پاورپوینت کامل پیر میهنه آیا شاعر بود؟ ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پیر میهنه آیا شاعر بود؟ ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیر میهنه آیا شاعر بود؟ ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پیر میهنه آیا شاعر بود؟ ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

از جای دیگر اسراالتوحید برمی آید که پدر ابوسعید، از خردی وی را به سماع و شعر شنیدن وبه یاد سپردن عادت داده بود.(نفیسی، ۱۳۴۵: ۶۷) ابوالحسن هجویری که ۲۵ سال پس از مرگ ابوسعید رحلت کرده است، در کشف المحجوب، یک بیت تازی از اشعار ابوسعید را آورده و می گوید:«شیخ ابو سعید گوید:

تأملی در افکار و اندیشه های ابوسعید ابوالخیر

از جای دیگر اسراالتوحید برمی آید که پدر ابوسعید، از خردی وی را به سماع و شعر شنیدن وبه یاد سپردن عادت داده بود.(نفیسی، ۱۳۴۵: ۶۷) ابوالحسن هجویری که ۲۵ سال پس از مرگ ابوسعید رحلت کرده است، در کشف المحجوب، یک بیت تازی از اشعار ابوسعید را آورده و می گوید:«شیخ ابو سعید گوید:

تقشع یم الهجرعن قمر الحب

واسفرنورالصبح عن ظلمه الغیب

عین القضاه همدانی،عارف مشهور سده ششم، در کتاب «زبده الحقایق» معروف به «تمهیدات»،قطعه ای شامل سه بیت از اشعار ابوسعید را صریحاً به نام وی روایت کرده است.

حورا به نظاره نگارم صـف زد

رضوان به عجب بماند و کف بر کف زد

یک خال سیه برآن رخان مطرف زد

ابدال زبیم، چنـــــگ در مصحف زد

این رباعی، از زمان‌های قدیم، همیشه به نام ابوسعید معروف بوده است و شش شرح مختلف نیز برآن نوشته شده است که معروف ترین آنها شرحی است از شاه نعمت الله ولی.از زمان‌های قدیم و شاید از قرن نهم به بعد مجموعه ای از اشعار پارسی و تازی به نام ابوسعید ابوالخیر در میان پارسی زبانان رواج بسیار داشته که در نسخه‌های مختلف، گاهی ۱۰۱ ، ۹۳،۶۲،۳۹ و گاهی ۲۴ قطعه که بیشتر آنها رباعیات فارسی است، گردآمده است. در تفسیر«کشف الاسرارو عده الابرار»تألیف رشیدالدین میبدی، که ۸۰ سال پس از مرگ ابوسعید نوشته شده، برخی از رباعیات منسوب به ابوسعید آمده است.

مهم ترین دلیل بر این که ابوسعید حتماً شعر فارسی و بیشتر رباعی می گفته، این است که در رباعیات شماره ۱۲۶،۱۴۱،۱۴۲،۱۴۳،۳۸۵و۵۶۳ نام دشت خاوران آمده است که همان دشت معروف خوارزم باشد و شهرهای سرخس،ابیورد، مهنه و مرو که ابوسعید در آنها زیسته است، در کرانه شرقی آن قرار گرفته اند و پیداست که گوینده این رباعیات، کسی است که در این نواحی زیسته است و به جز انوری،شاعر معروف، و ابوسعید، سخن سرایان دیگری ازایران در این سرزمین نبوده‌اند. همچنین در رباعی شماره ۶ نیز نامی از نیشابوربرده شده و ابوسعید مدت‌ها در آن شهر هم می زیسته است.

اما دلیلی که از همه بالاتر است، این است که از زمان‌های قدیم، چنان که از فهرست منابع این کتاب بر می آید، اشعاری به نام ابوسعید حتی در کتاب‌های معتبر آمده است. از میان این اشعار، برخی را به دیگران هم نسبت داده اند، اما اکثر آنها به نام دیگری نیست و اگر از دیگری به جز ابوسعید بوده است، چه شده که همه جا به نام وی آورده اند و این اشعار که بسیاری از آنها در نهایت دل انگیزی و شیوایی است، از کیست که به نام او نمانده است؟! زیرا قطعاً اگر از هرکس دیگری بود تا امروز آشکار می شد.

با توجه به نظرات جامع و منطقی تر شادروان نفیسی و دلایل دیگری که در ادامه خواهد آمد، نگارنده نیزبرآن است که اشعار منسوب به ابوسعید، متعلق به خود اوست و نمی‌تواند از شاعریا شاعران دیگری بوده و به نام ابوسعید ضبط شده باشد.

باید به این نکته اشاره کرد که پژوهشگران معاصری که شاعری ابوسعید را رد می کنند، آنچه دراین باره اظهار نموده‌اند، با استناد به همان چند جمله کوتاهی است که نوادگان شیخ گفته‌اند و دلیل قانع کننده دیگری ندارند. حال آن که دلایل محمدبن منور و جمال الدین ابو روح نیز برای شاعر نبودن ابوسعید، قابل تردید است. چرا که طبق گفته آنها شاعری، دون مرتبه استغراق شیخ بوده است و چگونه ممکن بوده که شیخ در حالت فنا و استغراق، خود را مقید به وزن و قافیه شعری کرده باشد؟!

برای رفع این ابهام، یک توضیح بسیار ساده کفایت می‌کند: همان گونه که حضرت مولانا در حالت وجد و شور و سماع، ناب ترین غزل‌ها را می سرود و حسام الدین چلبی آنها را انشاء می کرد و این سرایش به هیچ روی مغایر با جذبه و استغراق و وجد ایشان نبوده است، ابوسعید نیز می توانسته اشعاری عرفانی از این دست سروده باشد. بی آن که لطمه ای به حالت استغراق وی وارد آید. حالت استغراق و وجد، نه تنها منافاتی با شاعری ندارد که خود یکی از اسباب و علل نگارش متون وسرایش اشعارعارفانه است.

همان گونه که در تاریخ ادبیات عرفانی کم نداریم شاعران و نویسندگان عارفی را که زیباترین متون و اشعارشان رادر حالت وجد و جذبه به زبان آورده و نوشته اند. پس دلیلی منطقی وجود ندارد که بتوان انتساب این اشعار را به ابوسعید رد کرد. اگرچه ممکن است بعضی از رباعیات به اشتباه وارد ابیات و اشعارشیخ شده باشد، اما نمی توان کل اشعار را مصداق این خطا دانست.همان گونه که در معتبرترین دیوان‌ها و مجموعه‌های اشعار فارسی، این خطای ضبط رخ داده است. همچون شاهنامه بزرگ فردوسی که هنوز هم در انتساب بعضی از ابیات آن به حکیم فردوسی تردید وجود دارد.

دلیل دیگری که می توان در اثبات شاعری ابوسعید به آن اشاره کرد،حکایتی است که در اسرارالتوحید آمده است و این مطلب را تایید می کند؛ بخش‌هایی از این حکایت:

و درآن وقت درنیشابورمقدم کرامیان استاد ابوبکر اسحاق کرامی بود و رئیس اصحاب رای و روافض قاضی صاعد و هر یک از ایشان تبع بسیار داشتند و شیخ ما را عظیم منکر بودند…. پس ایشان بنشستند ومحضری بنوشتند … که«این جا مردی آمده است از میهنه و دعوی صوفی یی می کند و مجلس می‌گوید و…» و این محضر به غزنی فرستادند پیش سلطان…. دیگر روز قاضی صاعد با جمله قوم خویش به سلام شیخ آمدند و عذرها خواستند وگفت: «ای شیخ، توبه کردم و از آن بازگشتم.» و قاضی صاعد را از نیکورویی که بود ماه نیشابور گفتندی. شیخ این بیت بگفت:

گفتی که منم ماه نشابــــــور و سرا

ای ماه نشابور، نشابــــــــور تو را

آن تو تو را و آن ما نیــــــــزتو را

با ما بنگویی که خصومت ز چــرا؟

چون این بیت بر زفان شیخ برفت، قاضی صاعد در پای شیخ افتاد و استغفارکرد. اما نکته جالب این جاست که مؤلف این کتاب با وجود آوردن این حکایت و تصریح این مطلب که شیخ به مقتضای حال و در جواب دیگران ابیاتی می گفته است، چگونه براین عقیده بوده است که« شیخ پروای بیت گفتن نداشتی»!؟

یکی دیگر از مواردی که می توان به آن اشاره نمود، ابیاتی است که گفته اند ابوسعید به منظور تعویذ و جان پناه برای آنان که از او استمداد می جستند،می نوشته است.در اسرارالتوحید به وضوح به این موضوع اشاره شده است:

«آورده اند که استاد بوصالح را که مقری شیخ ما بود رنجی پدید آمد.چنانک صاحب فراش گشت.شیخ ما خواجه ابوبکر مؤدب را که ادیب فرزندان شیخ بود بخواند وبفرمود که دوات وقلم وپاره ای کاغذ بیار تا از جهت بوصالح، حرزی املا کنیم تا بنویسی. کاغذ و دوات و قلم بیاورد. شیخ ما فرمودکه بنویس:

حورا به نظاره نگارم صـف زد

رضوان به عجب بماند و کف بر کف زد

یک خال سیه برآن رخان مطرف زد

ابدال زبیم ، چنـــــگ در مصحف زد

خواجه بوبکر مؤدب بنوشت به نزدیک استاد بوصالح بردند،بر وی بستند. در حال، اثر صحت پدید آمد و هم در آن روزبیرون آمد و آن عارضه ازو زایل گشت.

همان گونه که گذشت، این رباعی از دیرباز به نام ابوسعید معروف بوده و شرح‌هایی هم برآن نوشته شده است.این رباعی و دهها رباعی دیگر که هر کدام به منظور رفع مشکل یا دردی معرفی شده اند و از سوی ابوسعید یا خواجه ابوبکر مؤدب ادیب فرزندان شیخ کتابت می شده اند، گمان نمی رود از شخص دیگری باشد.

این ابیات شیخ که متجاوز از ۷۰ رباعی است، در مجموعه‌ای گردآوری شده اند که نسخه‌های متفاوتی دارد. دو نسخه از این ابیات که خوشنویسان با ذوق،مرقع‌های بسیار زیبا از آن ساخته اند، در موزه کابل نگهداری می شود. درمقدمه ی یکی از نسخه‌ها این گونه نوشته شده است:«این چند رباعی از جمله رباعیات شیخ که هریکی از آنها مظهر تاثیرات اسمای الهی است و هر رباعی جهت حصول امری مخصوص است، ثبت می شود و….»به عنوان مثال رباعی شماره ۸۰ به منظور گشایش کار و افزونی رزق نوشته شده است:

ای خالق خلق ، رهنمایی بفرست

بر بنده بی نوا نوایی بفرســت

کار من بیچاره گره در گره اسـت

رحمی بکن و گره گشایی بفرست

اما در میان کسانی که ابوسعید را شاعر می دانند، افرادی هستند که نسبت به این رباعیات و علت سرایش آنها نظر چندان مثبتی ندارند و برابوسعید خرده می گیرند. اما در جواب این عده باید گفت که:«کسانی مانند ابوسعید، مرجع جمع کثیری از مریدان و اصحاب در همه موارد نیازمندی بوده اند و پیروان و معتقدانشان از آنها متوقع بوده اند که همه حوایج ایشان را تکفل کنند و در هر موردی یار و یاور معنوی شان باشند و ایشان نیز برای برآوردن این گونه حاجت‌ها از این گونه سخنان می سروده اند؛ چنان که در میان آثار بسیاری از بزرگان تصوف از این گونه سخنان هست.

اما چرا بعضی از اشعار شیخ به نام دیگران ثبت و ضبط شده است؟ برای پاسخ به این مسئله هم به نظر مرحوم نفیسی مراجعه می کنیم:

دراینجا نکته ی بسیارمهمی را باید در نظر داشت و آن این است که همواره بزرگان صوفیه ایران و پیشوایان این طریقه، عادت داشتند در مجالس سماع و موعظه و تذکیر و محافل عمومی که با مریدان و اصحاب خود داشته اند، اشعار بزرگان طریقه خود را رو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.