پاورپوینت کامل هنر در ساحت اندیشه اسلامی ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هنر در ساحت اندیشه اسلامی ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هنر در ساحت اندیشه اسلامی ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هنر در ساحت اندیشه اسلامی ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

هنر در عامترین تعریف خود، ظهور و تجلی استعدادهای فطری و زیبایی طلب انسان در قالب آثار هنری است. در این نوشتار که از کتاب «نگرش‌های اسلامی در مطالعات زنان» برگرفته شده، تلاش می‌شود تا به پرسش‌هایی از این قبیل پاسخ داده شود: آیا می‌توان هنر را با جنسیت، که یک عرَض محسوب می‌شود، مرتبط دانست؟ آیا می‌توان جنسیت را عاملی در ایجاد تمایز میان مفهوم و مصادیق هنر برشمرد؟ و یا می‌توان با استناد به جنسیت، به تمایز میان هنرها قائل شد و هنر را به هنر مردان و هنر زنان تقسیم کرد؟

اشاره: هنر در عامترین تعریف خود، ظهور و تجلی استعدادهای فطری و زیبایی طلب انسان در قالب آثار هنری است. در این نوشتار که از کتاب «نگرش‌های اسلامی در مطالعات زنان» برگرفته شده، تلاش می‌شود تا به پرسش‌هایی از این قبیل پاسخ داده شود: آیا می‌توان هنر را با جنسیت، که یک عرَض محسوب می‌شود، مرتبط دانست؟ آیا می‌توان جنسیت را عاملی در ایجاد تمایز میان مفهوم و مصادیق هنر برشمرد؟ و یا می‌توان با استناد به جنسیت، به تمایز میان هنرها قائل شد و هنر را به هنر مردان و هنر زنان تقسیم کرد؟ آیا شرایط فرهنگی، مواضع ایدئولوژیک و جایگاه اجتماعی در مفهوم هنر و نسبت آن با جنسیت (به‌ویژه زن) تاثیرگذار است؟ آیا قوانین و حدود فقه در قلمرو هنر، جنسیت را عاملی تعیین‌کننده در صدور احکام متفاوت نسبت به زن و مرد می‌داند؟

۱ـ تأملی در مفهوم هنر

تلاش برای ادراک و تبیین ماهیت هنر، از جمله مهمترین موضوعات فلسفه هنر است. تاریخ پرفراز و نشیب این فلسفه هنر حاوی آرا و نظرات مختلف و متفاوتی درباره ماهیت هنر می‌باشد. بدیهی است این تکثر آرا صرفاً در دوره‌های مختلف تاریخی یا مکاتب متعدد فلسفی نیست که گاه به تعداد فلاسفه تکثر می‌یابد، بلکه حوزه‌های تمدنی مختلف را نیز شامل می‌شود؛ مثلا در حوزه تمدنی شرق، به‌ویژه هند،‌مفهوم و ماهیت هنر تابع بنیادهایی چون «سادرشیا» و «راسا» می‌باشد. سادرشیا هنر را مماثلت و مشابهت اثر هنری با عین می‌داند، لیکن این مشابهت و مماثلت به معنای تشبیه و تمثیل تصویر با عین نیست، بلکه براساس «تئوری پرمانه»، حقیقت همان عین است و به یک عبارت هیچ‌گونه دوگانگی میان اثر هنری با ابژه وجود ندارد؛ زیرا تصویر همان حقیقت است و نه صرفاً کپی آن. راسا نیز بیانگر حضور یک ذوق سلیم فطری در درون انسان است که بدو اجازه می‌دهد حقیقت اثر هنری را درک کند(سوآمی، ۱۳۸۴: ‌فصل۱).

غلبه و سلطه بی‌مثال یوگا در هنر سه حوزه تمدنی فوق،‌ماهیت هنر را به یک مفهوم شهودی،‌ و خلق آن را به مراحلی مناسک‌گونه تبدیل می‌کند. هنرمند در این عرصه سالکی است که با طی مراحل هشت‌گان یوگا بر پریشانی‌های ذهن غلبه می‌کند و بر اثر تمرکز و مراقبه، پذیرای صورتی از «دواتا» ‌یا فرشته الهی در دل می‌شود. اثر حاصل از این سیر و سلوک، آفرینش و ایجادی است که صرفاً تصویر صورت مثالی مراتب برتر نیست، بلکه عین آن است. اصول شش‌گان نقاشی چینی و بنیادهای نظری حاکم بر هنر ژاپنی نیز بیانگر همین معناست. بنابراین در حوزه شرق، ماهیت هنر بازیابی صور مثالی و تثبیت آنها در آثار هنری با نیت کاهش یا حذف فاصله‌ها و واسطه‌ها در نیل به ادراک شهودی است.

این معنا در تمدن غرب سرگذشت دیگری دارد. آثار هومر و هزیود(ایلیاد، ادیسه و تئوگونی) اولین متون حاوی تعاریف نظری پیرامون هنر در تاریخ غرب است. در این آثار تاریخی، اصطلاح «تخنه» که به معنای ساختن، ایجادکردن و به ظهور رساندن است، ‌معنا و مفهوم هنر را ایفا کرده، پس از مدتی این معنا به عنوان سلسله قواعدی که رعایت آنها برای ایجاد کردن و ساختن، است تعریف می‌شود؛ لیکن در کنار مفهوم تخنه، فصل و حد دیگری نیز وجود دارد که آن را از هر ساختن و ایجاد کردنی، به معنای اعم، متمایز می‌سازد و آن دولیس است (پتروپولوس، ۷۶:۱۳۸۲). دولیس اصالتاً به معنای فریب و نوعی چاره‌جویی است. ترکیب دولیس و تخنه، که اولی وجه خیالی هنر و دومی قواعد و تکنیک‌های خلق اثر هنری است، مفهوم هنر در عصر اساطیری یونانی را رقم می‌زند.

برجسته‌ترین نمونه‌های این مفهوم، آثاری هنری است که هفائیستوس خالق آنهاست. توری نامرئی که هفائیستوس برای به دام انداختن همسر خائنش ساخت و بر فراز بسترش آویخت تا آفرودیته و آرس را به هنگام خطا و خیانت به دام اندازد، بارزترین مثال جمع دولیس و تخنه در ادیسه هومر است (هومر، ۱۳۷۷: سرود هشتم)؛ بنابراین هنر در عین تکنیک، واجد یک اثر جادویی نیز هست. این ثنویت بعدها در تقسیم هنر به دو بخش اساسی محتوا و قالب و همچنین ظهور اصطلاحاتی چون آیینه جادو، جعبه جادویی و رئالیسم جادویی در آثار کسانی چون مارکز و کازانتزاکیس مؤثر بود.

متأثر از همین معنا، گرگیاس یونانی ـ هم‌عصر با سقراط، اما مسن‌تر از اوـ هنر را «پوئیسیس» به معنای آفریدن و ساختن نامید و برای آن سه ویژگی برشمرد: فنی بودن (تخنه)، فریب دادن، و تأثیر انکارناپذیر در جان مخاطب (پتروپولوس، ۹۸:۱۳۸۲). شاید به همین دلیل و به یک معنا، بسط همین ایده و اندیشه بود که افلاطون به عنوان اولین فیلسوف در نظام فلسفی هنر با تعریف و نقد هنر ناسازگاری‌های بنیادین خود با آن را به‌ویژه در جمهوری آشکار کرد.

وی در کتاب دهم «جمهوری»، هنرمندان و شاعران را به واسطه ایجاد و افزایش فاصله با حقیقت از طریق افزودن سایه‌ای دیگر (یعنی اثر هنری بر سایه مادی حقیقت)، از اتوپیا اخراج می‌کند (افلاطون، ۱۳۸۳: کتاب دهم) و در آثار دیگر نیز هنر را به دلیل آنکه معرفت‌زا نیست و تولید وهم می‌کند و با آفرینش لذتی بی‌درد و تخدیری، بر عدم تعادل روانی انسان دامن می‌زند و با تقلید از سایه‌ها، دوپله ما را از حقیقت دور می‌سازد، رهزن معنا و معنویت زندگی انسان می‌داند. گرچه در «قوانین» بالاخره می‌پذیرد از خیر نیز می‌توان تقلید کرد و موسیقی را مثال می‌آورد (افلاطون، ۱۹۵۹:۱۳۸۰) و در «آیون» شاعران را وردست خدا و زبان او می‌داند (همان:۵۷۷).

ارسطو با توجه به تفاوت‌هایی که با استاد خود دارد، اما در هنر با این رأی استاد که ذات هنر را تقلید می‌داند (یعنی تئوری

mimesisi

) همداستان است، هرچند مراتب قبحی را که افلاطون برای هنر برشمرده برنمی‌تابد. وی هنر را معرفت‌آفرین و به‌ویژه هنر نمایش را عامل تطهیر و تزکیه نفس شمرده (تئوری کاتارسیس) و هنرمند را به لزوم آشنایی با طبیعت و تقلید دقیق‌تر از آن فرامی‌خواند و لذت‌های ناشی از هنر را در استعلای روح مفید می‌داند (کاپلستون، ۱:۱۳۶۸ر۳۳).

تأثیرگذارترین ایده در تبیین ماهیت هنر پس از ارسطو، به رغم آرایی که اپیکوریان و رواقیان در این باب اظهار داشتند، رأی و نظر بدیع فلوطین است؛ نظری که در هنر هر دو تمدن مذهبی اسلام و مسیحیت تأثیری به‌سزا گذاشت و خود یکی از مهمترین عوامل ایجاد وحدت نظر آرای حکمای شرقی از یک سو و فلاسفه اشراقی غرب از دیگر سو، توسط سنت‌گرایانی چون کوماراسوآمی، گنون، شوآن، بورکهارت و دیگر همفکرانشان شد.

از دیدگاه فلوطین ماهیت هنر، تقلید از اعیان نیست که بنا به اید مُثل سایه انگاشته می‌شوند، بلکه تقلید از «صوَر معقول» است. فلوطین باب جدیدی در هنر گشوده و تزکیه و تطهیر روح را از جمله لوازم ذاتی ادراک صور معقول و تثبیت آن در آثار هنری دانست. مثال زیبای او در مورد شباهت کار هنرمند با یک سنگتراش که اضافات سنگ را می‌تراشد تا اید زیبای محصور در آن متجلی سازد، در زدودن اضافات یا رذایل از نفس و تابش اشراق درون برای نیل به فضایل انسانی، جانمای ذاتی هنر را در نزد او روشن می‌سازد (فلوطین، ۱۲۱:۱۳۶۶)

با توجه به تأثیر مستقیم افکار نوافلاطونیان بر آگوستینوس ـ اولین متکلم و نظریه‌پرداز بزرگ مسیحی‌ـ آرای فلوطین از جمله مهمترین بنیادهای نظری هنر در مسیحیت گشت، به‌ویژه آنکه الهیات خاص مسیحی و ثنویت حاکم بر آن، در تقسیم عالم به سلطنت آسمانی و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.