پاورپوینت کامل جایگاه «اصل کرامت انسانی» در اجتهاد شیعی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جایگاه «اصل کرامت انسانی» در اجتهاد شیعی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جایگاه «اصل کرامت انسانی» در اجتهاد شیعی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جایگاه «اصل کرامت انسانی» در اجتهاد شیعی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint :

و لقد کرّمنا بنی‏ آدم و حملناهُم فی البرّ و البحر و رزقناهُم من الطّیّبات و فضّلناهُم على‏ کثیر ممّن خلقنا تفضیلا: ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکى سوار کردیم و از چیزهاى خوش و پاکیزه روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات برتریشان نهادیم. (اسراء، ۷۰)

و لقد کرّمنا بنی‏ آدم و حملناهُم فی البرّ و البحر و رزقناهُم من الطّیّبات و فضّلناهُم على‏ کثیر ممّن خلقنا تفضیلا: ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکى سوار کردیم و از چیزهاى خوش و پاکیزه روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات برتریشان نهادیم. (اسراء، ۷۰)

خداوند متعال در آیه شریفه فوق خبر از وجود کرامت بشری می‌دهد. این آیه از قدیم‌الایام مورد تفسیر مفسران قرار گرفته و سخن درباره‌اش بسیار گفته‌اند؛ ولی تاکنون یک سؤال مهم درباره‌اش مطرح نشده و اگر شده، به آن توجه نشده است: آیا این آیه شریفه صرفاً خبر از هستی چنین شرافتی برای بشر می‌دهد و هیچ ارتباطی به احکام شریعت ندارد؟ به دیگرسخن خبردهنده‌ گاه خبر از یک واقعیت خارجی می‌دهد؛ همانند آنکه گفته شود «کوه دماوند بزرگ‌ترین کوه‌های ایران است». چنین واقعیتی ربطی به قوانین حقوقی ایران ندارد؛ نه حقی برای ایرانیان ایجاد می‌کند و نه تکلیفی بر عهده آنان می‌گذارد. آیا خبر از اعطای خدا کرامت و شرافت به بشر همین‌گونه است؟ یعنی گزاره «بشر دارای کرامت است»، هیچ‌گونه ارتباطی به حقوق و تکالیف انسان‌ها که مجموعه آن‌ها را در شریعت عنوان می‌دهیم، ندارد؟

پاسخ اینجانب این است که خیر، درست به عکس، «اصل کرامت بشری» از اصولی است که من مایلم آن را مانند «اصل عدالت» از اصول پیش‌فقهی عنوان دهم. منظورم از «اصول پیش‌فقهی»، اصولی است که چنین نیستند که در عرض قواعد درون‌فقهی قرار گیرند، بلکه در فوق و یا به تعبیر دیگر در طول آن‌ها هستند. «قواعد درون فقهی» قواعدی هستند که در عرض یکدیگر قرار دارند و در مقام تعارض و مقابله و رویارویی با یکدیگر، از قواعد اصول فقه برای حل و آشتی دادن آن‌ها بهره می‌گیریم؛ مثلاً «قاعده تسلیط» و «قاعده لاضرر» وقتی با هم درگیر می‌شوند، فقیه بررسی می‌کند که آیا نسبت آن‌ها چه نسبتی است: آیا عام و خاص است؟ یا حاکم و محکوم؟ و به هر حال بر طبق موازین فن اجتهاد وارد عمل می‌شود و به راه حلی می‌رسد که چه بسا راه حل و نتیجه‌ای که هر یک از مجتهدان به آن می‌رسد، با راه‌حل دیگری و نتیجه او متفاوت باشد.

اما اصولی که من آن‌ها را «اصول پیش‌فقهی» عنوان دادم، اصولی برون‌فقهی هستند و چنانچه استنباطی در برخورد با آن‌ها و رویاروی آن‌ها قرار گیرد، باید بلافاصله عقب‌نشینی کند و شخص استنباط‌کننده، استنباط خویش را تخطئه نماید؛ یعنی مثلاً وقتی شخصی در مسیر استنباط به حکمی می‌رسد که با اصل عدالت در تضاد و ظالمانه است، باید بلافاصله، دست از آن استنباط خود بردارد؛ زیرا بدیهی است هرگز حکم خدا ظالمانه نیست: أنّ الله لیس بظلاّم‏ للعبید: خداوند هرگز به بندگان ستم نمی‌کند. (آل‌عمران، ۱۸۲؛ انفال، ۵۱؛ حج، ۱۰)

اصل کرامت بشری این‌گونه است؛ یعنی نباید تنها به‌عنوان یک اصل فلسفی و انسان‌شناسانه آن را منزوی ساخت و رابطه‌اش را با روابط بین انسان‌ها قطع کرد. مجتهدان و متولیان شریعت از این اصل به نحو کاربردی باید بهره بگیرند و فتاوائی صادر کنند که کرامت بشری، این عطیه بزرگ الهی، زیر پا قرار نگیرد.

در اینجا مایلم نظر خود را با نظری از یکی از فقیهان بزرگ شیعه مویّد سازم؛ فقیهی که کسی در سترگی و عظمتش تردید ندارد و هرگز فقیهان معاصر نمی‌توانند خود را همتا و حتی در قدرت استنباط فقهی خویشتن را با او مقایسه نمایند.

یکی از مسائل در مبحث «وقف» این است که: آیا وقف مسلمان بر اشخاص کافر یعنی غیرمؤمنان به اسلام جائز است یا خیر؟ یعنی مثلاً آیا جایز است یکی از مؤمنان بخشی از اموال خود را برای استفاده اقلیت‌های مذهبی (یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان) و به طور کلی غیرمسلمانان وقف کند یا باطل؟ در این مسأله حسب گزارش سیدمحمد کاظم طباطبائی یزدی، [۱] پنج قول در میان فقیهان شیعه وجود دارد: [۲]

قول اول) عدم جواز مطلقا. این قول منسوب است به برخی از فقیهان قرن پنجم از جمله: ابویعلى سلار (سالار) بن عبدالعزیز دیلمى (درگذشته ۴۴۸ق) در کتاب المراسم العلویه. [۳] و نیز قاضی ابن براج طرابلسی (د۴۴۸ق) در المهذب. [۴] دلایل این دسته به شرح زیر است:

الف) آیه شریفه زیر: لا تجدُ قوماً یؤمنون بالله و الیوم الآخر یوادّون‏ من حادّ الله و رسولهُ و لو کانوا آباءهُم أو أبناءهُم أو إخوانهُم أو عشیرتهُم أولئک کتب فی‏ قُلوبهمُ الایمان و أیّدهُم بروح منهُ و یُدخلُهُم جنّات تجری من تحت‌ها الانهارُ خالدین فی‌ها رضی الله عنهُم و رضوا عنهُ أولئک حزبُ الله الا إنّ حزب الله هُمُ المُفلحون: نمى‌‏یابى مردمى را که به خدا و روز واپسین ایمان آورده باشند، ولى با کسانى که با خدا و پیامبرش مخالفت مى‌‏ورزند دوستى کنند، هرچند آن مخالفان، پدران یا فرزندان یا برادران و یا قبیله آن‌ها باشند. خدا بر دلشان رقم ایمان زده و به روحى از خود یاریشان کرده است و آن‌ها را به بهشت‌هایى که در آن رود‌ها جارى است، درآورد. در آنجا جاودانه باشند. خدا از آن‌ها خشنود است و آنان نیز از خدا خشنودند. اینان حزب خدایند، آگاه باش که حزب خدا رستگارانند. (مجادله، ۲۲)

می‌گویند «محادّه» به معنای دشمنی وعداوت است. به موجب آیه شریفه فوق هرگونه «مودت» با دشمنان خدا و رسولش ممنوع اعلام شده است. کفار دشمنان خدا و پیامبرند و وقف بر آنان نوعی مودت محسوب است.

ب) وقف بر کافران مستلزم ترویج و حمایت از معصیت است، و حمایت و اعانت برگناه ممنوع و حرام است.

قول دوم) جواز مطلقا. این قول را محقق حلّی در شرایع‌الاسلام «اقوی» دانسته و بعد‌ها بسیاری از فقیهان از ایشان پیروی نموده و ظاهراً قول مشهوراست. [۵] این دسته دلایل قول اول را رد و برای اثبات مدعای خود دلایلی اقامه کرده‌اند که در سطور آینده خواهد آمد.

قول سوم) تفصیل میان اقربا وغیر آنان. بعضی فقیهان میان وقف بر اقربا و ارحام غیرمسلمان که صحیح و جائز و برای غیر آنان باطل است، تفصیل قائل شده‌اند. این قول منتسب است به: شیخ مفید (د۴۱۳ق)، شیخ طوسی (د۴۶۰ق)، [۶] ابوالصلاح حلبی (د۴۴۷ق)، [۷] ابن حمزه طوسی (زنده۵۶۶ق) ۸ و محقق کرکی (د۹۴۰ق) [۹] است. دلیل این دسته جمع میان دلایل منع و ادله وجوب صله رحم است. [۱۰]

قول چهارم) تفصیل میان والدین وغیر آنان. برخی دیگر میان وقف تنها بر والدین غیرمسلمان را صحیح و مجاز و بر غیر آنان باطل دانسته‌اند. این قول منتسب به ابن‌ادریس حلی است. [۱۱] دلیل این قول جمع میان ادله منع و دو آیه شریفه زیراست: و صاحبهُما فی الدُّنیا معروفا: با پدر و مادر با نیکوئی رفتار کنید. (لقمان، ۱۵) و وصّینا الانسان بوالدیه حُسنا: ما به انسان راجع به پدر و مادرش سفارش کردیم. (عنکبوت، ۸)

می‌گویند وقف بر والدین مصاحبت و احسان است و بنابراین از ادله فوق مستثنی می‌گردد.

نقدی روشن بر استدلال دو قول اخیر وجود دارد و آن این است که نص آیه شریفه منع مودّت بر شمول منع نسبت به والدین و برادر و عشیره صراحت داشت، اگر معنای آیه را بدین‌گونه بپذیریم، چگونه می‌توان چنین تفصیلی قائل شد؟

قول پنجم) تفصیل میان وقف بر کافران حربی و غیرحربی. به نظر این دسته وقف برای حربیان باطل است و بر غیرحربیان صحیح است. صاحبان این قول تمام ادله منع را بر این دسته یعنی کافران حربی حمل، و برای جواز نسبت به سایرین به عمومات ادله وقف و صدقه تمسک می‌کنند. [۱۲]

همان‌طور که گفته شد، نظر مشهور فقیهان بر قول دوم یعنی جواز مطلق است به‌خصوص بر غیر کافران حربی. در میان این دسته فقیهان، جناب زین‌الدین عاملی معروف به شهید ثانی (د۹۶۶ق) در دو کتاب مسالک و روضه البهیه نوعی استدلال فرموده‌اند که برای آموزش شیوه اجتهاد بسیار جالب است.

ایشان مسأله را به دو نوع تقسیم کرده‌اند: یکی اینکه شخصی وقف کند برای کافران به خاطر کفر و عدم ایمانشان به دین اسلام و یا برای مراکز عبادی و اجتماعاتشان، که در این صورت بی‌تردید صحیح نیست؛ ولی صورت دیگر آن است که شخص وقف می‌کند با قطع نظر از محتویات قلبی آنان و صرفاً به‌عنوان گروهی از انسان‌ها. به نظر شهید ثانی این وقف صحیح و لازم‌الوفاست.

«بخلاف الوقف علیهم أنفسهم. لعدم استلزامه المعصیه بذاته، إذ نفعهم من حیث الحاجه، و أنهم عبادالله، و من جمله بنی‌آدم المکرمین و من تجویز أن یتولد منهم المسلمون لا معصیه فیه»؛ [۱۳] یعنی وقف براشخاص آنان ـ نه برای جهت کفرشان، ملازم با معصیت نیست. وقف برای آنکه آنان نیازمندند، و اینکه بنده خدایند و از شمار بنی‌آدمند که خداوند آنان را کرامت بخشیده و اینکه ممکن است در آینده فرزندان مسلمان از آنان متولد گردد، معصیتی نیست.

شهید ثانی برای نظر خویش دلایل طرف مقابل را مردود دانسته‌اند. خلاصه بیان ایشان در رد دلایل طرف مقابل به شرح زیر است:

۱ـ به نظر ایشان آیه شریفه‌ای که مورد تمسک صاحبان قول اول قراگرفته، مربوط است به مودت و دوستی با دشمنان خدا از آن جهت که دشمن خدایند، نه از آن جهت که بنده خدا و انسانند. این بیان مورد توجه فقیهان متأخر از جمله سیدطباطبائی یزدی قرارگرفته و چنین آورده‌اند: «اذ المنع المستفاد منه انما هو عن المواده من حیث کون‌ها محاده لا مطلقا، و لذا لا اشکال فی عدم حرمه مجالستهم و محادثتهم و الاحسان الیهم و التعارف معهم»: [۱۴] زیرا منعی که از آیه استفاده می‌شود، صرفاً دوستی به جهت دشمنی آنهاست و نه مطلقا؛ لذا مجالست و گفتگو و احسان و تعارف با آنان اشکالی ندارد.

از فقیهان معاصر، آیت‌الله حاج سیداحمد خوانساری (ره) در کتاب جامع‌المدارک بیان دیگری دارند. ایشان می‌نویسند: و اما قوله تعالى لا تجدُ قوما یُؤمنون بالله و الیوم الاخر یوادّون من حادّ الله و رسولهُ و لو کانوا آباءهُم أو أبناءهُم فلا یظهر منه المنع لعدم الملازمه بین التصدّق على الکافر و الاحسان الیه و بین الموادّه فإنّ الآیه الشریفه ابیه عن التخصیص و لا إشکال فی جواز إکرام الضیف الکافر و الاحسان إلیه کما حکی من عیاده الیهودیّ المریض. [۱۵]

به نظر ایشان ملازمه‌ای میان صدقه و احسان به کافران، با مودت آنان نیست؛ زیرا از یک سو آیه شریفه ابی از تخصیص است و درحالی که جواز اکرام میهمان هرچند کافر باشد و احسان به وی از مسلمات است. شاهد این امر عیادت رسول‌الله‌ (ص) از یهودی بیمار است.

۲ـ شهید ثانی در جواب دلیل طرف مقابل مبنی بر اینکه وقف ترویج و اعانت برمعصیت است، گفته است: کمک و اعانت و احسان به اشخاص کافر به هیچ‌وجه وقف بر معصیت نمی‌باشد؛ زیرا خدمت به آنان برای رفع نیازمندی ایشان، از این جهت که بنده خدایند و بنی‌آدمند که خدای متعال به آنان کرامت عطا فرموده، هرگز معصیت نیست.

اندیشه در این استدلال آدمی را به نکته جدیدی از روش اجتهادی ایشان متوجه می‌سازد. اینکه کافران «بنده خدایند» چه نتیجه می‌دهد؟ نتیجه‌اش جواز و صحت وقف و نفع‌رسانی به آنان است. شاید ایشان می‌خواهد بگوید ما که مأمور به تخلّق به اخلاق الهی هستیم، بایست از صفت الهی بهره بگیریم. رحمانیت حق را اهل تفسیر، رحمانیت عامه تفسیر کرده‌اند، «رحمانیت عامّه» رحمتی است که شامل کافران و مؤمنان می‌گردد. به قول سعدی شیرازی:

ای کریمی که از خزانه غیب گبر و ترسا وظیفه‌خور داری

دوستان را کجا کنی محروم؟ تو که با دشمنان نظر داری

بنابراین ما هم به‌عنوان کسی که خداوند به او امکاناتی داده و می‌توانیم خدمتی بکنیم، نباید تنگ‌نظر باشیم و در رساندن خیر انسان‌ها را به خودی و غیرخودی تقسیم نکنیم.

به نظر شهید ثانی کرامتی که خداوند در آیه شریفه سوره اسراء (آیه ۷۰) برای فرزندان آدم اعلام داشته، عام است و اختصاص به مؤمنان ندارد. این امر حقیقتی است که نباید به‌عنوان خبر از یکی از واقعیات عالم در حوزه جهان‌بینی بسنده گردد. انسان‌ها در روابط با یکدیگر همواره باید آن را ملحوظ دارند، یکدیگر را با هر عقیده قلبی بپذیرند و به کرامت الهی اعطاشده به انسان حرمت نهند.

به دیگرسخن، رفع نیاز اعضای جامعه و احسان و تکریم او از حقوق شهروندی است؛ یعنی حقی است که هر فرد از عضویت جامعه برخوردار می‌گردد. در این حوزه ایمان و عقاید مربوط به قلب است و اثری در حوزه شهروندی نمی‌گذارد.

جای تردید نیست که اگر فردی اقدام به ارتکاب جرائمی نماید که از آن رهگذر کرامت خود را پایمال سازد، در روابط اجتماعی مستحق مجازات می‌گردد. شخصی که نظم اجتماعی را برهم می‌زند، خونریزی و فساد می‌کند، به جنگ با دیگران برمی‌خیزد و بالاخره مصداق محارب می‌گردد، به یقین ارزش حیات ندارد؛ ولی کفر که امری قلبی است، مادام که در جوارح ظاهر نشده و به حقوق دیگران تجاوز نکرده، جرم محسوب نمی‌شود تا از تکریم محروم گردد.

جالب آنکه سید محمدکاظم طباطبائی‌ یزدی، فقیه نامدار قرن معاصر پا را فرا‌تر نهاده و در مورد کافران حربی به صراحت گفته است: «و بالجمله لا دلیل علی عدم جواز الوقف علی الکافر من حیث انه کافر حتی الحربی»؛ [۱۶] یعنی خلاصه آنکه هیچ دلیلی برای عدم جواز وقف بر کافر از آن جهت که کافر است ـ حتی حربی ـ وجود ندارد.

ظاهراً به نظر ایشان «کافر حربی» عبارت است از کفار غیر ذمی و مقصود ایشان در متن فوق، آن است که کفر ـ حتی در مورد غیر ذمی ـ مانع احسان و تکریم در روابط اجتماعی نیست؛ یعنی آنچه در روابط اجتماعی مؤثر است، قتال، حرب و جنگ بالفعل است. وقتی با سلاح به طرف انسان می‌آید، بی‌تردید آدمی دفاع متناسب می‌کند و چه بسا به کشتن او بینجامد، ولی چنین موجودی حرمت و کرامت خویش را هدر و نابود ساخته ولی بی‌حرمتی او به جهت تجاوز اوست و نه به جهت کفرش.

نظر محقق خراسانی

مولی محمدکاظم خراسانی رساله‌ای در وقف تألیف فرموده‌اند که انتشارات جامعه مدرسین قم تحقیق و در سال ۱۳۱۴ق چاپش کرده است. در آن رساله آورده‌اند: «و قد نسب الى المشهور بطلان وقف المسلم على الحربی لذلک للنهى عن موادته و موالاته و بره و الوقف علیه منها. و یشکل بأنه لیس من المواده و لا من الموالاه نعم هو من البر و الاحسان الیه و هو لیس بمنهی عنه بل قوله تعالى لا ینهاکُمُ اللهُ عن الذین لم یُقاتلوکُم فی الدّین و لم یُخرجوکُم من دیارکُم أن تبرّوهُم دلیل على جواز بره إذا لم یکن مقاتلا و لو کان حربیا.» [۱۷]

محقق خراسانی در متن فوق نخست نظر منتسب به مشهور مبنی بر بطلان وقف بر کفار را به آیه شریفه نهی از مودّت مستند ساخته است. آنگاه در نقد آن گفته است:

اولاً وقف احسان و نیکوکاری است و آنچه آیه شریفه منع فرموده، «مودت» است و «احسان و نیکوکاری» با مودت تفاوت دارد و مورد نهی و منع قرآن مجید قرار نگرفته است.

ثانیاً قرآن مجید در آیه شریفه زیر نیکوکاری، خوش‌رفتاری و حسن سلوک را با عموم کفار هرچند حربی «غیر مقاتل» مجاز دانسته است: لا ینهاکُمُ‏ الله عن الذین لم یُقاتلوکُم فی الدّین و لم یُخرجوکُم من دیارکُم أن تبرّوهُم و تُقسطوا إلیهم إنّ الله یُحبُّ المُقسطین: خدا شما را از نیکى کردن و عدالت‏ ورزیدن با آنان که با شما در دین نجنگیده‌‏اند و از سرزمینتان بیرون نرانده‌‏اند، بازنمى‌‏دارد. خدا کسانى را که به عدالت رفتار مى‏‌کنند، دوست دارد. (ممتحنه، ۸)

در آیه فوق خداوند نیکوکاری به کفاری را که در حال مقاتله با مسلمانان به خاطر دینشان نیستند و در جلای وطن مسلمانان نقشی نداشته‌اند، غیرممنوع دانسته و بلکه می‌توان گفت با تعبیر ذیل آیه که ان الله یحب المقسطین توصیه نموده است.

جالب آنست که مفهوم مخالف آیه شریفه عیناً در آیه بعد به صراحت آمده است: إنّما ینهاکُمُ‏ الله عن الذین قاتلوکُم فی الدّین و أخرجوکُم من دیارکُم و ظاهروا على‏ اخراجکُم أن تولّوهُم و من یتولّهُم فأولئک هُمُ الظّالمون: خدا تنها از دوستى ‏ورزیدن با کسانى که با شما در دین جنگیده‌‏اند و از سرزمین خود بیرونتان رانده‌‏اند یا در بیرون‏ راندنتان همدستى کرده‌‏اند، شما را بازمی‌دارد. و هر که با آن‌ها

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.