پاورپوینت کامل ملاحظهای به ایرادی از لغتنامه دهخدا ۳۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ملاحظهای به ایرادی از لغتنامه دهخدا ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ملاحظهای به ایرادی از لغتنامه دهخدا ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ملاحظهای به ایرادی از لغتنامه دهخدا ۳۱ اسلاید در PowerPoint :
اینکه بنده همه جا خود را شاگرد دهخدا مینامم بدین معنا نیست که ایشان را مقدس و پرسشناپذیر بدانم. چیزی که در کار ایشان باعث اقرارم به شاگردی وی بوده آن رویکرد پدیدارشناختی ایشان در بازگشت به خود چیزها و بررسی متون با چشم خودشان بوده است که توانسته است از باورهای عادتواره بگریزد. طبعاً اگر نتیجه کار خود او هم باوری عادتواره شود و این بار توضیحات دهخدا حجتالمتکلمین شود ما با خود دهخدا به عصر پیشادهخدا برخواهیم گشت و به همان نقلمحوریهایی درخواهیم غلطید که بلای جان تحقیق در این سرزمین بوده است. و از اصل گشودگی چونان اصلالاصول تحقیق عدول خواهیم کرد.
مختصری دربارهی معنای رویکرد پدیدارشناختی در مواجهه با زبان و ادبیات فارسی
اینکه بنده همه جا خود را شاگرد دهخدا مینامم بدین معنا نیست که ایشان را مقدس و پرسشناپذیر بدانم. چیزی که در کار ایشان باعث اقرارم به شاگردی وی بوده آن رویکرد پدیدارشناختی ایشان در بازگشت به خود چیزها و بررسی متون با چشم خودشان بوده است که توانسته است از باورهای عادتواره بگریزد. طبعاً اگر نتیجه کار خود او هم باوری عادتواره شود و این بار توضیحات دهخدا حجتالمتکلمین شود ما با خود دهخدا به عصر پیشادهخدا برخواهیم گشت و به همان نقلمحوریهایی درخواهیم غلطید که بلای جان تحقیق در این سرزمین بوده است. و از اصل گشودگی چونان اصلالاصول تحقیق عدول خواهیم کرد.
اخیراً مصاحبتی دست داد و در معیت اساتیدی بسیار ارزشمند بودم که از ایشان بسیار آموختم. خاصه در میان آن جمع استادی بود که اشرافش به ادبیات فارسی حیرتانگیز بود، در عین وسعت بیملال. در میان گفتگوها عرضی کردم که سریعاً شهید شد و ایشان ما را متهم به جهالت کرد و گفت دهخدا نفهمید اما شما فلان فلانشده فهمیدی! البته طنزپردازی ایشان مشخص میکرد که مرادشان دشنام نبود. با این حال، چون نگذاشت ادله را بیاورم اکنون ناگزیر باید ادله را قلمی کنم و توضیح بدهم که این تعصب در مقابل نگاه تازه سرچشمهاش چیست که نهایتاً به زیان پژوهش در زبان و ادبیات فارسی تمام شده است. دعوی من این بود که کلمهی “احسنت” در فارسی کلاسیک هم به معنی مدح بوده و هم هجو. یعنی هم به معنای ستایش بوده هم دشنام و از کلماتی است که معنای متضاد دارند. خب دعوی به حدی بدیع است که هر کس دیگری هم ممکن است واکنشی شبیه به ایشان داشته باشد. خاصه وقتی به لغتنامهی دهخدا مینگریم میبینیم چنین چیزی نگفته است. خب اصل مرجعیت میگوید چیزی که دهخدا ندانست را باده فروش از کجا شنید؟! روشن است که نوآموزان جویای نام هر دخل و تصرفی میکنند بلکم تازهای بیاورند که خب کم نیست ذکر مصیبتشان و اصل مرجعیت دست کم در مقام آموزش جدی است اما نه چندان که به هر قیمتی مانع نگاه تازه شود. به هر حال دهخدایش هم، دهخدا بود خدا که نبود که نقص وی، زلزله بر ارکان عالم ادب افکند.
اصلی در پدیدارشناسی به ما میگوید که گاهی چیزها از شدت وضوح و عادی شدن از قلم میافتند. مثل میهمانی که به خانهتان میآید و به میخی روی دیوار اشاره میکند که شما که سالهاست ساکن آن خانهاید اصلاً ملتفتاش نبودهاید. حال ما اهل فلسفه نیز که میهمان ادبیاتیم گاهی چیزهایی میبینیم که نه از مو نازکتر بلکه اصلاً نخنما نیز هستند و لیک در موشکافیهای تخصصی سرنخشان گم شده است.
در توضیح دهخدا زیر واژهی احسنت بسیار جالب است که اول از همه بیتی از شهید بلخی را میآورد که از قضا به معنی دوگانهی واژه اشاره دارد و نفس بیت حکایت از نکوهش رودکی دارد، اما دهخدا به دلیل وضوح بیش از حد بعد مثبت واژه در زمانهی معاصر، متوجه بعد منفیاش در زمانههای کهن نمیشود:
شاعران را خه و احسنت مدیح
رودکی را خه و احسنت هجی است
دهخدا در توضیح واژه مینویسد: کلمه مدح، به معنی نیکو کردی. مرحبا! آفرین! زه! خه! شاباش!
حال بیایید نظر به بیت شهید بلخی، ابیات زیر از فردوسی و سعدی را دوباره بخوانیم و به معنای واژه دقت کنیم. معنای عبارات و مفاد سخن کاملاً روشن میشود و نچسبی این واژه مادامیکه به معنای ستایش فرض شود، در آن ابیات مرتفع میگردد:
سعدی:
شبی زیت فکرت همی سوختم
چراغ بلاغت می افروختم
پراگنده گویی حدیثم شنید
جز احسنت گفتن طریقی ندید
هم از خبث نوعی در آن درج کرد
که ناچار فریاد خیزد ز درد
که فکرش بلیغ است و رایش بلند
در این شیوه زهد و طامات و پند
نه در خشت و کوپال و گرز گران
که آن شیوه ختم است بر دیگران
نداند که ما را سر جنگ نیست
وگر نه مجال سخن تنگ نیست
بیا تا در این شیوه چالش کنیم
سر خصم را سنگ، بالش کنیم
فردوسی:
چو بگذشت سال ازبرم شست و پنج
فزون کردم اندیشه درد و رنج
به تاریخ شاهان نیاز آمدم
به پیش اختر دیرساز آمدم
بزرگان و با دانش آزادگان
نبشتند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 