پاورپوینت کامل قلندریّات و قلندریان ۵۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قلندریّات و قلندریان ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قلندریّات و قلندریان ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قلندریّات و قلندریان ۵۶ اسلاید در PowerPoint :
در این نوشته جان کلام این است که آنچه در شعر فارسی به «قلندریّات» شهرت یافته، دور از آن بیبند و باری است که از قرن هفتم هجری در حواشی آیین قلندری ثبت شده. نهادن این عنوان هم بر شماری از سرودههای سنائی غزنوی و فریدالدین عطار از روی مسامحه نبوده است؛ اما در دالان تاریک تاریخ اجتماعی ایران باید به روزگار سنائی غزنوی نگاه کنیم و ببینیم در آن روزگار به چه کسی قلندرر قلندری میگفتهاند؟
در این نوشته جان کلام این است که آنچه در شعر فارسی به «قلندریّات» شهرت یافته، دور از آن بیبند و باری است که از قرن هفتم هجری در حواشی آیین قلندری ثبت شده. نهادن این عنوان هم بر شماری از سرودههای سنائی غزنوی و فریدالدین عطار از روی مسامحه نبوده است؛ اما در دالان تاریک تاریخ اجتماعی ایران باید به روزگار سنائی غزنوی نگاه کنیم و ببینیم در آن روزگار به چه کسی قلندرر قلندری میگفتهاند؟
واژه «قلندر» در اصل به مکان اطلاق میشده و آیندگان و روندگان به آن مکان را میبایست با پساوند نسبت، «قلندری» گفته باشند. آنچه در منابع لغت درباره سابقه یا ریشه این واژه آمده، بیشتر حدس و گمان مینماید. در شماری از فرهنگها هیچ معنایی برای قلندر نیامده است، یا آنچه در تعریف قلندر آمده (شخص مجرد بیقید در پوشاک و خوراک و طاعات و عبادات) تعریف جامعی نیست. اگر قلندر را تحریر دیگری از «کلندر» به معنای «الواری که پشت در میگذارند تا کسی نتواند در را از بیرون باز کند»، یا به معنای «مردم ناتراشیده و ناهموار و کلانجثه» گرفتهاند، این هم خالی از حدس و گمان نیست و تعریفی است که با حال و هوای قلندری در قرن هفتم به بعد بیشتر مناسبت دارد. حدس و گمان دیگر هم این است که قلندر در قرن هفتم به بعد بیشتر مناسبت دارد. حدس و گمان دیگر هم این است که قلندر را صورت دیگری از واژه «کلانتر» پنداشتهاند که قلندریان گاه خود را همهکاره شهر یا کلانتر محله میدانسته و در زندگی خلایق درگیر میشدهاند، و این هم بیشتر معنای قلندری از قرن هفتم هجری به بعد است.
گفتم که قلندر اسم مکان است و در ایران امروز چندین روستا به نام قلندر و قلندرآباد داریم که شاید روزگاری در دل بیابان محل اجتماع همان مردمان «مجرد بیقید در پوشاک و خوراک و طاعات و عبادات» بوده و با گذشت زمان به روستایی یا کشتزاری بدل شده و امروز تنها نام قلندر بر آن مانده است.
در تاریخ اجتماعی ایران، قلندری و قلندریه به یکی از جریانهای اجتماعی و فکری ـ و گاه سیاسی ـ اطلاق شده که در آن وجوه همانندی از تصوف و جوانمردی و فتوت، با رفتار و کرداری همراه است که با تصوف و جوانمردی و با مسلمانی هم مباینت دارد و اگر پژوهندگان، سابقه قلندری و عیّاری و احداث عراق و شام، و درویشان اهل حق را بیرون از تاریخ اسلام و در ایران باستان جستجو کردهاند، دور از واقعیتی هم نیست. در همه این جریانهای فرهنگی یا اجتماعی، خطوط مشابهی هست که نمیتوان تعریفهایی از تصوف و جوانمردی و عیاری و قلندری به دست داد که آنها را صددرصد از هم متمایز کند. همه این جریانهای متفاوت هم مدعیاند که با گذشتن از سود و زیان اینجهانی خود، و با پیروی از ارشاد پیران و پیشوایان دین، در خدمت مردم و خاصه در خدمت محروماناند و سرمنزل طریقتشان هم رسیدن به شناخت پروردگار و پیوستن به عالم معناست.
واژه «جوانمرد» را همه این جماعات متفاوت برای خود به کار میبرند، و از صوفیان هم کسانی از نامداران، و از جمله احمد خضرویه بلخی، شاه کرمانی، ابوالعباس قصاب آملی و ابوالحسن خرقانی جوانمرد خوانده میشوند. در شیوه زندگی و در گفتار و کردار پیروان هر یک از این جماعات هم مواردی هست که در درون و بیرون جمع، چون و چرایی بر زبان میآورد؛ چنانکه ملامت صوفیان بر زبان صوفیان، به «مکتب ملامت» در تاریخ تصوف بدل میشود، یا یک تن و تنها یک تن به نام حسین بن منصور از مردم بیضای فارس، کمان حلاجی برمیگیرد و پنبه پیران نامدار اواخر قرن سوم هجری را میزند و همان مسندنشینان آن روزگار هم درباره او به داوری یکسان و روشنی نمیرسند.
گوشههایی از رفتار و کردار عیّاران و قلندریان در تاریخ اجتماعی ایران، با دعوی صلاح و سلامت آنها منافات داشته و ناگفته نمانده است. قلندریان بیشتر در قرن هفتم هجری راه و رسم خود را آشکار کردهاند که پیش از آن، ضعف و بیسامانی دو فرمانروایی خوارزم و بغداد، زمینه مساعدی برای هجوم مغولها به ایران شده و با چیرگی مغولها، قلندریان هم دور شدن از ظواهر مسلمانی را آسانتر یافتهاند. سخن از قلندری هم به عنوان یک آیین خاصّ، بیشتر در قرن هفتم در تاریخ ثبت شده که فرد ناشناختهای به نام جمالالدین ساوجی به عنوان پیر قلندریان در ایران و شام و مصر و آسیای صغیر مطرح بوده است، بیآنکه روایات معتبری از سرگذشت و اندیشه و سیر و سلوک او بر جای باشد. در همان روزگار، نویسندهای به نام، محمدبن محمود خطیب کتابی با عنوان «فسطاط العداله فی قواعد السلطنه» نوشته که شفیعی کدکنی با نگاه به دستنویسی از آن (در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران) داوری یک ناظر قرن هفتم را در مجموعه «قلندریه در تاریخ» آورده است. محمد خطیب، قلندریان را با عنوان «جوالقر جولقی» یاد میکند که مانند مزدکیان و خرّمدینان و قرمطیان اباحیاند، کفر میگویند، الفاظ زندقه بر زبان میآورند، جوانها را از راه به در میبرند، نماز نمیخوانند، روزه نمیگیرند، شراب و سبزک (حشیش) میخورند، کلماتی به کار میبرند که میان خودشان معنی دارد، کاری ندارند و سربار مردمان دیگرند، در مسجدها بیتوته میکنند و سگهای خود را هم به مسجد میبرند!
به تقریب در همان روزگار، شهابالدین سهروردی هم در «عوارفالمعارف» در مقایسه ملامتیان و قلندریان، همین معنی را تأیید میکند که صوفیان ملامتی به سلوک باطن و فرایض مسلمانی پایبندند، اما قلندریان در پی فرمان دلند و از شریعت آنچه را مباح یا در زبان فقیهان رخصت است، قبول دارند؛ یعنی به فرایض و احکام شرع پایبند نیستند. (تفصیل این را در قلندریه در تاریخ، فصلهای ۴۱ تا ۴۹ ببینید).
قلندریات
به عنوان این نوشته برگردیم۱ که سخن از قلندریات است نه آیین قلندری. پیش از نشر تخیلات و روایات پیروان جمالالدین ساوجی در قرن هفتم و چندی پس از آن، گزارش پیوسته و مستندی از قلندریان و «تکیه»ها یا «لنگر»های آنها که شیوه تربیت و رسوم و آداب آنها را در قرن چهارم و پنجم و ششم بهروشنی نشان دهد، در دست نداریم. کاربرد عنوان قلندریات هم برای سرودههایی که مقابله با زهد ریایی است، پیش از قرن پنجم هجری ثبت روشنی ندارد. در دستنویسهای دیوان سنائی غزنوی است که خاصه قصیدههای او را، ظاهراً کاتبان در زیر عنوانهای «مدایح» و «زهدیات» و «قلندریات» طبقهبندی کردهاند، و از روزگار سنائی است که قلندریات به سرودههایی اطلاق میشود که همان نقد و اعتراض را در بر دارد، و گاه در آنها سخن از عوالم شخصی و علائق خاص شاعر هم هست و با مضامین غزل عاشقانه هم میآمیزد. در نشر دیوان حکیم سنائی غزنوی که از نیم قرن پیش هر اشارتی به آن با ادای احترام به استاد محمدتقی مدرس رضوی همراه بوده است، با توجه به دستنویسهایی که در آنها، زهدیات و مدایح و قلندریات در قسمتهایی جداگانه تحریر شده، استاد مدرس رضوی هم پس از تنظیم نهائی قصاید و قطعات به ترتیب الفبایی حرف آخر، بالای هر قصیده یا هر قطعه با گذاشتن یکی از سه حرف «ز»، «م»، «ق»، موضوع قصیده یا قطعه را روشن کرده که از زهدیات است یا از مدایح یا از قلندریات.
اما همه سرودههایی که در دیوان سنائی تصحیح استاد مدرس رضوی با رمز «قاف» مشخص شده، آن لحن اعتراض به زهد ریایی را ندارد، و اولین شعری که در قصاید رمز قاف دارد، با مطلع «ای ازل، دایه بوده جان تو را» غزلی است با شماره ابیاتی بیشتر از حد متعارف غزل، و سنائی در آن با مضامین و تعبیرهای دلنشین، ظرایف چهره و اندام محبوب را میستاید و گویی محبوب را تهدید هم میکند که:
می بدان آریام که برخیزم
بوسهباران کنم لبان تو را
آنچه میخوانیم، یک غزل عاشقانه است با این تفاوت که گاه و از جمله در همین بیت، عاشق آن لحن ملایم و مهربان و پر از نیاز را که مقتضای غزل است، ندارد. در سرودههای دیگری (با همان رمز قاف)، روی سخن به ساقی است و ستایش باده و میگساری که «دردِه پسرا، می مروّق را». در قطعه دیگر که عنوان آن «در تواضع اهل حق» است، هفده بیت با موضوع سلوک اهل معنا و فنای عاشق در معبود میآید با این هشدار که:
آه غمّاز است اندر راه عشق و عاشقی
بند برنهْ در نهانخانهی خموشی، آه را<
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 