پاورپوینت کامل جاودانگی در خاطرات یک ملت ۴۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جاودانگی در خاطرات یک ملت ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جاودانگی در خاطرات یک ملت ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جاودانگی در خاطرات یک ملت ۴۳ اسلاید در PowerPoint :
شاید هنگامی که «ملک تاج فیروزخانم» دختر «نصرتالدوله اول» و نواده «عباس میرزا» ولیعهد دلاور و ناکام فتحعلیشاه تصمیم گرفت یکی از نخستین بیمارستانهای مدرن تهران را در خیابان دروازه یوسفآباد بنا کند، گمان نمیکرد که درست ۳۹ سال بعد از افتتاح این بیمارستان، فرزندش «محمد مصدق» پس از تحمل بیش از یک دهه زندان و انزوا، در همین بیمارستان دار فانی را وداع گوید
شاید هنگامی که «ملک تاج فیروزخانم» دختر «نصرتالدوله اول» و نواده «عباس میرزا» ولیعهد دلاور و ناکام فتحعلیشاه تصمیم گرفت یکی از نخستین بیمارستانهای مدرن تهران را در خیابان دروازه یوسفآباد بنا کند، گمان نمیکرد که درست ۳۹ سال بعد از افتتاح این بیمارستان، فرزندش «محمد مصدق» پس از تحمل بیش از یک دهه زندان و انزوا، در همین بیمارستان دار فانی را وداع گوید؛ مردی که در کوران مبارزات مردم ایران برای ملی کردن صنعت نفت و قطع دست استعمار از این ثروت خداداد، سکان هدایت کشور را در دست داشت. مصدق، پیش از آنکه در روز ۱۴ اسفندماه سال ۱۳۴۵ چشم از جهان فرو بندد، دورانی پر فراز و نشیب را سپری کرده بود.
دنیای سیاست، او را از هنگامی که در دهه سوم زندگیاش قرار داشت، میشناخت؛ جوانی خوش قریحه که به خانوادهای اشرافی و وابسته به خاندان قاجار تعلق داشت، اما همچون جد مادریاش«عباس میرزا» رفتار و کنِش وی شباهتی به قاطبه قاجارها نداشت. مصدق با آغاز انقلاب مشروطه در صف مشروطهخواهان قرار گرفت و پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی و با وجود حمایت و وابستگی خانوادگی که مانع آزار وی از سوی مستبدان میشد، راه اروپا را در پیش گرفت تا در رشته مالیه تحصیل کند و سپس به حقوق علاقهمند شده و بهعنوان نخستین ایرانی، دکترای این رشته را دریافت کند. او پس از اخذ این مدرک، به ایران بازگشت، اما قرار گرفتن در صف مخالفان قرارداد استعماری ۱۹۱۹ و فعالیت علیه «حسن وثوقالدوله» باعث شد تا بار دیگر بار سفر ببندد و این بار در معیت دوستانی مانند «علی اکبر دهخدا» و «محمود افشار» در اروپا به فعالیتهایش علیه قرارداد ۱۹۱۹ ادامه دهد.
شاید این اقدامات، نخستین مبارزات مصدق علیه استعمار انگلیس باشد. با این حال، مدتی بعد، زمانی که مصدق به حکومت فارس منصوب شد، روابط حسنهای با کنسول انگلیس داشت؛ البته این ارتباطات، بیشتر از طریق داییاش، «عبدالحسین میرزا فرمانفرما» برقرار میشد. دکتر مصدق، پس از واقعه کودتای سوم اسفند، موسوم به کودتای سیاه به مخالفت با آن برخاست و معزول شد؛ اما مدتی بعد، به گواهی کتاب خاطرات «یحیی دولت آبادی» در جمع گروه مشاوران سردار سپه قرار گرفت و کار راهنمایی او را در زمینه مسائل مختلف، بویژه مباحث قانونی، عهدهدار بود.
خطوط قرمز ناخوشایند!
با وجود این، مصدق اصلاً دوست نداشت که «رضاخان» به «رضاشاه» مبدل و سلسله قاجار مضمحل شود. هنگامی که طرح انقراض قاجاریه و سپردن حکومت موقت به رضاخان میرپنج طی یک ماده واحده تسلیم مجلس شورای ملی شد، دکتر مصدق که یکی از وکلای مجلس بود، به مخالفت با آن برخاست؛ اما دلیلش بر خلاف «سید حسن مدرس» غیرقانونی بودن ماده واحده نبود. صورتجلسات مجلس شورای ملی نشان میدهد که مصدق، اعتقاد داشت اگر رضاخان به رضاشاه مبدل شود، با توجه به محدود بودن اختیارات شاه در قانون اساسی، دیگر نمیتواند تلاشهای خود را در راستای تأمین امنیت کشور ادامه دهد. این مخالفت، برای دارنده نخستین مدرک دکترای حقوق در ایران، خیلی گران تمام شد. با به قدرت رسیدن رضاشاه، دکتر مصدق را با وجود خدمات پیشین، خانهنشین کردند؛ جالب اینجاست که در میان کسانی که علیه ماده واحده انقراض قاجاریه نطق کردند، تنها او و مرحوم مدرس خانهنشین شدند و دیگران، مانند «سیدحسن تقیزاده» مدتی بعد پست مناسبی گرفتند.
شاید خطوط قرمز مصدق برای رضاشاه ناخوشایند بود. مصدق اعتقاد داشت که شاه تنها باید سلطنت کند، نه حکومت. این ایده در ذهن او چنان نهادینه شده بود که حتی تا واپسین روزهای نخستوزیریاش در مردادماه سال ۱۳۳۲ همچنان به آن پایبند بود. برخی معتقدند که شاه بهدلیل همین دیدگاه، یعنی مخالف نبودن مصدق با اساس سلطنت، به خانه نشین شدن او رضایت داد و متعرض جانش نشد؛ برخلاف «سیدحسین فاطمی» وزیرخارجه کابینه او که بهدلیل مخالفت صریح با رژیم سلطنتی، مرگ دردناکی را تجربه کرد و تیرباران شد.
چرا کودتا؟
درباره اینکه چرا کودتای ۲۸ مرداد اتفاق افتاد، مقالات و کتابهای متعددی نوشته شده است. برخی میگویند علت این امر، تساهل و تسامحی بود که مصدق نسبت به مخالفانش روا میداشت. «فضلالله زاهدی» فرمانده کودتا، مدتها در کابینه او وزیر کشور بود. از سوی دیگر در ماههای پایانی حکومت وی، تعداد زیادی از دوستان قدیمی او، دیگر کنار وی نبودند. افرادی مانند «آیتالله ابوالقاسم کاشانی» و «حسین مکی» که روزگاری حامی مصدق محسوب میشدند، حالا، یا با کارهای او مخالفت داشتند یا عطای همکاری با وی را، بویژه پس از اصرارش به گرفتن اختیارات بیشتر از مجلس، مانند حق قانونگذاری و حتی تلاش برای انحلال مجلس، به لقایش بخشیده بودند. گروهی مانند «مظفر بقایی» اصولاً در جبهه مخالفت آقای نخستوزیر قرار داشتند. اینها، از نظر برخی از مورخان، دلیل اصلی سقوط مصدق است. برخی دیگر این رویداد را ناشی از اقدام مستقیم انگلیس و امریکا میدانند و گروهی دیگر، نادیده گرفتن خواست گروههای مذهبی را، مانند «فدائیان اسلام» عامل اصلی فرض میکنند و تعدادی دیگر، اصلاً خود مصدق را کودتاچی پشت پرده در نظر میگیرند!
دلیل این واقعه تلخ، هرچه که بود، برای رهبر نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، پیامد خوبی نداشت. او را با وجود اینکه حدود ۷۳ سال از عمرش میگذشت و از بیماری و ناتوانی رنج میبرد، بازداشت کردند؛ اوباش به خانهاش ریختند و حرمتش را شکستند. از همه اینها بدتر، دکتر مصدق را به دادگاهی بردند که او، آن را فاقد صلاحیت میدانست؛ چراکه معتقد بود هنوز نخستوزیر قانونی ایران است و نباید در دادگاه نظامی محاکمه شود. دادگاه مصدق بیشتر به یک محکمه فرمایشی شباهت داشت. دادستان، او را به تلاش برای برهم زدن اساس سلطنت و کودتا علیه قانون اساسی متهم کرد؛ اما با وجود آن همه هیاهو و سر و صدا، نهایتاً آقای نخستوزیر از هر دو اتهام تبرئه شد. با این حال او را بهدلیل تمرد از فرمان «محمد رضاشاه» به ۳ سال حبس انفرادی محکوم کردند. دورانی که برای او، سختترین روزهای زندگیاش بود.
از زندان لشکر تا احمدآباد
دکتر مصدق تا ۱۲ مردادماه سال ۱۳۳۵ در زندان انفرادی ماند. محل زندانی شدن او، زندان لشکر ۲ زرهی بود؛ هنگامی که وی را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 