پاورپوینت کامل عملیات جاسوسی شوروی در ایران در دوره رضاشاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عملیات جاسوسی شوروی در ایران در دوره رضاشاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عملیات جاسوسی شوروی در ایران در دوره رضاشاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عملیات جاسوسی شوروی در ایران در دوره رضاشاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

در پاییز سال ۱۳۰۹ خورشیدی پلیس ایران شبکه‌ای بزرگ از جاسوسان شوروی را در ایران کشف کرد. ابعاد و وسعت این شبکه جاسوسی آن‌چنان وسیع بود که هیئت حاکمه ایران را در بهت و حیرت فرو برد. اغلب اعضای این شبکه را کارمندان وزارتخانه‌های ایران اعم از وزارت پست، خارجه، جنگ و دیگر ادارات دولتی تشکیل می‌داد. حتی افراد سرشناس و مهمی همچون تیمورتاش وزیر دربار در مظان اتهام عضویت در این شبکه قرار گرفتند.

پاورپوینت کامل عملیات جاسوسی شوروی در ایران در دوره رضاشاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint بر اساس زندگی و خاطرات ژرژ آقابکف ۱۳۰۷- ۱۳۰۵ شمسی

الهام ملک‌زاده ؛ علی الله جانی

چکیده: در پاییز سال ۱۳۰۹ خورشیدی پلیس ایران شبکه‌ای بزرگ از جاسوسان شوروی را در ایران کشف کرد. ابعاد و وسعت این شبکه جاسوسی آن‌چنان وسیع بود که هیئت حاکمه ایران را در بهت و حیرت فرو برد. اغلب اعضای این شبکه را کارمندان وزارتخانه‌های ایران اعم از وزارت پست، خارجه، جنگ و دیگر ادارات دولتی تشکیل می‌داد. حتی افراد سرشناس و مهمی همچون تیمورتاش وزیر دربار در مظان اتهام عضویت در این شبکه قرار گرفتند. کشف این تشکیلات ضربه بزرگی به روابط دو کشور وارد کرد. حکومت ایران این رفتار را خصمانه تلقی کرد و تا پایان دوره رضاشاه همواره با سوءظن به همسایه شمالی خود می‌نگریست. بازیگردان اصلی این تشکیلات آقابکف از اهالی ترکستان شوروی، که پیش از این در آسیای مرکزی، مأموریت مهم مبارزه با باسمه‌چیان را عهده‌دار بود، بالاخره توانست با از میان برداشتن انورپاشا به مبارزات آنها خاتمه دهد و در ازای این موفقیت ترفیع درجه گرفته و کمی بعد به افغانستان اعزام شود. در این مقاله بر آنیم با استفاده از روش تحقیقات تاریخی و شیوه تبیینی- تحلیل اسنادی به بررسی و تحلیل روند حضور آقابکف در ایران، عملیات جاسوسی وی، کشف شبک جاسوسی شوروی در ایران و تأثیر آن بر تاریخ روابط دو کشور بپردازیم.

کلیدواژه‌ها: جاسوسی، شوروی، آقابکف، آسیای مرکزی، باسمه‌چیان، انور پاشا، افغانستان، تیمورتاش، رضاشاه.

مقدمه

با عقد قرارداد مودت بین ایران و شوروی در اسفند ۱۲۹۹، ایران تصور می‌کرد که بالاخره پس از بیش از یک قرن دوره رفتار خصمانه و ظالمانه روسیه که بیشتر شبیه مناسبات ارباب و رعیتی بود، به انتهای خود رسیده و فصلی نوین توأم با احترام متقابل و برابر در صحنه روابط دو کشور آغاز شده‌است. اما در مناسبات سیاسی، تصورات رمانتیک جایی ندارد و کشورها در بستر روابط با یکدیگر جستجوگر منافع ملی خودند. از این‌رو رفتار به‌ظاهر دوستانه روسیه به‌سرعت جای خود را به سیاست واقعی داد و صحنه روابط دو کشور آکنده از کشمکش‌های سیاسی و اقتصادی شد که عمده آنها میراث دوره تزاری بود. از طرفی شوروی از سال‌های آغازین دهه ۱۳۰۰ خ شبکه جاسوسی وسیعی در ایران تأسیس کرد که با گذشت زمان ابعاد و حوزه فعالیت آن گسترش و تکامل پیدا کرد. در این میان نقش «آقابکف» جاسوس و رئیس کل سازمان امنیت شوروی «گ.پ.ئو» در ایران بسیار مهم و اساسی است. در دوره ریاست وی، ، این شبکه گسترش و قدرت فوق‌العاده‌ای یافت. او در سال ۱۳۰۹ به غرب پناهنده شد و اسرار شبکه جاسوسی شوروی در ایران را افشا کرد. علیرغم نقش کلیدی و مهم وی در تاریخ روابط دو کشور، کمترین توجه و شناخت نسبت به او در میان پژوهشگران ایرانی وجود دارد. در این پژوهش سعی داریم به سؤالات اساسی زیر پاسخ دهیم:

۱- روس‌ها از جاسوسی در ایران چه اهدافی را دنبال می‌کردند و شبکه جاسوسی آن‌‌ها چه ابعادی داشت؟

۲- شیوه‌ها و روش‌های گردآوری اطلاعات توسط جاسوسان شوروی در ایران به چه شکل بود؟

۳- سرانجام شبکه جاسوسی شوروی در ایران به کجا انجامید و این موضوع چه تاثیری بر روابط دو کشور برجای گزارد؟

تاکنون سه پژوهش مستقل درباره آقابکف و فعالیت‌هایش انجام شده‌است. این سه پژوهش جملگی توسط محققان غیرایرانی انجام گرفته و عمدتاً بر زندگی و فعالیت آقابکف در دوران پناهندگی در اروپا متمرکز شده‌است. اولین پژوهش کتابی است که در ایران با نام «مرغان طوفان» در سال ۱۳۵۷خ منتشر شده‌است. نویسنده این کتاب، گردون بروک شفرد، به جمع‌آوری بیوگرافی چند تن از مقامات عالی‌رتبه شوروی، که به غرب پناهنده شده بودند، اقدام کرده‌است. یکی از آنها به آقابکف اختصاص دارد. دومین پژوهش کتابی است به نام «روابط ایران و شوروی از آغاز تا سال ۱۹۴۱» که در سال ۱۹۸۸میلادی، شخصی به نام «میرن روزن» نگاشته‌است. در این کتاب نویسنده ضمن بررسی تاریخ روابط دو کشور، در بخشی از کتاب به آقابکف و فعالیت‌های او پرداخته‌است. این کتاب هنوز به فارسی منتشر نشده‌است. سومین اثر مقاله‌ای است که در سال ۲۰۱۳میلادی و توسط دکتر بوریس ولدارسکی به زبان انگلیسی انتشار یافته و اختصاصاً بر زندگی آقابکف در دوران پناهندگی او در اروپا متمرکز شده‌است. پژوهش حاضر از آنجا که به موضوع آقابکف و فعالیت‌های او در ایران پرداخته‌است، می‌تواند مکمل دیگر پژوهش‌ها در این حوزه تلقی گردد. این پژوهش بر اساس روش تاریخی و بهره‌گیری از مطالعات کتابخانه‌ای و آرشیوی به نگارش درآمده‌است.

آقابکف، از تولد تا عزیمت به ایران

گئورگی سرگئی‌ویچ آروتینوف با نام مستعار «آقابکف» در۱۵ ژانویه ۱۸۹۵ میلادی در خانواده‌ای ارمنی مقیم شهر عشق‌آباد، مرکز ایالت ترکمنستان روسیه متولد شد. آگاهی مستندی از محیط زندگانی و خانواده آقابکف در دوران کودکی و نوجوانی در دسترس نیست. این اندازه می‌دانیم که او در ۲۲ سالگی، همزمان با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷روسیه، به ارتش تازه‌ تأسیس سرخ پیوست و بعد از سه سال تحمل گرسنگی و سرما و ذلت‌های فراوان، در اواخر۱۹۲۰ به «چکا» یا همان سازمان امنیت حکومت کمونیستی منتقل شد. در چکا به او سمت عضو رابط بین رؤسای اداره و عوامل مخفی مأمور سرکوب راهزنان و نهضت‌های انقلابی منطقه اورال روسیه، محول شد. در اکتبر۱۹۲۱ به‌سبب آشنایی با زبان ترکی و فارسی، از محل مأموریت خود به مسکو عزیمت کرد و در اداره مرکزی چکا به سمت کارشناس زبان فارسی منصوب و در ژانوی ۱۹۲۲ به قصد مبارزه با جنبش باسمه‌چیان عازم بخارا شد. همزمان با عزیمت وی به آسیای میانه، تغییر و تحولاتی در سازمان امنیت حکومت کمونیستی روی داد؛ سازمان جدیدی به نام «گ. پ. ئو» تأسیس و چکا منحل گردید و تمام اعضای آن به سازمان جدید منتقل شدند.

در مأموریت بخارا به او سمت رئیس امور ضدجاسوسی منطقه بخارا محول شد. او وظیفه داشت با جنبش باسمه‌چیان که حالا رهبری آن‌ را «انورپاشا» وزیر جنگ فراری عثمانی بر عهده گرفته بود، مبارزه کند. لنین که از نفوذ معنوی انورپاشا بر ترکان آسیای میانه اطلاع داشت پیش از این در دیداری با انورپاشا، از او برای خاموش کردن آتش شورش و تشویق مردم ترکستان به‌منظور پذیرش حکومت جدید استمداد طلبیده بود. او شخصاً انورپاشا را به مسکو دعوت کرده بود تا با وی در این زمینه مذاکره کند. آقابکف هدف لنین از اتحاد با انورپاشا را در کتاب خاطرات خود متحد کردن همه گروه‌های شورشی و تاختن به هندوستان بیان کرده‌است. به‌این‌ترتیب در پاییز ۱۹۲۱ انورپاشا به بخارا وارد شد. اما چند روز پس از رسیدن به بخارا تمام قول و قرارهایش با لنین را به فراموشی سپرد و به بهانه شکار از شهر خارج شد و به امیر امان‌الله خان حاکم افغانستان و امیر عالم‌خان رهبر باسمه‌چیان پیام فرستاد و با آنها بیعت کرد.

هم‌زمان با این تحولات به آقابکف مأموریت دادند محل اختفای انورپاشا را شناسایی کند. آقابکف به همراه یک دستیار در کسوت دستفروشی دوره‌گرد به بخارا عزیمت کرد و پس از چندین روز تعقیب و مراقبت محل اختفای انورپاشا را کشف کرد. نیروهای ارتش در ساعت ۷ صبح روز بعد به محل اسکان انورپاشا و نیروهایش یورش بردند و پس از چندین ساعت نبرد سنگین موفق شدند انورپاشا و تعداد زیادی از یارانش را کشته و یا دستگیر نمایند. درباره سرنوشت انورپاشا اختلاف‌نظر وجود دارد. آقابکف اظهار می‌دارد که: «پس از پایان نبرد موقعی که به معاینه اجساد پرداختند، جسد انورپاشا در میان کشته‌شدگان پیدا شد و بلافاصله یکی از افسران سوار شمشیر کشید و سر انور پاشا را از بدن جدا کرد.» اسماعیل رایین نویسنده کتابی با موضوع تاریخچه قتل عام ارامنه عثمانی، بدون ذکر منبع مدعی است کسی که سر از بدن انورپاشا جدا کرد، آقابکف بوده‌است. این‌گونه به‌نظر می‌رسد که آقابکف نقش خود در قتل انورپاشا را از ترس انتقام‌گیری ترک‌های ملی‌گرا، عامداً انکار می‌کند. پیروزی در این مأموریت باعث ترقی رتبه آقابکف در «گ.پ.ئو» گردید و مدتی بعد او را در۱۹۲۴ به افغانستان فرستادند. قبل از عزیمت به محل جدید مأموریت، به او در مسکو تعلیمات خاصی دادند که شامل «روش دستبرد زدن به پاکت‌های سری لاک و مهر شده و طرز دوباره‌سازی لاک و مهر پاکت‌ها می‌شد». او در افغانستان هم‌زمان چند وظیفه مختلف داشت: اول اینکه او می‌بایست بقایای افراد جنبش باسمه‌چی را که پس از مرگ انورپاشا از بخارا به افغانستان گریخته بودند زیر نظر بگیرد و توطئه‌های احتمالی آنان را بر ضد شوروی خنثی کند. دوم، تحت‌نظر گرفتن روابط خارجی افغانستان با دول خارجی به‌طور عام و با انگلستان به‌طور خاص. چراکه شوروی از حضور بریتانیا در نزدیکی مرزهایش به‌شدت بیمناک بود. و سوم زیر نظر داشتن اتباع آلمانی ساکن افغانستان. در این مورد هم شوروی نسبت به حضور آلمان‌ها در آن کشور احساس خوبی نداشت و آنها را مزاحم برای منافع خود تلقی می‌کرد. در نهایت آقابکف بعد از دو سال خدمت در افغانستان و با کارنامه‌ای درخشان در ۱۹۲۶ به مسکو احضار شد.

اولین مأموریت آقابکف در ایران

آقابکف در ماه اوت ۱۹۲۶ (۱۳۰۴)، تحت عنوان «بازرس کل هیئت تجاری شوروی در ایران» به‌طور رسمی مأمور خدمت در ایران گردید. او زیرنظر «کازاس» رئیس کل گ.پ.ئو در ایران کار می‌کرد و در اولین مأموریت خود برای سروسامان دادن به اوضاع تشکیلات امنیتی کشور متبوع خود به مشهد مسافرت کرد. روس‌ها از سال‌ها پیش شبکه‌ای گسترده از جاسوسان، خبرچینان و مزدوران را در ایران با هدف جمع‌آوری اطلاعات محرمانه از ادارات دولتی و سفارتخانه‌های خارجی مقیم ایران تشکیل داده بودند. عمده‌ترین هدف روس‌ها از جاسوسی در آسیای میانه، خاورمیانه، شمال آفریقا و هندوستان زیرنظر گرفتن کلیه تحرکات سیاسی، نظامی و اقتصادی بریتانیا در آن مناطق بود. روسیه این‌گونه تصور می‌کرد که طی چند سال آینده، جنگی بزرگ بین آنها که تنها حکومت کارگری جهان بودند و بریتانیا رهبر جهان سرمایه‌داری در خواهد گرفت.

یکی از راه‌هایی که روس‌ها برای جاسوسی از بریتانیا به‌کار می‌بردند، استخدام افراد ایرانی شاغل در ادارات و وزارتخانه‌های مهم و حیاتی همچون وزارت پست و تلگراف و وزرات جنگ بود. وزارت پست و تلگراف از این جهت مهم بود که گویا در آن سال‌ها مراسلات سفارتخانه بریتانیا در ایران با پست عادی جابه‌جا می‌شد و نه با پست سیاسی و دیپلماتیک. روس‌ها با پی‌بردن به این موضوع، به سراغ برخی از کارمندان پستخانه دولتی ایران رفتند و توانستند عده‌ای از آنها را فریفته و در ازای پول آنها را وادار به همکاری با خود نمایند. «حسین» کارمند پستخانه مشهد یکی از این افراد بود. او با یک روز به تأخیرانداختن تحویل نامه‌ها به کنسولگری بریتانیا در مشهد، آنها را به مأمورین گ.پ.ئو تحویل می‌داد و آنها با بازکردن مهروموم نامه‌ها، از آنها عکسبرداری کرده و دوباره مثل روز اول نامه‌ها را مهروموم می‌کردند و تحویل مأمور اداره پست می‌دادند و او نیز فردای همان روز نامه‌ها را به کنسولگری بریتانیا تحویل می‌داد.

از دیگر راه‌های جاسوسی در ایران، بهره‌برداری روس‌ها از مؤسسات تجارتی و بازرگانی بود که در ایران تأسیس کرده بودند. روس‌ها چندین شرکت بزرگ و کوچک در ایران داشتند که شامل شرکت بازرگانی ایران و شوروی، شرکت بازرگانی تولید و صادرات ابریشم ایران، شرکت تجارتی پنبه ایران و شوروی، بانک ایران و شوروی، شرکت حمل‌ونقل ایران و شوروی، شرکت حمل‌ونقل اواطوریان، شرکت قند ایران و شوروی، شرکت نفت ایران و آذربایجان معروف به پرس آذنفت و شرکت نساجی ایران و شوروی و غیره می‌شد. برخی از کارمندان محلی این شرکت‌ها برای روس‌ها جاسوسی و خبرچینی می‌کردند که البته فعالیت آنها برای مأمورین پلیس ایران آشکار بود و همواره مقامات امنیتی کشور از فعالیت بنگاه‌های تجاری روسیه در ایران ابراز نگرانی می‌کردند. در مشهد و بلوچستان هم تعدادی از این شرکت‌ها فعالیت می‌کردند که برخی از آنها بر اساس مندرجات خاطرات آقابکف عبارت بودند از نماینده مجمع تجارت پشم شوروی در بیرجند به مدیریت «هوفمن»، شرکت سرویس اتومبیل‌رانی زاهدان ـ مشهد به مدیریت «بلچین» ونمایندگی شرکت نفت شوروی در قوچان به مدیریت «میشل گاینف». تشکیلات جاسوسی شوروی در خراسان و بلوچستان بسیار وسیع و منظم بود. آقابکف در این باره می‌نویسد: «در ایالت خراسان ما در حدود۵۰ مامور مخفی داشتیم و چنان بر اوضاع مسلط بودیم که از یک نامه و یا یادداشت معمولی دولت ایران گرفته تا مهم‌ترین اسناد سیاسی کنسولگری انگلیس در بدو ورود و یا در هنگام خروج از این ایالت محال بود از نظر ما مخفی بماند.»

آقابکف و مذاکرات تجاری ایران و شوروی

یکی از رویدادهای مهمی که در مدت اقامت آقابکف در مشهد به وقوع پیوست، مسئله مذاکرات تجاری ایران و شوروی بود. این مذاکرات که از خرداد ۱۳۰۵ آغاز شده بود به یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های سیاست خارجی ایران در اوایل حکومت رضاشاه بدل شده بود و می‌رفت که روابط دو کشور را به مرحله خطرناکی برساند. شایان ذکر است که از اواخر ۱۹۲۶/ ۱۳۰۴، دولت شوروی اعلام کرد که برای رفع برخی از مشکلات اقتصادی خود و در راستای اجرای سیاست‌های صنعتی کردن کشور در قالب برنامه موسوم به «نپ» و حفظ ارزش پول ملی خود، تصمیم گرفته‌است که از ورود اغلب کالاهای تجاری از چین، افغانستان، ترکیه و ایران به شوروی جلوگیری کند. در این میان صادرات محصولات کشاورزی ایران به استثناء پنبه به شوروی قدغن شد و مأموران گمرکی شوروی تمام مبادی ورودی مرزهای خود را به روی ایران بستند. این اقدام شوروی اثرات مخربی بر اوضاع اقتصادی و معیشتی تجار و بازرگانان ایالت‌های شمالی ایران بر جای نهاد، چرا که اقتصاد این ایالت‌ها از دیرباز به تجارت با روسیه گره خورده بود و این قطع رابطه ناگهانی، ضربه شدیدی به آنها زد و باعث تشویش و نگرانی بازرگانان و حتی دولت ایران گردید. پس از تاجگذاری رضاشاه در اردیبهشت۱۳۰۵، تیمورتاش وزیر دربار مأموریت یافت که با سفر به شوروی، مسائل پیش‌آمده در روابط تجاری دو کشور را به بحث گذاشته و هرچه سریع‌تر راه حلی برای برون رفت از این مشکل پیدا کند. اما پس از چندماه مذاکرات فشرده، تیمورتاش نتوانست موفقیتی در این زمینه کسب کند و در نتیجه رضاشاه وی را به تهران احضار کرد و مذاکرات تعطیل گردید. در همین مدت مأموران نظامی شوروی عده‌ای از تجار ایرانی را در تفلیس و باکو به جرم در اختیار داشتن کالاهای قاچاق، دستگیر و زندانی کردند. دولت ایران هم ضمن مکاتبه با سفارت شوروی و اعتراض به این برخوردها، خواهان توضیح مقامات مسکو شد. پاسخ سفارت شوروی روشن بود. آنها اعلام کردند که چون از طرف دولت روسیه حمل مال‌التجاره برای روسیه به کلی قدغن شده، بنابراین افرادی که می‌خواهند بدون اجازه به شوروی کالا صادر کنند، دستگیر و اجناس‌شان ضبط می‌شود و هیچ تضمینی در جبران خسارت وارده و پرداخت قیمت اجناس در کار نخواهد بود.

این کشمکش‌ها با چاپ مقالاتی انتقادی در روزنامه شفق سرخ به مدیریت علی دشتی و پاسخ‌های متقابل رادیو مسکو به آن مقالات وارد فاز جدیدی شد. شفق سرخ در یکی از شماره‌های خود نوشت: «آیا راه و رسم دوستی مقتضی این است که سرحدات خود را روی مال‌التجاره ایران بسته و صدهزار خانواده تجار و ملاک و برزگر خراسان، قزوین، آذربایجان، گیلان، مازندران و استرآباد را دچار بدبختی نمایند؟»

رادیو مسکو و مطبوعات قفقاز در پاسخ به شفق سرخ حملات تندی علیه ارکان رژیم کردند و نسبت به مجلس شورای ملی و دولت و شخص رضاشاه بنای بدگویی و توهین گذاشتند. متقابلاً شفق سرخ در شماره چهارم دی ۱۳۰۵ نوشت:«ما انتظار داشتیم مذاکرات دولت به جایی برسد. منتظر بودیم ببینیم این دولتی که با ما اظهار صمیمیت می‌کند و در تحت لفافه‌های دیپلماسی می‌خواهد خود را حامی شرق و دوست ملت ایران نشان دهد بالاخره چگونه مواعید خود را به انتها خواهد رسانید… بالاخره مجبور شدیم اعتراف کنیم که کلمات فریبنده کارگر، رنجبر، بیچاره و بینوا که دائما ورد زبان دیپلماسی روسیه است همه دورغ و برای فریب یک مشت مردم ایران و بدبختی است که اغفال این کلمات شده‌اند. روسیه می‌خواهد اجناس خود را در ایران به فروش برساند، امتعه خود را به هر قیمتی می‌خواهد به ملت ایران تحمیل کند ولی در مقابل چیزی از ایران نخرد و اگر مختصر مال‌التجاره هم در شمال ایران موجود است به هر طرزی خودش میل دارد از دست ملت ایران به مفت بگیرد….»

از طرفی بازرگانان ایرانی که از مذاکرات تیمورتاش ناامید شده بودند در بهمن‌ماه ۱۳۰۵، جمعیتی را در گیلان تأسیس کردند که به «جمعیت نهضت اقتصاد» مشهور گشت. این تشکیلات به سرعت در مازندران، خراسان، تبریز، قزوین و تهران دارای شعباتی گردید. خواسته‌های اساسی این جمعیت از دولت ایران عبارت بودند: «۱- تعدیل و توازن صادرات و واردات مملکتی. ۲- منع ورود اشیاء تجملی از روسیه به ایران. ۳- آزاد کردن تجار ایرانی زندانی در شوروی. ۴- جمع‌آوری کلیه موسسات تجاری و بازرگانی شوروی در خاک ایران. ۵- انعقاد یک قرارداد تجاری منصفانه بین دو کشور برپایه مبادله کالا به کالا.» همچنین تجار تهدید کردند که اگر دولت هرچه زودتر موفق به خاتمه‌دادن به این وضع نشود و گشایشی در امور تجار و بازرگانان رخ ندهد، اقدامات تنبیهی متقابلی را علیه منافع شوروی در خاک ایران انجام می‌دهند مانند تصرف گمرکات و تحریم خرید و فروش کالاهای روسی و اخراج تجار روسی از کشور. در این بین آقابکف و سازمان گ.پ.ئو دست به یک سلسله اقداماتی زدند که به زعم آنها اگر به نتیجه می‌رسید، می‌توانست در مذاکرات تجاری، طرف روسی را در موقعیت بهتری قرار دهد و توان کسب امتیاز از ایران را پیدا می‌کرد. روس‌ها دریافته بودند که حکومت ایران تحت‌فشار افکار عمومی و تنگنای ناشی از وضع وخیم اقتصادی ایالات شمالی کشور قرار دارد و همین امر قدرت تصمیم‌گیری و چانه‌زنی را از ایران سلب کرده‌است و اگر آنها می‌توانستند بر میزان این فشار بیافزایند، ممکن بود که حکومت ایران از سر استیصال و اضطرار تن به قراردادی بدهد که در آن منافع حداکثری طرف روس لحاظ شده باشد. بر اساس همین تحلیل آقابکف دست به کار شد و فعالیت‌هایی همزمان در تهران و مشهد صورت گرفت. نخستین اقدام آقابکف در مشهد کوشش در جهت جلب همکاری روحانیون این شهر با خواسته‌های طرف روس بود، اما از آنجا که روحانیون به‌دلیل مسائل ایدئولوژیک هیچ علاقه‌ای به همکاری و همیاری با کمونیست‌ها از خود نشان نمی‌دادند، درنتیجه روس‌ها از راهی وارد شدند تا کوچک‌ترین سوءظنی در روحانیون برانگیخته نشود. گ.پ.ئو مشهد دریافته بود که یکی از تجار به نام شهر پسرخواند یکی از مشهورترین روحانیون مشهد به اسم «آیت‌الله کفایی» معروف به «آقازاده» است. آقابکف با جلب‌نظر این پسرخوانده موفق شد به آیت‌الله کفایی نزدیک شده و همکاری او را به دست آورد. خواسته روس‌ها از این روحانی آن بود که در محافل و مجالس و بر بالای منابر به دولت ایران در جهت تسریع در بستن یک قرارداد تجاری با روس‌ها فشار وارد کند و افکار عمومی مردم را در جهت این امر کانالیزه کند. این مسئله به خوبی پیش رفت و روس‌ها به خواسته خود رسیدند. همزمان روس‌ها در تهران توسط مأمور خود به نام «محمدعلی میرزا خاقانی» که متصدی رمز دفتر نخست وزیر(حسن مستوفی) بود، کلیه تلگراف‌های رمز مبادله‌شده بین تیمورتاش و وزیر امورخارجه علیقلی‌خان انصاری (مشاورالممالک) را به دست آورده و از محتوای آنها آگاه می‌شدند و به‌همین سبب همیشه در مذاکرات یک گام جلوتر بودند. این اقدامات و فشار تجار بر دولت در نهایت اثر خود را بخشید و حسن مستوفی نخست وزیر اعلام کرد که به جای تیمورتاش شخص وزیر امورخارجه را برای ادامه مذاکرات به مسکو اعزام خواهد کرد. آخرالامر در ۸ مهرماه ۱۳۰۶ قرارداد موقت دوساله با طرف روسی امضاء شد که بیشتر بندهای آن متضمن تأمین منافع تجاری روس‌ها بود. آقابکف توانست از این مأموریت با پیروزی بیرون بیاید و برای استراحت به مسکو سفر کرد.

دومین مأموریت آقابکف در ایران

آقابکف در مرخصی به سر می‌برد که به وی اطلاع دادند ترفیع رتبه گرفته و این‌بار به سمت رئیس کل گ.پ.ئو در ایران منصوب شده‌است و باید هرچه زودتر خود را برای سفر به آن کشور آماده کند. آقابکف پس از عهده‌دار شدن منصب جدید در تهران، شروع به مطالعه در خصوص شبکه گ.پ.ئو در ایران کرد. او متوجه شد که از سال‌های بسیار دور سازمان امنیت کشور متبوعش جاسوسان و خبرچینانی در ایران دارد. حتی سابقه برخی از این جاسوسان به دوره تزاری می‌رسید. ضمن بررسی سوابق افرادی که برای گ.پ.ئو در ایران کار می‌کردند به افرادی برخورد که بیشتر آنها در سازمان‌ها و ادارات و وزارتخانه‌های ایران مشغول به کار بودند و گروهی هم مستقل بودند. از نظمیه و وزارت جنگ گرفته تا وزارت فوائد عامه و وزارت پست و روزنامه‌نگار و کارمند خبرگزاری تاس و پزشک و غیره. او در این‌باره می‌نویسد: «اهمال و لاقیدی وزارتخانه‌های ایران به حدی بود که ما می‌توانستیم پرونده‌های آنها را این چنین و بدون آنکه کسی متوجه فقدان آنها شود برای چندروز نزد خود نگه داریم. ما عین این کار را با اسناد مربوط به شرکت نفت انگلیس و ایران و شرکت‌هایی که عهده‌دار ساختن راه‌آهن ایران بودند، نیز انجام می‌دادیم.»

اما این شبکه گسترده از جاسوسان و خبرچینان متمرکز نبودند به‌گونه‌ای که امور مربوط به ایالت خراسان و بلوچستان زیر نظر مستقیم مسکو اداره می‌شد و امور مربوط به گیلان زیر نظر باکو و امور مربوط به آذربایجان زیر نظر تفلیس اداره می‌شد. این به‌هم‌ریختگی در مراکز تصمیم‌گیری، زمینه بروز پاره‌ای مشکلات در کیفیت فعالیت گ.پ.ئو در ایران را فراهم کرده بود. مسکو که از این مشکلات مطلع بود، چند روز پس از ورود آقابکف به تهران، برای او دستورالعملی سه ماده‌ای به این مضمون فرستاد: «۱- بایستی به فعالیت‌های گ.پ.ئو در ایران مرکزیت داده و رهبری عملیات کلیه مامورین در تمام ایالات ایران را در اختیار بگیرد.۲- شبکه‌ای از جاسوسان در جنوب ایران تشکیل دهید که مخصوصا مراقبت کامل و کافی از نواحی جنوب شرقی به سمت هند و نواحی جنوب غربی به سمت عراق بنمایند.۳- توجه مخصوص به فعالیت‌های عشایر خوزستان در منطقه امتیاز شرکت نفت انگلیس و ایران نموده و دائما از نزدیک مراقب مراکز نفتی باشید.»

آقابکف در مقام ریاست کل گ.پ.ئو پس از دریافت این دستورالعمل، دست به کار شد و ضمن منسجم‌کردن و سروسامان بخشیدن به شبکه خود در ایران، آن را گسترش داد و برای جاسوسی و خرابکاری در کشور شیوه‌های جدیدی را نیز به کار گرفت. یکی از این اقدامات رصدکردن فعالیت اقتصادی بریتانیا در عراق توسط مأموران ایرانی بود. به‌همین سبب او به وزارت امور خارجه ایران نفوذ کرد و توانست دو تن از کنسول‌های ایران را که پیشتر در شهرهای ایروان و نخجوان کار کرده بودند به شبکه خود جلب کند. یکی از این دو کنسول بعدها به خانقین در عراق منتقل شد و توانست در سمت جدید برای روس‌ها بسیار مثمر ثمر باشند

همچنین آقابکف برای ورود خرابکاران به ایران شیوه‌ای زیرکانه‌ای را به کار گرفت. سازمان گ.پ.ئو برای افرادی که قصد انتقال آنها را به ایران داشت پاسپورت و هویت جعلی تهیه می‌کرد و اسامی آنها را به‌منزل کسانی که در شوروی تحت تعقیب پلیس و نیرهای امنیتی‌اند در روزنامه‌ها منتشر می‌کرد. این افراد پس از گذر از مرز ایران خود را به اولین پاسگاه رسانده و با نشان‌دادن روزنامه مذکور و بیان اینکه به خاطر مبارزه با سیستم حاکم در شوروی به مرگ محکوم شده‌اند، از مسئولان ایران تقاضای پناهندگی می‌کردند. گروهی دیگر از خرابکاران نیز به همراه سیل بزرگی از روس‌های مهاجر، که بیشترشان از قحطی وگرسنگی فرار می‌کردند، وارد کشور می‌شدند. مأموران ایرانی که مطلع بودند در میان این مهاجران کسانی هستند که برای اهداف جاسوسی و ضربه‌زدن به منافع ایران وارد کشور می‌شوند، ترتیباتی اتخاذ کردند تا حد امکان بتوانند جلوی کار آنها را بگیرند. یکی از این اقدامات اسکان ندادن مهاجران در ایالت‌های هم مرز با شوروی و دیگری استخدام نکردن آنها در مشاغل مختلف بود. آقابکف بر اساس دستورالعمل صادره از مسکو موظف بود شبکه گسترده‌ای ازحامیان و دوستان مورد اعتماد شوروی در میان عشایر جنوب ایران ایجاد کند تا آنها در موقع مقتضی و در صورت بروز جنگ بین بریتانیا و شوروی، به تأسیسات نفت در خوزستان حمله کرده و به آن خسارت وارد کنند. این برنامه رونوشتی از طرح آلمانی‌ها در خلال جنگ اول جهانی بود. به‌همین منظور آاقابکف سفری به جنوب ایران کرد و از شهرهای قم، اصفهان، شیراز و بوشهر دیدن کرد و دستورات لازم برای تأسیس شعبه گ.پ.ئو در این مناطق صادر نمود.

فرار بوریس باژانف به ایران

در اوایل ماه ژانویه سال ۱۹۲۸ میلادی، به آقابکف اطلاع دادند که منشی مخصوص استالین در پولیت بورو به همراه یک کمونیست دیگر از مرز ترکمنستان به ایران فرار کرده است و آقابک می‌بایست بر اساس دستور شخص استالین هر چه زودتر مرده یا زنده آنها را به مسکو تحویل دهد. «بوریس باژانف» منشی استالین و همراهش «ماکسیموف» که به بهانه شکار از عشق‌آباد خارج شده بودند، با گذر از بیراهه وارد ایران شده و خود را به مقامات پلیس ایران در مشهد تسلیم کرده بودند. در این میان آقابکف و تیم ترور وی دست به کار شده و در چند بزنگاه اقدام به مسموم کردن و یا شلیک به فراریان کرده که هیچ‌کدام موفقیت‌آمیز نبودند. پلیس مشهد هم برای حفاظت از این دوتن، آنها را به زندان نظمیه منتقل کرد و چندین مأمور پلیس را شبانه‌روز به مراقبت از آنها گمارد. در نهایت بوریس باژانف و ماکسیموف پس از سه ماه اقامت در زندان مشهد با هماهنگی کنسول بریتانیا در زاهدان (اسکراین)، به هندوستان رفته و از آن‌جا نیز به اروپا پناهنده شدند.

مبارزه با دشمنان شوروی در خاک ایران

از عمده وظایف آقابکف در ایران، مبارزه با دشمنان داخلی شوروی بود. این دشمنان شامل ارامنه داشناک، قفقازی‌های مساواتی و روس‌های سفید یا همان طرفداران حکومت تزاری بودند. عمده نگرانی و فعالیت گ.پ.ئو متوجه ارامنه داشناک می‌شد چراکه آنها بسیار مصمم، سازمان‌یافته و پرکار بودند. داشناک‌ها که خواهان استقلال از شوروی بودند از دو مرکز عمده فرماندهی می‌شدند. یکی دفتر مرکزی حزب در پاریس و دیگری دفتر محلی حزب داشناک در تبریز. آقابکف برای زیرنظر گرفتن داشناک‌های تبریز و خنثی‌کردن عملیات خصمانه آنها در ارمنستان شوروی، «کارو میناسیان» رییس گ.پ.ئو تبریز را مأمور کرد تا با استخدام چند نفر از کارمندان پستخانه تبریز مراسلات آنها را کنترل کند. آنها ضمن بازرسی نامه‌های ارامنه داشناک دریافتند که «مرادیان» رهبر داشناک‌ها که در کردستان ترکیه اقامت دارد با شورشیان کرد ترکیه به رهبری «احسان نوری پاشا» باب دوستی و اتحاد را گشوده و پول، اسلحه و جنگجو در اختیار کردهای شورشی قرار می‌دهد. این روابط ازآن‌جا برای روس‌ها مهم بود که درآن مقطع روس‌ها در فکر ایجاد کشوری کرد در منطقه بودند و در همین راستا گ.پ.ئو تبریز مأموریت داشت در مهاباد یک مرکز عملیاتی تأسیس کند تا بتواند این ایده را با کردهای ایران، عراق و ترکیه جلو ببرد. اما پس از مدتی و با مخالفت مقامات مسکو با اید کردستان مستقل و نگرانی از واکنش ترکیه و ایران و عراق که تحت‌الحمایه بریتانیا بود، از این نقشه صرف‌نظر کردند و طرحی دیگر را جایگزین کردند. این طرح روی دوستی و حمایت کردها از شوروی در زمان وقوع جنگ بین بریتانیا و شوروی حساب می‌کرد و نقش کردها ایجاد اختلال در خطوط مواصلاتی بریتانیا در عراق و خرابکاری در تأسیسات نفت خانقین می‌شد.

همچنین روس‌ها برای مبارزه با داشناک‌ها سعی کردند در ساختار خلیفه‌گری ارامنه که ارزش معنوی و سیاسی بسیاری برای ارامنه بود رخنه کرده و رهبران دینی همسو با سیاست‌های مسکو را در آن نهاد داشته باشند. آقابکف هنگامی که در ایران روی پرونده ارامنه کار می‌کرد متوجه شد که خلیفه ارامنه تبریز به نام «نرسس»، ضمن آنکه خودش عضو حزب داشناک است، نفوذ زیادی هم در بین ارامنه دارد و از ابراز دشمنی با مسکو در مجامع خصوصی و عمومی دریغ نمی‌کند آقابکف تصمیم گرفت نرسس را از صحنه خارج کند. برای این کار گ.پ.ئو متوسل به جاسوس شماره ۵۸ خود در پاریس کشیش «کیچیان» شد که در سال‌های گذشته در ایران زندگی و کار کرده بود. آقابکف جزییات برنامه خود را با وی در میان گذارد و کیچیان به سرعت عازم ارمنستان گردید و پس از چندی کاتولیکوس در اثر فشار و تهدیدهای کیچیان و گ.پ.ئو مجبور شد نرسس را از کار برکنار کرده و جای وی را به کیچیان بدهد. کیچیان هم به محض ورود به تبریز نرسس را از کار اخراج کرده و او را به ارمنستان فرستاد. بدین ترتیب مسکو توانست از شر یکی از دشمنان سرسخت و محبوبش در تبریز نجات یابد. در همین حال گ.پ.ئو با دیگر دشمن خود، قفقازی‌های عضو حزب مساوات نیز مبارزه می‌کرد. مساواتی‌ها که همانند داشناک‌ها خواهان استقلال از شوروی بودند، در دو مرکز استانبول و تبریز سازمان‌دهی شده بودند. آقابکف ضمن رصد مراسلات و مکاتبات آنها متوجه شد که حکومت لهستان با پرداخت ماهانه هزار دلار از فعالیت آنها برضد شوروی حمایت می‌کند. دیگر گروهی که در لیست دشمنان شوروی قرار داشت، روس‌های سفید و یا همان طرفداران حکومت ساقط‌شده تزاری بودند. فعالیت روس‌های سفید در اروپا و در ایران متمرکز شده بود. بندرانزلی پایگاه محلی آنها محسوب می‌شد و به‌همین دلیل آقابکف با تقویت گ.پ.ئو انزلی و گماردن شخصی بنام «افیموف» به ریاست آن سعی در خنثی کردن عملیات آنها علیه شوروی داشت. روس‌های سفید قصد داشتند در عملیاتی بزرگ چاه‌های نفت باکو را منفجر کنند که آقابکف با کشف نقشه آنها پیش‌دستی کرده و جلوی این حمله را گرفت. آقابکف در ششم مه ۱۹۲۸/۱۳۰۷، با پایان یافتن مدت مأموریتش تهران را به مقصد مسکو ترک کرد. او وضع سازمان متبوعش را در ایران این‌گونه توصیف کرد: «در حال حاضر تشکیلات سرویس مخفی گ.پ.ئو درایران به حدی تکامل یافته که می‌تواند در صورت قطع روابط سیاسی و یا وقوع جنگ بین دو کشور مانند یک سازمان رسمی به ما خدمت کند. هم‌اکنون ایران برای ما مرکز جاسوسی هندوستان و عراق نیز می‌باشد و همان‌گونه که برلین مرکز گ.پ.ئو در اروپاست، تهران نیز مرکز گ.پ.ئو در غرب آسیا شمرده می‌شود و تهران برای ما حکم برلین ثانی است».

آقابکف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.