پاورپوینت کامل زبان و بیان در هنر فلز کاری ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زبان و بیان در هنر فلز کاری ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زبان و بیان در هنر فلز کاری ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زبان و بیان در هنر فلز کاری ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
هنر فلزکاری ایران در دوره اسلامی در امتداد سنت های هنر پیش از اسلام شکل گرفت و در طول چند قرن مبدل به یکی از برجسته ترین و ماندگارترین هنرها در جهان اسلام شد. این هنر سنتی در عین پیروی از قواعد کلی حاکم بر هنرهای اسلامی، روح هنر ایرانی را که مبتنی بر نقش و تزیین ایرانی است در خود محفوظ داشته است.
محمدخزایی- بهار موسوی حجازی
هنر فلزکاری ایران در دوره اسلامی در امتداد سنت های هنر پیش از اسلام شکل گرفت و در طول چند قرن مبدل به یکی از برجسته ترین و ماندگارترین هنرها در جهان اسلام شد. این هنر سنتی در عین پیروی از قواعد کلی حاکم بر هنرهای اسلامی، روح هنر ایرانی را که مبتنی بر نقش و تزیین ایرانی است در خود محفوظ داشته است.
دوره اسلامی تا حمله مغول
هنر فلزکاری ایران که یکی از مهم ترین هنرهای سنتی ایران زمین به شمار می رود، در دوره اسلامی به مانند سایر هنرها در امتداد سنت های هنری پیش از اسلام شکل گرفت و در طول چند قرن به یکی از برجسته ترین و ماندگارترین هنرها در جهان اسلام تبدیل شد.
این هنر سنتی در عین پیروی از قواعد کلی حاکم بر هنرهای اسلامی، روح هنر ایرانی را که مبتنی بر نقش و تزیین ایرانی است، در خود محفوظ داشته است. چرا که هنرمندان و صنعتگران ایرانی پیوسته از زبان پر رمز و راز و نمادین تزیین برای بیان درون آهنگین و روح بلند و پر احساس خود بهره جسته و در طول تاریخ هزارساله این مرز و بوم حضور و وجود گهربار هنر ایرانی را به گونه ای مداوم و جاودانه بر پهنه تمدن جهانی ثبت نموده اند؛ و این همان دلیل ماندگاری و عظمت هنر فلزکاری ایران در طول اعصار و قرون متمادی است.
مقدمه
با پیروزی مسلمانان و انقراض امپراطوری ساسانی، دوران نوینی در تاریخ ایران زمین آغاز گشت. ایران بخشی از جهان اسلام شد و از آن پس ایرانیان نقش با اهمیتی در شکل گیری و توسعه و تحول تمدن اسلامی ایفا نمودند. در قرون بعد، شاهد استیلای اقوام مختلف ترک و مغول و افغان بر این سرزمین می باشیم، اما استحکام ریشه ها و سنت های فرهنگی این سرزمین و مردمان آن چنان بوده است که هنر ایرانی، ضمن اثرپذیری و اثرگذاری بر تمدن و فرهنگ اسلامی، سیر تحول خود راپیموده است.
در این دوران، هنر فلزکاری همچون سایر هنرها در بستری از سنت های پیشین و به دست هنرمندان ایرانی متحول می گردد و شاهد گسترش فنون، روش ها و حتی تزیینات ایرانی از شرق تا غرب جهان اسلام هستیم. این مقاله بر آن است این استمرار و رشد و تحول را از آغاز دوره اسلامی تا حمله مغول مورد بررسی قرار دهد و سپس فلزکاری به عنوان هنری که به دست هنرمند سنتی شکوفا می گردد، پی گرفته شود. در مبحث هنر فلزکاری و تزیین: زبان و بیان زبان نقوش در بیان جهان بینی هنرمندان بررسی و انواع نقوش به کار رفته در آثار هنری فلزکاری ایرانی بر شمرده می شود. هنر فلزکاری و نقوش در آثار برجسته عنوان آخرین بخش است که نقوش موجود در چند اثر برجسته دوران های مختلف بررسی می شوند. در پایان کلام نیز به نتیجه گیری این مباحث می پردازیم.
هنر فلزکاری و تحول تاریخی: دوره اسلامی تا حمله مغول
فلزکاری یکی از مهم ترین هنرهای سنتی ایران زمین به شمار می رود.
وجود منابع سرشار فلزی چون مس، مفرغ، قلع، سرب و آهن باعث شد تا ایرانیان از دیرباز اشیا و لوازم مورد نیاز خود را با شکل دادن به فلزات مهیا سازند. در مشرق زمین همیشه به فلزکاری توجه خاصی داشته اند. فلز در دنیایی که بسیار مورد نهب و ویرانی قرار می گرفته از جهت دوام قابل اطمینان بود، اما شیشه و سفال را که به آسانی می شکست در روزگار پیشین نمی توانسته اند به خوبی مرمت کنند. مفرغ گرانبها بود و گاهی با طلا و نقره رقابت می کرد و دوامش از هر دو بیشتر بود. بعدها رسم و عادت نیز موجب رواج آن شد و مهارت فلزکاران که در طی قرن ها تکمیل شده بود، احتیاجات هنری جامعه را در همه ادوار تأمین می کرد.(۱)
هنر فلزکاری ایران در دوره اسلامی در امتداد سنت های هنر پیش از اسلام شکل گرفت و در طول چند قرن مبدل به یکی از برجسته ترین و ماندگارترین هنرها در جهان اسلام شد. این هنر سنتی در عین پیروی از قواعد کلی حاکم بر هنرهای اسلامی، روح هنر ایرانی را که مبتنی بر نقش و تزیین ایرانی است در خود محفوظ داشته است.
این همان دلیل ماندگاری و عظمت هنر فلزکاری ایران در طول اعصار و قرون متمادی بوده است. هنر اسلامی بر ویژگی های هنر مبتنی بر دین اسلام دلالت دارد، ولی لزوماً معرف تمامی پدیده های هنری مسلمانان نیست. هنر اسلامی، در این معنا، محصول تمدنی است که طی چندین قرن در قلمرو وسیع اسلام شکوفا بود و سنت های هنری پایداری نیز به بار آورد. سنت های هنری اسلام با آنکه همگن و یکدست هستند، برخی تفاوت های محلی و منطقه ای نیز از خود نشان داده اند.(۲)
بررسی پژوهش ها و مطالعات موجود در هنر فلزکاری ایران نشان می دهد که این عوامل در بررسی سیر تحول تاریخی مؤثر می باشند:
زمان، وضعیت سیاسی، مکان، مواد و مصالح، فنون و روش های ساخت، نقش مایه های تزیینی، سبک و سیاق هنری، فرم و کاربرد. تحقیق در مورد نحوه تأثیرگذاری این مؤلفه ها بر یکدیگر و بر تحول هنر فلزکاری مبین این واقعیت است که نقش مایه ها و نگاره های تزیینی موجود بر ظروف و اشیای فلزی، از نقطه نظر زیبایی شناشی و فنون و روش های نقش اندازی، نقش مهمی در تعیین و تبیین زمان، مکان وضعیت سیاسی و اجتماعی هر دوره و از این رو، تفسیر و بیان سبک و سیاق هنری حاکم بر هر دوره و هر منطقه ایفا می نمایند. بدین ترتیب، می توان تحول و توسعه هنر فلزکاری ایران دوره اسلامی تا حمله مغول را به سه دوره تقسیم کرد:
۱- دوره اول از قرون اولیه برقراری حکومت اسلامی در ایران، یعنی از زمان زمامداری امویان آغاز شده و تا اواخر قرن سوم هجری ادامه می یابد. این دوران را می توان به عنوان عصر تداوم و تغییر بازشناخت. در اینجا، سنت های فلزکاری- چه از لحاظ اسلوب تزیینی و چه فنون ساخت- در امتداد روش های ساسانی ادامه می یابند.
یکی از مهم ترین روش های به کار رفته در این محدوده زمانی، روش عباسی است. امتیازی که روش یا سبک عبارسی دارد این است که در فنون تطبیقی و فرعی همان تزیینات ساسانی را به کار می برد ولی باز تحسینات و تصرفات جزیی در بعضی اوقات درآن مشاهده می شود که تا حدی از خشونت آن می کاهد. این امتیاز و خاصیت در آثار و صنایع فلزی و پارچه ها که در قرن دوم و سوم هجری (هشتم و نهم میلادی) ساخته و بافته شده است، به خوبی نمایان است.(۳)
بدین ترتیب، سنت های فلزکاری ممالک مختلف اسلامی هنوز به طور بارز و مشخص به کار می روند، به ویژه که در ایران شناسایی و تمیز نمونه های فلزکاری پیش از اسلام و دوره اسلامی از یکدیگر به سختی صورت می گیرد به طوری که در بعضی از این اشیا که اغلب متعلق به قرون دوم یا سوم هجری است، تنها نوشته های حک شده بر روی آنها زمان دقیق ساخت شان را مشخص می سازد.(۴)
۲- دوره دوم از اواخر قرن سوم هجری آغاز و تا آخر قرن پنجم ادامه می یابد. این دوران را از لحاظ نقوش تزیینی و مواد و روش های ساخت می توان عصر استقرار سبک جدید نام نهاد. در این دوره، حکومت عباسی که تاکنون به عنوان یک قدرت سیاسی مرکزی، امرا و فرماندهان خود را در نواحی مختلف ایران مستقر ساخته و تحت فرمان داشت، به تدریج دچار ضعف شده و توسط دولت های محلی و سلسله های جدیدالتأسیس ایرانی تبار چون آل بویه (۴۵۴-۳۲۰ه / ۱۰۶۲-۹۳۲م) و سامانیان (۳۹۶-۲۰۴ه / ۱۰۰۵-۸۱۹م) مبدل به حکومتی دست نشانده می گردد. از این رو، شهر بغداد که تاکنون به عنوان کانون هنرها شناخته می شد و به دلیل نزدیکی به شهر تیسفون، پایتخت ساسانیان، از سنت های ایرانی بهره می جست، از محوریت خارج شده و شهرهای دیگری که مراکز استقرار حامیان و پادشاهان و دربارهای مستقل می باشند، به عنوان مراکز و کانون های هنری جدید ایفای نقش می کنند. این امر باعث می شود که تا سبک و سیاق های جدید پدید آمده به نام شهرها و نواحی مختلف نامگذاری گردند.
بدین ترتیب، دوره دوم که شاخصه آن پیدایش سبک های جدید منطقه ای است به عنوان واسطه ای شناخته می شود که دوره اول را به دوره سوم یعنی دوره شکوفایی هنر فلزکاری سوق خواهد داد.
۳- دوره سوم سراسر قرن ششم و هفتم هجری (در هر منطقه) تا حمله مغول را در برمی گیرد. بخش اعظم این دوره مصادف است با دوره حکومت سلسله سلجوقیان (۵۹۱-۴۳۰ه / ۱۱۹۴-۱۰۳۸م). که در حقیقت به عنوان عصر اوج و شکوفایی هنر فلزکاری در ایران شمرده می شود. روش سلجوقی منسوب به سلاجقه است… در این دوره یک سبک و روش خاص و مستقلی به وجود آمده که در سایه تشویق و حمایت امرا و سلاطین سلجوقی ایجاد شده و دارای ممیزات خاصی از جمله عظمت بنا و اتساع و استحکام است. در این روش اشکال موجودات جاندار که تقلیدی از طبیعت است، به کار رفته است. از جمله ممیزات دیگر آن به کار بردن تزیینات و اشکال برجسته است. (۵)
در این دوره، هنرمندان و صنعتگران به ویژه در نواحی شمال شرق ایران یعنی خراسان و ماورأالنهر به تجربه روش ها، فنون و سبک های جدیدی آفریدند. در دوره سلجوقی ثروت و تجمل و تقاضای روز افزون مردم برای اشیای زیبا تنها با تولید فراوان اشیا، چه سفالی و چه فلزی، قابل اقناع بود. اشیای فلزی بسیار گران تر تمام می شد و شماره آنها معدودتر بود. اما پس از مدتی وقفه به صورت هنری مستقل و مهم رواج یافت و تا دوره صفوی بسط و تکامل آن دوام داشت و اگر بعضی از خصوصیات قدیم خود را از دست داد، به جای آن مزایای تازه ای حاصل کرد.(۶) بدین ترتیب، فلزکاران به منظور پاسخ به تقاضای اقشار متوسط و مرفه از روش نقش کوبی فلزات با استفاده از مس، نقره و طلا استفاده نمودند و با بهره از نقوش زیبا و پیچیده به ایجاد رویه های درخشان همت گماردند. با وجود غنای آثار باقیمانده که شامل تعداد محدودی از اشیای تاریخ دار است، هنوز بحث مفصل درباره ی تحول سبک شناختی آثار فلزی دوره سلجوقی مشکل است. در اینها نیز مثل رسانه های دیگر، طرح های دقیق و روشن و بهره گیری پراکنده از فضای موجود برای تزیین معمولاً بازتابی از روندهای ادوار پیشین است. اما ظهور خاتم بندی به تدریج به طرح های فشرده در یک مقیاس متغیر منجر شد و به سطوح و تراکمی دست یافت که یادآور سطوح منسوجات بود.(۷)
هنرمندان فلزکار ایرانی دو مکتب مشخص را در دوره سلجوقیان پدید آوردند: مکتب هرات در شرق و مکتب موصول در غرب. تمیز دادن میان آثار صنایع فلزی موصل و ایران خالی از اشکال نیست، اما آنچه ثابت شده این است که نام بعضی از صنعتگران که امضای آنها در آثار نفیس فلزی شهر موصل خوانده می شود، ایرانی به نظر آید. همین امر موجب شده که احتمال دهیم بعضی از صنعتگران ایران به موصل و دیاربکر و بین النهرین مهاجرت کرده و این آثار نفیس فلزی را که بهترین آثار فنون اسلامی است، به وجود آورند. شاید این هنرمندان در اوایل قرن هفتم هجری (سیزدهم میلادی) از حملات مغول ها فرار کرده و متوجه مغرب ایران شده و به عراق آمده اند، چنان که در نیمه همین قرن هنرمندان و صنعتگران عراق به همان علت از آنجا مهاجرت کرده و به مصر و سوریه روی آورده اند.(۸) با این حال، شهرهای مرو، نیشابور و طوس نیز در میان نام های فلزکاران و کتیبه های موجود بر روی اشیای فلزی، دیده می شود که نشان می دهد مراکز نقش کوبی دیگری در سرزمین های تحت سلطه سلجوقیان یا رقبای آنها وجود داشته اند. فلزکاران دوره های بعد به ابداع و اختراع سبک های جدید و توسعه کارهای خود ادامه دادند. ظرافت و ریزه کاری هایی که این هنر ایجاب می کرد، در آثار هنرمندان قدیم در نهایت نرسیده بود و این امر، در حقیقت، یکی از اسرار هنر ایرانی است که هرگز به نقطه انتها نمی رسد.(۹)
روش نیلو
Niello
: اشکال را بر روی لوحه ای از نقره یا نقره ممزوج با طلا کنده و بعد در آن گودی ها ممزوجی از مس و سرب و بورق و گوگرد و نشادر که با آن حرارت مرتفعی داده شده است، می ریختند. پس از سرد شدن این ماده و صیقلی نمودن، آن را با ماده سیاه یا رنگ دیگری منبت می کردند و با این ترتیب اشکال و تزیینات خیلی واضح تر و روشن تر می نمود. (۱۰)
هنر فلزکاری، هنر سنتی و هنرمند سنتی
از دیرباز هنر فلزکاری به عنوان یکی از شاخه های اصلی هنرهای دستی ایران به حیات خود ادامه داده است. رمز این استمرار و ماندگاری در چه رازی نهفته است؟ محققان و متفکران هنر اسلامی بر این اعتقادند که رمز این ماندگاری در زبانی نهفته است که هنرمندان مسلمان ایرانی به منظور بیان و آفرینش هنرمندانه خود بدان سخن می رانند. این زبان کدام است و سرچشمه آن در کجا است؟
این زبانی است که قرن ها در عرصه پهناور ایران زمین و در قرون متمادی از کاربردی وسیع در هنرهای ایرانی برخوردار بوده است. سرزمینی که مردمان آن به یگانگی خداوند و وجود آنها ریشه دوانیده بود. این زبان بعدها با گرویدن ایرانیان به دین پیامبر(ص) متحول گشت، اما ریشه های آن محفوظ ماند.
دانشمندان اسلامی و سنت گرایان معاصر معتقدند که این زبان در سنت و نیز در جامعه ای ریشه دوانیده که همواره اصول و قوانین سنتی در آن حکمفرما بوده اند. در اینجا سنت نه به معنای آداب و رسومی است که در طول زمان و در مکان های مختلف دستخوش تحول می گردد، بلکه سنت (
Tradition
) به معنای علم قدسی یا نور ازلی و حقیقت دین است… این حقیقت اولیه را که به تدریج و بر اثر حوادث روزگار در زیر ابرهای سیاه انحراف پنهان شده می توان و باید از راه سیر معنوی یا رازآموزی و درک معنی رمزهایی که جلوه گاه این حقیقت است، شناخت.(۱۱)
پروفسور نصر معتقد است سنت هیچ گاه نظامی بسته نیست، بلکه واقعیتی زنده است. سنت یک جهان بینی و مجموعه ای از آموزه هاست که به سمت امر نامتناهی گشوده می شود و ذهن را هم بدان سو سیر می دهد. سنتی که ماهیتی تاریخی و جاویدان دارد و آن را نباید معادل یک دوره خاص دانست، هر چند به کارگیری گسترده اصول آن را در زمان ها و مکان های خاصی باید جست و نه در هر جا و زمانی.(۱۲) از این رو، هنر سنتی در جامعه سنتی شکل گرفته و تداوم و بقا می یابد. در تمدنی که سنتی توصیف می شود، هیچ چیز خارج از قلمرو سنت قرار نمی گیرد… حتی در مواردی هم که قانون جامع مستقیماً برگرفته از وحی نیست، سنت مبدأ قانون حاکم بر آن جامعه است.(۱۳)
حال از این دیدگاه هنر چیست و هنر سنتی کدام است؟ پروفسور نصر هنرها را یکی از مهم ترین و سر راست ترین تجلیات اصول سنت می داند، چرا که معتقد است انسان در میان صور زندگی می کند و برای گرایش سوی متعالی باید با صوری احاطه شود که مثل متعالی را پژواک می دهند. وی سپس هنر سنتی را چنین تعریف می کند: هنر سنتی، به عمیق ترین معنای کلمه عملی (=کارکردی) است، یعنی برای کاربردی معین خلق شده است، خواه این کاربرد پرستش خداوند در یک عمل عبادی باشد خواه تناول یک وعده طعام. بنابراین چنین هنری فایده گرانه است، اما نه به معنای محدود فایده که تنها فایده انسان خاکی از آن مدنظر باشد. فایده آن، به انسان خلیفه الله مربوط می شود. در نظر او زیبایی یکی از جوانب زندگی و همان قدر اجتناب ناپذیر است، که خانه ای که در فصل سرمای زمستان جان پناه اوست… در هنر سنتی آمیزه ای از زیبایی و فایده وجود دارد که هر موضوع هنر سنتی را به چیزی که در آن واحد زیبا و سودمند است، مبدل می سازد. البته مشروط به اینکه به یک تمدن سنتی بالنده که در مرحله زوال و انحطاط نیست، تعلق داشته باشد.(۱۴)
از این رهگذر، تنها انسانی می تواند اثری زیبا بیافریند که روش به فعل درآوردن امری معنوی را بداند چرا که زیبا و منعکس کننده کیفیت خداوند است. این انسان کسی نیست جز هنرمندی که در یک جامعه سنتی رشد نموده و پس از آداب تشرف که کیفیتی محرمانه دارد، بنای فراگیری روش و نیز روح صنعت را گذارده که هر دو مشترکاً مبنایی کیمیایی دارند. اما هنرمند سنتی کیست و چگونه به مقام آفرینش هنری دست می یابد؟ نصر معتقد است که انسان خلیفه الله یا سنتی است که هنر سنتی را پدید می آورد.(۱۵)
انسان به عنوان والاترین آفریده الهی و جانشین خداوند بر روی زمین و واسط میان آسمان و زمین، همان انسان خلیفه الله (
Pontifex
) است.
انسان از این رو که آفریده خداوندی است و مستقیماً جمال الهی را منعکس می سازد، خود یک اثر هنری است. انسان یک اثر هنری است زیرا خداوند هنرمند برین است.(۱۶) پس همین انسان که خود اثر هنری است هنگامی که در مقام هنرمند قرار می گیرد به تقلید از نیروهای آفرینش گری آفریننده و صانعش و نیز در مقام آفرینش هنری مطابق با قوانین از واقعیات عالم مثال، خود خویش یعنی فطرت و سرشت خداگونه خویش را متحقق می سازد. اگر انسان در مقام شناخت خداوند، سرشت اصلی خود را به عنوان انسان اندیشه ورز(
Homo Sapien
) محقق سازد. در مقام خلق هنر نیز جنبه دیگری از آن سرشت را به عنوان انسان ابزارساز (
Homo Faber
) متحقق می سازد.(۱۷) بدین ترتیب، هنرمند سنتی در مقام یک عارف یا حکیم قرار گرفته و می کوشد تا ابتدا حقایق جهان هستی را ببیند و سپس آنها را عینیت بخشیده و در آخر با آفرینش یک اثر هنری، در عالم واقع متحقق سازد.
در یک جامعه سنتی، اشتغال هنر و هنرمندی امری جدای از وظایف و امور روزمره تلقی نمی شده بلکه هر شغلی نوعی وظیفه روحانی به شمار می رفته، به گونه ای که عادی ترین اعمال زندگی همواره معنا و صورتی مذهبی در خود داشته است. از این رو، نقش صنایع دستی به طور سنتی این بود که علاوه برآوردن مقاصد علمی، به حفظ پیوند ظریف میان زیبایی و وجود… کمک می کرده است. (۱۸)
در این فضای روحانی، نیروهای خلاقه هنرمند سنتی با الهام از اصول سنت و با تکیه بر شهود و رازآموزی یا به عبارت دیگر بر اساس اصول شریعت و طریقت در پی بنا نهادن جهانی است که بیانگر تعادل، نظم، صفا و صلح است. از این رو، کار و پیشه چیزی جدای از هنرمند و جلوه گری روح و طبیعت و سرشت خداگونه آدمی نخواهد بود. کار به این معنی ابتدایی، برای معاش سالم (نقش سنتی صنایع دستی تقویت و حفظ تقدیس کار و زحمت است) مشابه قبول رسالت زندگی باطنی نمازگزار است: کار نماز است. انسان در نماز و انسان در کار، در توجه به درون خود از انگیزه های منحرف کننده بی شمار زندگی روی می گردانند تا همه قوای روح خود را به یک سو متمرکز کند. (۱۹)
بدین ترتیب، هنرهایی که در جوامع سنتی بروز می کنند چون بر پایه اصول واحد و یگانه ای پایه گذاری شده اند، دارای سبک و سیاق واحدی نیز می باشند، سبکی که نمی توان آن را از خارج و به صورت ظاهر مورد تقلید قرار داد. (۲۰)
در اینجا، لازم نیست هنرمند برای آفرینش و هنرپردازی، الهیات سنت را تمام و کمال بشناسد بلکه کافی است و سرمشق ها و قواعد کار را که منحصر به حرفه اوست، بداند. از این رو هنر سنتی بیشتر بدون امضا است یا نسبت به زندگی هنرمندانی که امضا یا رد پایی از خود به جا گذاشته اند، اطلاعات کمی در دست است. زیرا معرفت هنرمند در آن است که گمنام باقی بماند، پس هویت او نه در نام او که درآفرینش او و آفرینش او نیز در نیایش اوست. نیایشی با ریشه در معرفت و معنویت و برخاسته از باطن و سرشت زیبایی طلب او. در اینجا، زیبایی جنبه ای است از حقیقت به مفهوم مطلق کلمه. اینها کمترین جلوه وحدت هستند که ذره ای از آن در هر چیزی هست… (و) سرانجام زیبایی است خواه در نسبت دقیق و باریک با سرچشمه امور- که در ارزش یا ابتذال جهان داوری می کند. (۲۱) پس، هنری که این چنین خلق می گردد از هویتی اصیل و ماندنی برخوردار خواهد بود.
هنر فلزکاری و تزیین: زبان و بیان
بررسی سیر تحول هنر فلزکاری بیانگر این واقعیت است که هنرمندان و صنعتگران ایرانی پیوسته از زبان پر رمز و راز و نمادین تزیین برای بیان درون آهنگین و روح بلند و پر احساس خود بهره جسته و بدین وسیله در طول تاریخ هزارساله این مرز و بوم که با نشیب و فراز و حوادث بسیار همراه بوده است، حضور و وجود گهربار هنر ایرانی را به گونه ای مداوم و جاودانه بر پهنه تمدن جهانی ثبت نموده اند. ایرانیان با داشتن سنت های غنی و صور باشکوه تزیینی و نیز برخورداری از نوعی جهان بینی و اعتقاد مذهبی با ریشه های مستحکم در اعصار کهن، اسلام را با آغوش باز پذیرفتند؛ از این رو یکی از مهم ترین دلایلی که باعث می شود تزیینات اسلامی- چه از لحاظ عملکرد و چه معنا- به گونه ای لذت بخش جلوه گری نمایند، اهمیت آنها به عنوان یک نماد دینی است. معنای نهفته در جزییات و تزیینات و نیز کاربرد الگوهای معین به صورت نقوش نشانگر نوعی ارتباط ویژه و یگانه میان هنر تزیینی و عقاید مذهبی از دیدگاه جهان بینی اسلامی است. (۲۲)
بدین ترتیب، صنعتگران مسلمان ایرانی در امتداد سنت های کهن متحول گشتند و در این تحول برخاسته از تزکیه روح و جان، طیف وسیعی از نقوش تزیینی را برای آرایش وپیرایش و زیبا نمودن آثار هنری خود برگزیدند. امام محمدغزالی، عارف و دانشمند ایرانی (قرن ششم ه-ق) می گوید: اثر زیبای یک نویسنده، سروده و شعر زیبای یک شاعر، نقاشی زیبای یک نقاش یا بنای یک معمار زیبایی درونی این انسان ها را آشکار می سازد. بدین ترتیب غزالی میان زیبایی درون و زیبایی برون نوعی تمایز ظریف قایل می گردد. وی نقطه نظر خود را چنین بیان می دارد: زیبایی شکل بیرونی که با چشم جسمانی دیده می شود حتی توسط کودکان و حیوانات نیز قابل تجربه کردن است… در حالی که زیبایی شکل درونی تنها با چشم دل و نور بصیرت درونی خود انسان قابل ادراک است. از این گفته ها درمی یابیم که یک اثر هنری بازتاب زیبایی درونی هنرمند است.(۲۳) بدین ترتیب، روح اسلام و ادراک عرفانی، هنرمند مسلمان را به سوی کار در فضای تزیین رهنمون ساخت چرا که هنر اسلامی هنری است اساساً تزیینی تا تصویری، با وجودی که هنرمندان در تزیین اشیای روزمره از نقوش پیکره ای و تصویری نیز استفاده کرده اند.
مطالعه نقوش و تزیینات اشیای فلزی به جا مانده از دوران های مختلف هنر اسلامی مبین طیف گسترده ای از موضوعات تزیینی است که می توان آنها را در گروه های زیر دسته بندی نمود:
نقوش اسلیمی (گیاهی)
نقوش هندسی
نقوش کتیبه ای (خوشنویسی)
نقوش پیکره ای (تصاویر انسانی وجانوری)
نقوش نمادین (منطقه البروج و نمادهای کیهانی)
نقوش مرکب
نقوش اسلیمی:
نقوش اسلیمی به عنوان یکی از مهم ترین نقش مایه های هنرهای تزیینی ایران در دوره اسلامی به شمار می روند. اسلیمی در زبان فارسی معادل واژه اروپایی آرابسک (
arabesque
) یا عربانه به کار می رود، نامی که محققان غرب به انواع تزیینات گیاهی موجود در آثار و طرح های دوره اسلامی اطلاق نموده اند؛ از این رو، در تعریف اسلیمی و ریشه های آن نقطه نظرات و دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. رویین پاکباز واژه اسلیمی را چنین تعریف می کند: اسلیمی (عربانه) اصطلاحی است که به طور عام در مورد نقوش گیاهی درهم بافته یا طوماری به کار می رود، و به خصوص یکی از نقش مایه های شاخص در هنر اسلامی است… هنرمند مسلمان آنها را برای ابراز قدرت تخیل و ابداع خود مناسب یافت و بدان ها تنوع بخشید. تنها قاعده مهمی که او رعایت می کرد، تقابل شاخ و برگ ها و تداوم ساقه بود. اسلیمی در دست هنرمند مسلمان طرحی ساده و پیچیده، ولی همواره متفارن یافت، و غالباً صورت انتزاعی و نمودار گونه پیدا کرد. (۲۴) و نیز در فرهنگ مصور هنرهای تجسمی، تعریف این واژه چنین بیان شده است: واژه اسلیمی در زبان های مغرب زمین مشتمل است بر انواع نگاره های گیاهی- تاکی- نخلی- کنگری- با ساقه و برگ و گاهی گل درهم تابیده، خطوط گردان و متوازی و متقارن که به طور مکرر با هم متقاطع یا در پی یکدیگر دوان شده اند و نیز شکل های هندسی راست خط و گروه بندی های زاویه دار، و سرانجام آن همه آمیخته به تصاویر پرندگان و جانوران و آدمیان نقش پردازی شده. حال اینکه در فارسی عناصر و اجزای این نگاره ها از یکدیگر متمایز شده و نام های جداگانه ای یافته اند که همه در زبان های اروپایی نیامده اند چون اسلیمی طوماری، خرطوم فیلی، ماری، دهان اژدری، و ختایی و ختایی اسلیمی، و چنگ و گره و بوته جغه و جز آن. (۲۵) بدین ترتیب می توان گفت: اسلیمی نوعی آذین سنتی گیاهی است متشکل از مارپیچ ها، امواج و پیچش های چکیده نگاری شده (استیلیزه) و عناصر انتزاعی برگی شکل که به صورت طوماری در اطراف نقوش خمیده قرار گرفته اند. (۲۶)
نقوش هندسی:
در هنر اسلامی هندسه مهم ترین ابزاری است که توسط هنرمند مسلمان در جهت خلق و آفرینش فضای قدسی و بیان حضور همیشگی خداوند به کار گرفته شده است. بورکهارت در پیشگفتار کتاب نقش های هندسی در هنر اسلامی (نوشته السعید و پارمان) هندسه مقدس هنر اسلامی را به مفهوم توحید مرتبط دانسته است: اساس این هندسه دایره و تصویر یک کل نامحدود است که چون به تساوی تقسیم گردد، به چند ضلعی های منتظمی بدل می شود. آن چند ضلعی ها هم ممکن است خود به چند ضلعی های ستاره گون تبدیل، و پیوسته در تناسبات کاملاً هماهنگی گسترده شوند… از دیدگاه اسلامی این شیوه به دست آوردن همه تناسبات مهم از تقسیم کردن دایره به کمان های برابر چیزی جز روش نمادین برای بیان توحید نیست، که همانا عقیده ماوراالطبیعی وحدانیت الهی است که مبدأ و معاد جمله کثرات است. پس اینکه هنرمندان مسلمان همه انتظام های هندسی مربوط به تقسیم منظم دایره را کشف کرده اند، عجیب نیست.(۲۷)
بدین ترتیب اصول و تناسبات هندسه چه در خلق نقوش هندسی که خود به صور مختلف در تزیین اشیا به کار رفته اند و چه در خلق ساختارهای زیربنایی و پایه های که محمل طرح های پیچیده اسلیمی و سایر نقوش انتزاعی می باشند، از یک نقش اساسی در آفرینش فضای بی همتای تزیینی برخوردارند. هنرمندان یا پیشه وران اسلامی که به کار تزیینات هندسی می پرداختند… دایره ای را که اساس کار خویش قرار می دادند و بر آن مبنا تزیینات خود را می نگاشتند، محو می کردند. این دایره مجازی انگاشته شده و نهانی باعث می شود خطوط راست چون شعله دوایری نامریی جلوه کنند و از آن جهان بلورها و تکه های برف و جهان پر لذت دور دست پر ستاره نمایان گردد.(۲۸) از این رو از دیدگاه یک هنرمند مسلمان یا هنرمندی در جهان اسلام، یا پیشه وری که بر آن بود تا سطحی را تزیین کند، پیچاپیچی هندسی بی گمان عقلانی ترین راه شمرده می شد. (۲۹)
نقوش کتیبه ای:
خوشنویسی و خطاطی به عنوان یکی از مهم ترین و ویژه ترین عناصر تزیینی دارای مقامی بس بلند در خلق رویه ای زیبا و باشکوه بر سطوح بناها و اشیای دوره اسلامی است. خوشنویسی والاترین هنر اسلامی به شمار می آید، زیرا وسیله ای برای تجسم کلام وحی است، و به هنرهای دیگر صورت و معنای زیبا می بخشد. (۳۰) هنرمندان مسلمان دستخط عربی را که پیام آور وحی است به عنوان ابزاری توانمند به کار گرفته و با خلاقیتی بی بدیل به یکی از مهم ترین نمادهای بصری مبدل ساختند. دستخط عربی، به ویژه خط کوفی، به دلیل سادگی اجزای هر حرف که طبیعت آن را تشکیل می دهد، از کاربرد مناسبی در تزیین رویه اشیا برخوردار است، به ویژه اینکه به آسانی قابل ترکیب با سایر نقوش از جمله شکوفه ها و طومارهای اسلیمی نیز می باشد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 