پاورپوینت کامل مکتب نجف اشرف نگاهی از بیرون ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مکتب نجف اشرف نگاهی از بیرون ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکتب نجف اشرف نگاهی از بیرون ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مکتب نجف اشرف نگاهی از بیرون ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint :

متن پیش‌رو، مقدمه‌ای بر یک نوشته بلند و تجربه‌ای از چندین‎ ‎سفر به عتبات عالیات است که ان‌شاءالله به صورت مستقل منتشر خواهد شد. ‏‎‎سیاق این نوشته نوعی «مطالعه موردی» است که برداشت‌های نگارنده در قالبی‎ ‎روایت‌گونه عرضه می‌شود و ضرورتا در قالب نوشتارهای رسمی نمی‌گنجد.

یادآوری: متن پیش‌رو، مقدمه‌ای بر یک نوشته بلند و تجربه‌ای از چندین

سفر به عتبات عالیات است که ان‌شاءالله به صورت مستقل منتشر خواهد شد. ‏

‎‎

سیاق این نوشته نوعی «مطالعه موردی» است که برداشت‌های نگارنده در قالبی

روایت‌گونه عرضه می‌شود و ضرورتا در قالب نوشتارهای رسمی نمی‌گنجد. موضوع

مطالعه، صرفا حوزه علمیه نجف اشرف است و لذا به حوزه‌های علمیه دیگر،

مخصوصا قم مقدسه که از دیگر ارکان حوزه علمی شیعی است، پرداخته نشده است‏

.

‏ چون مطلب از نگاه یک ناظر بیرونی نوشته شده، ممکن است در مواردی با‏

تلقی و واقعیت درونی همسانی نداشته باشد که امری طبیعی است و پیشاپیش اعلام می‌شود این متن برای هر نوع ویرایش و یا تصحیح باز است

.

مکتب نجف

حوزه نجف تاریخی کهن دارد و یکی از بنیادی‌‌ترین نهادهای تولید علم در

جهان تشیع است. در طی چند سده گذشته، این نهاد به دلیل شرایط تاریخی

توانسته است ساختار علمی، رویه‌ها و ویژگی‌های خاص خود را محفوظ نگه دارد.

در یکی دو قرن اخیر که بسیاری از نهادهای علمی دینی و غیر دینی ـ چه‏

دانشگاه‌های تراز اول جهان و چه کلیساها و حتی حوزه‌های علمیه ایران ـ در

ارتباطی مستمر با تشکیل دولت‌های مدرن تحول بنیادی یافتند، شرایط به گونه

دیگری برای حوزه نجف رقم خورد. شکل‌گیری حکومت‌های استبدادی در عراق که

با کل مکتب تشیع و روحانیت شیعه در چالش یا ستیز بوده‌اند، سبب شد تا حوزه‏

به‌ویژه در دوران صدام، ساحت خود را به شکل حداکثری از حوزه سیاست جدا کند و

مگر در شرایط اجتناب‌ناپذیر، به تعامل بسیار حداقلی با دولت بپردازد.

جدایی عمیق تنها بین دولت و حوزه نبود، بلکه جامعه شیعیان عراق نیز به دلیل

ساختار سیاسی رژیم گذشته، به طور کامل به حاشیه رفته بود و به تعبیر دیگر،

به نوعی عزلت ناخواسته همچون وضعیت مشابه خود در بسیاری دیگر از دوره‌های عراق قدیم دچار شد. چنین عزلتی مزایا و تهدیدهای خاص خود را داشت. در این

حال پس از سقوط صدام، اوضاع به شکل اساسی دگرگون شد. ورود جامعه شیعیان عراق

به حوزه سیاست در ابعاد وسیع، گشایش حوزه علمیه به جهان بیرون از

خود، و شدت‌گرفتن تنشهای ژئوپلیتیک، حوزه را از عزلت ناخواسته تاریخی

خارج ساخت

.

حوزه نجف دوره‌های مختلفی از رکود نسبی را تجربه کرده است. گاه به دلیل

درگذشت عالمی سترگ نظیر شیخ طوسی، جنبش علمی برای قرنها فرونشسته است؛ گاه‏

به دلیل رونق گرفتن حوزه کهن و قدیمی‌تر کربلا در سنوات مختلف و یا با

طلوع عالمی بزرگ نظیر ابن‌ادریس حلّی ـ ناقد مشهور آرای شیخ طوسی در قرن ششم‏

هجری ـ در حوزه حلّه، تحت‌الشعاع قرار گرفته و گاه به دلیل سلطه عثمانی‌ها بر

عراق و منازعه با صفویان که به «معاهده ذهاب» انجامید (قرن ۱۱هجری)، باب‏

مهاجرت به این حوزه تنگ شده است. همزمان، به دلیل گستره نفوذ جنبش اخباری‏

گری تحت تأثیر آموزه‌های امین استرآبادی دچار سکته اصولی شده و به همان

نسبت تنزل یافته است.

در عین حال این حوزه دوره‌های درخشانی از تولید و

جنبش علمی را نیز تجربه کرده است؛ مخصوصا از قرن دهم هجری با طلوع شخصیتی

احیاگر چون مقدس اردبیلی که نجف یک بار دیگر پس از شیخ طوسی سر برافراشت و

با همه تنگناها که گفته شد، با شیخ انصاری و نامورانی چون صاحب جواهر،‏

آخوند خراسانی و دیگر شخصیت‌های تاریخی… به جریان تولید علم خود ادامه داد

و درخششی کم‌نظیر یافت و مرکزیت علمی خود را به اثبات رساند؛ اما در میان

همه این فراز و فرودها، شاید اغراق نباشد اگر بگوییم عنصر اصلی که امروز

نجف را با گذشته آن متمایز می‌سازد، عنصر علمی آن نیست که این عنصر همواره

البته با نوسان در آن موجودیت داشته، بلکه نقطه تمایز امروز، عنصر جدیدی به‏

نام «آزادی» است‏

.

حوزه نجف به دلایل ساختاری و تاریخی، از حوزه دولت در عراق دور بوده و‏

هست و به علاوه، امروز دیگر اثری از دولت استبدادی که حوزه را محصور و محدود

کنند، نیست. این دو عامل در کنار سعه صدر و تدبیر مراجع و علما باعث شده است‏

که حوزه نجف آزادی را به معنای جدیدی تجربه کند. این آزادی در کنار گسترش

ارتباطات داخلی و بین‌المللی و ورود فنّاوری‌‌های ارتباطی جدید، حوزه نجف

را با فرصت‌های جدیدی روبرو ساخته است و امید می‌رود که در دهه‌های آتی

ثمرات فراوانی را به دنبال داشته باشد و تحولی نوین را در عالم اندیشه

اسلامی جهت پاسخگویی به نیازهای عصر جدید رقم بزند. این آزادی و تحولات

متوالی و چالش‌ها و فرصت‌های ناشی از آن، روزگار حاضر را به یکی از نقاط

عطف تاریخی این حوزه مبدل ساخته است، به گونه‌ای که می‌توان گفت تاریخ حوزه نجف از بابتی از این پس به دو دورانِ قبل و بعد از سقوط صدام تقسیم می‌شود.

اگر ریشه‌های اصلی مکتب نجف را در قرون متمادی تا قبل از سقوط صدام

عینیت‌یافته بدانیم، در این دوران جدید بنیان‌ها، تاریخ و مشخصات جدیدی در

این مکتب در حال تکوین است و در دورانی که ورود خودآگاهانه و

خودمختارانه به عصر جدید ممکن است بسیاری از تهدیدها را به فرصت تبدیل کند‏

و زمینه رشد و اعتلای این نهاد بی‌بدیل جهان تشیع را فراهم آورد و البته

عدم توجه به این نقطه عطف تاریخی ممکن است خسارت‌های فراوانی به دنبال

داشته باشد

.

حوزه علمیه نجف اشرف

در شعبان المعظم گذشته فرصتی برای زیارت مجدد از عتبات عالیات و دیدار

با علمای کبار فراهم شد. اولین بار سال ۲۰۰۳، چند ماه پس از سقوط صدام، توفیق‏

زیارت یافته بودم و حالا پس از ۱۴سال، برای پنجمین بار بود که به این‏

سعادت نایل می‌شدم. پس از زیارت، آنچه بیش از همه توجه مرا به خود جلب می‌کرد، تغییرات ظاهری و توسعه و امثال آن نبود؛ چه اینکه سالها جنگ داخلی و

حجم تخریب‌های به‌ جامانده از ظهور و سقوط گروه‌های ضد اسلامی افراطی

همچون داعش، توقع زیادی را نیز از این باب برنمی‌انگیخت. برای من مهم این

بود که:

نجف ۱۴سال پس از آزادی به کدام سو می‌رود؟

حوزه علمیه نجف اشرف موفق شد زیر فشار و تهاجم سیاه‌‌ترین نوع استبداد،

خود را حفظ کند. با سقوط صدام و گشایش فضا، از در امتناع و استغنا وارد

حوزه سیاست شد. در مواجهه با سرطان داعش، استقامت ورزید و در نهایت به

عنوان یک عنصر دفاعی و راهگشا به صحنه آمد. توجه به این مؤلفه‌ها، پرسش‌هایی را به ذهن تداعی می‌کند از جمله اینکه

:

‏۱ـ راز استحکام و ماندگاری این حوزه در جامعه چندپارچه عراق چیست و ناشی از کدام مؤلفه‌های درونی و بیرونی است؟

‏۲ـ چالش‌های پیش روی این حوزه کدام است؟

برخی از نکاتی که در این مسافرت و در خلال دیدارها و گفتگوها با علمای

نجف به نظر نگارنده اهمیت بیشتری داشت و پیش‌نیاز پاسخ به سؤالات فوق است،

در ادامه قلمی می‌کنم. مهم‌ اینکه من به عنوان یک ناظر غیر روحانی، می‌توانستم با حفظ فاصله، حوزه نجف را ببینم و بر این اساس، استنباط نگارنده

ممکن است متفاوت، ولی در مواردی قابل تأمل باشد

.

مکتب نجف در بستر تاریخ

بی چون و چرا مرکز نجف، مرقد مطهر امام علی ابن ابی‌طالب(ع) است. کوفه و

نجف به نوعی برای شیعه مبدأ تاریخ است. بخش عمده‌ای از سنت پیامبر اکرم(ص) و تفسیر مفاهیم اصلی و اولیه اسلام در قالب حکومت کوتاه اما جاودان

امام علی(ع) همانجا روی داده و میراث اصلی اسلام و تشیع در بُعد نظری و

عملی است و در این حال هم امام علی(ع) و هم امام حسن(ع) و هم امام

حسین(ع) سخت‌‌ترین و تلخ‌‌ترین بی‌وفایی‌های تاریخ را در این دیار تجربه

کرده‌اند

.

از سال ۴۴۸ هجری که شیخ طوسی با مهاجرت اجباری از بغداد که آن زمان

مرکزیت حوزه شیعی بود، نجف را پناهگاه خود از هجوم و شیعه‌کشی و کتاب‌سوزی

سلجوقیان مدعی تسنن و پایگاه تأسیس مکتب مستقل فقهی خود قرار داد، حوزه

علمیه نجف یک هزاره را پشت سر می‌گذارد. بی‌تردید اصلی‌‌ترین دلیل شکل‌گیری و

دوام این حوزه، سکنی‌گزینی علمای بزرگ در جوار عظمت معنوی، تاریخی، فرهنگی

و معناییِ حرم شریف امیرالمؤمنین(ع) و مراودت با کربلای معلی است‏

.

‏ جذابیت‌های دیگر کوفه و نجف ازجمله تاریخ سرشار از جنبش‌های علمی و فرهنگی

این سرزمین، وجود وادی‌السلام و در خاک‌خفتگان والامرتبه آن و همچنین

موقعیت تجاری حائز اهمیت آن است، هرچند که دلیل اصلی شکل‌گیری این حوزه

علمیه شیعی نبوده است.

در طی سالیان دراز به‌تدریج مراکز و مجامع علمی و

مدارس این حوزه از مکتب شیخ طوسی و مسجد شیخ انصاری، مدرسه صحن شریف تا

مسجد عمران، مسجد خضراء و مدرسه آخوند یزدی و مسجد هندی، و نیز مکاتب و

مدارس مراجع عظام شیعه و علمای بزرگ در شعاع و در مدارهایی گرداگرد حرم

شریف و در خیابان‌های اطراف از شارع الرسول(ص) و شارع شیخ طوسی و شارع

الصادق(ع) و شارع زین‌العابدین(ع)… گسترش یافته‌اند؛ چنان که مدفن

بسیاری از بزرگان و علما نیز در همین محدوده واقع شده است: از مقبره

علامه حلّی و مقدس اردبیلی، شیخ انصاری و شیخ طوسی و آخوند خراسانی و سیدخویی در رواق‌ها و ایوان‌های حرم گرفته تا همین خیابان‌های اطراف که مدفن

صاحب جواهر و علامه امینی و آیات عظام محسن حکیم و کاشف‌الغطاء و… است، تا

وادی‌السلام که در کنار مرقد مطهر پیامبران خدا چون آدم و نوح و هود و صالح

‏(علیهم‌السلام) جای گرفته است. هرچه به حرم نزدیکتر می‌شویم، جمعیت بیشتری از طلبه‌ها و

روحانیان به چشم می‌خورد. گرچه در دوران فشارهای بنیان‌کن صدام، تعداد طلبه‌ها به کمترین میزان خود تنزل یافته بود، اما اکنون حدود ۱۴ تا ۱۵هزار

طلبه و معمم برای آموختن علوم و معارف اهل بیت علیهم‌السلام در این شهر

زندگی می‌کنند

.

عزلت شهر نجف و درهم تنیدگی سنت و تجدد

عزلت ناخواسته شیعیان عراق و تبعیض‌های دینی و سیاسی سبب شد تا شهر

نجف اشرف به‌رغم وجود حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع) و تأثیر عظیم حوزه آن

در تولید علم و پرورش فقه شیعی و همجواری با وادی‌السلام، در بعد شهرسازی

پیشرفت خاصی نداشته باشد. در سالهای پس از سقوط صدام نیز جز ساخت و سازها و

خیابان‌کشی‌های متناسب با یک قطب زیارتی و البته نه چندان سازگار با

شهرسازی مدرن، رخداد مهمی از نظر شهرسازی و امکانات شهری فوق‌العاده در

این شهر دیده نمی‌شود. حتی حرم امام علی(ع) متناسب با حجم میلیونی

زائران این حرم معنوی و حیات‌بخش توسعه نیافته است. با این حال شهر، آمیخته‌ای از ساخت و بافت سنتها و البته سرک‌هایی به سمت تجمل و تجدد است: ساخت و

بافتی سنتی که در گوشه و کنار اغلب خیابان‌هایش، فروشگاه‌هایی با معماری

یا زرق و برق‌های امروزی خودنمایی می‌کنند.

مردمان نجف نیز همین گونه

هستند و پاره‌هایی از سنت و مدرنیته را در هم تنیده‌اند. طلبه‌های نجف نیز

همین‌گونه‌اند: در عین زندگی ساده و تراشیدن سر و پرهیز از ساعت مچی، آخرین مدل موبایل‌ها و تبلت‌ها را در دست دارند و در خانه‌ها و دفاتر ساده

آنان ـ به‌ویژه اساتید و طلبه‌های مرفه‌ترـ انواع تکنولوژی‌های جدید و

وسایل ارتباطی نوین را مشاهده می‌کنید. این را در ویژگی‌ها و هنجارهای

اجتماعی زندگی طلبگی نیز می‌توان دید

.

نهاد علم

:

‏ محوریت فقه و اصول و قبول تنوع

حوزه علمیه نجف در درجه اول یک نهاد علمی است و آنچه نهادهای علمی را با

هم متفاوت می‌سازد، هدف و رویکرد این نهادها در ساحت علم است؛ برای مثال‏

دانشگاه‌ها عموما مرکز پرورش افراد ممحض در علوم نظری و همچنین علوم

کاربردی است. در این حال برخی گرایش بیشتری به علوم محض و نظری، و برخی

گرایش بیشتری به علوم کاربردی نشان می‌دهند. دانشگاه کمبریج و آکسفورد هر

دو از نهادهای علمی بسیار معتبر و البته تخصصی جهان، با سابقه چند صدساله هستند. نگاهی به مکتب علمی این دو دانشگاه نشان می‌دهد که در بسیاری

از زمینه‌ها کمبریج بیشتر رویکرد و توانمندی نظری، و آکسفورد بیشتر رویکرد و

توانمندی کاربردی را دنبال می‌کند. هر یک از این دو دانشگاه هم سنتهای خود را دارند. سنتهای قدیمی پوشیدن عبا و کلاه و کراوات مخصوص یا نوع

برگزاری مراسم فارغ‌التحصیلی و نوع معماری بسیاری از ساختمان‌ها که در طول

قرون متمادی بر جا مانده است و در عین حال جریان علمی این دو دانشگاه با

قدرت به پیش رفته و هرگز آن سنتهای ظاهری، تعارضی با نشاط علمی نداشته

است. هر دو دانشگاه توانسته‌اند متناسب با هدف یک نهاد علمی واقعی نیروی

علمی کارآمد و تراز اول در سطح جهانی پرورش دهند. این اصرار وجود دارد که

خروجی نهایی این دو دانشگاه، هم از قدرت علمی و هم قدرت کاربردی جدی

برخوردار باشند. یک نهاد علمی که نتواند هر دو یا یکی از این دو را پرورش

دهد، دیگر نهاد علمی نیست‏

.

نظام آموزشی حوزه نجف اشرف نیز یک نهاد واقعی تولید علم با یک نظام‏

تخصصی مبتنی بر تجارب چندصد ساله تفقّه و تدریس علمای کبار به همراه سنتهای خاص خود است. با اینکه فقه و اصول محوری‌‌ترین نقطه تمرکز و تکاپوی

علمی حوزه نجف اشرف است، اما در چند سده گذشته مکاتب مختلفی در کنار هم و‏

بدون تزاحم رشد و نمو داشته‌اند و نمایندگانی شاخص به جهان تشیع معرفی

کرده‌اند. قبول تنوع و وسعت و‌ هاضمه بزرگ در پذیرفتن این تنوع، از ویژگی‌های نجف اشرف است.

در همین نیم قرن اخیر، نگاهی به مکاتب رایج در نجف اشرف

مؤید این نکته است. بر اساس تقسیم‌بندی اساتید نجف، مکتب حضرت آیت‌الله

خویی چنان که از درسهای فقه و اصول ایشان روایت می‌شود، بیشتر امتداد مکتب‏

محقق نائینی بود. مکتب امام‌خمینی مکتبی از امتزاج فقه و اصول و فلسفه

دانسته شد، و شهیدصدر امتداد مکتب محقق عراقی، و آیت‌الله سیدمحمد روحانی

امتداد مکتب محقق اصفهانی (کمپانی) شناخته شده‌اند. یا آیت‌الله سیستانی‏

که در امتداد یک مکتب خاص قرار نگرفته و تلاش داشته‌اند که با نگاهی تطبیقی‏

به مکاتب مشهد، قم و نجف، مباحث خود را عرضه کنند. در زندگینامه ایشان

آمده است: «از یک سو آرای عالم مشهد مرحوم میرزامهدی اصفهانی (قدس ‌سره)

را مطرح کرده، از سوی دیگر نظریات آیت‌الله بروجردی (قدس‌ سره) را به‏

مثابه زبان گویای مکتب قم متعرّض شده‌اند و سرانجام دیدگاه‌های آیت‌الله

خویی (قدس‌ سره) و شیخ حسین حلّی (قدس‌ سره) را به عنوان نظریه‌‌پردازان

مکتب نجف اشرف به میان کشیده است…»

علاوه بر این در طول زمان روشهای تدریس و مکاتب دیگری نیز حضور چشمگیر و تأثیرگذاری در حوزه نجف اشرف

داشتند و البته همه در کنار هم، در قالب یک دانشگاه مکتبی که به دلیل‏

مختصات ویژه‌اش باید آن را «مکتب نجف» نامید، با‌ هاضمه‌ای بزرگ عرض اندام

داشته‌اند

.

اصرار بر فقه و اصول

حوزه علمیه نجف اشرف همواره خاستگاه فقهای تراز اول جهان تشیع بوده است و

کیان علمی تشیع را برافراشته است. تمرکز کلی بر فقاهت است و در نیم قرن

اخیر از علوم دیگر به شکل رسمی پرهیز می‌شود. شاید به همین دلیل، تدریس‏

علوم عقلی از فلسفه و کلام و عرفان تا تاریخ و جغرافیا که روزی شایع بوده‌اند، به‌تدریج افول پیدا کرد؛ چنان که علامه طباطبایی از دانش

‎‌‎

آموختگان همین حوزه است. آنجا اول باید فقیه بود و بعد استاد در هر علم

دیگر؛ اما از زمانی که آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی فلسفه را منع کردند،

فلسفه از رواج افتاد. پس از آن حتی آقای خویی که نزد سیدحسین بادکوبه‌ای فلسفه خوانده بود و خود فلسفه تدریس می‌کرد و یا آقای سیدهادی میلانی دیگر

در نجف فلسفه درس ندارند. البته اساتید، به شکل فردی، مطالعاتی داشته و خود در‏

این علوم شناخت دارند و بعضا ممحض هستند، اما در وضعیت فعلی این دیدگاه غلبه‏

دارد که: فلسفه و عرفان، یا علم نیست و یا در وضع کنونی‌اش علمی نافع نیست و

ممکن است از آن در ایجاد مکاتب انحرافی و یا تفسیرهای التقاطی سوءاستفاده‏

شود؛ لذا این علوم برای حوزه، علوم اصلی تلقی نمی‌شوند و فایده آنها در

این حد دانسته نمی‌شود که وجوهات صرف آن شود؛ چنان که آیت‌الله سیستانی

درباره عرفان فصوصی بیان می‌دارند: «این‌جانب در ارتباط با معارف اعتقادی،

به روش اکابر علمای امامیه (قدس الله اسرارهم) که مطابق با آیات قرآن مجید و

روایات اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) می‌باشد، معتقد بوده و روش فوق‌الذکر را تأیید نمی‌نمایم.» یا آیت‌الله فیاض اظهار می‌دارند: «عرفان به‏

معنی کشف حقیقت‌ها و برداشتن پرده جهل از آن و علم به غیب، توهمی بیش نیست‏

و حقیقت ندارد» و ابن‌عربی را تا سر حد زندیق معرفی می‌کنند و درباره

فلسفه می‌گویند: «تمایل برخی به علم فلسفه، توسعه و پیگیری مسائل آن، تکیه

به آن و صرف وقت در مسائل غیرمهم آن که اصولا در علم اصول فقه متداول است،

درست نیست و تباه کردن عمر است و چه بسا ساختار فکری مضری باشد.»

از این

رو به طور کلی اشتغال رسمی به این علوم، در شرایط فعلی دست کم توصیه نمی‌شود و شایع نیست، گرچه ممانعت هم نمی‌شود؛ لذا از این منظر تنوع و

پراکندگی علوم در حوزه نجف اشرف کمتر است که برخی بر این باورند ممکن است

با توجه به تحولات دنیای جدید، به‌ویژه ضرورت گفتگوی علمی با جهان غرب،

موجب بروز ضعفهایی شود. به علاوه همواره این نکته مطرح بوده است که ممکن است

تمرکز بیش از حد و فرو رفتن در بحثهای اصولی محض و غیر کاربردی، ارزش

افزوده خاصی در امر فقاهت نداشته و بالعکس ممکن است مانع نوآوری و ابتکار‏

نیز بشود

.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.