پاورپوینت کامل سعدی در تقابل با قدرت مداران ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سعدی در تقابل با قدرت مداران ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سعدی در تقابل با قدرت مداران ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سعدی در تقابل با قدرت مداران ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
شعر، زبان دل و احساس است و شاعر پیامبرى است که از بهشت جمال بر لب داستان ها دارد. و این داستان ها را با زبان بلیغ رقیق ترین احساسات ، در ظرف دل پذیر والاترین حماسه ها ، شور انگیز ترین غزل ها و مثنوى هاى عاشقانه و عارفانه و ناب ترین اندیشه هاى مندرج در حکایات نشأت یافته،از لطائف اخلاق مى ریزد تا آیینه سر تا پا نماى آرزوها، امید ها ، و انفعالات به قالب لفظ نیامده ما شود وما را با عوالم نهانى جان و دل پیوند دهد.
شعر، زبان دل و احساس است و شاعر پیامبرى است که از بهشت جمال بر لب داستان ها دارد. و این داستان ها را با زبان بلیغ رقیق ترین احساسات ، در ظرف دل پذیر والاترین حماسه ها ، شور انگیز ترین غزل ها و مثنوى هاى عاشقانه و عارفانه و ناب ترین اندیشه هاى مندرج در حکایات نشأت یافته،از لطائف اخلاق مى ریزد تا آیینه سر تا پا نماى آرزوها، امید ها ، و انفعالات به قالب لفظ نیامده ما شود وما را با عوالم نهانى جان و دل پیوند دهد. به تعبیر دلپذیر اقبال لاهورى:
سینه شاعر تجلّى زار حسن
خیزد از سیناى او انوار حسن
سوز او اندر دلِ پروانه ها
عشق را رنگین از او افسانه ها
از نگاهش خوب گردد خوب تر
فطرت از افسون او محبوب تر
شعر را مقصود گر آدم گری است
شاعرى هم وارث پیغمبری است
بنابراین، شعر از ارتباط شاعر با زندگى متولد مى شود، و به سان یک تشنگى آتشین است که از ژرفاى وجود شاعر سرچشمه مى گیرد. و مقدس ترین وظایف بشرى را که زبان گویا وبیان انفعالات عامه است، بر عهده اومى گذارد تا به این وسیله هم زبان دل مردم باشد، وهم ترقى فهم و ادراک قاطبهء ملت و ترغیب مردم به دوست داشتن فضیلت و ارشاد عقول و افهام را برعهده گیرد.
و مزیتى که از این راه بر شعر وشاعرى مترتب است،از حد شمار بیرون است. به ویژه هنگامى که شاعر از جبن و هراس یا تاثیرعنف وشدت ، سروده خود را به آلایش چاپلوسى ننگین نسازد. سخنى متناسب با استقلال فکرى خود بیادگار بگذارد. و منافع عامه را براى بقاى شوکت قدرت مداران و دست اندرکاران زمانه از نظر دور ندارد.
از زمره شاعرانى که در این زمینه موفق بوده و سروده هایى متناسب با استقلال فکرى خود باقى نهاده ، شیخ المشایخ ادب فارسى حضرت سعدى شیرازی است. که سروده هاى او از آثار پاینده و پایدار و گویا و شیوا و بى همتاى ادب فارسى است.
راستى دفتر سعدى به گلستان ماند
طیباتش به گل و لاله و ریحان ماند
اوست پیغمبر و آن نامه به فرقان ماند
وآن که او را کند انکار به شیطان ماند
وهمان که خودش گفت:
عشق سعدى نه حدیثى است که پنهان ماند
داستانى است که در هر سر بازارى هست
حال ببینیم سعدى، این استقلال فکرى را، در تقابل باقدرت مداران زمانه، چگونه به کار مى بَرَدْ. و چگونه در اعصار کهن استبدادى، ترانه سراى شفقّت مى شود. لزوم توّجه به آسایش خلق و رفاه مردم را فرایاد ششمین اتابک سُلْغرى فارس مى آورد.
اتابک ابوبکربن سعد زنگى،بر حسب گزارش خواجه رشیدالدین فضل الله همدانى در جامع التواریخ رشیدى، کسى است که به روزگار پادشاهى او،شوکت سلسله سلغریان فارس به اوج مى رسد. سى و چهار سال در فارس حکومت مى کند. طى آن به سواحل و جزایر خلیج فارس لشکر مى کشد، بحرین و کیش و مسقط و عمان را از بصره تا سواحل هند تصرّف مى کند، خود را سلطان بَرّ و بحر مى خواند، یرلیغ سلطنت فارس را با لقب قلتغ خانى از اوگتاى قاآن مى گیرد و هلاکو خان مغول را در لشکر کشى تسخیر بغداد یارى مى رساند.
سعدى براى آنکه چنین شخص قدرت مندى را به راه راست مردم پرورى و انسان خوئى هدایت کندو توانایى هاى او را در جهت تسهیل حیات و معاش اهالى فارس به کار گیرد، دست اندرکار حکایت سرایى تاریخى مى شود. تا جنبه هاى مهر و عطوفت را که به ملازمه خوى بشرى در نهاد اتابک است، تقویت کند.
سعدى براى این کار، در باب اوّل بوستان که در عدل و تدبیر و راى است، حکایتى رابه رشته نظم مى کشد، که ناظر به خاطره ای است مشفقانه و مردم گرایانه از دوران فرمانروائى عمربن عبدالعزیز خلیفه اموى که به آسایش و آرامش مردم توجه داشت.
خلیفه اى که بر حسب روایات و نقل قول هاى تاریخى،پیروزى شایسته حکمرانى و نصر واقتدار واقعى حکومتى در به دست آوردن دلها مى دید. سعدى دراین حکایت چنین مى گوید:
یکى از بزرگان اهل تمیز
حکایت کند ز ابن عبدالعزیز
که بودش نگینى در انگشترى
فرو مانده در قیمتش مشترى
به شب گفتى آن جِرْمِ گیتى فروز
درى بود در روشنائىِ روز
قضا را در آمد یکى خشکسال
که شد بدر سیماى مردم هلال
چو در مردم آرام و قوت ندید
خود آسوده بودن مروّت ندید
چو بیند کسى زهر در کامِ خلق
کِیَشْ بُگْذَرَدْ آب نوشین به حلق
بفرمود بفروختندش به سیم
که رحم آمدش بر فقیر و یتیم
به یک هفته نقدش به تاراج داد
بدرویش و مسکین و محتاج داد
فتادند در وى ملامت کنان
که دیگر به دستت نیاید چنان
شنیدم که مى گفت و باران دمغ
فرومى دویدش به عارض چو شمع
که زشتست پیرایه بر شهریار
دل شهرى از ناتوانى فکار
مرا شاید انگشترى بى نگین
نشاید دلِ خلقى اندوهگین
خنک آنکه آسایش مرد و زن
گزیند بر آسایش خویشتن
نکردند رغبت هنر پروران
بشادى خویش از غم دیگران
اگر خوش بخسبد ملک بر سریر
نپندارم آسوده خسبد فقیر
وگر زنده دارد شب دیر باز
بخسبند مردم بآرام و ناز
بحمد الله این سیرت و راه راست
اتابک ابوبکر بن سعد راست
کس از فتنه در پارس دیگر نشان
نبیند مگر قامت مهوشان(۱)
عمربن عبدالعزیز کیست؟
حال ببینیم این عمر بن عبد العزیز، این خلیفه اى که سعدى از زبان او مى گوید:
مرا شاید انگشترى بى نگین
نشاید دل خلقى اندوهگین
خنک آن که آسایش مرد و زن
گزیند بر آسایش خویشتن
کیست؟ چه کرده؟ و چه خوى و سرشتى داشته؟ چه شیوه و راه رسمى براى اداره امور برگزیده؟ وچه سرنوشتى در انتظار و پایان کار او بوده است؟
عمربن عبدالعزیز، هفتمین خلیفه از خلفان اموى بود که به لحاظ زهد و تقوایى که داشت، برخى از اهل سنت و از جمله ابن اثیر او را پنجمین خلیفه از خلفاى راشدین دانستند. و به واسطه پرهیزگارى و کفّ نفس و رعایت حقوق عامه، وعدم سوء استفاده از مقام وامکانات حکومتى لقب «الخلیفه الصالح»(خلیفه درستکار) گرفت.
او در سال ۶۸۲ میلادى، برابر با سال ۶۱ هجرى، در شهر حلوان مصر به دنیا آمد. پدرش عبدالعزیز بن مروان از بزرگان بنى امیه بود. بیش از بیست سال،زمام دارى مصر را بر عهده داشت. مادرش لیلى دختر عاصم بن عمر و نواده عمر خلیفه دوم بود.
پدرش وى را براى فراگیرى ادب ازمصر به مدینه فرستاد. وى در مدینه نزد عبیدالله بن عبدالله و صالح بن کیسان به ادب آموزى و فراگیرى اصول دین وعلوم فقهى پرداخت و از محضر عبد الله بن جعفر بن ابى طالب ، سائب بن یزید ، سهل بن سعد، وسعید بن مسیّب کسب فیض و دانش آموزى کرد. در سال ۸۵ هجرى، فاطمه دختر عبدالملک مروان را به همسرى برگزید. پیامد ازدواج او با دختر عبدالملک مروان ،استاندارى منطقه خناصرهءحلب بود. ۲( حموى . یاقوت)
پس از آن، ولید بن عبد الملک، درسال۸۷ هجرى عمربن عبدالعزیز را که بیست وپنج ساله بود، به حکومت مدینه برگماشت.
۳ (طبرى)وى مدت شش سال استاندار مدینه بود. تا آنکه در سال ۹۳ هجرى بنابر درخواست حجاج بن یوسف از استاندارى مدینه عزل شد.
حجاج بن یوسف، در نامه اى که به ولید بن عبدالملک نوشت، یاد آور شدکه بى دینان و شورشیان عراقى به مدینه پناه مى برندو درپناه و امنیت عمربن عبدالعزیز، بسر مى برند. و این امر مایهء وهن است . به همین علّت ولید، عمربن عبدالعزیز را از استاندارى مدینه عزل کرد. ۴( طبرى)
در دوره سه ساله خلافت سلیمان بن عبدالملک که از ۹۶ تا ۹۹ هجرى ادامه داشت، عمربن عبدالعزیز ، مشاور سلیمان بود.سلیمان بن عبدالملک، بنابر نقل طبرى، براى جلوگیرى از فتنه، عمربن عبدالعزیز را جانشین خود کرد. ۵ ( طبرى)
دوران خلافت وى که از سال ۹۹ هجرى شروع شد و بامرگ ناشى از مسمومیت او در سال ۱۰۱ هجرى هجرى پایان یافت، بیش از دو سال نبود. ولى در همین دوره کوتاه دو ساله، سیر وسلوک عدالت خواهانه او موجب اقدامات پسندیده اى شدکه حسن شهرت تاریخى وى را در پى داشت و او را به نجیب بنى امیه معروف کرد. سادگى زیست و تبرى از تزویر، تقوى و پاکدامنى و وظیفه شناسى و عدالت خواهى، از وجوه بارز اخلاقى او بود که در اعصار متمادى تاریخ در کمتر زمدارى دیده شد.
او خود را پاسدار جان و مال و نگهبان و نگهدار اخلاق و ناظر بر کارهاى مردم دانست. اجازه نداد از ستمگرى و سهل انگارى عوامل حکومتى چشم پوشى شود یا ستمى از بررسى و باز رسى واماند، و ستمگرى مجازات نشود. دین دارى را متبلور در اجراى عدالت و دادخواهى دید. در فرمانى که به فرماندار کوفه نوشت، یاد آور شد: عمده دین دارى، اجراى عدالت و دادخواهى است. هیچ گناهى سبک و ناچیز نیست. سختگیرى برمالیات دهندگان، موجب سستى پایه هاى حکومتى گردد.
او فروش زمین خراج را ممنوع کردو اقدامش موجب کسر درآمد مالیاتى گردید. در پاسخ یکى از کارمندان جمع مالیات که تهى شدن خزانه را یاد آورى کرد، پاسخ داد که ترجیح مى دهد مردم براى گذران زندگى ناچار به کشاورزى باشند.حسن توجّه او به کشاورزى موجب شد تا به کندن آبراه هاى بسیار، خشک کردن زمین هاى گلناک باتلاقى و آباد کردن زمین هاى بایر اقدام کند.
وى پیوسته کارهاى کارگزاران حکومتى را زیر نظر داشت. در صورت بروز غفلت یا رفتارى فرا قانونى مؤاخذه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 