

همچو موجودِ جمادی نه به کار آمده‌ام

جوف این کیسه سربسته به کار آمده‌ام

مُردم از زندگی از بس به فشار آمده‌ام

تا در این تیره‌کفن دَر شده‌ام

زنده نی، مرده ماتم‌زده‌ام

در دنباله از زبان خود می‌گوید:

هرچه زن دیدم آنجا، همه آن‌سان دیدم

همه را زنده درون کفن انسان دیدم…

خویشن را پس از این قصه هراسان دیدم…

چیست این چادر و روبنده نازیبنده؟

گر کفن نیست، بگو چیست پس این روبنده؟

مرده باد آن که زنان زنده به گور افکنده!

با من ار یک دو سه گوینده هماواز شود

کم‌کم این زمزمه در جامعه آغاز شود

با همین زمزمه‌‌ها روی زنان باز شود

ورنه تا زن به کفن سر برده

نیمی از ملت ایران مرده

عشقی از اولین متجددانی بود که به مفاخر ایران پیش از اسلام می‌نازید و از ورود اسلام به ایران و تاراج تخت و تاج ساسانی دلی پرخون داشت. یکی از آثار او «نمایشنامه شهریاران ایران» است که ـ به گفته خود او ـ دانه‌های اشکی است که بر ویرانه‌های نیاکان در مداین، از دیده طبع شاعر بر اوراق چکیده است. این نمایشنامه بارها در ایران به معرض تماشا گذاشته شد و در بعضی از آنها خود شاعر در نقش مسافر به صحنه نمایش آمد؛ و یک بار هم در تماشاخانه تهران نمایش داده شد. در آخرین صحنه نمایش، ظهور زرتشت این احساس را در بیننده به وجود می‌‌آورد که گویا شرط رستاخیز آینده ایران، بازگشت بی‌چون و چرا به کیش کهن(زرتشتی‌گری)‌ است؛ و به همین دلیل کسانی که گرایش‌های استواری به آن کیش داشتند، شاعر را بسی تقدیر کردند و به او جایزه دادند.۳

عشقی در لباس‌پوشیدن نیز بی‌اعتنایی خود را به سنت متداول آشکار ساخته، و در روزگاری که در ایران، هنوز لباس‌های اروپایی رواجی نداشت، او در خیابان‌های تهران، باکت و شلوار اروپایی، کراوات رنگارنگ با گره درشت، موی بلند ـ به سبک هنرمندان کارتیه لاتن پاریس ـ ظاهر می‌شد.۴

تضادهای عشقی با مدرس در صحنه سیاست

عشقی در کنار تضادی که به لحاظ دینی با مدرس داشت، در عالم سیاست نیز سالها در صف مقابل او بود؛ و مخالفت خود را با او خصوصا با سرودن اشعاری که بعضا جز هتاکی هیچ نبود، نشان داد.۵ در جریان مهاجرت مدرس به استانبول، به ناروا مدرس را متهم نمود که همچون دیگران، به طمع پول دولت آلمان و چسبیدن به جایی نان و آبدار، دست به این مهاجرت زده است؛ و در مقابله با طرحی که مدرس عرضه کرد، گفت:

این حکمِ زور، زاد شورِ مدرس است

آن بهْ که بیش از این ننماید مشاوری

اطراف وی گرفته گروهی برای دخل

چونان که در پرستش گوساله، سامری

صندوق‌های لیره در جلوِ دوشِ استران

وندر عقب، مهاجر و انصار چرچری

وتهمت‌هایی از این قبیل: شنیده می‌شود که مدرس و کمپانی خیال دارند به استانبول رفته و با عثمانی معاهده ببندند که آذربایجان از ایران مجزا شده، به تصرف عثمانی درآید؛ چون که اهالی آن ایالت ترکی حرف می‌زنند.۶

پس از کودتای سال ۱۲۹۹ش به سرکردگی سیدضیاء و رضاخان نیز که به دستگیری شخصیت‌هایی همچون مدرس منجر شد، عشقی ـ ‌نه از سرتملق‌گویی بلکه از سر حُسن‌ظنّ بی‌پایه به سیدضیاء ـ قصید مفصلی در ستایش او سرود.۷

در دوره چهارم مجلس هم به تصور آنکه جمهوری به هر حال از مشروطه بهتر است، به مدرس حمله می‌کرد؛ زیرا مدرس که پشت صحنه را می‌دید، جمهوری را در آن شرایط، مقدمه‌ای برای حکومت مطلقه و استبداد رضاخان می‌دانست و با آن مخالف بود. از جمله سروده‌های عشقی در این مرحله از کشمکش با مدرس:

زد صدمه مدرس بسی از کینه به ملت

با نصرتِ دولت…۸

دیگر نکند هو، ‌نزنـد جفـت مدرس

در سالن مجلس

بگذشته دگر مدتی ار محشر خر بود

دیدی چه خبر بود؟

نیز:

مدرس با آن هیکل واویلا…ر ای یار لطیفه‌گوی مرشدر با آن منطقِ چرندی!

در ابیات دیگری هم که سراسر هتاکی بود، از جمله گفت:

به مدرس نتوان کرد جسارت‌ اما

این‌قدر هست که بر ریش خرش باید…۹

تصمیم هواداران مدرس به ترور عشقی

تبلیغات گسترد عشقی علیه مبادی دینی و پیشوایان مذهبی، خصوصا مدرس، کار را به جایی رسانید که به گفت خود او: «داده فتوای به ناپاکیِ من مفتی شهر». برخی از هواداران مدرس نیز تصمیم گرفتند که عشقی را به جرم ارتداد و اهانت به مقدسات ترور کنند؛۱۰ولی مدرس که قصد ایشان آگاه شد، از این کار منعشان کرد و گفت:

اولا در اسلام، فتک (قتل غافلگیرانه و ترور) از بزرگترین گناهان است؛ و پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در احادیث متعددی که از طریق شیعه و سنی روایت شده، اقدام به عملیات تروریستی را مغایر با شیو مؤمنان و مسلمانان شمرده‌اند. در پاره‌ای از این احادیث می‌خوانیم: «قیّد الایمان‌الفتک، لایفتک مؤمن»،۱۱ «الایمان قیّد الفتک؛ فلایفتک مؤمن»۱۲ و در پاره‌ای دیگر: «لایفتک المؤمن؛ الایمان قید الفتک». و در پاره‌ای دیگر: «الایمان قیْد الفتک مؤمن»۱۳ و در پاره‌ای دیگر: «ان الایمان قیّد الفتک»۱۴و در پاره‌ای دیگر: «ان ‌الاسلام قیّد الفتک».۱۵ مفهوم هم این احادیث آنکه: ایمان و اسلام مانع از اقدام به ترور است و انسان مسلمان و مؤمن دست به عملیات تروریستی نمی‌زند. برای درک اهمیت این حکم و ضرورتِ پایبندی به آن ـ خصوصا از نظر ائم اهل‌بیت(ع) ـ‌ علاوه بر احادیث مذکور کافی است به دو مورد ذیل توجه شود:

الف) مسلم ‌بن عقیل عموزاد امام حسین(ع) بود و به عنوان نمایند خاص آن حضرت به کوفه رفت تا برای امام بیعت بگیرد و راه استقرار حکومت اسلامی حسینی را هموار نماید. ابن‌زیاد که مقتدرترین رجال دولت اموی بود، درصدد دستگیری و قتل مسلم برآمد و او در خان یکی از رجال کوفه پنهان شد. از آن‌سو ابن‌زیاد که از روابط مسلم با میزبان بیمار وی بی‌خبر بود، برای بیمار پیغام فرستاد که: «من به عیادت تو خواهم آمد.» مرد به مسلم پیشنهاد کرد که وقتی ابن‌زیاد تنها به خان او آمد، غفلتاً بر وی بتازد و کارش را بسازد.

اگر مسلم این پیشنهاد را ـ که عمل به آن خیلی آسان بود ـ به کار می‌بست، دولت اموی از تواناترین سیاستمداران خود محروم، و ضربه‌ای بس مهلک خورده بود؛ ولی مسلم از این کار سرباز زد. چرا؟ چون او کشتن کسی را به این صورت، برخلاف دستورات مؤکّد پیامبر(ص) و عملی غیراخلاقی می‌شمرد و به خاطر خالی‌کردن میدان از دشمنان دین ـ‌ ولو دشمن جنایتکاری مانند ابن‌زیاد ـ مخالفت با سنت رسول(ص) و استفاده از روشهای غیراخلاقی را مجاز نمی‌دانست۱۶ و البته می‌دانید که چند روزی پس از خودداری مسلم از کشتن ابن‌زیاد در ماجرای مزبور، به دستور ابن‌زیاد، مسلم و میزبانش ـ به فجیع‌ترین وضع ناجوانمردانه‌ای ـ به قتل رسیدند؛ و یک ماه بعد هم به دست سپاهی که ابن‌زیاد به کربلا روانه کرد ـ و به دستور مؤکد وی ـ بزرگترین فاجعه تاریخ بشر روی داد؛ و دیگر حوادثی که هنگام خودداری مسلم از قتل ابن‌زیاد به آن صورت، قابل پیش‌بینی بود؛ ولی هیچ یک از اینها نتوانست مسلم را قانع کند که برای هموار کردن راه امام‌حسین(ع) در تشکیل حکومت اسلامی، و برای پیشگیری از خطرهایی که مسلم و امام‌حسین(ع) و همه جامعه اسلامی را تهدید می‌کرد، توسل به ترور را مباح ‌شمارد. آری، او با عمل خود نشان داد که قتل غافلگیرانه (ترور) چنان گناه بزرگی است که حتی برای حفظ جان خود و هموار ساختن راه حکومت امام معصوم و بلکه برای حفظ حیات امام و آن همه اولیا و صلحای دیگر، نمی‌توان مرتکب آن گناه شد.

ب) پس از آنکه امیر مؤمنان(ع) بر مسند خلافت تکیه زد، زبیر که نخست با امام بیعت کرده بود، پیمان‌شکنی نمود و با همدستی طلحه و دیگر دشمنان علی(ع) به توطئه‌چینی علیه امام پرداخت و حتی در صدد قتل وی برآمد؛ و هنگامی که امام برای کاری به خانه وی رفت، او نقشه کشید تا امام را به شیوه غافلگیرانه (ترور) بکشد؛ ولی این نقشه با هوشیاری امام(ع) نقش بر آب شد. سپس زبیر ـ به‌رغم قسمهای مؤکّدی که به وفاداری نسبت به امام یاد کرد ـ با همدستان خود به مکه و از آنجا به بصره رفت؛ و خود و فرزندش و دیگر همدستانش، برای سرنگون کردن حکومت حقه علویه، نخستین جنگ عظیم داخلی را در عالم اسلام برپا کردند؛ و پیش از آغاز به جنگ و در خلال آن، هزاران تن از صحابه و تابعان را کشتند و به کشتن دادند و بسیاری فجایع دیگر. با این همه، وقتی که زبیر از میدان جنگ رو برتافت و به وادی‌السباع رفت و عمرو بن جرموز غافلگیرانه وی را کشت و سرش را برای امیر مؤمنان(ع) آورد، برخلاف تصورش، امام از کار او سخت به خشم آمد و به جای آنکه او را برای کشتن زبیر و محکم کردن پایه‌های خلافت علی با قتل یک دشمن قوی‌پنجه او تشویق کند و جایزه دهد، عملش را گناهی عظیم شمرد و او را دوزخی خواند.۱۷ برخورد حضرت، از جمله به این دلیل بود که: قتل غافلگیرانه (ترور) ولو مقتول واجب‌القتل و مهدورالدم باشد، به تصریح پیامبر(ص) همچون قتل عمدی یک مسلمان بی‌گناه است و جنایت.۱۸

به هر حال امیر مؤمنان(ع) با عمل خویش ثابت کرد که حتی برای تحکیم پایه‌های مقدس‌ترین حکومت‌ها ـ حکومت معصوم و حکومت علی(ع) ـ و برای کنار زدن دشمن قوی پنجه‌اش که توطئه قتل غافلگیرانه علی(ع) را چیده و سپس با او جنگیده و آن همه جنایت کرده بود، اجازه نمی‌دهد اصول اخلاقی و شرعی ـ از جمله حرام بودن عملیات تروریستی ـ را ندیده بگیرند.

پیشنهاد مدرس

مرحوم مدرس پس از توضیحاتی که از قول او در حرام‌بودن ترور نقل کردیم۱۹ افزود: گذشته از اینها، اقدام ما به ترور عشقی و هر کس دیگر، موجب خواهد شد که شیوه ما اهل دیانت، با شیوه ستمگران و اهل باطل و دشمنان حق، خلط و مشتبه شود و همه بگویند که ما هم مثل تمامی ستمکاران، کلام را ـ به جای کلام ـ با گلوله و دشنه و چماق پاسخ می‌دهیم؛ و جوابی از نوع خود آن و متکی بر منطق نداریم. چنین قضاوتی در مورد ما، بسیار به ضرر ما و مکتب ما و تشکیلات سیاسی ما تمام می‌شود و افکار عمومی را علیه ما بسیج می‌نماید. ما برحقیم و حقانیت، همراه با عفو و برگزاری، جلوه و نمود چشمگیرتری دارد؛ و همراه با خشونت و شدت عمل، جلوه و نمودش بسیار ضعیف می‌شود و گاهی اصلا از میان می‌رود. ما باید روحیه مخالفان خود را تجزیه و تحلیل و ارزیابی کنیم؛ و انگیزه هر یک را جداجدا بشناسیم و در برابر هر یک از آنها، واکنشی متناسب با آن انگیزه نشان دهیم.

عشقی دین و ایمان ندارد و این امر ناشی از نارسایی و ضعف تبلیغات دینی ماست که نمی‌‌توانیم برای آدمهای درس‌خوانده و آشنا با فرهنگ جدید، اصول و مفاهیم و ارزش‌های دینی را به صورت قابل قبول مطرح کنیم و به سؤالات و ایرادات آنها پاسخ دهیم و آنها را جذب کنیم. مشکلات و پیامدهای ناشی از این ضعف و نارسایی را نیز به‌سادگی و با چهار تا کلمه حرف نمی‌شود حل کرد. در این شرایط، ظاهر قضیه این است که با وجود اختلاف ما با افرادی مثل عشقی بر سر دین و ایمان، ما راهی برای کنار آمدن با آنها نمی‌توانیم پیدا کنیم؛ اما به نظر من، حتی با وجود بی‌دینی و بی‌ایمانی این گونه افراد، هدف مشترکی با آنها داریم که می‌تواند همه ما را در یک صف جای دهد؛ چرا که آدمی مثل عشقی، هرچند به لحاظ فکری منکر ماورای ماده و مبانی دینی است، ولی از حیث اخلاقی، یک آدم مادی که مهمترین هدفش دستیابی به امتیازات مادی و پول و مقام باشد، نیست و گرایش‌های ناسیونالیستی او ـ که متأثر از فرهنگ غرب است ـ موجب گردیده که به هدفی مهمتر از منافع خصوصی و مزایای شخصی خودش بیندیشد و اسم آن هدف را هم «اعتلای وطن» و «ترقی مملکت» بگذارد. غالب کارهایی که می‌کند و حرفهایی که می‌زند و شعرهایی که می‌سراید و مخالفت‌هایی که با ما دارد، به خیال خودش در راستای این هدف ملی است. حالا اگر ما بتوانیم به او بقبولانیم که حتی با صرف‌نظر از اختلاف ما با او بر سر دین و ایمان، هدف ملی او که ترقی و پیشرفت ایران باشد، با راهی که ما در عالم سیاست در پیش گرفته‌ایم بهتر تحقق می‌یابد، آری

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.