پاورپوینت کامل در ضرورت عرفان، آزادی و برابری ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در ضرورت عرفان، آزادی و برابری ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در ضرورت عرفان، آزادی و برابری ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در ضرورت عرفان، آزادی و برابری ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

پیش از پیگیری طراحی و تولید پروژه نوشریعتی، باید تکلیف چهار موضوع روشن شود:

۱- موقعیت کنونی ما: ضرورت این بحث از آنجاست که پروژه شریعتی نه یک پروژه مدرسی و فلسفی، بلکه یک پروژه روشنفکرانه معطوف به تغییر و تحول تاریخی است. در نتیجه نسبتی با زمینه و زمانه خودش دارد. در نتیجه شناسایی تفاوت‌های موقعیت کنونی ما با موقعیتی که شریعتی در آن به سر می‌برد، لازم است. زیرا با فهم این تفاوت زمینه و زمانه، خوانش تازه و معطوف به واقعیت‌ها و ضرورت‌ها صورت می‌گیرد.

اکنون، ما و شریعتی

پیش از پیگیری طراحی و تولید پروژه نوشریعتی، باید تکلیف چهار موضوع روشن شود:

۱- موقعیت کنونی ما: ضرورت این بحث از آنجاست که پروژه شریعتی نه یک پروژه مدرسی و فلسفی، بلکه یک پروژه روشنفکرانه معطوف به تغییر و تحول تاریخی است. در نتیجه نسبتی با زمینه و زمانه خودش دارد. در نتیجه شناسایی تفاوت‌های موقعیت کنونی ما با موقعیتی که شریعتی در آن به سر می‌برد، لازم است. زیرا با فهم این تفاوت زمینه و زمانه، خوانش تازه و معطوف به واقعیت‌ها و ضرورت‌ها صورت می‌گیرد.

۲- کدام شریعتی: با توجه به اینکه شریعتی یک جست‌وجوگر متحولی بوده است، ما نمی‌توانیم از یک شریعتی ثابت سخن بگوییم. شریعتی با وجود عمر کوتاهش، جهش‌های فکری و تحولات زیادی داشت و این امر سبب می‌شود که نتوان از او به صورت ایستا (

static

) سخن گفت. شریعتی را باید به صورت پویا (

dynamic

) در نظر گرفت. در این نگاه شریعتی را می‌توان به دو شریعتی متقدم و متاخر تقسیم کرد. به نظر من زمینه و پایه اصلی که بازسازی پروژه شریعتی باید بر آن استوار شود، شریعتی متاخر است، هر چند این سخن به این معنا نیست که در این برسازی نمی‌توان عناصری از شریعتی متقدم را برگرفت.

۳- حوزه حضور نوشریعتی: در بحث از پروژه نوشریعتی باید مشخص شود که حوزه مورد نظر این پروژه چیست؟ تقسیم قدرت یا تغییر زندگی، اسلام دولت یا اسلام انتقادی و رهایی بخش؟

۴- فاعلان تاریخی اکنون: از آنجا که پروژه شریعتی، صرفا تفسیر نیست بلکه یک پروژه تغییر نیز هست و هر پروژه تغییر کارگزاران تغییر می‌خواهد، باید دید در زمانه ما کارگزاران تاریخی تحول و تغییر چه کسانی هستند؟ زیرا همچنان که کارگزار کلاسیک دوره مارکس که کارگزار تغییر در سرمایه‌داری صنعتی قرن نوزدهم است، با تکامل و تحول سرمایه‌داری در قرن بیستم با پدیده‌های دولت رفاه و آمبورژوازه شدن پرولتاریا، تغییر می‌یابد، کارگزار تاریخی تغییر می‌یابد و نومارکسیسم با کارگزارانی چون روشنفکران و گروه‌هایی که از دهه ۱۹۶۰ مطرح شدند، مشخص می‌شود، در مواجهه با شریعتی نیز باید فاعلان تاریخی جدیدی مشخص شود. با توجه به تحولات صورت گرفته می‌توان گفت ما در جهانی متفاوت با جهان شریعتی زندگی می‌کنیم. یعنی تفاوت ما با شریعتی، صرفا تدریجی و مبتنی بر تطور (

evolution

) نیست، بلکه نوعی تفاوت انقلابی و گسست آمیز و مبتنی بر نوعی انقلاب (

revolution

) است؛ به عبارت دیگر ما در جهان جدیدی زندگی می‌کنیم. این جهان جدید، متاثر از دو روند یا دو نیرو است: ۱- نیرو و روند حاصل از انقلاب ۱۳۵۷ و نظام مستقری که در ایران وجود دارد. ۲- نیرو و روند حاصل از روند جهانی که در کل سیاره وجود دارد.

تفاوت‌های ایران امروز با ایران عصر شریعتی

تفاوت‌های جدی‌ای که در موقعیت ما با موقعیت شریعتی وجود دارد، بسیار زیاد است. تا آنجا که به جامعه ایرانی مربوط می‌شود، شریعتی در زمان خود می‌خواست قرائت منفعل و غیرسیاسی از اسلام را نقد و قرائتی رزمنده و مهاجم ارایه کند. در حالی که امروز خوانشی سیاسی و فعال در سطح گفتمان مسلط از اسلام ارایه می‌شود. این قرائت برخلاف شریعتی که بر قدرت بود، امروز در قدرت و با قدرت است و تبلور و تجسد نهادی در قالب یک نظام سیاسی دارد. این امر در طول چهار دهه گذشته تاثیرات فراوانی به جا گذاشته است. همچنین در زمانه شریعتی، پروژه ایدئولوژیک کردن دین درگیر با ایدئولوژی‌های مطرح زمانه بود. زمانه شریعتی، زمانه ایدئولوژی بود و او ایدئولوژی‌ای برساخت که بتواند به ستیز با آنها برخیزد. ویژگی غالب این فضا نیز نوعی انقلابی‌گری چپ رادیکال بود که نه فقط در ایران بلکه در سطح جهان موقعیت هژمونیک داشت. بنابراین پروژه شریعتی در آن زمان در مقدمات با رقبایش مشکلی نداشت، بلکه در نتایج با آنها متفاوت بود. مثلا در اینکه باید کارگزار جمعی تغییر به صحنه بیاید و اقدامی رادیکال صورت دهد، شریعتی با رقبایش مشکلی نداشت. اما در زمانه ما رقبای پروژه شریعتی در همین مقدمات منتقد آن هستند. مفاهیمی مثل ایدئولوژی و تغییر رادیکال نه فقط در سطح جهان بلکه در ایران امروز بحث‌برانگیز هستند. حتی مبارزان دیروز امروز به این نتیجه رسیده‌اند که دیگر باید انقلاب را فراموش کرد و رادیکالیسم به یک ضدارزش بدل شده است و همه سعی می‌کنند از اعتدال و اصلاح‌طلبی سخن بگویند. تاریخ جهان با این پدیده آشناست. مثلا در انقلاب فرانسه، طبقه بورژوا تا قبل از انقلاب، یک طبقه انقلابی است، اما وقتی به قدرت می‌رسد، به یک طبقه غیرانقلابی بدل می‌شود، زیرا در جایگاه قدرت قرار گرفته است. این امر در نسل ما به عنوان یک گفتمان فراگیر وجود نداشت، اما در ایران امروز به یک گفتمان مسلط و فراگیر بدل شده است. یعنی می‌توان سه یا چهار نسل در جامعه ما را بر شمرد که این گفتمان را پذیرفته‌اند. زمانه شریعتی، دوران عدالتخواهی با رویکرد سوسیالیستی بود و نقد سرمایه‌داری از جانب همه روشنفکران مورد پذیرش بود. امروز چنین نیست. در ایران شاهد گرایشی فراگیر در سطح طبقات جدید و متوسط و روشنفکران به گفتمان نولیبرالی هستیم. یعنی نولیبرالیسم در ایران امروز به گفتمان شایع و رایج برای طبقه متوسط و سخنگویان آن بدل شده است. در سطح جهان نیز چنین است. همچنین امروز به معنای آزادی فردی هم بر دموکراسی مستقیم شورایی از نوع روسویی و هم بر مبارزه ضداستثماری و عدالتخواهانه طبقاتی تقدم یافته است.

تفاوت‌های جهان امروز با جهان شریعتی

تفاوت‌های روزگار ما با شریعتی در سطح جهانی نیز بارز است. ما از سال‌های آخر قرن بیستم شاهد تحولاتی جدی هستیم که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یکی از علائم آن بود؛ به عبارت دیگر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی حاکی از روند جهانی‌ای بود که هم اتاتیزم (دولت سالاری) شرقی و هم سرمایه‌داری صنعتی را به چالش کشید، به عبارت دیگر علت نهایی فروپاشی شوروی این بود که اتاتیزم شورویایی، توان مدیریت جهانی را که به سرعت از عصر صنعتی وارد عصر اطلاعاتی می‌شد، نداشت و نتوانست خود را با این تحول هماهنگ کند. البته این ناهماهنگی و فروپاشی در خیلی از زمینه‌ها خودش را نشان داد، مثل برآمدن هویت‌های جدید مثل هویت‌های قومی و ملی که پس از اتحاد جماهیر شوروی خودشان را نشان دادند؛ به عبارت دیگر ایدئولوژی تحمیلی شورویایی در روسیه و سرزمین‌های پیرامونی آن نتوانسته بود با اتکا بر اتاتیزم، ملت شورویایی ایجاد کند و خلأ آن را نخست هویت‌های قومی و ناسیونالیستی و سپس هویت‌های بنیادگرایی دینی پر کردند، مثل اتفاقی که در چچن و تاجیکستان رخ داد.

مبنای تحولات جهان

مبنای تحولاتی که از اواخر قرن بیستم در دنیا رخ داد، مسائل تکنولوژیک بود. یعنی تکنولوژی اطلاعاتی و سایبرنتیکی سرمایه‌داری را وارد دوره تازه‌ای کرده است. در نیمه دوم قرن بیستم و زمانی که شریعتی کار می‌کرد، شاهد صف‌آرایی دو ایدئولوژی اتاتیزیم و کاپیتالیسم در برابر هم بودیم. اما در دو- سه دهه اخیر، با توجه به اینکه از عصر سرمایه‌داری صنعتی عبور کرده‌ایم، (در ایران در حال عبور هستیم)، این روند جهانی در ایران نیز تاثیر می‌گذارد. البته رویکرد من به تاریخ حال و آینده اروپامحورانه نیست. اما فکر می‌کنم در موقعیتی که ما و کشورهای آسیایی و آفریقایی داریم، از آنجا که هیچ پارادایم دیگری در مقابل روند جهانی ساخته نشده است، می‌توان گفت تا حدودی که اکنون امریکا و اروپا، آینده ما است. یعنی ما می‌توانیم تصور کنیم روندهایی را که همین حالا در امریکا و اروپا رخ می‌دهد، ۱۵-۱۰ سال دیگر در کشور خودمان ببینیم. بنابراین مطالعه روندهایی که در غرب وجود دارد، برای شناخت و آینده‌نگری ولو اینکه بخواهیم با آن به چالش برخیزیم، لازم است. مثلا با توجه به مطالعاتی که در مورد امریکا و سایر کشورهای اروپایی در دهه ۱۹۹۰ شده می‌توان دید روندهایی که در آن دوره صورت گرفته، الان دیده می‌شود. یعنی برآمدن ناسیونالیسم خودگرا و درون‌گرای حمایتی ترامپی- لوپنی در غرب و گرایش ضد جهانی شدن را پیش ‌بینی کرده بودند.

روندهای بین‌المللی در تلفیق با روندهای داخلی نوعی هم‌افزایی دارند. یعنی مثلا حرکت به سمت جامعه سرمایه‌داری- اطلاعاتی- مالی و از بین رفتن و فروپاشی هویت‌های قبلی مثل هویت طبقاتی و اتمیزه شدن جامعه در کنار تنظیم کلی از طریق اینترنت و شبکه‌های مجازی و فروپاشی جامعه مدنی در غرب، در ایران نیز مشاهده می‌شود. در ایران نیز جامعه مدنی تقریبا در حال فروپاشی است. جامعه مدنی مربوط به عصر د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.