پاورپوینت کامل در باب اهمیت هویت ملی – بخش دوم ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در باب اهمیت هویت ملی – بخش دوم ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در باب اهمیت هویت ملی – بخش دوم ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در باب اهمیت هویت ملی – بخش دوم ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

چرا مدعیات ناسیونالیستی نیازمند دفاعند؟ این مدعیات در بعضی حالات معقول به نظر می‎‎آیند؛ مثلاً وضعیت بد بعضی گروه‎‎های ملی بی‎‎دولت -تاریخ یهودیان و ارامنه، بدبیاری‎‎های تاریخی و معاصر کُردها- این ایده را به نظر معتبر می‎‎آورد که داشتن دولت برای این گروه‎‎ها می‎‎توانست مشکلات بسیار بد را حل کند. بااین‌وجود، دلایل خوبی در کارند که مدعیات ناسیونالیستی را باید دقیق‎‎تر بررسی کرد.

ناسیونالیسم؛ کلاسیک یا لیبرال

نِناد میشچِویچ – ترجمه: عدنان فلاحی

۳) بحث اخلاقی

۳/۱) ناسیونالیسم کلاسیک و ناسیونالیسم لیبرال

چرا مدعیات ناسیونالیستی نیازمند دفاعند؟ این مدعیات در بعضی حالات معقول به نظر می

‎‎

آیند؛ مثلاً وضعیت بد بعضی گروه

‎‎

های ملی بی

‎‎

دولت -تاریخ یهودیان و ارامنه، بدبیاری

‎‎

های تاریخی و معاصر کُردها- این ایده را به نظر معتبر می

‎‎

آورد که داشتن دولت برای این گروه

‎‎

ها می

‎‎

توانست مشکلات بسیار بد را حل کند. بااین‌وجود، دلایل خوبی در کارند که مدعیات ناسیونالیستی را باید دقیق

‎‎

تر بررسی کرد. بعضی مدعیات ناسیونالیسم کلاسیک -دست‌کم در شرایط عادی زیست معاصر- به نظر در ستیز با ارزش

‎‎

های گوناگونی

‎‎

اند که مردم به پذیرش آن ارزش

‎‎

ها تمایل دارند. بعضی از این ارزش

‎‎

ها به‌مثابه ارزش

‎‎

های اساسی جوامع لیبرال

‎‎

دموکرات مورد توجه‌ هستند، درحالی

‎‎

که بعضی دیگرشان به

‎‎

ویژه برای شکوفایی خلاقیت و فرهنگ مهم هستند. ارزش

‎‎

های دست

اول، استقلال فردی[۱] و بی

‎‎

طرفی خیرخواهانه[۲] هستند (خاصه در قبال اعضای گروه

‎‎

های فرهنگی متفاوت از گروه ما). بسیاری از نویسندگان فمینیست گوشزد کرده

‎‎

اند که این پیشنهاد رایج ناسیونالیستی که زن نسبت به تولید اعضای جدید ملت و پرورش آنان به سود ملت اخلاقاً موظف است، در ستیز با استقلال و حریم خصوصی این زنان است (

Yuval-Davis

۱۹۹۷

, Moller-Okin

۱۹۹۹

,

۲۰۰۲

,

۲۰۰۵ و بحث موجود در:

the volume on Okin, Satz et al.

۲۰۰۹). دیگر ارزش در خطر، تنوع موجود در اجتماع قومی

‎‎

-ملی است که ممکن است یک‌دستیِ فرهنگ ملی مرکزی آن را سرکوب کند.

تکالیفِ در راستای ملت، مخل ارزش خلاقیت آزادانه نیز هستند؛ مثلاً اینکه به نویسندگان، موسیقی

‎‎

دانان یا فیلسوفان گفته شود که آن‌ها

تکلیف خاصی نسبت به پیشبرد میراث ملی دارند، مخل آزادی خلاقیت است. مسئله در اینجا این نیست که آیا این افراد حق پیشبرد میراث ملی

‎‎

شان را دارند، بلکه مسئله این است که آیا آن‌ها

تکلیفی نسبت به چنین کاری دارند؟

ناسیونالیسم -بر اساس هر دو گون

کلاسیک و لیبرالش (و به‌ویژه ناسیونالیسم کلاسیک) و نیز بر اساس تجربه- تمایلی به تشویق این نوع از چندگانگی فرهنگی[۳] و تکثرگرایی[۴] ندارد. عملاً به نظر تصادفی نمی

‎‎

آید که گون

نفرت

‎‎

انگیز خاص

‎‎

نگر از ناسیونالیسم -که مدعی حقوق برای مردم خود و منکر همان حقوق برای دیگران است- این

‎‎

قدر رایج است. ریش

این مشکل در رقابت برای منابع کمیاب است: چنان

‎‎

که ارنست گِلنِر[۵] (۱۹۸۳) به شیو

مشهوری اشاره کرده است، مناطق بسیار محدودی برای تمام گروه

‎‎

های قومی به‌منظور داشتن دولت وجود دارند و همین موضوع برای سایر دارایی

‎‎

هایی که ناسیونالیست

‎‎

ها آن دارایی

‎‎

ها را به سبب حق استفاد

انحصاری افراد هم

‎‎

ملیتشان مطالبه می

‎‎

کنند، صادق است.

فیلسوفان همدل با ناسیونالیسم از شروری که ناسیونالیسم تاریخی آفریده است مطلعند و معمولاً خود را از این شرور دور نگه می

‎‎

دارند. آن‌ها

معمولاً از «لایه

‎‎

های اضافی گوناگونی که ناسیونالیسم را بدنام کرده است» سخن می

‎‎

گویند و این دسته از فیلسوفان مشتاقند که «اید

ملیت را از این افراط

‎‎

ها تفکیک کنند» (

Miller

۱۹۹۲

,

۸۷

,

۲۰۰۰).

خط

‎‎

مشی

‎‎

های اجتماع

‎‎

گرایان

اصلی تفکر ناسیونالیسم پیشنهاد می

‎‎

کنند که ارزشی به سود محافظت از سنت

‎‎

های فرهنگی قوم

‎‎

ملت، احساس تعلق به ملت مشترک و همبستگی میان اعضای ملت در کار است. اما یک ناسیونالیستِ لیبرال ممکن است ادعا کند که این‌ها ارزش

‎‎

های کانونی زیستِ سیاسی نیستند، بلکه ارزش

‎‎

هایی خلاف آنند. به علاوه در قیاس با ناسیونالیسم، دیدگاه

‎‎

های صددرصد مخالف ناسیونالیسم یعنی فردگرایی محض[۶] و جهان

‎‎

وطنی[۷]، بی

‎‎

روح و انتزاعی و غیرمحرک به نظر می

‎‎

آیند. جهان

‎‎

وطنی دیدگاهی است که بر اساس آن مهم

‎‎

ترین تکالیف اخلاقی فرد متوجه تمام انسان

‎‎

هاست (بدون توجه به فاصل

جغرافیایی یا فرهنگی) و نظم سیاسی باید به شیو

قابل

‎‎

اعتمادی این تکلیف اخلاقی جهان

‎‎

شمول را منعکس کند (به شکل نظم

‎‎

های فرادولتی که بر دولت

‎‎

ملت

‎‎

ها اولویت دارند).

بسیاری از فیلسوفان در تقابل با دو نیروی در ستیز با هم یعنی ناسیونالیسم و جهان

‎‎

وطنی، ترکیبی از لیبرالیسم

‎‎

جهان

‎‎

وطنی و میهن

‎‎

پرستی

‎‎

ناسیونالیسم را برمی

‎‎

گزینند. بی. باربر[۸] در نوشته

‎‎

هایش «ترکیب جالبی از جهان

‎‎

وطنی و محلی

‎‎

گرایی[۹]» را بهتر [از هریک از ناسیونالیسم و جهان

‎‎

وطنی] جلوه می

‎‎

دهد که به نظر او این ترکیب، هویت ملی آمریکایی را شکل داده است (در:

Cohen

۱۹۹۶

,

۳۱). چارلز تیلور[۱۰] مدعی است که «ما جز جهان

‎‎

وطن بودن و میهن

‎‎

پرست بودن انتخاب دیگری نداریم» (

ibid,

۱۲۱). هیلاری پانتم[۱۱] -ظاهراً به‌مثابه راه میانه

‎‎

ای بین میهن

‎‎

پرستی کوته

‎‎

فکرانه و جهان

‎‎

وطنی بسیار انتزاعی- وفاداری به بهترین

‎‎

سنت از میان انبوه سنت

‎‎

هایی که هریک از ما در آن‌ها

دخیل هستیم را پیش می

‎‎

کشد (

ibid,

۱۱۴).

۳/۲) استدلالات به سود ناسیونالیسم: نیاز جدی به اجتماع

۱) استدلال برآمده از ارزش ذاتی [ناسیونالیسم]: هر اجتماع قومی

‎‎

-ملی خودبه

‎‎

خود و برای خود ارزشمند است، زیرا فقط داخل چارچوب فراگیری از سنت

‎‎

های فرهنگی است که مقاصد و ارزش

‎‎

های مهم، ایجاد و منتقل می

‎‎

شوند. اعضای چنین اجتماعاتی، نزدیکی فرهنگی خاصی را با هم به اشتراک می

‎‎

گذارند. اعضای این اجتماعات به سبب سخن

‎‎

گفتن به زبان مشترک و به اشتراک گذاشتن عادات و سنن، معمولاً بیش از حالتی که فرهنگ مشترکشان را به اشتراک نمی

‎‎

گذارند، به طرق گوناگون به یکدیگر نزدیک می

‎‎

شوند.

[در نقد این استدلال] این فرض کلی

‎‎

که نزدیکی فرهنگی باعث افزایش تکالیف اخلاقی می

‎‎

شود، غالباً به‌مثابه یک دشواره[۱۲] به نقد کشیده شده است. حتی اگر ما این فرض را به شکل نظری بپذیریم، عملاً در هم می

‎‎

شکند، [زیرا] کنش

‎‎

گرایی[۱۳] ناسیونالیستی اغلب به دشمنی با همسایگان نزدیک (و بسیار شبیه به خود) تبدیل می

‎‎

شود تا دشمنی با بیگانگان دوردست.

۲) استدلال برآمده از شکوفایی [فرد]: اجتماع قومی-

‎‎

ملی برای شکوفایی هریک از اعضایش ضروری است، خاصه فقط درون چنین اجتماعی است که فرد می

‎‎

تواند مفاهیم و ارزش

‎‎

های مهم برای فهم حیات فرهنگی اجتماع -را در حالت کلی- و مفاهیم و ارزش

‎‎

های مهم برای فهم زندگی شخصی

‎‎

اش -را در حالت خاص- کسب کند.

در جناح هوادار ناسیونالیسم بحث

‎‎

های بسیاری دربار

اینکه آیا واگراییِ ارزش

‎‎

ها برای جدایی گروه

‎‎

های ملی لازم است یا نه، در کار است. ناسیونالیست

‎‎

های لیبرال کانادایی سیمور[۱۴] (۱۹۹۹)، تیلور و کیملیکا اشاره می

‎‎

کنند که «واگرایی

‎‎

های ارزشی میان نواحی مختلف کانادا» که موجب جدایی ملیت شوند، ناچیزند. منتقدین ناسیونالیسم اشاره می

‎‎

کنند که شکوفایی -خاصه به شکل تهاجم علیه همسایگان- ممکن است خیلی گران تمام شود.

۳) استدلال برآمده از هویت: فیلسوفان اجتماع

‎‎

گرا بر پرورش -فراتر از سرشت- به‌مثابه نیروی اصلی تعیین

‎‎

کنند

هویت ما در مقام مردم تأکید دارند؛ ما به سبب زمینه

‎‎

ها و بافتارهای اجتماعی

‎‎

ای که ذیل آن‌ها

رشد کرده

‎‎

ایم، به اینکه چه کسی هستیم نائل می

‎‎

شویم. یقیناً این ادعا واجد حظی از وثاقت است. هویت هر شخص دقیقاً وابسته به مشارکتش در زندگی اجتماعی است (نک:

MacIntyre

۱۹۹۴

, Nielsen,

۱۹۹۸

, and Lagerspetz

۲۰۰۰)، (برای دیدگاه مخالفی که اهمیت هویت ثابت و همگن را انکار می

‎‎

کند و هویت

‎‎

های مختلط را پیشنهاد می

‎‎

کند، به مقالات این کتاب بنگرید:

Iyall Smith and Leavy

۲۰۰۸).

ناسیونالیسم کلاسیک پیشنهاد می

‎‎

کند که باید به فرهنگ

‎‎

ها، دولت

‎‎

های خودشان را داد، درحالی

‎‎

که ناسیونالیسم لیبرال پیشنهاد می

‎‎

کند که فرهنگ

‎‎

ها باید دست‌کم شکلی از اَشکال مراقبت سیاسی را دریافت کنند (برای گفت‌وگویی دربار

موضوعات زبانی که غالباً در پیوند با هویت هستند نک:

Kymlicka & Patten

۲۰۰۳

and Patten

۲۰۰۳).

۴) استدلال برآمده از فهم اخلاقی: بعضی ارزش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.