پاورپوینت کامل حکیم توس و آرزوهای ایرانیان ۴۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حکیم توس و آرزوهای ایرانیان ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکیم توس و آرزوهای ایرانیان ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حکیم توس و آرزوهای ایرانیان ۴۸ اسلاید در PowerPoint :
امام محمد غزالی ترک مجلس وعظ کرده بود. طالبان ذوق از حضرت امام التماس کردند، برای نصایح و موعظه. امام نیز ملتمس ایشان مبذول داشته، همّت بر تزیین مجالس موعظت گماشتهاند، روز اول حافظ در مجلس امام آیتی از آیات تقوی و خشیت ملک اعلام خوانده است، اما در اثنای تقریر فرمودهاند: آنچه این ضعیف در مدت سیسال از معانی اخبار به مسامع احرار و اخیار رسانیده است، فردوسی حاصل این همه در دو بیت ادا کرده و این دو بیت را خواندهاند
امام محمد غزالی ترک مجلس وعظ کرده بود. طالبان ذوق از حضرت امام التماس کردند، برای نصایح و موعظه. امام نیز ملتمس ایشان مبذول داشته، همّت بر تزیین مجالس موعظت گماشتهاند، روز اول حافظ در مجلس امام آیتی از آیات تقوی و خشیت ملک اعلام خوانده است، اما در اثنای تقریر فرمودهاند: آنچه این ضعیف در مدت سیسال از معانی اخبار به مسامع احرار و اخیار رسانیده است، فردوسی حاصل این همه در دو بیت ادا کرده و این دو بیت را خواندهاند که:
پرستیدن دادگر پیشه کن
ز روز گذر کردن اندیشه کن
بترس از خدا و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس(۱)
درگشت و گذاری در بوستان شعر و ادب فارسی به تماشای باغی پُرشکوفه آکنده از همه زیباییها، درختانی ریشه در خاک رها کرده، گلهایی با طراوت همراه با نسیم مینشینم که از زیبایی، تازگی، شادابی خاص برخوردار بوده و گلهای این گلستان درختی شکوهمند، ریشه در خاک را درخود پرورش داده است. شاهکارهای ادب و هنر در گوشه و کنار این بوستان در جلوهاند و هوش از هر بیننده اهل دلی میربایند. کناره تماشاگه گلی بر شاخهای و بلبلی به ترانه دست یازیده است. این گلهای زیبا که هر یک به رنگی در جلوهاند، درختانی سترگ را در خود پروراندهاند. آن چنان شاخ و برگ آنان سایه گستر شده است که سایهبانی برگلهای دیگرند. غزلیات دلنشین حافظ، اشعار سُکرآور سعدی با بوستان و گلستانش در مقام جلوهگری بوده که هوش از هر خوانندهای میربایند و از هر باد خزانی و سرمای دی ماهی در گزندند. تابش گرمای خورشید برگی را رنجور نساخته و پاشیدن نور مهتاب زیبایی آنها را در این گلستان دو چندان کرده است.
در میان این همه زیباییها درختی تنومند، سرافراز، شاخه بر آسمان ساییده؛ تماشاگه پُر از رمز و راز رندانی گشته و دل سوختگان دل از دست داده و نگران را فرا میخواند تا در سایه آن آرمیده غرق در زیباییها گردیده و خستگی روز به روزگاران از تن خود بزدایند و این درخت تنومند جز شاهنامه حکیم طوس چه میتواند باشد؟
شاهنامه به راست شاهکاری است که تا نامی از ایران زمین و مردمان آن است، در این بوستان که خود بهشتی است، سرافرازانه از سدهها و روزها و شبان گذر میکند. شگفت آن که چگونه این درخت تنومند، ریشه در خاک پاک ایرانزمین گسترده و با همه دشمنیها و تنگ نظریها، هنوز هم سایه سار خود را از ایرانیان پاک نهادی که دل به فرهنگ و ریشه و نژاد خود بستهاند، دریغ نمینماید.
با خواندن غزلیات حافظ، بوی شیراز، کوچه باغهای آن که پُر از عطر یاس و نسترن است. آزادگی، رندی، عشق و عاشقی در مشام بیننده در میآید و همراه آن با لبخندی از ریا، گناه، بیدادها شکوه میکند. کیست که با خواندن این غزلهای شورانگیز، فساد و تباهی روزگار حافظ را در پیش روی نبیند؟ در گلستان و بوستان شیخ اجل سعدی، این شاعر دلسوخته، خواننده را به ترک ظلم و تباهی، حاکمان و بزرگان را به گریز و ترک سیاه کاری و ستم و جوان را به راستی و درستی و فرزانگی میخواند.
بوستان نیز به همین گونه شاهکاری است از نیازهای اخلاقی و روانی آدمیان در گذر فصلها و سالیان عمر که در دل و جان مینشیند. آرامش تن و جان است. در روزگاری که بیداد جای داد را گرفته و کینه و عداوت جای مهر و محبت را، فرجامین آن جاودانگی سعدی و حافظ در ادب فارسی است که سعدی شیخ اجل نام میگیرد و حافظ لسان الغیب را.
شاهنامه گونه دیگر است. فردوسی آفریننده آن به راهی دیگر رفته و سخن او از سنخ دیگر است. فردوسی از دهقانهای طوس است. طوس از شهرهای خراسان بزرگ، شهری کوچک در دل آن، آفریننده بزرگانی است که ستارههای درخشان و پُر فروغ ادب فارسیاند. فردوسی، دقیقی، اسدی، خواجهنصیرالدین طوسی شمار اندکی از این بزرگانند.
به راستی توس زادگاه حکیم فردوسی خود به همراه این همه بزرگان داستانی و حکایتی دگر دارد. سرنوشت او نیز در بازی روزگار گونه دیگر است. شهری کوچک از خراسان بزرگ، زادگاه ایرانیان نژاده، حافظان و یادآوران فرهنگ کهن، شهری خُرد و کوچک با مردانی بزرگ، از یک سو پرورنده فردوسی است که سخن او یادآور فرهنگ و تمدن چندهزارساله است. زبان شیرین فارسی را پاس میدارد و شاهکاری میآفریند که از هر باد و باران بیگزند است.
از دگر سو مردی را در دامن خویش میپرورد که با دانش و آگاهی و فرهنگ خود خلافت چند صدساله عباسیان را درهم میپیچد ستارههای دیگری نیز در پهنه آسمان این شهر درخشیدهاند. هرچند نام دقیقی طوسی که سنگ آفرینش شاهنامه را بنا نهاد، در گذر قرنها غبار گرفته باشد. اکنون از پس یک هزار سال شاهنامه فردوسی بوی کهنگی نداشته، بلکه هر روز صاحب دلی درباره آن سخنی گفته و یاد او را بزرگ داشته است.
اما راز و رمز این جاودانگی چیست که نه امروز بلکه فرداهای دیگر که در راهند، پی به عظمت و گران سنگی آن برده و همواره ایرانیان به مانند آن که به میهن و فرزانگی و دانایی خود میبالند، شاهنامه نیز همراه و راهنمای آنان بوده و گمشده خود را در آن میجویند و در بالندگی خود اشعار آن را مترنماند. شاهنامه از خرد و دانایی میگوید. از پروردگار داد سخن میدهد که آفریننده جان و خرد است:
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
حکیم توس، ستایشگر خرد و دانایی، خرد را چشم مردمان دانسته که با این چشم خردمندی میباید از گذرگاههای پرخطر وآشوب بگذرد:
خرد چشم جان است چون بنگری
تو بیچشم، شادان جهان نسپری
نخست آفرینش خرد را شناس
نگهبان جان است و آن را سه سپاس
سه پاس تو گوش است و چشم و زبان
کز اینت رسد، نیک و بد بیگمان
فرهمندی، جاودانگی و فرزانگی را در پهنه گیتی از خردمند میداند آن که خردمند است، داناست و آن که بیخرد، نادان. فردوسی دلبسته و شیفته داد است و از بیداد در گریز است. بزرگانی که بر داد بودهاند میستاید، نکوهشگر بیداد است.
در فرهنگ فردوسی و آموزه آن، داد رمز بقاء حکومتها و ستم همانند تیغی برنده است که ریشه حکومتها را از بیخ و بن درمیآورد. نام نیکوی آدمی از داد است و بدنامی همیشگی از ستم و ستمکاری:
اگر دادگر باشی ای شهریار
نمانی و نامت بود یادگار
تن خویش را شاه بیدادگر
نیارد جز از گور و نفرین به بر
اگر پیشه دارد دلت راستی
چنان دان که گیتی تو آراستی
چو خواهی ستایش پس مرگ تو
خرد باید ای تاج ور ترگ تو
چنان کز پس مرگ نوشین، روان
به گفتار من داد او شد جوان
در گفتار حکیم طوس، فریدون مورد ستایش است. او را بزرگ میداند. ضحاک را نکوهش و بدنام جاودانه تاریخ میداند که بر بیداد بوده است. داد را هنری دستنیافته نمیبیند در گمان است که آدمی بدون داد و دادگری بازنده روزگار و تباهکننده عمر است:
فریدون فرخ فرشته نبود
به مشک و به عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت این نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی
در بینش شا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 