پاورپوینت کامل ادب و اندیشهِ متعالی ایرانی ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ادب و اندیشهِ متعالی ایرانی ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ادب و اندیشهِ متعالی ایرانی ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ادب و اندیشهِ متعالی ایرانی ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

حکیمان فردوسی و خیام: استاد جلال خالقی مطلق در مقاله وزین خود با عنوان «شاهنامه فردوسی»(مذکور در دانشنامه زبان و ادب فارسی) آبشخور اصلی برخی اندیشه‌های خیامی در موضوع ناپایداری و بی‌اعتباری جهان را شاهنامه فردوسی می‌داند. معنایی قابل تامل و البته قابل بحث.

به مناسبت هم‌اندیشی ادب و اندیشه (از فردوسی تا خیام) در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

الف) حکیمان فردوسی و خیام: استاد جلال خالقی مطلق در مقاله وزین خود با عنوان «شاهنامه فردوسی»(مذکور در دانشنامه زبان و ادب فارسی) آبشخور اصلی برخی اندیشه‌های خیامی در موضوع ناپایداری و بی‌اعتباری جهان را شاهنامه فردوسی می‌داند. معنایی قابل تامل و البته قابل بحث.

فردوسی حکیم بلندمرتبه ایران در سال ۳۲۹ هجری پا به جهان گشوده و به سال ۴۱۱ هجری از جهان رخت بربسته یعنی دقیقاً ۱۶ سال پیش از آن که غیاث‌الدین ابوالفتح عمربن ابراهیم خیام نیشابوری دیده به جهان گشاید.(سال ۴۲۷) بنابراین حکیم ابوالقاسم فردوسی از جمله قَدَرمردان قرن چهارم هجری در متن فرهنگ ماست و حکیم عمر خیام از جمله قَدَرمردان قرن پنجم.

پس از لحاظ تاریخی امکان بهره بردن خیام از اثر سترگ فردوسی که بنا بر روایت تاریخ بسیار خوش درخشیده و در قرن پنجم آشنای جان و جهان بسیاری مردمان ایرانی بود وجود دارد. در این باب گزارش ابن اثیر در الکامل فی التاریخ شنیدنی است که در شرح حوادث سال ۴۲۰ هجری ق می نویسد : در جنگ میان محمود با مجدالدوله دیلمی، محمود به قصد سرزنش مجدالدوله ، که به جنگ کسی نیرومندتر از خود آمده بود ، از او پرسید : آیا شاهنامه را که تاریخ ایران است خوانده ای؟ مجدالدوله پاسخ داد خوانده ام و البته گزارشات دیگر همچون گزارش اسدی طوسی از شاهنامه خوانی در نخجوان یعنی دورترین نقاط شمال باختری ایران.‌ اما این که از نظر مفهومی نیز، خیام از فردوسی بهره برده باشد، جای تأمل دارد. این تأمل، از نخستین نظره به شخصیت متفاوت این دو مرد حاصل می‌شود. در حالی که همه مورخان و عالِمان، حکیم عمر خیام را فیلسوفی برجسته، ریاضی‌دانی کامل، ستاره‌شناسی قَدَر و رباعی‌سرایی کامل می‌دانند و حتی لقب «حجت الحق»‌اش می‌دهند و یار دبستانی نظام‌الملک و حسن صباح می‌خوانند و رباعیاتش را ورد زبان بسیاری مردمان عصر خویش می‌دانند، حکیم ابوالقاسم فردوسی حکیمی است بلندمرتبه در احیای زبان بلند فارسی و اسطوره پرداز جهان افسانه و اسطوره ایران باستان. حکیمی شیعه مذهب که در زندگی ۸۲ ساله خود ناملایمات بسیاری را تحمل کرد و در پایان عمرش به جرم رافضی بودن حتی حق دفن در آرامگاه مسلمین را نیافت.

نقش فردوسی در احیای حکمت باستان (که تأثیر آن را در حکمه‌الاشراق سهروردی می‌بینیم) و نیز استوارساختن زبان فارسی بی‌بدیل است و بدون تردید هیچ کس را در این معنا نمی‌توان همسنگ و همپای او دانست. اما در حالی که خیام فیلسوفی است عالِم به اندیشه‌های فیلسوفانه عصر خویش و مهمتر شاگرد ابن سینا (به تعبیر صریحش در الکون و التکلیف) و حتی ترجمه و شرح خطبه الغرای شیخ الرئیس، فردوسی فیلسوف را بسیار گویی می‌داند که عمد دارد خلاف رای و نظر او عمل کند.

آیا فلسفه دان بسیارگوی

بپویم به راهی که گویی مپوی

(داستان اکوان دیو، بیت ۵)

حکیمی که تمامی دانش بشر را در شناخت حضرت حق، بیچارگی مطلق می‌داند، بیچارگی مطلقی که باید بر آن گریست:

همه دانش ما به بیچارگیست

بر بیچارگان بر بیاید گریست

(داستان اکوان دیو، بیت ۳)

البته فردوسی نیز از بیچارگی بشر می گوید و انجام و فرجام عالم را غیر قابل ادراک می داند :

نداند بد و نیک فرجام کار

نخواهد ازو بندگی کردگار

چو دانا توانا بد و دادگر

ازیرا نکرد ایج پنهان هنر

چنین است فرجام کار جهان

نداند کسی آشکار و نهان

اما این رای او بسیار متفاوت است با بی چاره گی، فلاکت و نیست انگاری هستی که در اشعار منسوب به خیام هست:

در دایره‌ای که آمد و رفتن ماست

او را نه بدایت نه نهایت پیداست

کس می نزند دمی در این معنی راست

کاین آمدن از کجا و رفتن بکجاست

و

دارنده چو ترکیب طبایع آراست

از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست

گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود

ورنیک نیامد این صور عیب کراست

فردوسی برای پروردگار عالم، عظمتی مافوق ادراک آدمی و برای عالم مکانتی مافوق تصور انسان قائل است:

به نام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه برنگذرد

خداوند نام و خداوند جای

خداوند روزی ده رهنمای

خداوند کیوان و گردان سپهر

فروزنده ماه و ناهید و مهر

ز نام و نشان و گمان برترست

نگارنده بر شده پیکرست

به بینندگان آفریننده را

نبینی مرنجان دو بیننده را

نیابد بدو نیز اندیشه راه

که او برتر از نام و از جایگاه

اما این نیست انگاری هستی را از زبان خیام بشنوید:

خیام اگر ز باده مستی خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی خوش باش

چون عاقبت کار جهان نیستی است

پندار که نیستی چو هستی خوش باش

بنابر این تلخ گرای اندیشمندی چون خیام نمی تواند بهره مند از رای و نظر حکیمی چون فردوسی باشد که جهان را در نهایت جمال و کمال و زیبایی می‌شناسد‌. در مقاله جداگانه‌ای نسبت حکمت با فلسفه، در شاهنامه را به تفصیل بررسی کرده‌ام و نشان داده‌ام که فردوسی متکلمی خردگراست که از اندیشه‌های دینی خود دفاع می‌کند، نقش این مدافع را بوذرجمهر بازی می‌کند که ‌در پاسخ به موبدان سخنانی نغز و حکیمانه دارد چون:

هر آنکس که او کرده‌ی کردگار

بداند گذشت از بد روزگار

پرستیدن داور افزون کند

ز دل کاوش دیو بیرون کند

بپرهیزد از هرچ ناکرد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.