پاورپوینت کامل فلسفه نظری تاریخ ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فلسفه نظری تاریخ ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فلسفه نظری تاریخ ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فلسفه نظری تاریخ ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

اصرار سخت پساامروزین‌گرایان این است «که آن گذشته که زمانی بالفعل بود، تنها از طریق متنها در ‌دسترس و بنا بر این چیزی خواندنی است.» معلوم نیست منظور از «متنها» کتاب تاریخ است، یعنی مطالب منابع ثانوی، یا مطالب منابع اولیه مانند نامه‌ها، بایگانی‌ها و اوراق دولتی یا هر دو! پس بدین دلیل، اگرچه پساامروزین‌گرایان وجود عینی چیزها را در گذشته انکار نمی‌کنند، اما این حقیقت که آنها وجود داشته و یا اتفاق افتاده‌اند، «در کمترین حد به شما نمی‌گوید چگونه آنها را با بازنمایی تاریخی، راستین و یا عینی سازید، بلکه از آنجا که عینیت و حقیقت به هیچ رو از صرف وجود یک عین خارجی تحقیق از عهد باستان نشأت نمی‌گیرد، این ویژگی‌های شناخت تنها می‌تواند منبعث از ساز و کارهای داخلی و انسجام روشهای تبیینی مورد استفاده برای آنها باشد.»

اصرار سخت پساامروزین‌گرایان این است «که آن گذشته که زمانی بالفعل بود، تنها از طریق متنها در ‌دسترس و بنا بر این چیزی خواندنی است.» معلوم نیست منظور از «متنها» کتاب تاریخ است، یعنی مطالب منابع ثانوی، یا مطالب منابع اولیه مانند نامه‌ها، بایگانی‌ها و اوراق دولتی یا هر دو! پس بدین دلیل، اگرچه پساامروزین‌گرایان وجود عینی چیزها را در گذشته انکار نمی‌کنند، اما این حقیقت که آنها وجود داشته و یا اتفاق افتاده‌اند، «در کمترین حد به شما نمی‌گوید چگونه آنها را با بازنمایی تاریخی، راستین و یا عینی سازید، بلکه از آنجا که عینیت و حقیقت به هیچ رو از صرف وجود یک عین خارجی تحقیق از عهد باستان نشأت نمی‌گیرد، این ویژگی‌های شناخت تنها می‌تواند منبعث از ساز و کارهای داخلی و انسجام روشهای تبیینی مورد استفاده برای آنها باشد.» بدین ترتیب برای دستیابی به اظهارات عینی و درست درباره گذشته (یعنی برای بازنمایی گذشته)، چیزی که لازم است، معرفت‌شناسی و روش است.

این درست است؛ اما بسیاری از تاریخ‌نویسان و نظریه‌پردازان فکر می‌کنند که آنها را از پیش داشته‌ایم. از سوی دیگر، پساامروزین‌گرایان کارآیی روش تاریخی و معرفت‌شناسی متعارف را به دلایلی مردود دانسته‌اند (یا به راستی می‌دانند؟) که تشریح کرده‌ایم. صحیح‌تر این است که بگوییم آنها ادعای حقیقت و عینیت مطرح شده برای تاریخ متعارف را مردود می‌دانند. اساساً روشن نیست که روش آن را مردود بدانند: بر پایه دستیابی به شواهد، استنباط از آنها و (حسب مورد) ساخت گزارش‌های روایی مبتنی بر این مفهوم که «حقیقت» آن خاصیت گفتمان است که وقتی کسی اظهار می‌دارد که قضیه از این قرار است، قضیه به راستی از این قرار باشد؛ زیرا چه رهیافت دیگری را مطرح می‌سازند؟ به نظر می‌رسد که هیچ‌کدام را نداشته باشند، اما گرفتار آن مورد‌ی هستند که بنا به نظرشان قادر به کسب شناخت عینی از گذشته متعین نیست. انجام این کار، به جای جستجو برای بدیلی واقعی، برایشان فایده‌ای ندارد، زیرا در هر صورت از نظر آنها، هیچ نوع گفتمانی هرگز نمی‌تواند حقیقت (حال یا گذشته) را امانتدارانه بازنمایی کند.

بازگردیم به آن هسته فرسایشی: نه متعلق به خود پساامروزین‌گرایی به مثابه رهیافتی در قبال زیبایی‌شناسی، بلکه به پساامروزین‌گرایی وقتی در مورد دنیای واقعیت بوده‌بنیاد اعمال می‌شود. از نظر جنکینز و دیگران، گذشته واقعی، متعین و عینی است؛ اما دقیقا این ویژگی‌ها را نمی‌توان در گفتمان تاریخی متعارف امروز یا هر گفتمان دیگر بازپس‌گرفت.

پس در حقیقت ممکن است افکار جنکینز را بر پایه ارزش ‌ظاهری آن تفسیر کنیم، مانند آنکه بگوییم تاریخ، ‌گفتمان یا رشته‌ای است فی‌نفسه بدون گذشته که به آن وارد می‌شود؛ اما تفاوت آن است که آگاهی پساامروزین از این باید نه تنها ـ همانند مورد مانسلو ـ موجب تحریک «خوداندیشی» بیشتر در قبال تاریخ‌نویسان باشد، که باید به آنها اجازه دهد از تاریخ همچون ابزار ارتقای آزادسازی دیگر نیز بهره جویند (زیرا در هر صورت تاریخ از نظر پساامروزین‌گرایان عملا گونه‌ای تخیلی است). در حقیقت ممکن است هر دو به حد همان چیز برسد؛ چون شاید «خوداندیشی» مانسلو تنها باورشناسی مخفیانه «دیگر» باشد.

در حدی که همه مطالب بالا تفسیری منصفانه از نکته اصلی جنکینز و برداشتی منصفانه با همان اهمیت از تلویحات آن است، خواننده می‌تواند دقیقا دریابد چرا بسیاری از تاریخ‌نویسان و نظریه‌پردازان فلسفه تحلیلی پساامروزین، تاریخ را (دست‌کم وقتی با قدرت شرح یابد، همان‌طور که در آثار جنکینز چنین است) بازنمایی «پایان تاریخ» می‌شمرند اگر قرار باشد که به سنگ بنای اصلی رشته تاریخ تبدیل شود. گذشته فی‌نفسه در آن وارد نمی‌شود؛ بیان اظهارات عینی یا درست درباره گذشته ناممکن است، تاریخ را نمی‌توان به خاطر نفس آن مطالعه کرد؛ تاریخ باید بپذیرد که تمرینی (حالا خودآگاهانه) در راستای اقناع باورشناختی باشد. همان‌طور که در آغاز یادآوری شد، برخی از پساامروزین‌گرایان این منطق را می‌پذیرند که در حقیقت این یعنی پایان تاریخ، و احتمالا کار دیگری با آن ندارند: موضعی کاملا محترم و منسجم (اگرچه معیوب)؛ اما عجیب آنکه دیگران نه تنها این را نه پایان تاریخ، که آغاز آن می‌بینند، که بالاخره از خطاها و توهم‌های پیشین رها شده است که از نظر بسیاری پگاهی است همان‌قدر عجیب که نادرست.

بازبینی بنیان‌های پساامروزین‌گرایی

این حقیقت که نظریه‌پردازان پساامروزین تاریخ ـ به‌رغم تفاوت تأکیدات و دیدگاه‌های سیاسی‌شان ـ در گزاره‌های بنیادین اندیش پساامروزین عمیقا تثبیت شده‌اند، بازبینی مورد اخیر را قبل از خاتمه (احتمالی) این روایت از پایان تاریخ ارزشمند می‌سازد. اساسا پسـاامروزین‌گـرایی جنبشی است مبتنی بـر چالش بنیان‌های جـاری معرفت‌شناسی؛ یعنی نحوه‌ای که به گمان ما به شناخت واقعیت دست می‌یابیم.

این به نوبه خود بر اَشکالی متمرکز است که در آن منظورمان بازنمایی واقعیت است ـ مانند فیلم، چاپ ـ اما به‌خصوص زبان به مثابه بازنمایی واقعیت. نظریه‌پردازان پساامروزین بر ناتوانی زبان برای تناظر با واقعیت پای می‌فشارند، به طوری که اگرچه برخی اذعان دارند که چیزی مانند واقعیتی عینی و درست «آنجا، آن بیرون» وجود دارد، اما منکر در دسترس بودن آن از طریق بازنمایی زبانی می‌گردند، برخی دیگر مفهوم واقعیت را کاملا کنار می‌گذارند.

از آنجا که پساامروزین‌گرایی در حوزه نقد هنر و ادبیات آغاز شد، گفتیم که پیشتر در فاصله‌ای از واقعیت قرار داشت، به طوری که مقدر بود به‌کاربرد آن در دنیای حقیقت (حوزه متمایز اما نه منحصر به فرد تاریخ) مسأله‌دار باشد. این ملاحظه می‌تواند دوام داشته و در دو نویسنده‌ای به اثبات برسد که آثارشان را بررسی کردیم؛ اما این مفهوم در مورد آنها دقیق‌تر است که فرضها در زبان جای گرفته و ذیل نحوه استفاده ما از زبان قرار دارد که دیدگاهشان را در این باره را شکل می‌دهد که تا کجا چیزهای درست یا عینی را می‌توان در گفتمان تاریخی به پیش راند (اساسا اگر بتوان چنین کرد).

در مورد جنکینز (اما در شالوده پساامروزین‌ترین نظریه) این فرضیات به واضح‌ترین شکل، همچون یکسونگری «باورشناختیی» به معنای یکسونگری سیاسی، به معنای موسع موضع‌گیری اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کلمه ارائه شده است. این به معنی نادیده گرفتن آن نیست که از نظر پساامروزین‌گرایان (و دیگران) این‌گونه یکسونگری نیز در گزینه همان چیزی عمل می‌کند که در موردش سخن می‌گوییم، مانند فرایند ویرایشی انتخاب اخبار یا انتخاب موضوع ازجانب تاریخ‌نویسان. اما این همان مفهوم که گفتمان خود (یعنی استفاده از زبان) ذاتا باورشناختی است، به گونه‌ای که واقعیت، از طریق زبان به مثابه واسطه شناخت، دور از دسترس و بیشتر نکته‌ای فلسفی و مستلزم تدقیق است.

باورشناسی سطحی و عمیق

تناظر (یا نبود آن) میان زبان و واقعیت در تلاش‌های‌ ما برای شناخت مورد اخیر متضمن مسأل جدیدی نیست. متفکرانی بوده‌اند که با این جنبه از معرفت‌‌شناسی دست و پنجه نرم کرده‌اند: هابز در سده هفدهم، ویکو در سده هجدهم و مارکس در سده نوزدهم، و «چرخش زبان‌شناختی» اتخاذی در بیشتر فلسفه‌های قرن بیستم که مشهور است. پس از این نظر، کانون توجه پساامروزین‌گرایان چیز چندان تازه‌ای نیست؛ اما چیزی که مشخصه بدیهی رهیافت آنهاست، تأکیدشان بر نقش «باورشناسی» است (به معنای گسترده کلمه) و بنا بر این لازم است توجه انتقادی‌مان را به این موضوع محدود سازیم و در میانه قرنهای متضمن نقشهای مختلف در قبال مسأله زبان و حقیقت، سرگردان به این سو آن سو سرک نکشیم.

اینجا پیشنهاد من این است که میان چیزی که می‌توان باورشناسی سطحی و باورشناسی عمیق خواند، تمایز قائل شویم. منظورم از مورد سابق، آن لحظاتی است که زبان بیش از حد باورشناختی است؛ یعنی آنجا که هم واژگان به کار رفته (مانند کلمات ترذیلی مختلف که نشان از نژادها و یا قومیت‌های مختلف دارد) و هم تلویح اظهاراتی که ضمن استفاده از زبان ساخته می‌شود (مانند «این حقیقت‌ها را بدیهی می‌گیریم که همه انسان‌ها برابر خلق شده‌اند که از جانب خالقشان به آنها حقوقی تفکیک‌ناپذیر داده شده که از جمله آنها، زندگی، آزادی و پیگیری شادی است»)، ابراز آشکار ارزش‌های مفروض است، چه آنانی که آنها را بر زبان می‌آورند، این امر را تشخیص بدهند و چه ندهند.

در این‌گو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.