پاورپوینت کامل زبان دین ۸۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زبان دین ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زبان دین ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زبان دین ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

بهترین مقدمه بر مکتب ویتگنشتاین، خود ویتگنشتاین است. در کتاب‌نامه این مقاله، نام برخی کتب و مقالات فیلسوفانی که سعی در طرح، دفاع یا نقد آراء ویتگنشتاین در فلسفه دین داشته‌اند، آمده است. و اما می‌خواهم بحثم را به خود ویتگنشتاین محدود کنم. فلسفه متقدم ویتگنشتاین طی شش سال یا چیزی در همین حدود، پس از ورود وی به کمبریج شکل گرفت و در سال ۱۹۲۲ در رساله منطقی – فلسفی انتشار یافت.

مکتب ویتگنشتاین در فلسف دین

بهترین مقدمه بر مکتب ویتگنشتاین، خود ویتگنشتاین است. در کتاب‌نامه این مقاله، نام برخی کتب و مقالات فیلسوفانی که سعی در طرح، دفاع یا نقد آراء ویتگنشتاین در فلسفه دین داشته‌اند، آمده است. و اما می‌خواهم بحثم را به خود ویتگنشتاین محدود کنم. فلسفه متقدم ویتگنشتاین طی شش سال یا چیزی در همین حدود، پس از ورود وی به کمبریج شکل گرفت و در سال ۱۹۲۲ در رساله منطقی – فلسفی انتشار یافت. ویتگنشتاین پس از وقفه‌ای طولانی، مجدداً در سال ۱۹۲۹ به فلسفه روی آورد و به زودی اقدام به طرح‌آرایی کرد که پس از مرگش – ابتدا در پژوهش‌های فلسفی، شاهکار فلسفه بلوغ یافته او، و سپس در ویراست‌هایی از یادداشت‌های مختلف، دست نوشته‌ها و مجموعه‌هایی از اشارات فلسفی – انتشار یافت. این دو فلسفه را به ترتیب مورد بحث قرار خواهم داد.

ویتگنشتاین می‌گفت اندیشه مبنایی رساله این است که «که «ثابتات منطقی» نماینده چیزی نیستند. منطق واقعیات نمی‌تواند نماینده داشته باشد» (رساله، ۰۳۱۲، ۴). شاید یک راه ساده‌تر برای بیان این اندیشه آن باشد که بگوئیم قضایای منطق توصیف [از واقع] نیستند. گوتلوب فرگه معتقد بود که قضایای منطق روابط بی‌زمان میانِ امور انتزاعی را توصیف می‌کنند. برتراند راسل بر آن بوده است که این قضایا عام‌ترین ویژگی‌های جهان را به توصیف می‌کشند. به اعتقاد راسل، ما از طریق تجریدِ محتوای قضایای تجربی به قضایای منطق دست می‌یابیم و بنابراین قضایای منطق خود توصیف کننده عالمی هستند که در مقام تجربه با آن مواجه می‌شویم، ولی این توصیف را به انتزاعی‌ترین و کلی‌ترین بیان انجام می‌دهند.

ویتگنشتاین استدلال می‌کرد که فرگه و راسل، تفاوتِ میان قضایای منطقی و قضایای تجربی را دست کم گرفته‌اند، زیرا به اعتقاد فرگه و راسل، این دو نوع قضیه با همه تفاوتی که ممکن است داشته باشند و با همه تفاوتی که میان انواع متعلّقات آنها وجود دارد، هنوز اشتراک قابل توجهی دارند و آن این است که هر دو بیانگر چیزی هستند. نظر خود ویتگنشتاین این بود که قضایای منطق بیانگر چیزی نیستند. این قضایا هیچگونه اطلاعی در خصوص عالم نمی‌دهند. همانگویی محض‌اند. ویتگنشتاین می‌گوید: «برای مثال، در صورت علم به اینکه یا باران می‌باشد یا نمی‌بارد، من هیچ علمی درباره آب و هوا نخواهم داشت»، «… همه قضایای منطق یک چیز را می‌گویند، یعنی هیچ را» (رساله، ۴۶۱، ۴؛ ۴۳، ۵) .

اگر قضایای منطق بیانگر هیچ چیز نیستند، پس چگونه است که یک قضیه چیزی را بیان می‌کند. پاسخی که ویتگنشتاین در رساله به دست می‌دهد، همان است که بعدها اینگونه خلاصه شده است: «تک واژه‌های زبان اسامی اشیاءاند – [و] جملات ترکیب‌هایی از این قبیل اسامی» (پژوهش‌های فلسفی، بند ۱). براین اساس، معنای یک جمله به معنای کلمات به کار رفته در آن جمله و نحوه ترکیب آنها در آن جمله وابسته خواهد بود. همانطور که اشیائی را که تک واژه‌ها به ازای آنها قرار دارد، به صورت‌های مختلف ترکیب یا تنظیم می‌توان کرد. چنین ترکیب و تنظیمی در خصوص کلمات یک جمله نیز امکان‌پذیر است و معنای جمله بستگی دارد به همان نوع و نحوه چینش اشیاء که از طریق آن جمله بر ما آشکار می‌شود. بنابراین، یک قضیه، اگر اصولاً بیانگر چیزی باشد، بیانگر این است که فلان و بهمان کلمات به فلان و بهمان صورت تنظیم شده‌اند. تنها کاری که با کلمات می‌توان انجام داد، توصیف درست یا نادرست امور واقع است.

بنابراین بر طبق رساله «یک نام برای یک چیز وضع شده است و نام دیگر برای چیز دیگر و آن نام‌ها با یکدیگر ترکیب شده‌اند. به این طریق کل [مجموعه کلمات] آن گروه – همانند یک تصویر زنده – یک وضعیت امور را عرضه می‌کنند» (رساله ۰۳۱۱، ۴). این همان نظریه تصویری معنا است. کلمات در قالب جملات ترکیب می‌شوند، تا تصویر یا عکسی از یک وضع امور ممکن در عالم، شکل دهند. اگر نحوه‌ی چینش اشیاء با نحوه ترکیب کلمات منطبق بود، جمله مورد نظر صادق و اگر نبود، کاذب است.

ویتگنشتاین در پیشگفتار رساله می‌گوید «همه معنای این کتاب را می‌توان در کلمات زیر خلاصه کرد: آنچه اصولاً بتواند به بیان آید، به روشنی قابل بیان است و آنچه را نتوان درباره‌اش سخن گفت، باید درباره‌اش خاموش ماند» (رساله، ص ۳). تا اینجا، همانند کاری که خود ویتگنشتاین در بخش اعظم رساله انجام داده است، در توضیح «آنچه می‌تواند به بیان آید» کوشیدم. ولی با این کار، از همان قواعدی که حد و مرز امور قابل بیان را تعیین می‌کنند، تخطی کرده‌ام. زیرا، همینکه می‌کوشم تبیین کنم، چگونه یک جمله باید مرتبط با آن وضع اموری باشد که به تصویر می‌کشد، در حقیقت سعی دارم با کلمات کاری بیش از صرفِ توصیف امور واقع انجام دهم (۴، ۱۲).

این لازمه‌ی نظریه ویتگنشتاین، که قضایای فلسفی خود مهمل‌اند، از دید وی پنهان نماند. او در پایان رساله (۵۳ ، ۶) به صراحت می‌گوید:

«در حقیقت روش صحیح فلسفه به قرار زیر است: چیزی نگوئیم جز آنچه می‌تواند گفته شود… و سپس، هر گاه کسی بخواهد مطلبی مابعدالطبیعی بیان کند، به وی نشان دهیم که نتوانسته است به پاره‌ای نشانه ها در قضایای خویش، معنایی ببخشد… قضایای من به این طریق روشنگراند: کسی که حرف مرا بفهمد، در نهایت، آنها را مهمل می‌یابد و این هنگامی است که از آنها – به عنوان پله‌های نردبان – برای صعود به فوق آنها استفاده کرده باشد. (گویی، او باید پس از بالا رفتن نردبان را به دور بیفکند)؛ [به تعبیری: چون شدیم بر بام‌های آسمان *** سهل باشد جستجوی نردبان]».

ولی این تنها فلسفه نیست که خارج از دسترس زبان قرار دارد. اخلاق، زیبایی‌شناسی و هر اندیشه‌ای که ممکن است بخواهیم درباره غایت زندگی یا درباره خداوند در سر داشته باشیم، همه تعلق به چیزی دارند که ویتگنشتاین از آن به «امر رازورزانه» تعبیر می‌کند. و اینها نیز در قالب کلمات قابل بیان نیستند. هیچ مطلب مربوط به امور ارزشی را در کلمات نمی‌توان گنجاند. هر تلاش بشری برای پرداختن به چیزی که ویتگنشتاین از آن به «مسائل زندگی» تعبیر می‌کند یا حتی تلاش بشری برای بیان این مسائل، باید تلاشی عبث باشد: «هرگاه که نتوان پاسخ را در قالب کلمات گنجاند، پرسش را نیز نمی‌توان» (رساله، ۵، ۶).

در صورت قبول تصور خشک [و بی‌پیرایه] ویتگنشتاین از زبان و لازمه آن مبنی بر اینکه جوانب اخلاقی، زیبایی‌شناختی و دینی حیاتی بشر – یعنی همان امور رازورزانه – در کلمات قابل بیان نیستند، چه بسا این وسوسه در ما جان بگیرد که باید نتیجه گرفت که [همه] اهمیتی که برای تجربه زیبایی‌شناختی، اخلاق و دین، قائل می‌شویم، نتیجه پندار کاذب است. از طرف دیگر، ممکن است به این نتیجه برسیم که آنچه از طریق کلمات قابل بیان است، در قیاس با آنچه قابل بیان نیست، بسیار ناچیز است. به هیچ وجه تردید نمی‌توان داشت که قصد ویتگنشتاین آن است که ما نتیجه دوم را استنتاج کنیم. در واقع، ویتگنشتاین در نامه‌ای که به سال ۱۹۱۹، نوشته است، می‌گوید رساله «شامل دو بخش است: یک بخش همانی است که در اینجا مورد بحث قرار گرفته است و بخشِ دیگر همه آن مطالبی است که به رشته تحریر در نیاورده‌ام. و دقیقاً همین بخش دوم، بخش مهم آن است». (لونکهارت ۱۹۷۹، ص . ۹۴).

با این حال، مشکل می‌توان دانست که خدا و ایمان، چه جایگاهی در نظام رساله دارند، اگر اصولاً داشته باشند. ذکر خداوند در رساله، چهار بار به میان آمده است، ولی فقط آخرین مورد از این چهار مورد با دین ارتباط پیدا می‌کند و آن مورد آنجاست که می‌نویسد (۴۳۲، ۶) «اینکه اشیاء در عالم چگونه هستند، برای آنچه والاتر است، کاملاً بی‌تفاوت است. خدا خود را در عالم عیان نمی‌سازد.»

تأکید بر کلمه «در» از آنِ ویتگنشتاین است. و تصور می‌کنم که اهمیت آن در اشاره بعدی فقط یکبار تبیین شده است: «این نحوه وجود اشیاء در عالم نیست که رازآمیز است، بلکه چیزی که رازآمیز است، اصل وجود عالم است» (رساله، ۴۴ و ۶). بنابراین، ممکن است ویتگنشتاین می‌خواسته است به تلویح بگوید که خداوند خویش را در این واقعیت که عالم وجود دارد، این واقعیت که «هست آنچه هست» (یادداشت‌ها، ص ۳۶) – عیان می‌دارد – و این به بیان دقیق اصولاً یک واقعیت نیست و بنابراین محال است که به بیان آید.

نباید تصور کنیم که هدفی از این بحث اقامه برهانی بر وجود خداست – برهانی با یک مقدمه مهمل و یک نتیجه مهمل. و اما ممکن است مقصود از این بحث آن باشد که نگرش دینی، نگرشی نسبت به عالم در تمامیت آن [یا عالم همچون یک کل] است، نگرشی که به حسب آن، چیزی که توجه ما را به خود جلب می‌کند، نه نحوه وجود اشیاء در عالم، بلکه اصل وجود عالم است. (ر.ک: به: مقاله ۴۲، برهان جهان شناختی). و یک نگرش دینی را می‌توان تصدیق به خدا نیز توصیف کرد، هر چند که البته، نگرشی است که هرگز نباید با بیان اینکه خدا موجود است، در مقام بیان آن برآئیم: زیرا «آنچه را نمی‌توان درباره‌اش سخن گفت، باید درباره‌اش خاموش ماند» (رساله، ۷).

اگر در رساله تلویحاً به این مطلب اشاره شده است، برخی اشارات در یادداشت‌های ویتگنشتاین نوشته شده در ژوئیه ۱۹۱۶، یعنی زمانی که زندگی‌اش در معرض خطری مداوم قرار داشت، در این باره به صراحت بیشتر سخن می‌گویند. آن اشارات خدا را با «معنای زندگی یعنی معنای عالم»، با تقدیر و با خود عالم یکی می‌گیرند (یادداشت‌های ص ۷۳ به بعد). و اما درکی که این اشارات با قوّت تمام به ما منتقل می‌کنند آن است که ایمان عبارت از این قابلیت است که زندگی را معنادار [و هدفدار] ببینیم و این نیز عبارت از آن است که به گونه‌ای زندگی کنیم که «دیگر زندگی مشکل‌ساز نباشد» زیرا «راه حل مشکل زندگی را باید در از میان رفتن این مشکل دید» (یادداشت‌ها، ص ۷۴، مقایسه کنید با رساله ۲۵۱، ۶). و اینگونه زندگی کردن، آدمی را در نیل به نوعی سعادت – یک نوع آرامش رواقی – با جدا ساختن خویش از وقایع مهارناپذیر عالم، و قبولِ آن فارغ از هر ترس و بیمی توانا می‌سازد. ویتگنشتاین برخی از این اشارات را در رساله گنجانده است. و به نظر می‌رسد که بقیه این اشارات همچنان بر اندیشه‌اش تأثیرگذار بوده، و در پس زمینه رساله، هر چند با تأکیدی متفاوت، باقی مانده‌اند.

رساله، دیدگاهی متصلب درباره زبان بشری، شاید دیدگاهی سرکوب‌گرانه، عرضه می‌کند. این دیدگاه معقولیت بسیاری از گفته‌های ما، از جمله همه گفته‌هایی را که بیشتر اهمیت را برای خود ویتگنشتاین داشته‌اند، منکر می‌شود. و اما، این عقیده که حقایقِ دینی بیان ناپذیراند، جایگاه مهمی در تاریخ اندیشه دینی دارد و احتمالاً معقول است که کسی معتقد باشد زبان نمی‌تواند ژرف‌ترین احساسات ما را به بیان آورد. ویتگنشتاین به موجب نوع و نحوه‌ی تربیت خویش، ناگزیر برای خلاقیت موسیقیایی احترامی خاص قائل بود و ممکن است به دلیل عشق به موسیقی، به این اندیشه سوق یافته باشد. ولی در هر صورت، دستاورد فلسفه متقدم او، تا آنجا که به فلسفه دین مربوط است، طراحی این نظریه بود که حقایق دینی را نمی‌توان در قالب عباراتی واضح و صریح به بیان آورد، دقیقاً به این دلیل که آن حقایق بر یک نظریه زبان مبتنی‌اند (ر.ک به: مقاله ۲۴، پاورپوینت کامل زبان دین ۸۹ اسلاید در PowerPointی).

در دهه ۱۹۳۰، فلسفه زبان ویتگنشتاین، تحولی شگرف پیدا کرد و دیدگاه متقدم‌تر وی درباره دین نیز نمی‌توانست از این تحول برکنار بماند. از این آموزه‌ها که قضیه یک تصویر منطقی مرکب از نام‌هایی است که مصادیق آن نام‌ها، معنای آنها را تشکیل می‌دهند و نیز استفاده معقول از زبان همیشه به کار هدفِ واحد – یعنی توصیف امور واقع – می‌آید، دستِ کشید. در مقابل، به این اعتقاد رسید که معنای یک کلمه همانا کاربرد آن در زبان است. کلمات را می‌توان برای مجموعه‌ای از اهداف بی‌نهایت وسیع و ناهمگون مورد استفاده قرار داد. و بنابراین، وظیفه فلسفه، نه تحلیل منطقی بلکه توصیف «بازی‌های زبانی» مختلف ما است. از آنجا که گفتار و نوشتار جزء جداناشدنی فعالیت‌های بشری‌اند که تنها در بستر اشکال حیات و فرهنگ بشری حادث می‌شوند و معنا و مفهوم دارند، این مسأله را که یک تعبیر در یک زبان چه معنایی دارد، فقط با بررسی آن تعبیر در سیاق خود آن و با پرسش از نحوه کاربرد آن، می‌توان پاسخ گفت.

وقتی ویتگنشتاین متأخر درباره اعتقاد دینی قلم می‌زند، همچنان بر آن است که کاربرد زبان در مقام بیان اعتقادات دینی، کاملاً متفاوت با کاربرد آن در مقام بیان امور واقع است. ولی دیگر در اینجا نتیجه نمی‌گیرد که پس باید این کاربرد، کاربرد نادرست زبان باشد. هدف اصلی وی توضیح این است که چگونه مفاهیمی مانند گناه، فدیه، داوری، رحمت و کفاره، جایگاهی مسلّم در شیوه زندگی یک فرد یا جامعه دارند. به علاوه می‌خواهد نشان دهد که چگونه می‌توان در برابر همگون‌سازی استعمالِ این مفاهیم با فرضیه‌ها، پیشگویی‌ها و تبیین‌های نظری مقاومت کرد.

برای مثال، به تفصیل درباره این عقیده بحث می‌کند که روز رستاخیزی در کار خواهد بود. نیت وی که خود بدان تصریح می‌کند، این است که نشان دهد «ما، در گفتار دینی بیاناتی مانند این را که من عقیده دارم که فلان و بهمان امر اتفاق خواهد افتاد… به شیوه‌ای متفاوت با نحوه استعمال آنها در علوم تجربی استعمال می‌کنیم» (سخنرانی‌ها و گفتگوها… ص ۵۷). و اما در تأیید نظریه‌ای بسیار بنیادی‌تر استدلال می‌کند و آن این است که اعتقاد به روز رست

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.