پاورپوینت کامل گذار از اسطور? حی‌بن‌یقظان به رابینسون کروزوئه ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گذار از اسطور? حی‌بن‌یقظان به رابینسون کروزوئه ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گذار از اسطور? حی‌بن‌یقظان به رابینسون کروزوئه ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گذار از اسطور? حی‌بن‌یقظان به رابینسون کروزوئه ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

یکی از تمثیل‌های مورد علاق لئو اشتراوس، مقایس «حی‌بن‌یقظان» اثر ابن‌طفیل با «رابینسون کروزوئه» اثر دانیل دفو است. اشتراوس در قالب این تمثیل، دو جهان‌بینی قرون‌وسطا و مدرن را با یکدیگر مقایسه می‌کند. به‌زعم اشتراوس لایت موتیف[۱] هر دو اثر پیش‌گفته، چگونگی مواجه فرد تک‌افتاده با جهان، بدون همیاری جامعه و تمدن و با اتکای صرف به نیروی انسانی است.

نگاه مقایسه‌ای به «متن» در دیدگاه لئو اشترواس و اصحاب مکتب کمبریج

یکی از تمثیل‌های مورد علاق لئو اشتراوس، مقایس «حی‌بن‌یقظان» اثر ابن‌طفیل با «رابینسون کروزوئه» اثر دانیل دفو است. اشتراوس در قالب این تمثیل، دو جهان‌بینی قرون‌وسطا و مدرن را با یکدیگر مقایسه می‌کند. به‌زعم اشتراوس لایت موتیف[۱] هر دو اثر پیش‌گفته، چگونگی مواجه فرد تک‌افتاده با جهان، بدون همیاری جامعه و تمدن و با اتکای صرف به نیروی انسانی است. در خلال چنین مواجهه‌ای با جهان، انسان آرمانی قرون‌وسطا مبدل به فیلسوف خواهد شد (حی‌بن‌یقظان) و انسان مدرن نیز با اتکا به تکنولوژی و فناوری، ابزار می‌سازد (رابینسون کروزوئه) و پایه‌های تمدن تکنولوژیک را به‌هم می‌آورد. ما نیز با بهره‌گیری از همین تمثیل و با ایجاد جرح‌وتعدیل‌هایی در آن، می‌توانیم تمایز میان شیو مواجه اشتراوس و اندیشمندان منسوب به مکتب کمبریج را با متن (

text

)تبیین کنیم. لازم به یادآوری است که کلاسه‌بندی کردن هم متفکرانی که به‌نوعی در پروژ کمبریج[۲] درگیر بوده‌اند،[۳] ذیل عنوان «مکتب کمبریج» شاید موجب نادیده گرفتن تفاوت‌های ظریف و درعین‌حال حیاتی‌ای که مابین هرکدام از این متفکران وجود دارد بشود، اما با توجه به مجال اندکی که این نوشته دارد، بیراه نخواهد بود اگر اصلی‌ترین شاخصه‌ای را که در میان تمام متفکران این مکتب مشترک است، انتخاب کنیم و آن‌گاه به‌واسط همان شاخصه، تمایز میان مواجه مکتب کمبریج با متن را با شیو متن‌محور لئو اشتراوس مورد بررسی قرار دهیم.

دغدغ بنیادی اشتراوس و متفکران مکتب کمبریج، کاربست دلالت‌های متون کلاسیک تاریخ اندیش سیاسی در جهان معاصر و پیراستن این متون از خوانش‌های ناهم‌زمانی[۴] است که فهم آن‌ها را دشوار ساخته است. نوشت خلاقان اشتراوس درباب اندیشه‌های ماکیاولی (

Strauss

، ۱۹۵۸) اثر انقلابی لسلت در مورد دو رساله درباب حکومت اثر جان لاک (

Laslett

، ۲۰۰۳) و مقال روشنگر اسکینر دربار کتاب لویاتان اثر توماس هابز (

Skinner

، ۱۹۶۴) را می‌توان در راستای مورد پیش‌گفته بررسی کرد. تنها راه ارتباطی ما با اندیشمندان کلاسیک تاریخ اندیش سیاسی، آثار برجای‌مانده از خود این متفکران و همچنین متونی است که این آثار موجد آن‌ها بوده‌اند. این ایده که دلالت‌های مطروحه در این آثار می‌تواند علاوه بر کمکی که به ما در شناخت آن دوران سپری‌شده می‌نماید، در شناخت جهان خود ما و مسائل امروزی نیز کارآمد باشد، شاخص اصلی

Intellectual History

به‌شمار می‌رود. در این راستا، متفکری همانند اشتراوس بر این باور است که در تاریخ بشری یک‌سری از پدیده‌های عام وجود دارند که در دوره‌های مختلف به‌طور متناوب در عرص حیات بشری مکرر می‌شوند و هربار نیز تلقی‌های متفاوتی نسبت به آنان بروز پیدا می‌کند و ازهمین‌رو خوانش متون گذشتگان ازآنجایی‌که دربردارند مسائل خود ما خواهد بود، می‌تواند در راستای شناخت جهان خودمان بسیار راهگشا باشد. در سوی مقابل، متفکری همچون اسکینر بر این باور است که دغدغ گذشتگان ما و آنچه در متون آن‌ها نمود می‌یابد، نسبت به جهان امروزی ما بیگانه است و خوانش و تفسیر آن‌ها تنها به‌واسط گشودن چشمان ما بر این اختلافات و بیگانگی‌ها می‌تواند در جهان معاصر، محل اثر باشد.

فارغ از تمایز بنیادی‌ای که میان این دو طرز تلقی وجود دارد، همچنان‌که پیش‌تر گفته شد، دغدغ اصلی هر دو آن‌ها، تعامل با آنچه سپری شده است و همچنین کاربست دلالت‌های آن زمان سپری‌شده در جهان معاصر است. چنین شباهتی میان آرای اشتراوس و اسکینر (و به‌طور کلی اندیشمندان مکتب کمبریج) موجب شده است که برخی با نادیده گرفتن تمایزات بنیادی میان آن‌ها، اقدام به گرد آوردن آن‌ها در زیر یک سپهر کلی بکنند که همانا داشتن دغدغ تعامل با متون کلاسیک تاریخ اندیش سیاسی است. اما هدف اصلی این نوشته نه تأکید بر این شباهت‌ها (که درعین‌حال چه به‌لحاظ روش‌شناسی و چه از جنب معرفت‌شناختی بسیار حائز اهمیت‌اند)، بلکه مورد بررسی قرار دادن تفاوت خوانش متن توسط اشتراوس و متفکران مکتب کمبریج است که تبعات فراوانی برای اندیش سیاسی در پی داشته است. از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به در مقابل هم قرار گفتن دو نحل متن‌محور و زمینه‌گرا در تاریخ‌نگاری اندیش سیاسی اشاره کرد.

اشتراوس بر این باور است که طلیع حقیقت و نیک‌بختی تنها یک‌بار و آن‌هم در هنگام حکومت پولیس یونانی بر زمین تابیدن گرفته است. وی معتقد است که در تاریخ اندیش سیاسی، این تنها یونانیان بوده‌اند که توانسته‌اند ماهیت حقیقی اشیا را دریابند و به کنه حقیقت هستی دست یازند. تاریخ اندیش سیاسی پس از یونانیان، تاریخ انحطاط است و دلالت‌های چنین انحطاطی را می‌توان در متون آن زمان سراغ گرفت. باور به چنین دیدگاهی است که لحن نوشته‌های اشتراوس را مرثیه‌گونه می‌نماید. مرثیه برای زمانی ازدست‌رفته، برای حقیقت ازدست‌داده و برای ماهیت اصلی اشیا. سرسپردگی اشتراوس به یونان باستان و اینکه به‌زعم وی شیو زیست یونانی، کامل‌ترین وضعیت زندگی بشری بوده است، وی را وامی‌دارد که در تفسیر متون پس از آن دوران، به‌دنبال نشانه‌های انحطاط باشد و همین امر نیز اشتراوس را مبدل به متفکری بدبین می‌کند که تمامی نمودهای جهان مدرن (و حتی قرون‌وسطا) را با دید شک و تردید می‌نگرد.

در اینجا یکی از اختلافات اساسی میان نگرش اشتراوس و اصحاب مکتب کمبریج (و به‌ویژه لسلت) رخ می‌نماید که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. اشتراوس در جست‌وجوی انحطاط حیات سپری‌شد انسان پس از دور پولیس یونانی، متون پس از آن دوران را می‌کاود. با در نظر داشتن روش اشتراوس در کاوش متن، چنین روشی را می‌توان متن‌محور دانست. علی‌رغم تمام نقب‌هایی که اشتراوس از عالم متن به زمین متن و جهان واقع می‌زند، اما باید گفت که در نظر وی، متن کلیتی خودبسنده است که در وهل نهایی می‌تواند حقیقت خود را (که در مورد متون نگاشته‌شد پس از یونان باستان، این حقیقت همانا حقیقت انحطاط است) به شیوه‌ای خودارجاعی برای مفسر، مکشوف سازد. همچنان‌که حی‌بن‌یقظان بدون نیاز به نمودهای تمدن و با تکی صرف بر نیروهای ذاتی انسان، قادر خواهد بود که به تعالی دست یابد، متن نیز به همان صورت می‌تواند بدون ارجاع به عالم خارج از متن، حقیقت خود را بروز دهد. پیش‌تر از نقب‌هایی سخن گفتیم که اشتراوس از متن به زمین متن می‌زند. اشاره‌هایی که اشتراوس به تأثیری که ماکیاولی از دوران خودش می‌گیرد را می‌توان از جمل این نقب‌ها دانست، اما چنین اشاره‌هایی در مقام مقایسه با دغدغه‌های متنی و علاق (بعضاً بیمارگون) اشتراوس به جزئیات متنی آثار ماکیاولی، تعداد فصول، تعداد تکرار یک مفهوم خاص، شیو نگارش تقدیمی کتاب‌ها، طولانی بودن و یا کوتاهی عنوان یک فصل و… کاملاً ناپیدا می‌نمایند.[۵]

اسکینر در مقال «معنا و فهم در تاریخ اندیشه»[۶] بر این باور است که دو دیدگاه متمایز در مورد شیوه‌های فهم معنای یک متن وجود دارد که عبارت‌اند از شیوه‌ای که معنای یک متن را متعین از زمینه‌های مذهبی، سیاسی و تاریخی آن متن می‌داند (دیدگاه زمینه‌گرا) و شیوه‌ای که متن را کلیتی خودبسنده در نظر می‌گیرد (دیدگاه متن‌محور) بی‌گمان اشتراوس را می‌توان اگرنه سردمدار، دست‌کم یکی از محوری‌ترین مروجین دیدگاه متن‌محور دانست. اشتراوس به‌شیوه‌ای خستگی‌ناپذیر متن را بارها و بارها می‌خواند، تمام سناریوهای ممکن در شیو چینش مطالب متن را مورد توجه قرار می‌دهد، تاروپود آن را از هم جدا می‌کند و مجدداً آن‌ها را سرهم‌بندی می‌نماید، دلالت‌های خاموش متن را مورد توجه قرار می‌دهد،[۷] تعداد تکرار هر کلیدواژه را تفسیر می‌کند و در نهایت پس از انجام تمامی این کارها، متذکر می‌شود که درک ما از متن نابسنده است[۸] و درک معنای متن، مستلزم سال‌ها تلاش شبانه‌روزی و خواندن مکرر آن خواهد بود و به زبانی تمثیلی، مستلزم آب بحری خواهد بود که خواننده انگشتش را با آن تر کند و صفحات متن را ورق بزند.

ناتان تارکوف و توماس پانگل در مؤخره‌ای که بر کتاب «تاریخ فلسف سیاسی» اثر لئو اشتراوس و جوزف کراسپی نوشته‌اند، اذعان می‌کنند که علم[۹] (

Science

) در نزد مردمان پیشامدرن عبارت بود از تأمل درباب ماهیت اشیا و تکنولوژی را نیز تقلید (

Imatation

) از طبیعت می‌دانستند. در دوران مدرن، چنین تعریفی از علم به محاق فراموشی افتاد و علم هرچه بیشتر به آنچه تغییر طبیعت و تکنولوژی می‌نامیم، گرایش پیدا کرد. در دوران مدرن، شاهد حرکت از اسطور حی‌بن‌یقظان به اسطور رابینسون کروزوئه هستیم. اشتراوس یکی از سرسخت‌ترین مخالفان چنین حرکتی است و چنین مخالفتی، آثار او را صورت‌بندی می‌کند. به‌جرئت می‌توان ادعا کرد که اشتراوس هیچ‌کدام از نمودهای دوران مدرن را برنمی‌تابد و اساساً تمام پروژ روشنگری را تحت این عنوان منکر می‌شود؛ تاجایی‌که وی دوران روشنگری و تلاش متفکران روشنگر را مصادف با تاریک گرداندن[۱۰] هستی انسانی می‌داند.

تقلای اشتراوس به‌منظور بیرون کشیدن دلالت‌های این تاریک گرداندن هستی و یا تبعید از ماهیت اشیا، از شاخصه‌های اصلی شیو تفسیر متن او به‌شمار می‌رود. اید منحط دانستن تمامی نمودهای دنیای مدرن احتمالاً قوام خود را در مواجهه با چنین گزاره‌ای تا حدودی از دست می‌دهد: «اگر هم افراد بشر (منهای یک نفر) عقید واحدی داشتند و تنها یک نفر عقیده‌اش با آن باقی بشریت مخالف بود، عمل اینان که صدای آن یک نفر را به‌زور خاموش کنند، همان اندازه ناحق و ناروا می‌بود که عمل خود وی اگر فرضاً قدرت این را داشت که صدای نوع بشر را به‌زور خاموش کند.»[۱۱]

برخی از نمودهای عینی دنیای مدرن با فحوای گزار پیشین اگرچه نه به‌طور کامل، اما تا حدودی همسازند. اگر قرار باشد که از درون متنی که در دنیای مدرن عمل آمده است به زمین (

 اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی، به دوستانتان معرفی کنید.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.