پاورپوینت کامل علم و کشور ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علم و کشور ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علم و کشور ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علم و کشور ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

اگر می‌گویند علم جهانی است و به ایتالیا و فرانسه و انگلستان تعلق خاص ندارد، درست می‌گویند؛ اما علم جدید با روح تجدد پیوند دارد یا درست بگویم: با روح تجدد زنده است و پیش می‌رود و حتی جهانی بودنش به تبع جهانی بودن تجدد است. هر چه تجدد استوارتر و ریشه‌دارتر باشد، قدرت علم بیشتر است؛ به عبارت دیگر علم با توسعه تجدد مناسبت دارد و کشورها بر حسب درجه و رتبه و مقامی که در راه توسعه دارند، می‌توانند از علم و پژوهش برخوردار باشند.

اگر می‌گویند علم جهانی است و به ایتالیا و فرانسه و انگلستان تعلق خاص ندارد، درست می‌گویند؛ اما علم جدید با روح تجدد پیوند دارد یا درست بگویم: با روح تجدد زنده است و پیش می‌رود و حتی جهانی بودنش به تبع جهانی بودن تجدد است. هر چه تجدد استوارتر و ریشه‌دارتر باشد، قدرت علم بیشتر است؛ به عبارت دیگر علم با توسعه تجدد مناسبت دارد و کشورها بر حسب درجه و رتبه و مقامی که در راه توسعه دارند، می‌توانند از علم و پژوهش برخوردار باشند.

علم تکنولوژیک

۶ ـ یک بار دیگر توجه کنیم که علم جدید از آن جهت با توسعه تناسب دارد و شرط توسعه است که علم تکنولوژیک است. علم تکنولوژیک علم تسخیر مواد و نیروهاست و کارسازی می‌داند و کارسازی می‌کند. مقاله را هم که خیلی زود کهنه می‌شود، برای فرداها نمی‌نویسند. مقاله علمی از جنس و سنخ کتاب شعر و حکمت و فلسفه و دین نیست که بنیانگذار و تحکیم‌کننده و دائم باشد، بلکه کارساز است و با کارسازی کارش هم به اتمام می‌رسد. مهم این است که دانشمند با تعلق خاطر به علم، کار خود را انجام می‌دهد. از او نباید توقع داشت که به کاربرد علم بیندیشد و نگران آینده نتایج پژوهش‌های خود باشد. او وظیفه پژوهش خود را انجام می‌دهد؛ ولی برنامه کشور باید چنان باشد که همه امور اجرایی و علمی و تقنینی و اقتصاد و سیاست و فرهنگ و سازمان در تناسب با هم قرار داشته باشند و علم چنان با توسعه تکنیکی اداری یگانه باشد که دانشمندان (جز آنان که ممکن است پیشروان علم آینده باشند) مسائل را بیابند و منشأییت اثر پژوهش را درک کنند و صرفاً نگران چاپ شدن نتایج آنها نباشند.

در این بحث به دانشمند و کار مهم مقاله نویسی اشکالی وارد نیست. دانشمندان و به‌خصوص آنان که مقالات پژوهشی درخشان می‌نویسند و مایه فخر کشورند، مقاله بنویسند؛ ولی مقاله را تا حد کار عادی همگانی نباید تنزل داد. کار علم در این زمان، کار کشور است و باید برنامه‌ای در تناسب با امور دیگر و در جهت تحقق اراده به صلاح کشور داشته باشد. دانشمندان هم دانشمندان کشور و راهنمایان قوم و پاسداران خردند و باید به سرنوشت مردم و آینده کشور خویش توجه داشته باشند و نباید راضی شوند که علم و پژوهش و دانشگاه در مقاله‌سازی خلاصه شود؛ زیرا در این صورت دانشگاهیان خود به خود در مسابقه‌ای وارد می‌شوند که به‌درستی نمی‌دانند برای چه در آن شرکت می‌کنند و حاصلش چیست، وگرنه هر کس در هر جا پژوهش می‌کند، گزارش پژوهش را به صورت مقاله می‌نویسد.

مقاله حاصل کار پژوهش است نه غایت آن. مهم این است که این گزارش پاسخی به مسائل زمان و راهگشا و کارساز کار جامعه باشد. درست بگویم دانشگاه باید کانون دانش و پژوهش و جایگاه تجلی روح و نشاط فرهنگ و حقیقت‌طلبی باشد و نه صرفاً کارگاه تولید مقاله. تکرار می‌کنم چاپ و انتشار مقاله، «نتیجه» و حاصل پژوهش و فرع آن است. فرع و نتیجه و حاصل را با «غایت» اشتباه نکنیم. اگر این فرع مقصد و مقصود باشد، علم از دیگر شئون جامعه یعنی از اقتصاد و فرهنگ و مدیریت و کشاورزی و کار و تولید جدا می‌شود. به این جدایی باید فکر کرد.

یکی از اوصاف مشهور علم جدید، جمعی بودن آن است؛ یعنی علم طرح و حل مسائل جمع مردمان در مواقع زندگی آنهاست. علم کار فردی و شخصی نیست. دانشمند در زمان و در جامعه جدید جایگاهی متفاوت با اهل دانش جهان قدیم دارد. دانشمند قدیم آموزگار و راهنما بود؛ اما در این زمان دانشمند نه فقط می‌آموزد، بلکه در ساختن جهانی که در آن به سر می‌برد نیز نقش و سهم اساسی دارد. این سهم در همه جامعه‌ها یکسان نیست؛ زیرا همه با علم و پژوهش یک نسبت ندارند. درست است که همه علم را ستایش می‌کنند، اما یکی علم را برای زینت و مفاخره می‌خواهد، یکی دیگر چون علم دگرگون‌ساز است و از آن بهره‌برداری‌ها می‌توان کرد، آن را برای سودش می‌خواهد. این هر دو گروه می‌توانند قدمهایی در راه علم بردارند؛ ولی علم را بنیاد نمی‌کنند. علم را با اراده و عزم دانش‌طلبی باید بنیاد کرد. کشور باید علم را بخواهد و بجوید. نشانه این خواستن و جستن، احساس نیاز به دانستن است. اراده به علم با این نیاز به وجود می‌آید. اگر طراحان برنامه و متصدیان برنامه‌ریزی این معنی را ندانند، از عهده کار خود برنمی‌آیند، چنان‌که تاکنون هم برنیامده‌اند!

این ناتوانی جهات بسیار دارد؛ از جمله این که در جهان توسعه‌نیافته علم در جایگاه حقیقی خود قرار ندارد و نمی‌دانیم با آن چه می‌توانیم بکنیم. به این جهت علم و دانشگاه یک امر اداری تلقی می‌شود و با ردیف کردن بعضی ارقام و آمار، سر و ته قضیه به هم می‌آید! اگر به‌درستی بدانیم که مقاله را برای چه می‌نویسیم و پرسش آن را از کجا آورده‌ایم و چرا چاپ و انتشار آن در مجلات و نشریات خاص برای استادان و دانشجویان الزامی شده است و از این الزام چه می‌خواهیم و چه نتیجه‌ای عایدمان می‌شود، راه علم کشور تا حدودی هموار می‌شود؛ ولی بسیاری از متصدیان امور دانشگاهی و حتی بعضی از دانشمندان ما این قبیل پرسش‌ها را زائد و بی‌وجه می‌دانند. دانشگاه بی‌روح هم این قبیل پرسش‌ها را دوست نمی‌دارد و نمی‌داند که این دوست نداشتن دانشگاه را فقیرتر می‌کند.

مختصر اینکه پژوهش متعلق به جامعه و برای جامعه و کشور است. پس غایت آن هم نمی‌تواند افزایش مقالاتی باشد که نمی‌دانیم چه ربطی به ما دارد و در کجا به چه کار می‌آید. وقتی طبیعت و ذات علم جدید ساختن و پرداختن و ویران کردن است، اما نتوان از آن برای تغییر و تحول در راه صلاح استفاده کرد، پرداختن به آن بیشتر یک کار ذوقی و اشرافیت فکری است!

اراده تغییر

۷ ـ چه‏ کسانی و چگونه می‌توانند از علم در راه تصرف استفاده کنند؟ این استفاده در صورتی میسّر می‌شود که اراده تغییر وجود داشته باشد؛ زیرا علم جدید با اراده پیوستگی دارد و اگر این پیوستگی نباشد، علم به مجموعه‌ای از اطلاعات تبدیل می‌شود که در یاد زمانه هم نمی‌ماند. اراده به علم و قدرت تصرّف در اروپا، جزئی از وجود بشر جدید (هوموفابر) بود. اقوام دیگر در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین هم ناگزیر به اکتساب آن شدند و در این اکتساب، حکومت‌ها سهم عمده‌ای داشتند و اکنون هم دارند. حکومت اگر اراده توسعه داشته باشد، علم کشور هم متوجه مسائلی می‌شود که حل آنها برای توسعه ضروری و مفید است؛ اما اگر چنین اراده‌ای نباشد، دانش و دانشگاه هم کاری برای توسعه انجام نمی‌دهند و برای آن چه می‌توانند بکنند؟

در جایی که علم و سیاست و فرهنگ و سازمان هر یک ساز خود را می‌زنند، طبیعی است سازمان‌ها هم با هم سر هماهنگی و همنوایی نداشته باشند. در این وضع اگر کوشش‌هایی هم در راه علم و فرهنگ و جامعه صورت گیرد، به نتیجه‌ای که باید نمی‌رسد. مختصر بگویم علم جدید برای ما باید علم توسعه باشد و پژوهش‌ها در مسیری صورت گیرد که به نظام کم و بیش هماهنگ تکنولوژی و اقتصاد و مدیریت و فرهنگ برسد. پیداست که رسیدن به این مقصود هرگز آسان نبوده و اکنون دشوارتر شده است؛ اما این معنی نباید ما را ناامید کند.

به تکرار «اکنون» هم نباید رضایت داد. ما که خود به‌ندرت از پژوهش‌های دانشمندان‌مان به‌درستی و در جای خود بهره می‌بریم، آیا فکر می‌کنیم که جهان از آنها بهره‌مند می‌شود؟ احتمال این بهره‌مندی را به‌کلی نفی نباید کرد؛ زیرا ایران پژوهندگان بزرگ دارد، ولی کاش می‌دانستیم و می‌کوشیدیم بدانیم که این بهره‌مندی اگر هست چگونه و تا چه اندازه و در کجاست که رضایت‌مان از دوام وضع کنونی و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.