پاورپوینت کامل قیام ملی یا «حماسه واقعیت‌ها» ۸۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قیام ملی یا «حماسه واقعیت‌ها» ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قیام ملی یا «حماسه واقعیت‌ها» ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قیام ملی یا «حماسه واقعیت‌ها» ۸۶ اسلاید در PowerPoint :

در تاریخ هر قوم و ملتی روزهای خاصی وجود دارند که به‌دلیل وقوع رویدادهای گوناگون اجتماعی و فرهنگی اهمیت ویژه‌ای یافته‌اند. بعضی از این روز‌ها تغییر دهنده سیر حرکت جامعه بوده‌است و دستاوردهای سیاسی بهنجاری را پدید آورده، آنچنان‌که «قیام» بوده و «حماسه‌ای» در تاریخ آفریده است.روز سی‌ام تیرماه ۱۳۳۱ از روزهای بسیار کم سابقه در تاریخ سیاسی ایران زمین است و شاید از نادر‌ ایامی باشد که «ملت» در «وطن» خود «هویت» پایدار خود را به ‌منصه‌ظهور رساند و غیرت و شهامت خود را آشکار کرد.

در تاریخ هر قوم و ملتی روزهای خاصی وجود دارند که به‌دلیل وقوع رویدادهای گوناگون اجتماعی و فرهنگی اهمیت ویژه‌ای یافته‌اند. بعضی از این روز‌ها تغییر دهنده سیر حرکت جامعه بوده‌است و دستاوردهای سیاسی بهنجاری را پدید آورده، آنچنان‌که «قیام» بوده و «حماسه‌ای» در تاریخ آفریده است.روز سی‌ام تیرماه ۱۳۳۱ از روزهای بسیار کم سابقه در تاریخ سیاسی ایران زمین است و شاید از نادر‌ ایامی باشد که «ملت» در «وطن» خود «هویت» پایدار خود را به ‌منصه‌ظهور رساند و غیرت و شهامت خود را آشکار کرد.

تحلیل چنین روزی نیاز به شناخت گذشته‌ای دارد تا در پیچ و خم آن انگیزه‌ها و عامل‌ها شناخته ‌شوند. سی‌ام تیرماه تجلی راستین یک نهضت بود که پس‌از مشروطیت چهره خود را نمایان کرد و به گفته زنده‌یاد دکتر محمد مصدق «استقلال ایران از دست رفته» را نگاه داشت.ایران زمین در جنگ جهانی دوم آسیب‌های زیادی را تحمل کرد. آتش افروزان آن هنگامه ضد انسانی در کنفرانس تهران مشترکاً به دست‌نشاندگی سلطنت محمدرضا پهلوی رضایت دادند و البته هر یک سهمی بردند و تضادها هم بیش‌و‌کم باقی ماند. واکنش آن تصمیم‌گیری‌ها بدور از خواسته‌های مردم ایران بود . آزادی‌های نسبی پس‌از دیکتاتوری رضاخانی و جان داشتن رشته‌هایی از مشروطه‌خواهی شکست خورده و موقعیت‌های جدید‌تر جهانی، «نهضت ملی ایران» را پدید آورد که در آغاز نهری بود نه چندان شتابناک اما به‌مرور آبراهه‌ای شد خروشان که با رهبری مردی از درون جامعه با خواسته‌های سرکوب شده نظام سلطنتی وابسته و ریشه‌دار در فرهنگ مبارزات ملت ایران، دکتر محمد مصدق، راه و روش اصیل خود را پیدا کرد. این نهضت مورد قبول هیچ‌یک از سلطه‌گران بر نظام وابسته سیاسی ایران، روس، انگلیس و امریکا قرار نداشت و هر سه آنها از همان آغاز در تقابل با آن از هر نوع کوششی فروگذار نبودند. نظام سلطنت که دست‌نشانده قدرت‌های سلطه‌گر بود، تصمیمی جز خواسته‌های ارباب قدرت نداشت و به گونه شخصی نیز با حملاتی که دکتر مصدق به کودتای ۱۲۹۹ و عملکرد‌های رضاشاه کرده بود و حد و مرزی را که بر پایه مشروطیت برای سلطنت قائل بود، احساس خوبی را برای محمدرضا شاه باقی نگذاشته بود. به همین دلیل می‌توان گفت شاه از همان آغاز شخصاً نیز با دکتر مصدق و نهضت ملی‌ایران مخالفت‌های آشکار و پنهانی داشت خاصه اینکه آموزشگران کانون‌های سلطه مستقیم و غیرمستقیم مسائل لازم را برای «اعلیحضرت» فراهم نموده و یادآور می‌کردند.

انتخاب دکتر محمد مصدق به‌عنوان نماینده اول دوره چهاردهم مجلس شورای ملی و روشنگری‌های سیاسی او در آن دوره، رهنمودهای او در دوره پانزدهم و سرانجام شرکت در انتخابات دوره شانزدهم و نمایندگی مجلس و طرح ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشور، نهضت ملی ایران را بارورتر کرد و دشمنان آن را از جناح‌های گوناگون شناساند. گروه سنتی هوادار سیاست بریتانیای کبیر، گروه جدید الولاده طرفدار ایالات متحده امریکا و گروه ریشه‌دار، پر رونق و سازمان دهنده هوادار روس با عنوان اتحاد جماهیر شوروی؛ طیف‌های یاد شده در پاره‌ای امور با هم اختلاف نظرهایی داشتند، اما در سرکوب و ایجاد ممانعت در تحول نهضت ملی و پدید آمدن نظام مستقل دموکراتیک در ایران هیچ‌گونه عدم تفاهم در سیاست آنان مشاهده نمی‌شد و سلطنت ایران و دربار محمدرضا شاه برآیند سلطه‌گری آنها و استبداد سلطنت و ارتجاع قشرهای وابسته بود.

هنجارهای پیش‌از قیام سی‌ام تیرماه

دکتر محمد مصدق طی یک سال و دوماه از دوره اول زمامداری خود متوجه شد که نظام حکومتی ایران با تسلطی که شاه بر وزارت جنگ و ستاد ارتش و قوای نظامی و انتظامی کشور (شهربانی و ژاندارمری) دارد و مستقیماً در کلیه امور این وزارتخانه دخالت می‌کند (غیر از دخالت‌هایی که غیرمستقیم در همه وزارتخانه‌ها نشان می‌داد). از سوی دیگر اخبار و اطلاعاتی که افسران و ارتشیان ملی و میهن‌دوست به دکتر مصدق می‌رساندند، امکان استمرار حکومت مشروطیت را غیرممکن می‌ساخت. دکتر مصدق با آن‌همه ناهنجاری‌ها، هیچ‌گاه به محمدرضا شاه، بی‌مهری نشان نمی‌داد و سعی می‌کرد همواره «اعلیحضرت» را مجری نیات خیر دولت و حکومت معرفی کند و نگذارد نهضت ملی ایران که پس‌از مصائب دیکتاتوری داخلی و سیطره‌جویی بیگانگان، حال‌که اندک‌اندک رشد و باروری می‌نماید، دچار شکست گردد خاصه آنکه به قول مرحوم داریوش فروهر: «مردم هنوز باور درستی از قدرت استعمار و توانمندی ملی خویش نداشتند و این دو نیرو را همسنگ و همطراز نمی‌دیدند» (۱)

پس‌از خلع ید، از یک سو کارشکنی‌های انگلستان علیه ایران شدت گرفت و از سوی دیگر ملت ایران مزه پیروزی‌های تاریخی خود را حس می‌کرد و جامعه ایران در حالی‌که به اتحاد منسجم و کارساز نیاز داشت، حزب توده که شدیداً طرفدار روسیه بود و خط‌مشی خود را از سازمان‌های ایدئولوژیک شوروی اخذ می‌کرد، به جای تقریب جبهه ملی ایران که مردم به طور خود‌جوش با آن پیوند قلبی و عملی پیدا کرده بودند، در روزنامه بسوی آینده نوشت: «مردم بخوبی می‌دانند جبهه به اصطلاح ملی چه ‌آش شله‌قلمکاری است و چگونه به‌دست امپریالیست‌ها ایجاد شده تا مردم ایران را فریب بدهد» و پس‌از آن‌که نفت ملی شد و نخست‌وزیری دکتر مصدق رسالت تاریخی خود را نشان داد، در نشریه شماره ۱۲ تعلیماتی حزب به جای تغییر موضوع غلط پیشین خود متعصبانه چنین آوردند: «این به اصطلاح ملّی کردن، بناست امپریالیسم انگلستان از ایران اخراج گردد، تا جا برای امپریالیسم مسلط امریکا بازشود. جبهه ملی می‌خواهد سر مردم را با مبارزه با انگلستان گرم کند تا امپریالیسم استثمار‌گر امریکا را فراموش کنند.» (۲)

اتخاذ شیوه‌های مبارزاتی حزب توده، گویی در همان نظام موازنه‌های عهده قاجاری و پهلوی اول است، یعنی تسلط انگلیس بر منابع نفت جنوب ارزنده‌تر از ملی شدن نفت است چه امیدی را برای روسیه فراهم می‌آورد که شوروی ‌هم بر نفت شمال ایران سلطه یابد و درواقع روی‌کار آوردن قوام‌السلطنه به جای دکتر مصدق واکنش حزب توده در پیوند سیاست‌های روسیه، متفاوت با گره‌های سیاسی دیگر بود، گویی قوام‌السلطنه وابسته به سیاست انگلیس، ارجح بر دکتر مصدق ملی و استقلال طلب است و همزیستی استعماری انگلیس‌ها با روس‌ها تفاهماتی را به وجود آورده بود که هم صمیمانه بود و هم امیدبخش برای تصاحب بر منابع نفت شمال ایران که دکتر مصدق در مجلس چهاردهم نقش آن را برآب کرده بود.

آغاز ماجرا‌های پیش از قیام

روز چهاردهم تیرماه ۱۳۳۱، مجلس هفدهم با ورود ۷۵ الی ۸۰ نماینده از ۱۳۶ نماینده تشکیل شد. علت ناتمام ماندن انتخابات، دخالت دربار و ارتش در شهرستان‌ها بود. طبق سنت ‌پارلمانی دولت استعفا داد تا دولت جدید تشکیل شود. مجلس شورای ملی به‌کابینه دکتر مصدق رأی مثبت داد (۵۲ رأی از ۶۵ نفر) مجلس سنا که نیمی از نمایندگان آن را شاه انتخاب می‌کرد که در انتخاب نیم دیگر هم اعمال نفوذ داشت به کابینه دکتر مصدق رأی داد اما نه آن سان که انتظار می‌رفت (۱۴ رأی موافق در مقابل حضور ۳۶ سناتور). البته مصدق را خوش نیامد. شاه به‌دنبال این امر بود که دکتر مصدق به آرامی کنار بکشد و استعفا بدهد. رابین زینر

(

Robin Zaehner

)که از طرف وزارت خارجه انگلیس در تهران وظایفی برعهده داشت، قوام‌السلطنه را بهترین فرد برای احراز پست نخست‌وزیری برای حل مسأله نفت پیشنهاد داده بود.ناگفته نماند که قوام مورد تأیید هندرسون ، سفیر امریکا هم بود. ملکه مادر و شاهدخت اشرف‌پهلوی (که تازه از سوئیس برای همین‌‌کار به تهران بازگشته بود) شاه را در تصمیم‌گیری جدیدش کمک می‌کردند. اما نمایندگان منتخب جبهه ملی شدیداً ایستادگی نشان می‌دادند و از دکتر مصدق کاملاً دفاع می‌کردند.دکتر مصدق در ۲۵ تیر‌ماه ۱۳۳۱ در دربار حضور یافت تا درباره کابینه‌اش با شاه مذاکره نماید با ادب و احترام خاص به شاه گفت که مسئولیت وزارت جنگ را خود برعهده می‌گیرم. شاه که انتظار چنین خواسته‌ای را نداشت به قول کاتوزیان «خشمگینانه» پاسخ داد «بهتر است ابتدا او (شاه) چمدان‌هایش را ببندد و از کشور برود» (۳) زیرا شاه مخالف بود وزارت جنگ همانند همه کشورهای مشروطه، توسط نخست‌وزیر اداره شود. در نهایت دکتر مصدق تقاضای استعفا کرد اما پس‌از بهم خوردن حال دکتر مصدق و به‌هوش آمدن او، هر دو توافق کردند «اگر تا ساعت ۸ بعدازظهر آن روز مصدق خبری از جانب شاه نشنود استعفایش را بفرستد و دقیقاً همین طور هم شد» (۴) و استعفانامه مصدق بدین صورت تقدیم «اعلیحضرت» گردید.

۲۵ تیر ماه ۱۳۳۱

پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی

چون در نتیجه تجربیاتی که در دولت سابق به‌دست آمده پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب می‌کند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصاً عهده‌دار شود و این کار مورد تصویب شاهانه واقع نشد. البته بهتر آن است که دولت آینده را کسی تشکیل دهد که کاملاً مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند با وضع ‌فعلی ممکن نیست مبارزه‌ای را که ملت ایران شروع کرده است پیروزمندانه خاتمه دهد. فدوی دکتر مصدق» (۵)

در ۲۶ تیرماه به دستور شاه مجلس شورای ملی بدون حضور نمایندگان طرفدار دکتر مصدق (۴۲ نماینده) و بدون تصویب مجلس سنا، به زمامداری قوام‌السلطنه (۴۰ نماینده) رأی دادند و قوام‌السلطنه با لقب سابق خود «جناب اشرف» به نخست‌وزیری منصوب شد و تقاضای انحلال مجلسین را داشت – که البته زمانه با او سازگاری نشان نداد! شاه که همواره از قوام ناراضی بود و در مورد [نظرات سابق قوام در مورد] مجلس مؤسسان تقریباً با او قطع رابطه و به‌گونه‌ای او را به اروپا تبعید کرد. به پیشنهاد دستوری انگلستان و پافشاری ملکه مادر بخصوص اشرف پهلوی فرمان زیر را صادر کرد:

جناب اشرف آقای قوام‌نخست‌وزیر

نظر به اعتمادی که به مراتب شایستگی و کاردانی شما داریم به موجب این دستخط سمت نخست‌وزیری را به شما محول و مقرر می‌داریم در تشکیل هیأت وزیران اقدام نموده نتیجه را زودتر به اطلاع ما برسانید.

۲۷ تیرماه ۱۳۳۱ . شاه(۶)

نوشته‌اند که دکتر مصدق آسوده خاطر بی‌آنکه با دوستان و همکاران خود سخنی بگوید، با اطمینان تمام به تبعیدگاه همیشگی خود احمد‌آباد رفت که البته این روایت درست نیست و دکتر مصدق همچنان در تهران ماند. خبراستعفایش در روزنامه باختر امروز انتشار یافت. شاه نظامیان برجسته خود را احضار کرد به سرلشکر گرزن رئیس ستاد ارتش و سرلشکر مهدیقلی علوی مقدم فرماندار نظامی و سرلشکر کوبال رئیس شهربانی دستورهای لازم را صادر کرد، گویی هیچ‌کس از آنان ژرفای جامعه متحول آن روز ایران را نمی‌شناختند.

خاصه قوام‌السلطنه که ۸۱ سال داشت و به امراض گوناگون مبتلا بود و یکبار هم ایست قلبی داشت(۷) از واقعیت‌های جامعه و کنش‌های اجتماعی و سیاسی دور افتاده بود وخصلت‌های اشرافیت استبدادی قاجاری را هنوز دارا بود. اعلامیه‌ای صادر کرد که اثرات بسیار منفی برای حکومتش فراهم گردید. گاه در مواقع اعتراض و قیام، سکوت دشمن و آرامش‌خواهی می‌تواند از شدت و حدت قهر اجتماعی بکاهد، اما به اصطلاح «اولدروم، بلدروم» بازی‌ها، میزان قهر معترضان را بالا می‌برد تهییجات بیشتری را فراهم می‌کند.

اعلامیه‌ای که برای قوام‌السلطنه نگاشته شده بود برآمده از ذهنیت خود قوام بود. گرچه نویسنده آن اعلامیه «غلاظ و شداد» که نوعی «جنگ‌نامه» علیه ملت بود به قلم «مورخ‌الدوله سپهر» بود و دکتر رضا سجادی گوینده رادیو تهران آن‌چنان تند و تیز آن را قرائت کرد که احساسات همگان را برانگیخت و مردم را آماده واکنش‌های تند‌تری کرد.(۸)

برخی از جملات که در بردارنده اهداف سیاسی قوام‌السلطنه بود، در ذیل نقل می‌شود.

الف. در مخالفت با دکتر مصدق و ملی شدن صنعت نفت: «در یک سال اخیر موضوع نفت، کشور را به آتش کشیده، بی‌نظمی عدیم‌النظیری را که موجب عدم رضایت عمومی شده به وجود آورده است»

ب. در مخالفت با آیت‌الله کاشانی و گرایش‌های مذهبی مردم: «به‌همان اندازه که از عوام‌فریبی در امور سیاسی بیزارم در مسائل مذهبی نیز از ریا و سالوس منزجرم. کسانی که به بهانه مبارزه با افراطیون سرخ، ارتجاع سیاه را تقویت نموده‌اند، لطمه شدیدی به آزادی وارد ساخته‌اند»

ج. ترساندن و تهدید نظامی مردم: «وای به‌حال کسانی که در اقدامات مصلحانه من اخلال نمایند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند»

د. استبداد مطلق در برابر دموکراسی: «ممکن است تا جایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم‌انقلابی زده، روزی صدها تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بی‌شفقت قانون قرین تیره‌روزی سازم.»

هـ. لگام‌گیری و تسلیم «رعیت»: «به‌عموم اخطار م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.